جلوه های ایثار(1)

آدمي، روشنايي هستي خويش را از روشنايي جان مي گيرد و آنگاه كه نور ايمن، از وراي كلمات ملكوتي كتاب خدا، سرزمين يخ زده حيات بشري را به گرماي جانبخش روحاني خود ميهان مي كند، گويي افقهاي پر تلألو سعادت و فلاح، فراروي پرهيزكاران گشوده مي شوند و اميدواران را هر دم بشارتي نو، از ملكوت مي رسد كه اي انسان، تو جانشين من در اين سرزميني.
سه‌شنبه، 11 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلوه های ایثار(1)

جلوه های ایثار(1)
جلوه های ایثار(1)


 






 

جلوه های ایثار(1)

دلي روشن به تلالوي كلام دوست
 

احمد دباغ
آدمي، روشنايي هستي خويش را از روشنايي جان مي گيرد و آنگاه كه نور ايمن، از وراي كلمات ملكوتي كتاب خدا، سرزمين يخ زده حيات بشري را به گرماي جانبخش روحاني خود ميهان مي كند، گويي افقهاي پر تلألو سعادت و فلاح، فراروي پرهيزكاران گشوده مي شوند و اميدواران را هر دم بشارتي نو، از ملكوت مي رسد كه اي انسان، تو جانشين من در اين سرزميني.
احمد دباغ، فرزندي از تبار شهيدان انقلاب اسلامي، پيام سروش را شنيد و بدان لبيك گفت و واژه و آيه به آيه كتاب مقدس خدا را به لوح سينه سپرد. او سالها در حفظ و ثبت قرآن بر لوح حافظ كوشيد و نيز با تلاشي تحسين برانگيز توانست مدرك پايه هشتم علوي حوزوي را نيز به دست آورد.
فرزند شهيد، به بركت نفس پاك پدر شهيد و روح آيينه سان و جان شيفته خود، ا زاساتيدي چون بهبهاني بهره گرفت و سرانجام به افتخار عنوان حافظ قرآن نائل گرديد.
اين روشندل كوشا و با ايمان، در شهر قيام، قم و در آغاز ورود خود به عرصه ملكوتي حفظ قرآن كريم، مقام اول استاني و نوجوانان را كسب كرد. سپس در مسابقات سراسري در مطلع الفجر، حفظ كل، سازمان بهزيستي و ثامن الائمه اصفهان به مقام نخست نائل آمد. او در سن 14 سالگي در مسابقات بين المللي، در رشته ده جزو و حفظ كل قرآن، مقام دوم را به دست آورد و سپس مقام اول را در حفظ كل قرآن از آن خود ساخت. همچنين در مسابقات جهاني قرآن كريم در عربستان سعودي، در رشته حفظ كل قرآن همراه با تفسير آيات، مقام دوم را كسب كرد. در سال 78 هم عنوان افتخارآميز مقام اول را در مسابقات بين المللي قرآن كريم، در رشته حفظ كل قرآن، به دست آورد. او اينك به كار تدريس صوت و لحن، حفظ و مفاهيم در حوزه ها و مجامع گوناگوني قرآني مشغول است تا حق نعمتي را كه خداوند بر او عرضه داشته است، به شايستگي به جاي آورد.
*******

جلوه های ایثار(1)

يار ديرين رنج و صبر
 

پروانه عزيزي علي عربي
رنج، معلم بزرگي است، به شرط آنكه پيوسته در مسير تعالي خويش، عزت آموختن را دريابيم.آن شب كه دفتر حزب در آن انفجار سوخت و فروريخت، شعله هاي آتش را ديد كه تا آسمان زبانه كشيدند و صداي الله اكبر و لااله الاالله آنان كه زير آوار ماندند، تا عرش خدا رفت. او ماند تا راوي صادق آن رويداد عظيم باشد و آنگاه در پرستاري از همسري جانباز و فرزندانش، ايثاري يگانه را به تجربه بنشيند. او نيك مي داندكه با توكل به خدا و تولاي به حضرت دوست و با شعوري از سر ايمان، خواهد توانست به سرزمين اشراق و نور راه يابد و به مدد ايمان و عزمي كه تاكنون، او را در جاده جانفشاني و ايثار، ياري كرده است، همچنان اميدوارانه، به فردايي روشن بينديشد و توان خويش را به رخ سيه دلاني بكشد كه وحشت خويش را در جامه سبعيت مي پوشانند و فجايعي از آن سنخ را كه او شاهد بوده است، مي آفرينند. زناني چون او مي دانند خانه دوست كجاست، زيرا در دل رنجها، ناديده ها را ديده اند و بارها جان خويش را با ذكر دوست، به شبستان باورهاي بلورآگين، ميهمان كرده اند. ذكر همويي كه شميم مهرش آدميان را جان مي بخشد و يادش، تعالي بخش است و باشكوه. بي ترديد زنان سرافرازي چون او، در پايبندي به ايمان خويش، در سخت ترين شرايط، نمونه هاي كمياب و بي بديلند. اگر شواهد صبوري هاي اين زنان، آنگونه كه شايسته است گردآوري و تدوين شود، دنيا بي ترديد با ظهور مكتبي جديد از پايمردي آگاهانه روبرو خواهد بود.
*******

جلوه های ایثار(1)

شكوه پيوند علم و دين
 

عليرضا باريكلو
ايثار، سرود جاودانه اي است كه چشيدن از سرچشمه زلال آن، پيمايش دايره اي پر فروغ را مي طلبد، بايد گام برداري، گام نه، بايد پران شوي، شعله ور گردي و بسوزي تا گلبرگهاي خاكستر تو، سبكبال و طاهر، بشارت وصل گيرند. تو ترجمان پروانه و سوختن، تو پرواز و پريدن، تو رمز بقا و ماندگاري هستي.
بالهاي پرواز از تو ترانه به اوج رسيدن، مسير سوختن و گلگونه زيستن، طريق نور افشاندن بر ظلمات فناپذيري است. ايثار جانمايه حيات جاودانه است و او خورشيد زاده اي است از جنس رنگ و تابش و طلوع و نور و شور، هموست كه نيمي از وجودش را در حريم سرخ فام عرش خاموش، به امانت نزد دوست نهاده است و نيمي از اندام مقدسش بر زمين، مداري است بر گردش فتوت و پايمردي، او جانبازي است جانسپار و دلداري است دلبرگزين.
در مدرسه، علم و دين را به هم آميخته و در بين النهرين حوزه و دانشگاه، به پرچمداري ايستاده است. طلبه شايسته علوم قرآني حوزه تا خارج فقه و دانشجوي برتر حقوق خصوصي دانشگاه تربيت مدرس، عزم خويش را جزم كرده است تا به آنان كه در نخستين گذرگاه زندگي، زانو خم مي كنند، اين نكته را اثبات كند كه آدمي در ايمان و اراده و پشتكار است كه معنا مي يابد و بي تلاش، مرده اي است نه شايسته نام آدمي.
دكتر عليرضا باريكلو، با مقالات علمي و پژوهشي فراوان و شركت در كنگره هاي گوناگون، جلوه هاي درخشاني از علم و ايمان خويش را متجلي ساخته است. او كه مدتها در اسارت خفاشان به سر برد، همچنان آفتاب مدارانه به آزادگي ايستاده است. او كه همه دوره هاي تحصيلي را با انگيزه الهي و به قصد خدمت در دوران پس از اسارت طي كرده است، از خود كتاب روشنگر «مسئوليت مدني» را بر جاي گذاشته است.
*******

جلوه های ایثار(1)

جلوه عزم و ايمان پدر
 

ابوالحسن فرامرزي
شايد پدر آن روز كه چهره زيباي فرزند را در آخرين تلألو نور بر چشمان خود، مرور مي كرد، باور نداشت كه نور چشم او، پس از او چنين استوار و كوشا و جانانه، راهي را مي سپارد كه او عمري براي فرزندش آرزو كرده بود. او را لحظه اي نمي توان فارغ از كار و خدمت يافت. هر بار كه بخواهي پيدايش كني و با او سخن بگويي يا مشغول مداواي بيمار دردمندي است و يا نگارش مقاله اي و متني،ذهن پويا و كنجكاوش را درگير كرده است. او پس از شهادت پدر، همدوش مادر، مسئوليت اداره خانواده را به عهده گرفت و همزمان با خدمت به او، با عزمي راسخ به ادامه تحصيل پرداخت و با كسب افتخارات پي در پي،نام پدر را بلند آوازه و دل اندوهگين مادر را به شادي هاي مستمر ميهمان كرد. دانشجوي شاهد ممتاز كشوري سال 69 و نفر اول امتحان ورودي فوق تخصص گوش و حلق و بيني در سال 80، هرگز از دستيابي به افتخارات جديد، دست بر نداشت. او كه دستي به قلم دارد ؛ به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي شيراز، با ارائه مقالات در كنگره هاي بين المللي، چشم اندازي از توانايي هاي علمي خويش را فرا راه مشتاقان علم قرار داده است. از جمله فعاليتهاي او در سنگر خدمت، مسئوليت بهداشت و درمان فيروز آباد فارس و رياست مركز آموزشي درماني شهيد دستغيب است. دكتر ابوالحسن فرامرزي با پشتكاري بي نظير و هوشي سرشار، در آغاز راهي است كه بي ترديد موفقيتهاي بي شماري را براي او به ارمغان خواهد آورد.
*******

جلوه های ایثار(1)

باغبان لاله ها
 

فروغ منهي
سيماي مهربان و لحنش پرشفقت او، نشانه بارزي است از مؤمناني كه دل به رضاي حق سپرده اند و بي چون و چرا،‌آنچه را كه ساقي عشق در ساغرشان ريخته است. لاجرعه سركشيده اندو در جذبه رضايتي كه خداوند براي بندگان خاص خود مقرر فرموده است، سر خوش و شادمان، ره مي سپردند. صدايش را مي شنوي، باور نمي كني مادري است كه داغ سه فرزند برومند را بر دل دارد تو گويي نيك آگاه است كه بار امانتي را با جان خويش تا به آستانه دوست كشانده و آنگاه به اشارتي به وي سپرده است به اميد رضايت او كه بهشت را در برابر آن،قدري و قيمتي نيست. او را نيك مي شناسيد.مادر سه شهيد : داوود، عليرضا و رسول. مادر نه تنها شهيدان خود كه مادر تمامي شهيدان، بانوي ايثار، نور دل همه خانواده هاي شهيد است. او كه همچون بانوي بشكوه كربلا، زينب كبري (س)،امانتهاي خود را به صاحب اصليش بازگرداند ؛ از آن پس به ياد حماسه حسيني، معبد و ميعادي را براي عزاي سرور شهيدان بر پا داشت تا همچون زينب باشد و زينبي بماند و پيام باشد و پيامرسان. او همچنان مادر همه شهداست و كارش دلداري و گره گشايي از خاندان مكرم شاهدان و ديدارهاي مكرر از آنان. او كه فرزندان خويش را به حجله شهادت سپرده است، اينك كار تهيه جهيزيه دختران مستمند را به عهده گرفته است. حسينيه كوچك او، وسعتي دارد به گستره همه دلهاي ملكوتي اين سرزمين پهناور. ميزبان اشك داغ مادران و خواهراني كه دشت داغ شقايق بر دل دارند. اينجا هر كسي به اميد برآورده شدن آرزويي، دخيلي بسته است. پرچم اين معبد ماورائي را، مادر داوود، عليرضا و رسول به اهتزاز درآورده است. عمود اين خيمه را دستهاي مهربان اوست كه بر پا نگه داشته است. او نيك مي داند كه هزاران هزار مست شراب شهود، به ميدان مردانگي درآمدند و دست در دست فرشتگان مقرب خدا، سماع خونين كردند تا همچنان پرچم ابا عبدالله (ع) در اهتزاز بماند.

جلوه های ایثار(1)

منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 19



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.