حيوانات ــ حشرات و پرندگان(1)
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيتِهَا (هود/56)
************
حيوانات از بخش جلو مغز خود هدايت مي شوند.
تا کنون برخي از حيوانات شناخته شده اند که در مغز خود عنصر قطب نمايي دارند، که به کمک جريان هاي مغناطيسي شمالي ــ جنوبي زمين که در تصوير وضعيت آن را مي بينيم هدايت مي شوند. حيوانات با عنصر قطب نمايي خود محل زندگي و مسير پرواز و حرکت خود را مي شناسند.
اگر آهن ربايي را در نزديکي مغز يک پرنده ببنديم، سيستم جهت يابي مغز وي را مختل مي کند و پرنده نمي تواند مسير و محل زندگي خود را پيدا کند. (قرآن هر جانوري را (دابهء) يعني حيوان مي نامد. و منظور ما از حيوانات در اين جا مطلق جانداران است که شامل پرندگان و حشرات و ماهي ها و غيره همه مي شود).
کلاغ و خاک سپاري مرده
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيهُ كَيفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يا وَيلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِي سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ (مائده/31)
************
ــ نکات آيه:
1ــ کلاغ مرده را خاک سپاري مي کند:
چرا خداوند کلاغ را براي آموختن خاک سپاري مرده به انسان مي فرستد؟
پژوهش هاي انجام شده روي پرندگان نشان مي دهد که کلاغ فهميده ترين پرندگان است و ويژگي هايي دارد که آن را از ديگر پرندگان جدا مي کند، از مهم ترين آن ها يکي اين که حجم مغز آن نسبت به بدنش نسبت به ساير پرندگان بزرگ تر است، و ديگر اين که مرده خود را به خاک مي سپارد. وقتي کسي از کلاغ ها مي ميرد، کلاغ ديگر با منقار و چنگال هاي خود گور مي کند و پس از آن بال هاي کلاغ مرده را گرد مي کند و به کنار بدن آن مي آورد (همان گونه که ما با مرده خود مي کنيم)، و پس از آن مرده را با احترام بلند مي کند و در گور خود مي گذارد و بعد روي آن خاک مي ريزد. حتي کلاغي که گناه مي کند و در دادگاه کلاغان گناهکار حساب شده و به اعدام محکوم مي شود و او را با منقار هاي خود مي کشند نيز توسط يکي از کلاغ ها براي خاکسپاري برده مي شود و به همان ترتيب به خاک سپرده مي شود. (کلاغ ويژگي هاي ديگري از جمله ابزار سازي و به کارگيري ابزار براي رسيدن و دست يافتن به خواسته خود چنان که در تصوير مي بينيم نيز دارد ولي از آن جا که موضوع آيه نيست به آن ها نمي پردازيم).
2ــ مرده مي بايست به خاک سپرده شود:
فرستادن کلاغ براي آموزش دادن خاکسپاري مرده به انسان، به اين معني است که مرده مي بايست به خاک سپرده شود. و مرده ضمن اين که خوراکي براي درندگان مي شود و مي گندد و خاک سپردن آن احترامي به فرد مرده است، هنگامي که تحليل مي رود و در جو پراکنده مي شود بيماري هايي را ايجاد مي کند. بنابراين چنان که آيه مطرح نموده، دين از دير زمان به انسان ياد داده بوده که مرده را مي بايست به خاک سپرد.
"صداي خران" آزار دهنده ترين صداي ناخوشايند جانوران
************
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ (لقمان/19)
************
ــ نکات آيه:
1ــ پائين آوردن صدا:
صدا و سر و صداي بلند زماني که پيوسته باشد زيان هاي زيادي به بدن و روان انسان وارد مي کند که مهم ترين آن ها عبارتند از: زياد شدن ترشح آدرنالين که به نوبه خود از جمله منجر به به هم ريختن عصبي فرد مي شود ــ ايجاد شدن تنش هايي در کارکرد بيني و گوش و حنجره ــ مبتلا شدن به خيلي از بيماري هاي قلبي و خوني از جمله بالا رفتن فشار خون و تصلب شرايين ــ و تنش هاي همراه با احساس سر درد مزمن و احساس فشار و سختي.
2ــ "صداي خران" آزار دهنده ترين صداي ناخوشايند جانوران است:
واحد اندازه گيري شدت صدا دسي بل است. شدت پچ پچ و در گوشي ميان 10 تا 20 دسي بل است، صداي ماشين کوچک 70 تا 80 دسي بل، صداي ماشين باري 80 تا 90 دسي بل، صداي هواپيما هنگام کنده شدن از زمين 110 تا 130 دسي بل. پائين ترين صدايي که انسان مي تواند بشنود 20 دسي بل است.هنگامي که شدت صدا به 45 دسي بل مي رسد انسان نمي تواند آسوده بخوابد، نزديک 85 دسي بل درد هاي گوش آغاز مي شود. در سر و صداهاي نزديک به 90 دسي بل آدم نمي بايست 8 ساعت بيش تر در آن فضا بماند، در 100 دسي بل نمي بايست بيش از دو ساعت بماند، در 110 دسي بل نمي بايست بيش از نيم ساعت بماند، و به 160 دسي بل که برسد آدم کر مي شود.
و شدت صداي ناخوشايند خر که موضوع آيه مي باشد بالاي 100 دسي بل است. و امروزه انسان در ميان جانوران صداي ناخوشايندِ آزار دهنده شديد تري از صداي خر نمي شناسد و آن چه در آيه آمده مبني بر اين که "آزار دهنده ترين صداي ناخوشايند صداي خران است" درست است.
بلدرچين
وَظَلَّلْنَا عَلَيكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يظْلِمُونَ (بقره/57)
************
در چهل سالي که بني اسرائيل در سرزمين کنعان سر گردان بوده اند خداوند انگبين و بلدرچين را براي خوراک آن ها براي آن ها فرود آورده بوده است. چرا از ميان ساير پرندگان اين پرنده به طرف آن ها پرواز داده شده بوده است؟
اين پرنده از خانواده مرغان است ولي پرواز مي کند. کمي از کبوتر کوچک تر است. بيش تر در علفزار ها و کشتزار ها ديده مي شود. خيلي زود پرورش يافته بزرگ مي شود. در هفته اول تولد خود 3 برابر بزرگ مي شود، پس از 50 روز براي سر بريده شدن مناسب است و فاصله دو نسل آن 50 روز است. به طور ميانگين پس از 42 روز از عمر خود تخم مي گذارد، و بيش ترين تخم گذاري آن در عمر 70 روزگي آن است. در سال ميان 300 تا 350 تا تخم مي گذارد. روز هاي جوجه شدن تخم آن 17 تا 18 روز است. در برابر بيماري ها مقاوم بوده و کم مصرف است.
ضمن ويژگي هاي نگهداري و پرورشي و اقتصادي بودن آن نسبت به پرندگان ديگر، از ارزش تغذيه اي بالا تري نسبت به پرندگان ديگر نيز برخوردار است. گوشت سينه آن20/3 %پروتئين، 9 /2% روغن دارد، علاوه بر آن مواد معدني از جمله آهن، کلسيم، فسفر، همين طور ويتامين هايي از جمله ويتامين آ و ب دارد. کلسترول روغن آن پائين است (بالا بودن ميزان کلسترول براي قلب خوب نيست). بافت هاي گوشت آن نرم است (ساده جويده مي شود). براي درمان نمودن درد مفاصل خوب است، سنگ را تحليل مي برد. تخم آن از بهترين تخم هاي پرندگان است و نسبت زرده تخم آن نسبت به تخم ديگر پرندگان بيش تر از سفيدي آن است (سفيدي آن 89 /60%، زردي آن 85 /31%، و قشر آن 36 /7% وزن آن است). و از مواد معدني و ويتامين ها و مواد غذايي غني تري نيز برخوردار است. و به خاطر حجم کوچک آن و پايداري آن در برابر بيماري ها و تحمل شرايط محيط زيست، نسبت به مرغ هاي ديگر اقتصادي تر محسوب مي شود. و به اين خاطر نيز اين پرنده از ميان ساير پرندگان بر بني اسرائيل نازل شده بوده است. انسان اهميت اقتصادي و غذايي آن را در اوائل قرن 18 شناخته و به پرورش آن پرداخته است.
خلقت شتر
أَفَلَا ينْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيفَ خُلِقَتْ (غاشيه/17)
************
ــ نکته آيه: شتر روي حسابي آفريده شده!
شتر روي چه حسابي آفريده شده است؟
1ــ داخل دهان آن از پوست سفت و سخت پوشيده شده که باعث مي شود بتواند گياهان دشت و صحرا که خشک و خاردار هستند را بخورد و زخمي نشود.
2ــ مژه هاي آن خيلي پر پشت و کيپ هم ديگر هستند که باعث مي شود شن و ماسه و سنگ ريزه هاي اطراف به درون چشم وي نفوذ نکنند.
3ــ گوش هاي آن کوچک و پوشيده از مو هاي پر پشت و به هم چسبيده است، که باعث مي شود شن و ماسه داخل گوش آن نروند.
4ــ پوسته مخاطي سوراخ بيني آن سطح خيلي پهني دارند که راه نفوذ براي شن و ماسه به داخل بيني باقي نمي گذارند، ولي نم و رطوبت لازمه هواي تنفس را از هوا مي مکند و جذب مي کنند.
5ــ کوهان آن محل ذخيره انرژي است. ضمن اين که چربي آن قشري براي مقابله با گرما نيز هست.
6ــ سطح کمر آن باريک است. که باعث مي شود تابش گرم و سوزان نيم روزي خورشيد، فقط به قسمت کمي از بدن وي به طور مؤثر بتابد. و در شرايط تابش قبل از نيم روز يا بعد از آن که خورشيد مايل مي تابد، اگر مجبور باشد در آفتاب باشد، رو به خورشيد و يا پشت به خورشيد زمين گير مي شود. که اين نيز به نوبه خود باعث مي شود تابش مؤثر خورشيد فقط به سطح کم بالايي وي بتابد. پوست پشمي وي نيز بخش عمده تابش گرماي سوزان را خنثي مي کند. به اين ترتيب شتر مي تواند گرمايي که خيلي از حيوانات ديگر را مي کشد تحمل کند.
7ــ کليه هاي وي قسمت زيادي از آب هاي مصرف شده را دوباره پس مي گيرند، (به اين خاطر ادرار آن غليظ است).
8ــ پوست پشمي آن باريک و نرم است. هم گرما را خنثي مي کند و هم بدن را خنک مي کند.
9ــ روده آن سلول هاي جذب آب دارد. اين سلول ها قسمت زيادي از آب مصرف شده موجود در غذاي روده را جذب مي کنند و براي بدن نگه مي دارند. (به اين خاطر سرگين آن خيلي خشک است).
10ــ وقتي ادرار مي کند، دم خود را مي جنباند تا ادرار به پاها پاشيده شود. به اين شکل با خيس و مرطوب کردن خود به خنک شدن خود کمک مي کند.
11ــ شکم وي خيلي بزرگ است. مي تواند تا 200 ليتر آب بنوشد. علاوه بر آن مجرا ها و منابع ذخيره آب نيز دارد. که هنگام آب خوردن آن ها را نيز پر مي کند.
12ــ مجراي خون وي در اعماق بدن قرار نگرفته بلکه زير پوست گردن و پا ها و پهلو ها قرار گرفته است. اين باعث مي شود که گرماي بدن را بيش تر به سطح بدن منتقل کند. و سرخ رگ ها حتي در شرايطي که تقريباً بي آب باشند و در وضعيت تقريبي معادل يک دويست هزارم حجم واقعي خود، باز هم مي توانند اکسيژن را به نقاط مختلف بدن منتقل کنند.
13ــ تکيه گاه هاي وي در حالت نشستن (يعني زانو ها، آرنج ها، و سينه) از قشر کلفت پوست مرده تشکيل شده است. اين قشر گرما را خنثي مي کند باعث مي شود بدن آن زخم نشود.
14ــ کف پهن پاي آن با يک قشر شاخه اي مجهز شده که باعث مي شود پاي آن در شن و ماسه فرو نرود. و پا را در مقابل ماسه هاي تيز و گرم نيز محافظت مي کنند.
15ــ درجه حرارت بدن وي مي تواند خيلي تغيير کند ضمن اين که از پستانداران است. حرارت بدن وي بين 34 تا 42 درجه در تغيير است. وقتي دما بالا برود دماي بدن وي نيز بالا مي رود، اين امر باعث مي شود که تا دماي مشخصي نيازي به عرق کردن براي خنک کردن خود نداشته باشد. و در مصرف آب خود صرفه جويي کند.
شتر در واقع به حساب دشت و صحرا پرداخته شده است. يعني براي گرما، کمبود آب، شن و ماسه.
کساني مي گويند دليلي براي وجود خدا نمي بينند. قرآن آن ها را به مطالعه پديده هاي طبيعي مراجعه مي دهد. انتخاب شتر از ميان ساير حيوانات براي مطالعه، به اين معني است که وي چيز هاي خاصي دارد. بر اساس شناختي که ما امروزه از بافت بيولوژيکي شتر داريم نيز در واقع همين طور هم هست، و مي بينيم که در ساختار آفرينش شتر مغز و انديشه و حساب و کتاب خوابيده است. در حالي که در گذشته مردم فکر مي کردند که تحمل شتر زياد است نه اين که چيز خاصي در آن مي ديدند.
گوشت خوک
حُرِّمَتْ عَلَيكُمُ الْمَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيةُ وَالنَّطِيحَةُ... (مائده/3)
************
و در سوره انعام آيه 145 ضمن ياد آوري تحريم گوشت خوک، خوک را حيواني انگلي توصيف نموده:
************
...لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ... (انعام/145)
************
در آيه 145 سوره انعام روشن کرده که منظور از حرام بودن خوردن خون «خون مسفوح» است، (خون مسفوح يعني: «خون ريخته شده» که با هوا تماس پيدا کرده). دليل تحريم آن نيز اين است که وقتي خون با هوا تماس پيدا مي کند سمي مي شود و مي تواند بيماري زا باشد.
ــ نکات آيه: خوک حيواني انگلي و گوشت آن حرام است:
همان طور که قرآن مطرح مي کند خوک در واقع يک حيوان انگلي است. هم زندگي و هم روند توليد مثل آن هر دو انگلي است:
چرا گوشت خوک تحريم شده؟ چيزي که فعلاً انسان امروز در مورد گوشت خوک مي داند موارد زير است:
ــ گوشت خوک خيلي از انگل ها را منتقل مي کند. از جمله نوعي کرم (موسوم به کرمِ تِنيا) که برخي از ناراحتي هاي دردناک را منجر مي شود که برخي از آن ها کشنده نيز هستند. عناصر آن در عضلات و در چشم و مغز منتشر مي شود. ميان 5 تا 25 در صد کساني که گوشت خوک مصرف مي کنند ناراحتي ناشي از کرم مزبور را دارند. (اين کرم البته در گوشت گاو نيز وجود دارد ولي کرم گوشت گاو خود به خود در انسان تکثير نمي شود اما کرم گوشت خوک بدون عامل تکثير کننده تکثير مي شود . همين طور کرم خوک مقاومت بيش تري نسبت به کرم گاو دارد و به راحتي کشته نمي شود و خطرناک تر است).
ــ گوشت خوک طبقه طبقه و ميان آن ها پيه هاي متداخل در هم ديگر وجود دارد که بالا ترين نسبت روغن حيواني را دارند، و روغن آن نيز از خطرناک ترين نوع روغن است. (درصد پيه در گوشت خوک 28 درصد است در حالي که مثلاً در گوشت گاو 4 و نيم درصد).
ــ گوشت خوک مقادير زيادي اسيد دارد. (ساير حيوانات 90 درصد اين اسيد را پس مي دهند ولي خوک فقط 2 درصد آن را پس مي دهد). اين اسيد از جمله باعث التهاب مخ مي شود.
يک متخصص آلماني نتيجه مطالعات خود و ديگران را در رابطه با گوشت خوک چنين بيان مي کند: گوشت خوک در مناطق گرم خطرناک تر از مناطق سرد است. در سودان و مناطق همجوار آن در يک شرايط آب و هوايي يکساني تفاوت ميان سلامتي کساني که گوشت خوک مي خورند و کساني که نمي خورند خيلي زياد است. همين طور در هند در يک آب و هواي مشترک، کساني که گوشت خوک نمي خورند از کساني که مي خورند از سلامتي بالا تري برخوردار هستند، بيش تر عمر مي کنند و توان کاري بيش تري دارند. مثلاً فرد پيري که گوشت خوک نخورده حمالي مي کند و از ارتفاعات بالا مي رود، در حالي که آن که خورده نمي تواند اين کار ها را بکند و زود تر ضعف و بازنشستگي به سراغ وي مي آيد. کساني که با تعاليم اسلامي زندگي مي کنند از سلامتي خوب و بالايي برخوردارند و بيماري هايي که ديگران از مسائل تحريم شده دارند آن ها ندارند. همين طور وي مي گويد در جريان جنگ جهاني دوم از ارتش گزارشي براي آن ها مي آيد که مي گويد: سربازان آلماني دچار ناراحتي و آبله هايي در پا ها مي شده اند که آن ها را از جنگ و تحرک باز مي داشته و علاج سر پايي نيز براي آن ها کافي نبوده بلکه به پشت جبهه انتقال داده مي شده اند. در حالي که مردمي که در همان مناطق و همان آب و هوا زندگي مي کرده اند آن ناراحتي ها را نداشته اند. پس از بررسي ها مي بينند که ارتش تقريباً همه روزه از گوشت خوک استفاده مي کند. گوشت خوک را قطع مي کنند و آن ناراحتي ها تمام مي شود.
همين طور مي گويد پس از اتمام جنگ که وضعيت اقتصادي خراب مي شود و خوک به وفور طبق روال عادي نبوده اندازه مراجعات به پزشک نسبت به دوران پيش از جنگ کاهش پيدا مي کند. ولي با رونق گرفتن اقتصاد و خورده شدن گوشت خوک توسط طبقه اي که وضع خوبي داشته، بيماري ها دوباره در آن ها شروع مي شود، در حالي که طبقه فقير که هنوز توان استفاده از گوشت خوک را نداشته از سلامتي بهتري برخوردار بوده است. و پس از اين فقيران نيز توان خريدن و خوردن آن را پيدا مي کنند دوباره وضع بيماري ها طبق روال پيشينِ خود زياد و همه گير مي شود. همين طور وي مي گويد که به آزمايش هاي علمي در رابطه با گوشت خوک رو مي آورد. 30تا موش را با خوراک خوک بزرگ مي کند و 30 تاي ديگر را با غذاي عادي. آن هايي که غذاي خوک مي شوند: سريعاً بزرگ مي شوند ــ تمايلات تجاوز گرانه در آن ها ايجاد مي شود، و دوست دارند که هم ديگر را بخورند و بيماري هايي از قبيل سرطان و بيماري هاي پوستي در آن ها ظاهر مي شود، ولي در آن هايي که با غذاي عادي بزرگ مي شوند هيچ يک از اين موارد در آن ها ظاهر نمي شود. او محتاطانه مي گويد در گوشت خوک سمي است که فهميده نمي شود و روغن آن خطرناک ترين نوع روغن است. و موجب تصلب شرائين، بيماري قند، اختلال جريان خون، و نسبت بالايي از کلسترول را باعث مي شود، و بافت هاي آن فسفر دارد که منجر به زيان هايي مي شود.
شير سازي دام ها
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَينِ فَرْثٍ وَدَمٍ لََّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِينَ (نحل/66)
************
ماده اصلي شير چنان که آيه گفته از ميان غذاي درون معده و درون خون گرفته مي شود. غده هاي توليد کننده شير مواد خود براي توليد شير را از خون و از مايعات بدن که مواد غذايي معده را آورده اند مي گيرد.
در زمان پيامبر مي توان گفت که انسان به هر حال مي دانسته که شير از غذاي جوينده و خورده شده گرفته و توليد مي شود، ولي اين که آن مواد وارد خون نيز مي شوند و بعد از ميان خون گرفته مي شود طبعاً کسي چيزي نمي دانسته است.
گوشت ماهي
وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيّا (نحل/14)
************
آيه مي گويد گوشت دريا (که عمدتاً ماهي ها باشند)، از نظر کارکرد آسان و سبک هستند. ماهي ها و خيلي از موجودات دريايي داراي روغني مانند روغن زيتون هستند که براي معده سبک است، براي هضم آسان است، ميزان غلظت خون را بالا نمي برد بلکه بر عکس از کلسترول مضر کم مي کند و کلسترول مفيد را بالا مي برد که به نوبه خود از پيامد هاي بد آن که از جمله راه بردن به ناراحتي هاي قلبي است جلوگيري مي کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389
/ج