باز کاوي خصيصه هاي تحريف گرايانه قوم يهود از ديدگاه شهيد مطهري(ره) (4)

درکنار توصيه هاي ائمه معصومين و امام خميني (ره) در حوزه دفاعي ـ امنيتي و تدوين استراتژي کلان آنچه از جايگاه ويژه اي برخوردار است، دشمن شناسي و موضع گيري مناسب مي باشد. دشمن شناسي باعث تقويت قدرت تحليل در عرصه نظام بين الملل مي شود و بالا بردن قدرت تحليل، توان بازدارندگي سياسي را افزايش مي دهد؛ از اين رو شناخت دشمن براي مسلمانان از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد.
چهارشنبه، 29 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باز کاوي خصيصه هاي تحريف گرايانه قوم يهود از ديدگاه شهيد مطهري(ره) (4)

باز کاوي خصيصه هاي تحريف گرايانه قوم يهود از ديدگاه شهيد مطهري(ره) (4)
باز کاوي خصيصه هاي تحريف گرايانه قوم يهود از ديدگاه شهيد مطهري(ره) (4)


 

نويسنده: بيژن تقي زاده (کارشناس ارشد روابط بين الملل)




 

دشمن شناسي
 

درکنار توصيه هاي ائمه معصومين و امام خميني (ره) در حوزه دفاعي ـ امنيتي و تدوين استراتژي کلان آنچه از جايگاه ويژه اي برخوردار است، دشمن شناسي و موضع گيري مناسب مي باشد. دشمن شناسي باعث تقويت قدرت تحليل در عرصه نظام بين الملل مي شود و بالا بردن قدرت تحليل، توان بازدارندگي سياسي را افزايش مي دهد؛ از اين رو شناخت دشمن براي مسلمانان از اهميت بسزايي برخوردار مي باشد.
آيت الله مطهري نيز اقدام به دشمن شناسي نموده و بيان داشته است که مسلمانان نبايد از دشمن غافل شوند؛ چراکه ديگران در باطن جور ديگري در باره آنان فکر مي کنند، تظاهر دشمن به دوستي با مسلمانان آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمن را دوست پندارند و به او اطمينان کنند. مسلمان همواره بايد بداند که عضو جامعه اسلامي است، جزئي است از اين کل، جز يک کل و عضو يک پيکر بودن، خواه ناخواه شرايط و حدودي را ايجاب مي کند. غير مسلمان عضو پيکر ديگر است؛ عضو پيکر اسلامي روابطش با اعضاي پيکر غيراسلامي بايد به نحوي باشد که لااقل با عضويتش در پيکر اسلامي ناسازگار نباشد، يعني به وحدت و استقلال اين پيکر آسيبي نرساند»(1)
آيت الله مطهري با بيان اينکه در حال حاضر، صهيونيسم بزرگترين خطر براي جوامع اسلامي است که نمي توان از آن غافل شد، بيان داشته که:
ما امروز دو خطر بزرگ داريم، دو خطر بزرگ متوجه عالم اسلام است. قضيه الجزاير با همه اهميتي که دارد جنبه محلي دارد؛ اما اين دو خطر که عرض مي کنم، عمومي است و از لحاظ سياست خارجي عالم اسلام فوق العاده اهميت دارد. آن دو خطر يکي کمونيزم است و ديگر صهيونيزم، يعني خطر جهود، يکي کفر صريح است و ديگري نفاق. اين دو در تمام کشورهاي اسلامي بساط جاسوسي خود را پهن کرده اند. خدا مي داند که در سال چند ميليون دلار براي اينکار صرف مي شود. اين دو تا شاهرگ اسلام را مي زنند مثل دو تيغه قيچي به کار افتاده اند که ريشه اسلام را ببرند. مسلمانان بايد کاملا هوشيار باشند به اين دو خطر توجه داشته باشند.(2)
وي دشمنان کنوني جهان اسلام را با دشمنان صدراسلام مقايسه کرده و بيان نموده است که:
والله قضيه اي که دل پيغمبر اکرم(ص) را امروز خون کرده است، اين قضيه است. داستاني که دل حسين بن علي را خون کرده اين قضيه است اگر مي خواهيم به خودمان ارزش بدهيم اگر مي خواهيم به عزاداري حسين بن علي ارزش بدهيم، بايد فکر کنيم که اگر حسين بن علي امروز بود و خودش مي گفت براي من عزاداري کنيد، مي گفت چه شعاري بدهيد؟ آيا مي گفت بخوانيد: «نوجوان اکبر من» يا مي گفت بگوييد: «زينب مضطرم الوداع، الوداع» چيزهايي که من(امام حسين) در عمرم هرگز به اينجور شعارهاي پست و کثيف ذلت آور تن ندادم و يک کلمه از اين حرفها نگفتم؟! اگر حسين بن علي بود مي گفت اگر مي خواهي براي من عزاداري کني براي من سينه و زنجير بزني، شعار امروز تو بايد فلسطين باشد. شمر امروز موشه دايان است. شمر هزار و سيصد سال پيش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تکان مي خورد. هي دروغ در مغز ما کردند که آقا اين يک مسئله داخلي است. مربوط به عرب و اسرائيل است.(3)
آيت الله مطهري بعد از بيان آسيب هاي دروني جهان اسلام و دشمن شناختي، راه حل مقابله با اين دشمنان قسم خورده(يهوديان) را اجراي امر به معروف و نهي از منکر معرفي کرده است.

وظيفه مسلمانان در مقابل تحريف ها
 

آيت الله مطهري بعد از بيان تحريف هاي صهيونيست ها و با اشاره به وجود همبستگي و روح وحدت در ميان آنان و با اشاره به اينکه ابزارها و رسانه هاي ارتباط جمعي، در دست آنان است، وظيفه مسلمانان را بعد از همبستگي و وحدت، تبليغ و اجراي امر به معروف و نهي ازمنکر دانسته است. او بين تبليغ و امر به معروف و نهي از منکر تفاوت قائل بود:
تبليغ و امر به معروف و نهي از منکر دو مسئله جداگانه هستند. البته با يکديگر پيوستگي دارند ولي دو مسئله هستند. تبليغ، مرحله شناساندن و خوب رساندن است، پس مرحله شناخت است، ولي امر به معروف و نهي از منکر مربوط به مرحله اجرا و عمل است.
تبليغ خودش يک وظيفه عمومي براي همه مسلمانان است؛ همچنان که امر به معروف و نهي از منکر يک وظيفه عمومي است. وظيفه اي که هر مسلمان از نظر تبليغ دارد، اين است که بايد اين احساس در او پيدا بشود که به نوبه خودش حامل پيام اسلام است؛ اما وظيفه اي که هر مسلمان در مورد امر به معروف و نهي از منکر دارد اين است که بايد اين احساس در او باشد که مجري و جز قوه مجريه اين پيام است که بايد آن را در جامعه به مرحله عمل و تحقق برساند و به آن لباس عينيت بپوشاند. اين است که امر به معروف و نهي از منکر يک مطلب است و تبليغ، مطلب ديگر.(4)
به نظر مي رسد شهيد مطهري در رابطه با تبليغ بر روي دو حوزه تاکيد داشته است؛ يکي، حوزه مربوط به تبليغ صحيح اسلام در بين خود مسلمانان است؛ بطوري که اگر دشمنان اسلام قصد تحريف وحدت مسلمانان را داشته باشند، اين امر مجدداً احيا گردد. ديگري، تبليغ اسلام در بين غير مسلمانان؛ که اين امر نيز در کنار آسيب شناسي، معنا مي يابد. به عبارت ديگر با شناخت آسيب هايي که امکان دارد دشمنان از ناحيه آنها به اسلام ضربه بزنند، مي توان تبليغ را در آن نواحي آسيب پذير گسترش داد. وي با بيان اينکه دستگاه تبليغاتي مسلمانان بسيار ضعيف است، گفته است که:
انسان وقتي نگاهي به دستگاههاي تبليغاتي مسيحيت مي کند وآن وسعت و امکانات، آن وسايل، آن ابزارها، آن افراد، بودجه عظيم، آن تاکتيک ها و آن همه تجهيزات و تشکيلات تبليغاتي را مي بيند مي گويد مگر با اين همه دستگاه تبليغاتي مسيحيت، اسلام مي تواند مقاومت بکند؟ واقعاً عجيب است!وقتي به خودمان نگاه مي کنيم مي بينيم از نظر دستگاه تبليغاتي واقعاً در حد صفر هستيم. هيچ ديني در دنيا به اندازه اسلام از نظر دستگاه تبليغاتي و مبلغانش ضعيف نيست.(5)
بنابراين شهيد مطهري ابلاغ صحيح اسلام به مسلمانان و غير مسلمانان را از نقاط ضعف آنان مي دانسته است. از سوي ديگر از نحوه امر به معروف و نهي از منکر مسلمانان نيز گله مند بود. زيرا معتقد بود که فريضه مذکور مربوط به حوزه عمل و اجرا مي باشد که در اين حوزه نيز مسلمانان بسيار ضعيف هستند:
امربه معروف و نهي از منکر اصلي يکي از ارکان تعليمات اسلامي است. يکي از ارکاني است که به نص صريح متون اسلامي و گفته پيغمبراکرم(ص)، اگر از بين برود، تمام تعليمات اسلامي از بين رفته است. اگر اين اصل منسوخ شود، جامعه اسلامي به صورتي که بايد وجود داشته باشد ، هرگز وجود نخواهد داشت. کارنامه ما در اين باب چگونه کارنامه اي است؟ متاسفانه کارنامه ما مسلمانان در اين زمينه درخشانت نيست. از آن نظر کارنامه درخشاني نيست که اولاً ما آن حساسيتي را که اسلام در اين زمينه دارد، نداريم، يعني آن اهميتي را که اسلام به اين موضوع داده است، درک نکرده ايم و ثانياً در حدودي هم که به حساب و خيال خودمان به اهميت اين موضوع پي برده ايم، واجد شرايط آن نبوده ايم.
توضيح اينکه پيغمبر اکرم(ص) موضوع امر به معروف و نهي از منکر را با تعبير ديگري بيان کرده است .آنجا که فرمود:«کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته» تمام افراد شما مسلمانان به منزله حافظ و نگهبان و شبان ديگران هستند و تمام شما نسبت به تمام خودتان مسئوليد. تعبيري از اين بالاتر نمي توان کرد. يعني ايجاد نوعي تعهد و مسئوليت مشترک ميان افراد مسلمان براي حفظ و نگهداري جامعه اسلامي بر مبناي تعليمات اسلامي. چنين وظيفه سنگيني اولاً آگاهي و اطلاع زياد مي خواهده، يعني هر فرد يا اجتماع ناآگاهي نمي تواند اين وظيفه را به خوبي انجام دهد وثانياً قدرت و امکان مي طلبد انجام دادن چنين مسئوليت بزرگ و چنين تکليف بسيار بزرگي، احتياج به قدرت و نيرودارد وما قدرت و نيروي لازم را براي اين موضوع کسب نکرده ايم. نيرو را بالقوه داريم ولي اين نيرو را جمع نمي کنيم.آمار دقيق و صحيح نشان مي دهد که جمعيت مسلمانان در حدود هفتصد ميليون نفر است. چطور مي توان گفت هفتصد ميليون نفر نمي توانند به صورت يک قدرت بزرگ در دنيا باشند؟ اگر چنين جمعيتي در فکر تشکل باشد در فکر اين باشد که به دنبال هدفها و معنويات اسلامي برود، همبستگي اسلامي خودش را محکم کند امکان ندارد که دنيا بتواند او را به حساب نياورد، آنطور که امروز به حساب نمي آورد. محال است که آمريکا روي چنين قدرتي حساب نکند و مرتب سرزمين هاي آنها را بمباران کند. اما به شرط آنکه اين قدرت به صورت يک قدرت متشکل در بيايد، نه به صورت آحاد پراکنده، ملتهاي پراکنده، ملتهايي که دائما در ميان آنها موجبات تفرق و اختلاف، تبليغ مي شود، ملتهايي که به چيزي که نمي انديشند، شخصيت واقعي و معنوي خودشان است. کارنامه ما در زمينه همبستگي، همدردي و تعاون اسلامي، در زمينه تعارف(به تعبير قرآن) يعني شناسايي اسلامي که يکديگر را بشناسيم، به احوال يکديگر آگاه و به سرنوشتهاي يکديگر علاقمند باشيم، کارنامه بسيار بسيار ضعيفي است، اگر نگوييم تاريک و ننگين است.(6)

نتيجه گيري
 

با مطالعه آثار آيت الله مطهري مي بينيم که او با استناد به قرآن از يهوديان به عنوان قومي تحريفگر ياد کرده است؛ قومي که تحريفگري جز ذات آنهاست. اينگونه تحريفها هم مربوط به مذهب و هم مربوط به تاريخ آنهاست. در کنار اين تحريفها، آن قوم وحدت و همبستگي خاصي با يکديگر دارند، که با همين همبستگي و هوشياري از ضعفهاي جوامع اسلامي نهايت استفاده را برده اند. لذا آيت الله مطهري بعد از بيان همبستگي و وحدت اين قوم، اقدام به آسيب شناسي و دشمن شناسي جهان اسلام نمود. وي در بررسي هاي آسيب شناسانه عدم همبستگي در ميان مسلمانان را جز بزرگترين نقاط ضعف آنان مي دانسته است؛ از اينرو، مسلمانان به همبستگي و وحدت در مقابل دشمنان، تبليغ صحيح دين اسلام و اجراي فريضه مهم امر به معروف و نهي از منکر دعوت مي نمود.

پي نوشت ها :
 

1 ـ مرتضي مطهري، ولاءها و ولايت ها،ج6(تهران:صدرا،1370)ص27
2 ـ مرتضي مطهري، ده گفتار(تهران:صدرا1368،چ5)ص274
3 ـ مطهري، حماسه حسيني،ج2،ص168
4 ـ همان،ص192
5 ـ همان،ص195
6 ـ همان،ص154
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.