آنچه از بازي هاي المپيک که در پس پرده ملي گرايي مخفي مي ماند

هر چهار سال يکبار، بدن هاي ورزيده اي که چونان ابزاري ظريف درمقابل مرزهاي توانايي انسان مي ايستند؛ ورزشکاراني که با نيرويي موزون وزيبا از موانع مي گذرند، با تخته هاي اسکيت بالا وپايين مي پرند، ميان هوا و زمين پشتک مي زنند، با سرعت در ورزش هاي دو و ميداني مي دوند ويا آب را با شيرجه خود مي شکافند، حيرت مرا بر مي
يکشنبه، 6 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آنچه از بازي هاي المپيک که در پس پرده ملي گرايي مخفي مي ماند

آنچه از بازي هاي المپيک که در پس پرده ملي گرايي مخفي مي ماند
آنچه از بازي هاي المپيک که در پس پرده ملي گرايي مخفي مي ماند


 

نويسنده:ربه کا سانت(1)




 
هر چهار سال يکبار، بدن هاي ورزيده اي که چونان ابزاري ظريف درمقابل مرزهاي توانايي انسان مي ايستند؛ ورزشکاراني که با نيرويي موزون وزيبا از موانع مي گذرند، با تخته هاي اسکيت بالا وپايين مي پرند، ميان هوا و زمين پشتک مي زنند، با سرعت در ورزش هاي دو و ميداني مي دوند ويا آب را با شيرجه خود مي شکافند، حيرت مرا بر مي انگيزند. اندام ورزشکاران به گونه اي خاص، محکم و تناور است: ماهيچه، قلب، جهد وتلاش، چهره تنيده، بازوان عضلاني، DNA، وآن ورزيدگي وعزم واراده راسخ. به اين دليل بسيار خاص است که بازي هاي المپيک اين بدن ها را در ابر ساختاري مجزا از مليت گرايي به نمايش مي گذارند، چنان که گويي به راستي اثر وقدرت اين ورزيدگي مي تواند در سراسر دنيا (از ژاپن تا اتريش)، نمايان شود.
خستگي ناپذيي زيباي يک دونده و يا پرش حلقه وار يک غواص، ارتباط بسيار کمي با مليت افراد دارد. به استثناي نمادهاي عمومي ملت ها (مانند نام ونژاد)، جوانب ديگري از ملي گرايي وجود دارند. ما درعصري زندگي مي کنيم که دراکثر مواقع، حقايق توسط کند وکاو در چشم اندازها و مناظر هديه شده به ما برون مي آيند. مؤسسات، آگاهانه نمادها وشعارهايشان را انتخاب مي کنند: BP(شرکت
نفت انگليس) ادعا مي کند که مراقب تغييرات ودگرگوني هاي جوي است؛ شور(Chevron) از دهه 1990 تبليغاتي را راجع به کار آوري افراد و کارهاي با شکوه وعظيمي که مردم مي توانند با نفت انجام دهند، پخش کرد. Chevron مايل نبود که مخاطبان از اين مسئله آگاه باشند که نشت مواد سمي پالايشگاه هاي کاليفرنيا وريچموند باعث بيماري جدي ساکنان عمدتاً فقير و غير سفيد همسايه آنجا مي شود ويا اينکه مردم از مشارکت اين شرکت در نقض حقوق بشر در آفريقا، آسيا وامريکاي جنوبي مطلع شوند.
Nike يکي از توليد کنندگان لباس، ترجيح مي دهد درمورد مانکن نامدار يا Adonis گمنام فکر کنيد ونه کارگران بيگاري خانه، کساني که در سراسر جسم و وجودشان فلاکت ورنج ومحروميت موج مي زند واين رنج آنها به گسترده اي با محصول و فرآورده کارگره خورده است. به همين صورت اکثر ملت ها، بسيار بيشتر به زندان ها، قوانين وسياست هاي خارجي وداخلي اهميت مي دهند تا ورزشکاران.
ورزش ها ، اندام انسان را به عنوان نشانه وتجسمي از سرشت وماهيت انساني به ارمغان مي آورند ونه فقط به عنوان اشکال زيبايي وتوانايي حيواني ورزشکاران که ميان آب و هوا حرکت مي کنند. دربازي هاي المپيک، اين بدن ها توسط يک فرهنگ سياسي که مي خواهد طبيعي، قانوني، مهيج و زيبا جلوه داده شود، جذب مي شوند. اندام ها موزون تنها گونه اي از طبيعت است که کشورها مدعي آن هستند؛ بعد از آن، نقشه پارک هاي ملي را مي ريزد وعظمت دره crand canyon( که صدها سال قدمت دارد) وعظمت واقتدار کوه هاي ارغواني را به عنوان بخشي از هويتش مطرح مي کند.
مؤسسات به مناظر و چشم اندازهاي ناب تمايل زيادي دارند، به ويژه براي تبليغاتي که در آن يک SUV روي لبه اي دور قرار گرفته باشد، يا يک ماشين با کارايي بالا که به سرعت برق از جاده اي پرپيچ وخم درميان درخشندگي مناظر وچشم اندازه ها عبور کند. تعداد بسيار اندکي از آگهي هاي مرتبط با ماشين، راه بندان وترافيکي را که ماشين شما تنها يک ماشين درميان تمام ماشين هاست، به تصوير مي کشند، چه برسد به تصادف يک وسيله نقليه دريک منطقه دور افتاده. البته اکثر ما نسبتاً خوب وماهرانه آگهي ها را نقد مي کنيم. چنانکه فرض مي کنيم.
اگر آگهي ها کذب محض نباشند، حداقل حقايقي را پنهان مي کنند، اما چنين نقدي شامل حال بازي هاي المپيک نمي شود.
در روز هشتم آگوست، بازي هاي المپيک پکن شروع شد وتلويزيون هفته ها انسان را در اوج سلامتي، زيبايي، انضباط، قدرت و وقار نشان خواهد داد. به عبارت ديگر، تلويزيون براي شرکت ورزشکاران ملت ها به عنوان نمادي از توانايي هاي شگفت انگيز، آگهي هزار ساعته پخش مي کند. درحقيقت ورزشکاران نمونه و مظهري از ملتشان مي باشند ومثل هميشه، بازي هاي المپيک نقش سرپوش گذاري خود را ايفا مي کند؛ همچون المپيک مکزيکوسيتي درسال 1968 که به علت کشتار همگاني دانش آموزان در تپه هاي IIaIteloco Plaza بسيار جنجال آفرين شد، يا المپيک برلين در سال 1936 که به نازي ها اجازه داد تا آلمان را به سوي يک کارخانه مرگ آفرين استبدادي پربازده بکشانند. و بازي هاي المپيک تابستان 2008 دربيستمين سالروز شورش ميانمار (برمه پيشين) دربرابر ديکتاتوري نظامي و ددمنشانه اي که با حمايت و پشتيباني شديد چين، ميانمار را طي چهار دهه تحت سلطه خويش در آورد. دولت چين هم سرگرم ارعاب مردم تبت بود که براي آزادي مذهبي و آزاد سازي کشور مستعمره شان معترض بودند.
المپيک به کشورهاي جهان کمک مي کند تا از افرادي که به طرزي عالي براي المپيک تربيت شده اند، حمايت کنند واکثر برنامه هاي کاري اقتصادي وسياسي فوري شان را هدايت مي کند تا افرادي ديگري در معرض شکنجه و زجر قطع اندام، مرگ خشونت آميز وهمچنين مرگ هاي آرام تري ازمحروميت وآلودگي قرار گيرند. دربازي هاي المپيک 1968 مکزيکوسيتي، دو جوان آفريقايي - امريکايي از دانشگاه دولتي سن جوز، در دوي سرعت دويست متر، مقام هاي اول وسوم را به دست آوردند. دراين جريان، مدال آور طلا، رکوردي جهاني ثبت کرد. اين دو نفر روي سکو، مدال هايشان را درکنار پيتر نورمن برنده مدال نقره که اهل استراليا بود، دريافت کردند وسرود قدرت سياه را سر دادند. مدال آور برنز جان کارلوس نشاني را به گردن آويخت که بيانگر مجازات بدون محاکمه دوستان آفريقايي - امريکايي او بود. آنها پا برهنه بودند تا فقر وتنگدستي حزن انگيز سياه پوستان را نشان دهند. نورمن نيز با به گردن انداختن نشان طرح المپيک براي طرفداري از حقوق بشر، به آنها پيوست. اعمال آنها، نشان طرح المپيک براي طرفداري از حقوق بشر، به آنها پيوست. اعمال آنها، نشان داد که موهبت هاي جسماني بزرگ
آنها نمي تواند از رنج وآسيب جسماني ويا وجدان مجزا باشد. آن لحظه زيبا، يکي از لحظه هاي به ياد ماندني دهه 1960 بود. همان طور که ورزشکاران به طور شکوهمندي، مظهر ونمادي از کشورشان هستند، همان گونه نيز مي توانند گواه دشواري ها ورنج هاي ملت خود باشند.
آوري برونداژ، رئيس کميته بين المللي المپيک در آن زمان، درپاسخ به اعمال ورزشکاران فوق الذکر، آنها را از ادامه بازي ها محروم کرد ويک سخنگو اين عمل را «تخلف آگاهانه و خشونت آميز از جوهر وماهيت المپيک» ناميد. با اين اقدام، معلوم شد که ماهيت بازي هاي المپيک اين است که ورزشکاران، بازي هاي المپيک را سياسي نمي کنند، نشان دهنده اين است که گردانندگان بازي هاي المپيک توسط دولت ها تعيين مي شوند ونه توسط ارگان هاي صرفاً ورزشي. هنگامي که مسئولان امور مي گويند که ما نبايد چيزي را سياسي کنيم، منظور آنها اين است که مسئولان وضع موجود نبايستي زير سؤال برده شوند.
خوشبختانه امروزه مردم بيشتر نسبت به اين گونه نقاب ها شکاک شده اند وبيشتر در پيوند بين اجزاء، فرهيخته وآگاه گشته اند. درالمپيک گذشته، مسير جهاني مشعل بازي هاي المپيک بارها وبارها توسط معترضين قوانين بشري دچار وقفه شد ودسته هاي امدادي بيشتر از اينکه يک گروه پيروزمند باشند، گروهي جنجال آفرين به نظر مي رسيدند که در گريز از اصول ومسئوليت به سر مي برند. بين خواست رسمي که مي خواهد ورزشکاران مظهر کاملي از دولت باشند وخواست برخي از ورزشکاران که دوست دارند عملکردشان نشان دهنده خودشان باشد، رقابتي آشکار وجود دارد.
انسان ها در بهترين شرايط عملکردشان با هرآنچه که دارند، انعکاسي از آزادي هستند، همچنان که پارک هايي مثل يوسميت وتتون نمادهايي مناسب از اين سرزمين هاي طبيعي ودست نخورده هستند. اما واقعيت آزادي، تنها وقتي پديد مي آيد که اين انسان هاي خارق العاده طوري آرايش داده نشوند تا بر روي حقايق زندگي انسان هاي ديگر سرپوش گذارند؛ انسان هايي که خوار شده، گرسنه، خونين ويا کشته شده اند ويا مکان هايي که مشخص وچپاول شده و آلوده مي باشند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1-Robecca solnit، نويسنده، تاريخ نگار و فعال اجتماعي.
 

منبع:WWW.orionmagazine.org
نشريه سياحت غرب، شماره 83.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط