تفسير سورهي انفال ( آيات 36 تا 40 )
«36» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ
همانا آنان كه كافر شدند، اموال خود را صرف مىكنند تا از (رفتن مردم به) راه خدا جلوگيرى كنند. در آينده نيز اين گونه خرجها را خواهند داشت، سپس (اموال هزينه شده) مايهى حسرت آنان مىگردد و آنگاه شكست مىخورند. و آنان كه كافر شدند، به سوى دوزخ محشور خواهند شد.
تكرار جملهى «الّذين كفروا» شايد براى آن باشد كه برخى از كفار سرمايه گذار، بعداً مسلمان شدند و حسرت پولهاى خرج شده را مىخوردند، برخى هم كه بر كفر باقى ماندند و اهل دوزخ شدند. آرى، جهنّم براى كفّارى است كه بر كفر خود باقى مىمانند، امّا مؤمنان اگر به نتيجه هم نرسند حسرت نمىخورند. چون خدا اجر آنها را مىدهد.
2- پيامبرصلى الله عليه وآله، خبر غيبى مىدهد كه در آينده نيز بر ضد اسلام سرمايهگذارى خواهند كرد، ولى پيروزى با اسلام است. «فسينفقونها... ثمّ تغلبون»
3- تلاش كافران تنها شكست دنيوى ندارد، بلكه عذاب اخروى نيز دارد. «يغلبون... الى جهنّم يُحشَرون»
4- بى ايمانى وكفر، سبب سقوط انسان و ورود به دوزخ است. «والّذين كفروا الى جهنّم يُحشرون»
«37» لَِيمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
(اين حسرت، شكست و عذاب،) براى آن است كه خداوند، ناپاك را از پاك (در اين جهان و آن جهان) جدا كند و پليدىها را برهم نهد و همه را متراكم سازد و در دوزخ قرار دهد، آنان همان زيانكارانند.
گرچه جهنّم بسيار بزرگ است و پيوسته مىگويد: «هل من مزيد»(127) و بيشتر مىخواهد، ولى هر يك از دوزخيان در تنگنا به سر مىبرند. همانند ديوار بزرگى كه جاى ميخهاى بسيار دارد، ولى هر ميخى در فشار است.
2- جداسازى طرفداران حقّ از باطل، از سنّتهاى الهى است. «ليميز اللّه» چنانكه در روز قيامت نيز خطاب مىشود: «وامتازوا اليوم ايّها المجرمون»(128)
3- تراكم، فشار و ضيق مكان، از ويژگىهاى دوزخ و دوزخيان است. «فيركمه جميعاً فيجعله فى جهنّم»
4- خسارت واقعى انسان، دوزخى شدن اوست. «فى جهنّم اولئك هم الخاسرون»
«38» قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِن يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ
(اى پيامبر!) به كافران بگو: اگر (از انحراف و عملكردهاى ناپسند) دست بردارند، گذشتهى آنان بخشوده مىشود و اگر (به روش سابق خود) برگردند، به تحقيق سنّت الهى در برخورد با گذشتگان، (دربارهى آنان نيز) جارى است.
2- توبهى كافر و بىدين هم پذيرفته مىشود. «قل للّذين كفروا ان ينتهوا يغفر لهم» (توبه آنان ايمان آوردن است)
3- در اسلام، همواره راه توبه و اصلاح به روى افراد باز است و بنبست وجود ندارد. «ان ينتهوا يغفر لهم»
4- در قضاوت، ميزان حال فعلى اشخاص است، نه گذشتهى آنان. «قل للذين كفروا ان ينتهوا...»
5 - اسلام، جنگطلب نيست، بلكه در پى اصلاح است. «ان ينتهوا يغفر لهم»
6- مسلمان شدن، گناهان و خلافهاى قبلى را محو مىكند. «ان ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف» چنانكه در حديث مىخوانيم: «الاسلام يَجُبّ ما قبله».(129)
7- براى هدايت و تربيت، تشويق و تنبيه هر دو لازم است. «ان ينتهوا... ان يعودوا» (تشويق در كنار تهديد قرار دارد)
8 - باز گذاشتن روزنهى اميد، نبايد چنان باشد كه احساس شود از روى ضعف، سراغ مجرمان رفتهايم. «ان ينتهوا، ان يعودوا»
9- اوّل تشويق و اتمام حجّت، سپس تهديد و خشونت. «ان ينتهوا، ان يعودوا»
10- قانون عادلانه و حكيمانهى الهى در طول تاريخ، نسبت به همه يكسان و تغييرناپذير بوده است. «فقد مضت سنّت الاوّلين»
11- سنّت الهى، نجات و پيروزى انبيا و به كيفر رساندن كفرپيشگان است. «فقد مضت سنّت الاوّلين» چنانكه آيه ديگر مىفرمايد: «كتب اللّه لاغلبنّ اَنا ورسلى»(130)
12- از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. «فقد مضت سنّت الاوّلين»
«39» وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
و با آنان (دشمنان) بجنگيد تا فتنهاى (از كفر و شرك) بر جاى نماند و دين، يكسره براى خدا باشد، پس اگر (از كفر خود) دست كشيدند، همانا خداوندبه آنچه انجام مىدهند بيناست.
«فتنه»، معناى وسيعى دارد و شامل هر گونه اِعمال فشار مىشود. در قرآن، فتنه به معناى شرك نيز آمده است، شايد به اين لحاظ كه از سوى مشركان انواع محدوديّتها و اِعمال فشارها بر فكر و روح حقّطلبان و جامعهى آنان انجام مىگيرد، يا از آن جهت كه شرك، موجب عذاب ابدى مىشود. همچنين تحميل كفر بر مؤمنان و انسانهاى پاكفطرت نيز فتنه است.(133)
به فرمودهى امام صادقعليه السلام تحقّق قطعى و نهايى اين آيه، در زمان حضرت مهدىعليه السلام است.(134)
امام باقرعليه السلام فرمود: «تأويل اين آيه هنوز نيامده است، آنگاه كه زمان تأويل آيه برسد، فتنهگران كشته و شركى نخواهد بود».(135)
2- تا زمانى كه كفّار مشغول فتنهگرىاند، فرمان مبارزه وجود دارد. «قاتلوهم حتّى لاتكون فتنة»
3- دشمنان، در هر مقطع كه دست از جنگ بكشند، با آنان، برخوردى مناسب در همان مقطع مىشود. «فان انتهوا...»
«40» وَ إِنْ تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ
و اگر (باز هم) سرپيچى كرده و روى بگردانند، بدانيد كه خداوند، مولى و سرپرست شماست، چه خوش مولايى و چه نيكو ياورى است.
2- شما به وظيفه عمل كنيد، اگر ديگران عمل نكردند يا اعراض كردند، خداوند ياور شماست. «وان تولّوا فاعلموا انّ اللّه مولاكم»
3- از ولايت و نصرت الهى غافل نشويد. «فاعلموا» (ايمان به ولايت و نصرت الهى، موجب رشد و تقويت انگيزهى مبارزه با فتنهگران است و ياد الطاف او، به دلهاى مؤمنان در مقابل توطئهها و لجاجتها آرامش مىبخشد.)
4- خداوند، بهترين مولاست، چون نه ما را به ديگرى مىسپارد، نه ما را فراموش مىكند، نه ما را براى نياز خودش مىخواهد و نه حقّ و اجر كسى را ضايع مىسازد. «نعم المولى»
5 - يارى خداوند، برتر از هر ياورى است. «نعم النصير»
/ع
همانا آنان كه كافر شدند، اموال خود را صرف مىكنند تا از (رفتن مردم به) راه خدا جلوگيرى كنند. در آينده نيز اين گونه خرجها را خواهند داشت، سپس (اموال هزينه شده) مايهى حسرت آنان مىگردد و آنگاه شكست مىخورند. و آنان كه كافر شدند، به سوى دوزخ محشور خواهند شد.
نكتهها:
بعضى نزول اين آيه را دربارهى بودجهى سنگينى كه كفّار مكّه براى جنگ بدر خرج كردند، مىدانند، ولى عموميّت آيه، شامل همهى بودجههايى مىشود كه صرف مبارزه و مقابله با اسلام مىشود.تكرار جملهى «الّذين كفروا» شايد براى آن باشد كه برخى از كفار سرمايه گذار، بعداً مسلمان شدند و حسرت پولهاى خرج شده را مىخوردند، برخى هم كه بر كفر باقى ماندند و اهل دوزخ شدند. آرى، جهنّم براى كفّارى است كه بر كفر خود باقى مىمانند، امّا مؤمنان اگر به نتيجه هم نرسند حسرت نمىخورند. چون خدا اجر آنها را مىدهد.
پيامها:
1- كفّار همواره براى جلوگيرى از گسترش اسلام، اموال خود را خرج مىكنند، ولى در نهايت نتيجهاى جز حسرت و شكست قطعى ندارد. (تمام آيه)2- پيامبرصلى الله عليه وآله، خبر غيبى مىدهد كه در آينده نيز بر ضد اسلام سرمايهگذارى خواهند كرد، ولى پيروزى با اسلام است. «فسينفقونها... ثمّ تغلبون»
3- تلاش كافران تنها شكست دنيوى ندارد، بلكه عذاب اخروى نيز دارد. «يغلبون... الى جهنّم يُحشَرون»
4- بى ايمانى وكفر، سبب سقوط انسان و ورود به دوزخ است. «والّذين كفروا الى جهنّم يُحشرون»
«37» لَِيمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
(اين حسرت، شكست و عذاب،) براى آن است كه خداوند، ناپاك را از پاك (در اين جهان و آن جهان) جدا كند و پليدىها را برهم نهد و همه را متراكم سازد و در دوزخ قرار دهد، آنان همان زيانكارانند.
نكتهها:
«يَركُمَه»، به معناى متراكم ساختن و روى هم انباشتن است.گرچه جهنّم بسيار بزرگ است و پيوسته مىگويد: «هل من مزيد»(127) و بيشتر مىخواهد، ولى هر يك از دوزخيان در تنگنا به سر مىبرند. همانند ديوار بزرگى كه جاى ميخهاى بسيار دارد، ولى هر ميخى در فشار است.
پيامها:
1- از نتايج جنگ حقّ و باطل، روشن شدن روحيّات، انگيزهها، عملكردها، تعهّدات و توطئههاست تا جوهرهى انسانها كشف شود. «ليميز اللّه»2- جداسازى طرفداران حقّ از باطل، از سنّتهاى الهى است. «ليميز اللّه» چنانكه در روز قيامت نيز خطاب مىشود: «وامتازوا اليوم ايّها المجرمون»(128)
3- تراكم، فشار و ضيق مكان، از ويژگىهاى دوزخ و دوزخيان است. «فيركمه جميعاً فيجعله فى جهنّم»
4- خسارت واقعى انسان، دوزخى شدن اوست. «فى جهنّم اولئك هم الخاسرون»
«38» قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِن يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِينَ
(اى پيامبر!) به كافران بگو: اگر (از انحراف و عملكردهاى ناپسند) دست بردارند، گذشتهى آنان بخشوده مىشود و اگر (به روش سابق خود) برگردند، به تحقيق سنّت الهى در برخورد با گذشتگان، (دربارهى آنان نيز) جارى است.
نكتهها:
«اِنتهاء»، به معناى پذيرش نهى و دست برداشتن و انجامندادن كارى به خاطر نهى از آن كار است.پيامها:
1- پيامبر مأمور است سنّت خداوند، (مغفرت در صورت توبه كردن و سركوبى و نابودى در صورت لجاجت كافران) را به مردم ابلاغ كند. «قل للّذين كفروا ان ينتهوا يغفر لهم... وان يعدوا...»2- توبهى كافر و بىدين هم پذيرفته مىشود. «قل للّذين كفروا ان ينتهوا يغفر لهم» (توبه آنان ايمان آوردن است)
3- در اسلام، همواره راه توبه و اصلاح به روى افراد باز است و بنبست وجود ندارد. «ان ينتهوا يغفر لهم»
4- در قضاوت، ميزان حال فعلى اشخاص است، نه گذشتهى آنان. «قل للذين كفروا ان ينتهوا...»
5 - اسلام، جنگطلب نيست، بلكه در پى اصلاح است. «ان ينتهوا يغفر لهم»
6- مسلمان شدن، گناهان و خلافهاى قبلى را محو مىكند. «ان ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف» چنانكه در حديث مىخوانيم: «الاسلام يَجُبّ ما قبله».(129)
7- براى هدايت و تربيت، تشويق و تنبيه هر دو لازم است. «ان ينتهوا... ان يعودوا» (تشويق در كنار تهديد قرار دارد)
8 - باز گذاشتن روزنهى اميد، نبايد چنان باشد كه احساس شود از روى ضعف، سراغ مجرمان رفتهايم. «ان ينتهوا، ان يعودوا»
9- اوّل تشويق و اتمام حجّت، سپس تهديد و خشونت. «ان ينتهوا، ان يعودوا»
10- قانون عادلانه و حكيمانهى الهى در طول تاريخ، نسبت به همه يكسان و تغييرناپذير بوده است. «فقد مضت سنّت الاوّلين»
11- سنّت الهى، نجات و پيروزى انبيا و به كيفر رساندن كفرپيشگان است. «فقد مضت سنّت الاوّلين» چنانكه آيه ديگر مىفرمايد: «كتب اللّه لاغلبنّ اَنا ورسلى»(130)
12- از تاريخ و سرنوشت ديگران عبرت بگيريم. «فقد مضت سنّت الاوّلين»
«39» وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
و با آنان (دشمنان) بجنگيد تا فتنهاى (از كفر و شرك) بر جاى نماند و دين، يكسره براى خدا باشد، پس اگر (از كفر خود) دست كشيدند، همانا خداوندبه آنچه انجام مىدهند بيناست.
نكتهها:
جنگ و جهاد در اسلام، براى كشور گشايى نيست، بلكه براى گسترش مكتب اسلام و مقابله با فتنه است. در قرآن، فتنه بالاتر از قتل، «الفتنة اكبر من القتل»(131) بلكه شديدتر از آن شمرده شده است. «الفتنة اشدّ من القتل»(132)«فتنه»، معناى وسيعى دارد و شامل هر گونه اِعمال فشار مىشود. در قرآن، فتنه به معناى شرك نيز آمده است، شايد به اين لحاظ كه از سوى مشركان انواع محدوديّتها و اِعمال فشارها بر فكر و روح حقّطلبان و جامعهى آنان انجام مىگيرد، يا از آن جهت كه شرك، موجب عذاب ابدى مىشود. همچنين تحميل كفر بر مؤمنان و انسانهاى پاكفطرت نيز فتنه است.(133)
به فرمودهى امام صادقعليه السلام تحقّق قطعى و نهايى اين آيه، در زمان حضرت مهدىعليه السلام است.(134)
امام باقرعليه السلام فرمود: «تأويل اين آيه هنوز نيامده است، آنگاه كه زمان تأويل آيه برسد، فتنهگران كشته و شركى نخواهد بود».(135)
پيامها:
1- هدف از جهاد در اسلام، رفع فتنه و سلطهى كفّار و ايجاد فضاى سالم براى دعوت به حقّ است. «قاتلوهم حتّى لاتكون فتنة و...»2- تا زمانى كه كفّار مشغول فتنهگرىاند، فرمان مبارزه وجود دارد. «قاتلوهم حتّى لاتكون فتنة»
3- دشمنان، در هر مقطع كه دست از جنگ بكشند، با آنان، برخوردى مناسب در همان مقطع مىشود. «فان انتهوا...»
«40» وَ إِنْ تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَوْلاكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ
و اگر (باز هم) سرپيچى كرده و روى بگردانند، بدانيد كه خداوند، مولى و سرپرست شماست، چه خوش مولايى و چه نيكو ياورى است.
پيامها:
1- در مديريّت مسائل نظامى و برنامهريزىهاى سياسى، بايد همهى جوانب و شرايط را پيشبينى كرد. «فان انتهوا - وان تولّوا»2- شما به وظيفه عمل كنيد، اگر ديگران عمل نكردند يا اعراض كردند، خداوند ياور شماست. «وان تولّوا فاعلموا انّ اللّه مولاكم»
3- از ولايت و نصرت الهى غافل نشويد. «فاعلموا» (ايمان به ولايت و نصرت الهى، موجب رشد و تقويت انگيزهى مبارزه با فتنهگران است و ياد الطاف او، به دلهاى مؤمنان در مقابل توطئهها و لجاجتها آرامش مىبخشد.)
4- خداوند، بهترين مولاست، چون نه ما را به ديگرى مىسپارد، نه ما را فراموش مىكند، نه ما را براى نياز خودش مىخواهد و نه حقّ و اجر كسى را ضايع مىسازد. «نعم المولى»
5 - يارى خداوند، برتر از هر ياورى است. «نعم النصير»
پي نوشت ها :
127) ق، 30.
128) يس، 59.
129) مستدرك، ج7، ص448.
130) مجادله، 21.
131) بقره، 217.
132) بقره، 191.
133) تفسير نمونه.
134) تفسير نورالثقلين.
135) كافى، ج 8، ص201.
/ع