يادگار امام، پژواك امام(1)
نويسنده:دكتر منوچهر اكبري
از مجموعة آنچه به عنوان ديدگاههاي امام از زبان و نوشته هاي يادگار امام برايمان به ارمغان مانده است، درمي يابيم كه امام را بايد به تمام معنا و زوايا وابعاد وجودي قبول داشت نه يكي از ابعاد را گرفت و ديگر ابعاد را رها كرد. يادگار امام با زيركي و كياستي خاص دريافته بود كه ممكن است آيندگان در اثر تهاجم بيگانگان و يا ضعف و نبود پيشينه و پشتوانه قوي عقيدتي و يا سادگي و عدم شناخت ودرك نقش خارق العاده و شخصيت كاريزماي امام، روزي متزلزل شوند و در فضاي مه آلود و تيره سياسي، راه از چاه نشاسند و خداي ناكرده در اصالت مواضع و نگاه و نگرش و تفسير و قرائت امام از اسلام ترديد كنند. ايشان با واقع بيني و آينده نگري، در عين عشق و ارادت به پير و مراد خود در چنان شرايطي، عروه الوثقاي قابل اعتماد را تبيين كرد ؟ اين پرسشي است كه در برابر نسل دوم و سوم بي جواب مانده است. اگر درباره آرا و انديشه ها وبياناتي كه يادگار امام با دقت و وسواس و نكته سنجي فرموده اند، تأمل كافي شود، در مي يابيم كه مرحوم حاج سيد احمد خميني، هم به عصر و روزگار خود توجه داشته اند و هم براي آينده راه حل دارند:
«بزرگداشت امام خميني(س) از اصلي ترين وظايف دستگاههاي فرهنگي و تبليغاتي كشور است. ما بايد اين فرصت را در جهت انتقال پيام انقلاب، امام و مواضع رهبري هدايت كنيم. در شرايطي كه دنياي استكباري، دشمني كينه توزانه خود را در اشكال گوناگون،عليه ارزشها و دستاوردهاي انقلاب قوت بخشيده و در رأس ارزشهاي انقلاب اسلامي، افكار امام خميني (س) را مورد تهاجم قرار داده است، بايد مراسم سالگرد رحلت حضرت امام(س) را موقعيت مناسبي براي انعكاس ارزشهاي اسلامي و انقلابي و معرفي ابعاد ناشناخته افكار امام خميني (س) بدانيم. در شرايط متلاطم جهان كنوني و آينده، افكار و انديشه هاي امام راحل، ذخيره و پشتوانه هميشگي نظام و انقلاب باقي خواهد ماند و همه آحاد مردم موظفند تلاش كنند كه با گذشت زمان، افكار و جهت گيري هاي ايشان ناشناخته و مجهول نماند. در وضعيت حال و آينده كه دشمنان از همه ابزارهاي نابودي انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي استفاده مي كنند، يگانه سلاح ما، افكار امام خميني (س) است. اگر ما چهره واقعي امام و انقلاب اسلامي را به ديگران معرفي كنيم يقينا پيام انقلاب، قلب انسانهاي آزاده را تسخير خواهدكرد. پيام انقلاب اسلامي پيروي از حق است.» اينك كه پس از حدود يك دهه، اين سخنان را مرور مي كنيم، در مي يابيم كه يادگار امام، گويا وضع فعلي را پيش بيني كرده و يا اين حرفها را خطاب به نسل فعلي گفته بود.
علاوه بر تناسب اين سخنان با شرايط فعلي، ايشان حتي براي آينده هم معتقدندكه، «يگانه سلاح ما افكار امام خميني است » آن هم در شرايطي كه «دشمنان از همه ابزارها براي نابودي انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي استفاده مي كنند.» چه بسا آيندگان، ما را به جرم عدم ترويج انديشه ها و آرا و افكار امام، مورد بازخواست قرار دهند. اينك كه تا حدي آبها از آسياب افتاده است، بايد به گذشته برگشت و برخي از كارها را در بوتة نقد گذاشت و به برخي ازكوتاهي ها اقرار كرد. ما مثل مسافراني هستيم كه راههاي بسيار طولاني را با تمام سختي و فشار طي مي كنند و وقتي به مقصد مي رسند، تصورشان اين است كه كار به پايان رسيده است و ديگر، سفري در پيش ندارند و حتي مسافري به دنبال آنها نخواهد آمد.
وقتي انقلاب پيروز شد و امام عزيز، باشكوه و شوكت به وطن باز گشتند، حال آن مسافر را به خود گرفتيم و به فكر نسل دوم وسوم نبوديم. البته بايد انصاف دادكه دفاع مقدس هم بسياري را با خود همراه كرد و تصور نمي كرديم پس از پايان جنگ، خواست و نگاه و آرمانهاي نسل سوم اين گونه باشد. بايد اقرار كنيم كه همه اندكي غفلت كرديم. فكر كرديم امام عزيز همواره با ما خواهد بود. شايد هم سنگيني و تلخي و تصور فقدان امام به ما اجازه نمي داد كه به روزگاري پس از ايشان بينديشيم.
اينك آراي امام با رويكردي خاص، مورد توجه همة مسئولين مملكت قرار گرفته است و اين ويژگي آرا وانديشه هاي مردان الهي است كه هم با مردم و نسل همراه خويش حرف مي زنند و هم براي آيندگان راهگشايند. گويا نيرويي، ده سال قبل از رحلتش، به يادگار عزيز امام هشدار مي داد كه وضع، هميشه بدين صورت نمي ماند. دنياي متلاطم و شرايط جديد جهاني، وضع جديدي را بر ما تحميل مي كند و نوع نفوذ وتهاجم استكبار جهاني عوض مي شود. اگر استكبار، روزگاري با حضور مستقيم خود يا عوامل داخلي، در كشور و سرنوشت مردم دخالت مي كرد، امروز ابزار و شيوه ها و روشهاي نفوذ خود در كشور ها را عوض كرده است. البته نفوذ جديد براي استكبار هم، پيچيده تر، سخت تر و حتي كم اثر تر خواهد بود، اما به هر حال او دست از كار نمي كشد.
يكي از ساده ترين تهاجمها يا خواسته هاي استكبار اين است كه خط و انديشه و جهت گيري هاي امام را كمرنگ يا فرعي كند و يا آنها را به حاشيه براند و يا حتي آن را آن قدر مقدس كند كه دست نيافتني تلقي شوند و اين، براي آنها، پيروزي است. از اين روست كه خرد ورزان و نكته سنجان كشور و انقلاب دريافته اند كه بايد رنسانس و رويكرد جديد را براي تضمين استمرار انقلاب و شعارهاي آن در چهارچوب آراي امام فراهم كرد. آراي امام را نبايد به گونه اي جديد مطرح كرد، بلكه بايد به سرچشه، به امام و رهنمودهاي ايشان بازگشت، بايد از كانون نور كسب معرفت كرد، بايد هميشه در همسايگي دريا زندگي كرد، بايداز غفلت پرهيز كرد، بايد در اثر خودسازي، در درون خويش نيرويي را فراهم آوريم كه به ما تلنگر بزند.
يادگار امام كه به واقع بايد پاسدار انديشه هاي ناب و محمدي امام عزيز است، در برابر تهاجم دشمنان عليه انقلاب اسلامي در همه دورانها، تقويت روحية مقاومت و ايستادگي و قاطعيت را همراه با روحيه آزادگي و آزاديخواهي و استقلال خواهي لازم و ضروري مي داند. نكته اي كه متأسفانه معدودي در دوره اي هر چند كوتاه و گذرا از آن غافل شدند، احساس ضعف كردند و كرنش نشان دادند و يا در برابر استكبار جهاني احساس شرم و ندامت كردند و حداقل به زبان ديپلماسي و با ادبيات سياسي، به ابرقدرتها يا كشورهاي قدرتمند و ثروتمند چراغ سبز نشان دادند. البته اين كارها ناشي از خوش خيالي و ساده انگاري افرادي است كه تصور مي كنند ماهيت استكبار جهاني و در رأس آن آمريكاي جهانخوار عوض شده است و برخي از آنان، حتي به ايجاد رابطة شفاف و علني با آمريكا مي انديشند. مرحوم حاج احمد آقا پيوسته، به صراحت از خطر آمريكا سخن مي گفت به اعتقاد ونظر امام رسيده بود كه، «رابطه آمريكا با ما مثل رابطه گرگ وميش است.»
انتقاد پذيري
يادگار امام در روزهايي كه برخي، تحمل كوچك ترين انتقاد، حتي از نوع سازنده اش رانداشتند، انتقاد سازنده از مسئولين و عملكرد افراد را به استناد نظرات حضرت امام، از بركات الهي مي دانست و معتقد بود اين تصور غلطي است كه برخي فكر مي كنند از هيچ مسئول و مديري نبايد انتقاد كرد. او خطر اين حاشية امن را در اين مي دانست كه هر مسئولي، عملكرد خود را عين اسلام و حرف خود را حكم اسلام مي داند.وي براي رسانه ها رسالتي را تعريف مي كند و آن هم اينكه از رسوب اين روحيه ها در جمع خود جلوگيري كنند. يادگار عزيز امام با توجه به شناخت دقيق و ملموسي كه از روحيات امام كسب كرده بود، اعتقاد داشت كه خطر ترويج و روحيه انتقاد ناپذيري، به ديكتاتوري منجر مي شود. هشدار مي دادكه مبادا در اثر تسامح و بي دقتي يا خداي ناكرده، به شكلي آگاهانه، زمينه بازگشت برخي از روحيات دوران ستمشاهي فراهم آيد. بار ديگر كلام روشنگرانه يادگار امام را مرور مي كنيم. وي در قسمتهايي از سخنان خود به روحيات امام اشاره دارد و مي گويد، «متأسفانه بعضي ها به غلط معقتدند اگر از سياستي ويا عملكرد مسئولي در يك گوشه اي از كشور انتقاد شود، نظام تضعيف شده است. اين تفكر غلط به تدريج، كار را به جايي مي رساند كه هر مسئولي در هر منطقه اي از كشور، عمل خود را عين اسلام و حرف خود را حكم اسلامي، مي داند و باورش مي شود كه اسلام و انقلاب همان است كه من مسئول فكر مي كنم. اينها باورهاي غلطي هستند. اگر رسانه هاي گروهي و خبرگزاري ما خوب عمل كنند، اين روحيه ها ترويج نمي شوند. حضرت امام (ره) با چنين روحيه هايي شديدا مخالف بودند و امروز هم ما نبايد اجازه بدهيم كه دوباره، روحيه ديكتاتوري دوران ستمشاهي به جامعه اسلامي و انقلابي ما بازگردد. اينگونه روحيات و نفوذ آن به جامعه، مقدمه ديكتاتوري است و رسالت رسانه هاي خبري و خبرگزاري جمهوري اسلامي اين است كه با آن مقابله كنند.»
حضور مردم
هميشه در ذهن و زبان و فلسفة نهضت امام خميني، مردم به عنوان يكي از اركان مهم و كارساز مطرح بوده اند و امام به واقع، جايگاه رفيعي را براي مردم قائل بودند. امام و پس از ايشان، مرحوم حاج احمد آقا، مردم را براي حضور پرشكوه وشركت فعال تر در انتخابات مختلف تشويق مي كردند. آنها مي دانستند كه يكي از راههاي بيمه كردن انقلاب و نهضت در برابر طمع دشمنان، خود مردمند. اگر استكبار با ترفندهاي و توطئه هاي خود بتواند مردم را از صحنه خارج كند، به حاشيه براند و خنثي و بي طرف كند، به اهداف بلندي نائل آمده است.
حضور مردم در آغاز نهضت و بي ترديد در ادامه حيات انقلاب از هزاران انبار مهمات و نمايش تجهيزات مهم و كارآمد جنگي موثرتر بود. قطعا حضور فراگير مردم براي بيگانگان مهم است. آنها در مواردي مستقيما وارد تبليغات منفي و مأيوس كننده مي شوند و حتي صريح و روشن و از طريق رسانه هاي عمومي خود، مردم را به خانه نشيني و عدم شركت در راهپيمايي يا مراسم خاصي تشويق مي كنند. امام دقيقا از همان جائي كه آنها ضربه مي زنند، درصدد زدن پاتك و ضد حمله بر مي آيند.
تجربه نشان مي دهد هر وقت مردم، حضوري چشمگير
شيطنت آميز و ضديت استكبار كاسته مي شود، هر چند رسانه هاي استكباري در بيان گزارش واقعي راهپيمايي ها و جلوه ها و صحنه هاي حضور باشكوه مردم هم آگاهانه توطئه مي كنند و آمارها را به شدت تقليل مي دهند، اما واقعيت مناسبتها و مراسم ملي ايران، به هر طريق ممكن به گوش جهانيان و علاقمندان واقعي مي رسد. توصيه يادگار امام را بار ديگر مرور مي كنيم و آويزة گوشمان قرار مي دهيم:
«شركت در انتخابات از نصايح حضرت امام و بر همة ما واجب است. بايد با شناخت شرايط حساس كنوني، به دنيا ثابت كنيم كه در صحنه هاي سياسي، اجتماعي حاضريم. شركت پرشور و شوق در انتخابات، نشان دهنده توجه مردم انقلابي ايران به سرنوشت اسلام و مبارزة جدي با تبليغات سوء استكبار جهاني است، زيرا شياطين كوردل، با تبليغات كينه توزانه خود تلاش مي كنند شور انقلابي مردم مارا در انتخابات رياست جمهوري كمرنگ جلوه دهند.»
خودسازي و جهاد با نفس
از جمله توصيه هاي ديگر يادگار امام، اهميت دادن به مبارزه دروني است. همان گونه كه در برخي از مواقع، جنگيدن با عوامل استكبار و دفع تجاوز بيگانگان و متجاوزان از وطن، ضرورت دارد، مبارزه بسيار مهم ديگري نيز فراروي ماست كه آن را بايد مبارزه بزرگ يا جهاداكبر ناميد و آن جهاد با نفس است. امروز هم برخي از خطرات و رخنه ها و نفوذها و چشم اميد كه عوامل بيگانه و استكبار جهاني به كشور دوخته اند، از اين ناحيه است.وقتي ما اسيرهواهاي نفساني مي شويم، دشمن واقعي و شيطان بزرگ و اقمارش را از ياد مي بريم، از بيرون غافل و به خود مشغول مي شويم و در اثر بي دقتي تا آنجا پيش مي رويم كه ياران ديروز و همسنگران قديمي را در هر جناح و خط موضعي كه باشند، دشمن اصلي فرض مي كنيم و اين، آغاز شكست ماست. در چنين شرايطي ضرورت ندارد بيگانگان به ما حمله كنند، زيرا خود مانند خوره از درون، خود را مي خوريم و چه بسا در كوتاه ترين زمان فرو بريزيم. سخنان و تذكارهاي يادگار امام كه به رهنمودهاي امام شباهت تام دارند، در اين زمينه نيز بسيار راهگشا هستند: «امروز، فرزندان انقلابي امام، به خاطر تهديدات دشمنان اسلام در داخل و خارج از كشور، بايد خود را براي مبارزه اي سخت تر آماده كنند. براي تداوم آرمانهاي امام و انقلاب،تنها شعارهاي تند كافي نيستند. زيرا خط امام در مبارزه استكبار و دشمنان ظاهري خلاصه نمي شود. بايد براي جنگي سخت تر، يعني (جهاد با نفس) مهيا شويم. رمز نفوذ امام در قلوب مسلمانان و آزاديخواهان اين بود كه واقعا مسئله اساسيشان را در اين زمينه حل كرده بودند. امروز، نظام و انقلاب مقدس اسلامي از همه سو مورد هجوم بي رحمانة دشمنان قرار گرفته است. براي مقابلة جدي آنان، قبل از هر كاري، بايد خودمان را از قيد هواهاي نفساني آزاد كنيم.»
شايد در دوران پيروزي و حتي سالهايي كه كشور درگير دفاع مقدس بود و همة نگاهها و اراده ها وانديشه ها و نيروها به نوعي به فكر آزادي مناطق اشغال شده از دست دشمن متجاوز بودند، بحث خطر و مقابله و وابستگي فكري وفرهنگي يا آنچه كه تهاجم فرهنگي ناميده مي شود، اولويت نداشت.چون هنوز آثار آن در جامعه به صورت يك معضل اصلي درنيامده بود. البته بدون تعصب بايدگفت كه دشمن حتي در دوران دفاع مقدس و در كنار تهاجم نظامي هم از مسئله فرهنگي غافل نبود. اينك كه به گذشته بر مي گرديم و تقويم تاريخ را ورق مي زنيم، به خوبي در مي يابيم كه چرا برخي از رزمندگان دوست نداشتند كه حتي ايام مرخصي كوتاه و يا فرصتهاي بين دو عمليات را در پشت جبهه و در شهرهاي غير جنگي، به خصوص تهران سپري كنند. آنها در دوران جنگ هم در بعضي از مناطق اين كلان شهر با ظواهر و نمودها و رفتارها وقيافه ها و افرادي روبه رو مي شدند كه دلشان مي گرفت. گلايه هاي آن روز رزمندگاني كه به جناح خاصي از گروههاي سياسي هم تعلق نداشتند و شكوه هايشان فرصت بروز نداشت، بي مورد نبود. شايد برخي هم اين را هنر مديريت كلان شهر مي دانستند كه نمي خواستند در تمام جلوه ها و رفتار و حركات مردم، فرهنگ جنگي حاكم وجاري باشد. اما امروز كه حدود پانزده سال از جنگ مي گذرد، با گسست نسلها و با مشكل عدم همسويي نسل سوم انقلاب با آرمان هاي بلند و آسماني امام روبروييم. نسل سوم، هم آنچه را كه مي خواهند، نمي بينند و هم ما آنچه را كه مي بينيم، نمي خواهيم. اين واقعيت دردناك را نبايد به بهانه تلخي با توجيه خطر، ناديده گرفت كه حتي فرزندان بسياري از آدمهاي ريشه دار و نسل اولي هم چندان مايه اميد و رضايت نيستند، چه رسد به نسلهايي كه نه مبارزه را تجربه كرده اند، نه اختناق را ديده اند، نه با آرمانهاي معنوي امام و فلسفة نهضت واهداف الهي آن آشنايند و نه شبي را در سنگر مبارزه به صبح رسانده اند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
ادامه دارد...
«بزرگداشت امام خميني(س) از اصلي ترين وظايف دستگاههاي فرهنگي و تبليغاتي كشور است. ما بايد اين فرصت را در جهت انتقال پيام انقلاب، امام و مواضع رهبري هدايت كنيم. در شرايطي كه دنياي استكباري، دشمني كينه توزانه خود را در اشكال گوناگون،عليه ارزشها و دستاوردهاي انقلاب قوت بخشيده و در رأس ارزشهاي انقلاب اسلامي، افكار امام خميني (س) را مورد تهاجم قرار داده است، بايد مراسم سالگرد رحلت حضرت امام(س) را موقعيت مناسبي براي انعكاس ارزشهاي اسلامي و انقلابي و معرفي ابعاد ناشناخته افكار امام خميني (س) بدانيم. در شرايط متلاطم جهان كنوني و آينده، افكار و انديشه هاي امام راحل، ذخيره و پشتوانه هميشگي نظام و انقلاب باقي خواهد ماند و همه آحاد مردم موظفند تلاش كنند كه با گذشت زمان، افكار و جهت گيري هاي ايشان ناشناخته و مجهول نماند. در وضعيت حال و آينده كه دشمنان از همه ابزارهاي نابودي انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي استفاده مي كنند، يگانه سلاح ما، افكار امام خميني (س) است. اگر ما چهره واقعي امام و انقلاب اسلامي را به ديگران معرفي كنيم يقينا پيام انقلاب، قلب انسانهاي آزاده را تسخير خواهدكرد. پيام انقلاب اسلامي پيروي از حق است.» اينك كه پس از حدود يك دهه، اين سخنان را مرور مي كنيم، در مي يابيم كه يادگار امام، گويا وضع فعلي را پيش بيني كرده و يا اين حرفها را خطاب به نسل فعلي گفته بود.
علاوه بر تناسب اين سخنان با شرايط فعلي، ايشان حتي براي آينده هم معتقدندكه، «يگانه سلاح ما افكار امام خميني است » آن هم در شرايطي كه «دشمنان از همه ابزارها براي نابودي انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي استفاده مي كنند.» چه بسا آيندگان، ما را به جرم عدم ترويج انديشه ها و آرا و افكار امام، مورد بازخواست قرار دهند. اينك كه تا حدي آبها از آسياب افتاده است، بايد به گذشته برگشت و برخي از كارها را در بوتة نقد گذاشت و به برخي ازكوتاهي ها اقرار كرد. ما مثل مسافراني هستيم كه راههاي بسيار طولاني را با تمام سختي و فشار طي مي كنند و وقتي به مقصد مي رسند، تصورشان اين است كه كار به پايان رسيده است و ديگر، سفري در پيش ندارند و حتي مسافري به دنبال آنها نخواهد آمد.
وقتي انقلاب پيروز شد و امام عزيز، باشكوه و شوكت به وطن باز گشتند، حال آن مسافر را به خود گرفتيم و به فكر نسل دوم وسوم نبوديم. البته بايد انصاف دادكه دفاع مقدس هم بسياري را با خود همراه كرد و تصور نمي كرديم پس از پايان جنگ، خواست و نگاه و آرمانهاي نسل سوم اين گونه باشد. بايد اقرار كنيم كه همه اندكي غفلت كرديم. فكر كرديم امام عزيز همواره با ما خواهد بود. شايد هم سنگيني و تلخي و تصور فقدان امام به ما اجازه نمي داد كه به روزگاري پس از ايشان بينديشيم.
اينك آراي امام با رويكردي خاص، مورد توجه همة مسئولين مملكت قرار گرفته است و اين ويژگي آرا وانديشه هاي مردان الهي است كه هم با مردم و نسل همراه خويش حرف مي زنند و هم براي آيندگان راهگشايند. گويا نيرويي، ده سال قبل از رحلتش، به يادگار عزيز امام هشدار مي داد كه وضع، هميشه بدين صورت نمي ماند. دنياي متلاطم و شرايط جديد جهاني، وضع جديدي را بر ما تحميل مي كند و نوع نفوذ وتهاجم استكبار جهاني عوض مي شود. اگر استكبار، روزگاري با حضور مستقيم خود يا عوامل داخلي، در كشور و سرنوشت مردم دخالت مي كرد، امروز ابزار و شيوه ها و روشهاي نفوذ خود در كشور ها را عوض كرده است. البته نفوذ جديد براي استكبار هم، پيچيده تر، سخت تر و حتي كم اثر تر خواهد بود، اما به هر حال او دست از كار نمي كشد.
يكي از ساده ترين تهاجمها يا خواسته هاي استكبار اين است كه خط و انديشه و جهت گيري هاي امام را كمرنگ يا فرعي كند و يا آنها را به حاشيه براند و يا حتي آن را آن قدر مقدس كند كه دست نيافتني تلقي شوند و اين، براي آنها، پيروزي است. از اين روست كه خرد ورزان و نكته سنجان كشور و انقلاب دريافته اند كه بايد رنسانس و رويكرد جديد را براي تضمين استمرار انقلاب و شعارهاي آن در چهارچوب آراي امام فراهم كرد. آراي امام را نبايد به گونه اي جديد مطرح كرد، بلكه بايد به سرچشه، به امام و رهنمودهاي ايشان بازگشت، بايد از كانون نور كسب معرفت كرد، بايد هميشه در همسايگي دريا زندگي كرد، بايداز غفلت پرهيز كرد، بايد در اثر خودسازي، در درون خويش نيرويي را فراهم آوريم كه به ما تلنگر بزند.
يادگار امام كه به واقع بايد پاسدار انديشه هاي ناب و محمدي امام عزيز است، در برابر تهاجم دشمنان عليه انقلاب اسلامي در همه دورانها، تقويت روحية مقاومت و ايستادگي و قاطعيت را همراه با روحيه آزادگي و آزاديخواهي و استقلال خواهي لازم و ضروري مي داند. نكته اي كه متأسفانه معدودي در دوره اي هر چند كوتاه و گذرا از آن غافل شدند، احساس ضعف كردند و كرنش نشان دادند و يا در برابر استكبار جهاني احساس شرم و ندامت كردند و حداقل به زبان ديپلماسي و با ادبيات سياسي، به ابرقدرتها يا كشورهاي قدرتمند و ثروتمند چراغ سبز نشان دادند. البته اين كارها ناشي از خوش خيالي و ساده انگاري افرادي است كه تصور مي كنند ماهيت استكبار جهاني و در رأس آن آمريكاي جهانخوار عوض شده است و برخي از آنان، حتي به ايجاد رابطة شفاف و علني با آمريكا مي انديشند. مرحوم حاج احمد آقا پيوسته، به صراحت از خطر آمريكا سخن مي گفت به اعتقاد ونظر امام رسيده بود كه، «رابطه آمريكا با ما مثل رابطه گرگ وميش است.»
انتقاد پذيري
يادگار امام در روزهايي كه برخي، تحمل كوچك ترين انتقاد، حتي از نوع سازنده اش رانداشتند، انتقاد سازنده از مسئولين و عملكرد افراد را به استناد نظرات حضرت امام، از بركات الهي مي دانست و معتقد بود اين تصور غلطي است كه برخي فكر مي كنند از هيچ مسئول و مديري نبايد انتقاد كرد. او خطر اين حاشية امن را در اين مي دانست كه هر مسئولي، عملكرد خود را عين اسلام و حرف خود را حكم اسلام مي داند.وي براي رسانه ها رسالتي را تعريف مي كند و آن هم اينكه از رسوب اين روحيه ها در جمع خود جلوگيري كنند. يادگار عزيز امام با توجه به شناخت دقيق و ملموسي كه از روحيات امام كسب كرده بود، اعتقاد داشت كه خطر ترويج و روحيه انتقاد ناپذيري، به ديكتاتوري منجر مي شود. هشدار مي دادكه مبادا در اثر تسامح و بي دقتي يا خداي ناكرده، به شكلي آگاهانه، زمينه بازگشت برخي از روحيات دوران ستمشاهي فراهم آيد. بار ديگر كلام روشنگرانه يادگار امام را مرور مي كنيم. وي در قسمتهايي از سخنان خود به روحيات امام اشاره دارد و مي گويد، «متأسفانه بعضي ها به غلط معقتدند اگر از سياستي ويا عملكرد مسئولي در يك گوشه اي از كشور انتقاد شود، نظام تضعيف شده است. اين تفكر غلط به تدريج، كار را به جايي مي رساند كه هر مسئولي در هر منطقه اي از كشور، عمل خود را عين اسلام و حرف خود را حكم اسلامي، مي داند و باورش مي شود كه اسلام و انقلاب همان است كه من مسئول فكر مي كنم. اينها باورهاي غلطي هستند. اگر رسانه هاي گروهي و خبرگزاري ما خوب عمل كنند، اين روحيه ها ترويج نمي شوند. حضرت امام (ره) با چنين روحيه هايي شديدا مخالف بودند و امروز هم ما نبايد اجازه بدهيم كه دوباره، روحيه ديكتاتوري دوران ستمشاهي به جامعه اسلامي و انقلابي ما بازگردد. اينگونه روحيات و نفوذ آن به جامعه، مقدمه ديكتاتوري است و رسالت رسانه هاي خبري و خبرگزاري جمهوري اسلامي اين است كه با آن مقابله كنند.»
حضور مردم
هميشه در ذهن و زبان و فلسفة نهضت امام خميني، مردم به عنوان يكي از اركان مهم و كارساز مطرح بوده اند و امام به واقع، جايگاه رفيعي را براي مردم قائل بودند. امام و پس از ايشان، مرحوم حاج احمد آقا، مردم را براي حضور پرشكوه وشركت فعال تر در انتخابات مختلف تشويق مي كردند. آنها مي دانستند كه يكي از راههاي بيمه كردن انقلاب و نهضت در برابر طمع دشمنان، خود مردمند. اگر استكبار با ترفندهاي و توطئه هاي خود بتواند مردم را از صحنه خارج كند، به حاشيه براند و خنثي و بي طرف كند، به اهداف بلندي نائل آمده است.
حضور مردم در آغاز نهضت و بي ترديد در ادامه حيات انقلاب از هزاران انبار مهمات و نمايش تجهيزات مهم و كارآمد جنگي موثرتر بود. قطعا حضور فراگير مردم براي بيگانگان مهم است. آنها در مواردي مستقيما وارد تبليغات منفي و مأيوس كننده مي شوند و حتي صريح و روشن و از طريق رسانه هاي عمومي خود، مردم را به خانه نشيني و عدم شركت در راهپيمايي يا مراسم خاصي تشويق مي كنند. امام دقيقا از همان جائي كه آنها ضربه مي زنند، درصدد زدن پاتك و ضد حمله بر مي آيند.
تجربه نشان مي دهد هر وقت مردم، حضوري چشمگير
شيطنت آميز و ضديت استكبار كاسته مي شود، هر چند رسانه هاي استكباري در بيان گزارش واقعي راهپيمايي ها و جلوه ها و صحنه هاي حضور باشكوه مردم هم آگاهانه توطئه مي كنند و آمارها را به شدت تقليل مي دهند، اما واقعيت مناسبتها و مراسم ملي ايران، به هر طريق ممكن به گوش جهانيان و علاقمندان واقعي مي رسد. توصيه يادگار امام را بار ديگر مرور مي كنيم و آويزة گوشمان قرار مي دهيم:
«شركت در انتخابات از نصايح حضرت امام و بر همة ما واجب است. بايد با شناخت شرايط حساس كنوني، به دنيا ثابت كنيم كه در صحنه هاي سياسي، اجتماعي حاضريم. شركت پرشور و شوق در انتخابات، نشان دهنده توجه مردم انقلابي ايران به سرنوشت اسلام و مبارزة جدي با تبليغات سوء استكبار جهاني است، زيرا شياطين كوردل، با تبليغات كينه توزانه خود تلاش مي كنند شور انقلابي مردم مارا در انتخابات رياست جمهوري كمرنگ جلوه دهند.»
خودسازي و جهاد با نفس
از جمله توصيه هاي ديگر يادگار امام، اهميت دادن به مبارزه دروني است. همان گونه كه در برخي از مواقع، جنگيدن با عوامل استكبار و دفع تجاوز بيگانگان و متجاوزان از وطن، ضرورت دارد، مبارزه بسيار مهم ديگري نيز فراروي ماست كه آن را بايد مبارزه بزرگ يا جهاداكبر ناميد و آن جهاد با نفس است. امروز هم برخي از خطرات و رخنه ها و نفوذها و چشم اميد كه عوامل بيگانه و استكبار جهاني به كشور دوخته اند، از اين ناحيه است.وقتي ما اسيرهواهاي نفساني مي شويم، دشمن واقعي و شيطان بزرگ و اقمارش را از ياد مي بريم، از بيرون غافل و به خود مشغول مي شويم و در اثر بي دقتي تا آنجا پيش مي رويم كه ياران ديروز و همسنگران قديمي را در هر جناح و خط موضعي كه باشند، دشمن اصلي فرض مي كنيم و اين، آغاز شكست ماست. در چنين شرايطي ضرورت ندارد بيگانگان به ما حمله كنند، زيرا خود مانند خوره از درون، خود را مي خوريم و چه بسا در كوتاه ترين زمان فرو بريزيم. سخنان و تذكارهاي يادگار امام كه به رهنمودهاي امام شباهت تام دارند، در اين زمينه نيز بسيار راهگشا هستند: «امروز، فرزندان انقلابي امام، به خاطر تهديدات دشمنان اسلام در داخل و خارج از كشور، بايد خود را براي مبارزه اي سخت تر آماده كنند. براي تداوم آرمانهاي امام و انقلاب،تنها شعارهاي تند كافي نيستند. زيرا خط امام در مبارزه استكبار و دشمنان ظاهري خلاصه نمي شود. بايد براي جنگي سخت تر، يعني (جهاد با نفس) مهيا شويم. رمز نفوذ امام در قلوب مسلمانان و آزاديخواهان اين بود كه واقعا مسئله اساسيشان را در اين زمينه حل كرده بودند. امروز، نظام و انقلاب مقدس اسلامي از همه سو مورد هجوم بي رحمانة دشمنان قرار گرفته است. براي مقابلة جدي آنان، قبل از هر كاري، بايد خودمان را از قيد هواهاي نفساني آزاد كنيم.»
شايد در دوران پيروزي و حتي سالهايي كه كشور درگير دفاع مقدس بود و همة نگاهها و اراده ها وانديشه ها و نيروها به نوعي به فكر آزادي مناطق اشغال شده از دست دشمن متجاوز بودند، بحث خطر و مقابله و وابستگي فكري وفرهنگي يا آنچه كه تهاجم فرهنگي ناميده مي شود، اولويت نداشت.چون هنوز آثار آن در جامعه به صورت يك معضل اصلي درنيامده بود. البته بدون تعصب بايدگفت كه دشمن حتي در دوران دفاع مقدس و در كنار تهاجم نظامي هم از مسئله فرهنگي غافل نبود. اينك كه به گذشته بر مي گرديم و تقويم تاريخ را ورق مي زنيم، به خوبي در مي يابيم كه چرا برخي از رزمندگان دوست نداشتند كه حتي ايام مرخصي كوتاه و يا فرصتهاي بين دو عمليات را در پشت جبهه و در شهرهاي غير جنگي، به خصوص تهران سپري كنند. آنها در دوران جنگ هم در بعضي از مناطق اين كلان شهر با ظواهر و نمودها و رفتارها وقيافه ها و افرادي روبه رو مي شدند كه دلشان مي گرفت. گلايه هاي آن روز رزمندگاني كه به جناح خاصي از گروههاي سياسي هم تعلق نداشتند و شكوه هايشان فرصت بروز نداشت، بي مورد نبود. شايد برخي هم اين را هنر مديريت كلان شهر مي دانستند كه نمي خواستند در تمام جلوه ها و رفتار و حركات مردم، فرهنگ جنگي حاكم وجاري باشد. اما امروز كه حدود پانزده سال از جنگ مي گذرد، با گسست نسلها و با مشكل عدم همسويي نسل سوم انقلاب با آرمان هاي بلند و آسماني امام روبروييم. نسل سوم، هم آنچه را كه مي خواهند، نمي بينند و هم ما آنچه را كه مي بينيم، نمي خواهيم. اين واقعيت دردناك را نبايد به بهانه تلخي با توجيه خطر، ناديده گرفت كه حتي فرزندان بسياري از آدمهاي ريشه دار و نسل اولي هم چندان مايه اميد و رضايت نيستند، چه رسد به نسلهايي كه نه مبارزه را تجربه كرده اند، نه اختناق را ديده اند، نه با آرمانهاي معنوي امام و فلسفة نهضت واهداف الهي آن آشنايند و نه شبي را در سنگر مبارزه به صبح رسانده اند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
ادامه دارد...
/ج