چگونه قدرت پنهان را آزاد کنيم؟
يادداشت هاي يک کارآفرين درباره سخت کار کردن
اعتقاد دارم که هر کسي، قابليت هاي بي پاياني دارد، ولي به جز در شرايط استثنايي، هيچ گاه اين قابليت ها تحريک نمي شوند. ما شرکت خود را زماني تاسيس کرديم که کشور کره فقير بود و ما هر روز از ساعت7يا8صبح تا ساعت11شب کار مي کرديم. توافق کرده بوديم که بايد اين کار را براي کشور، شرکت و خودمان انجام دهيم. همه ما افتخار مي کرديم که ساعت هاي زيادي کار کنيم. اين نوع توافق باعث شد که هر کسي نوآوري کند و افکار تازه اي را مطرح کند. حتي کارکنان جوان که مسوول تهيه اسناد و مدارک بودند، تلاش هاي غيرعادي انجام مي دادند در آن هنگام بانک ها براي سپرده ها 26درصد سود مي دادند. بنابراين هميشه سعي مي کرديم که روز بعد از ارسال يک محموله پوشاک، پول آن را بگيريم شرکت هاي ديگر صبر مي کردند تا ازآنها فاکتور تنظيم سند هزينه خواسته شود يا در تهيه کردن اسناد براي تحويل به مشتري جهت پرداخت تنبلي مي کردند. اما ما هرگز اين کار را نمي کرديم بلکه کارکنان دوو تمام سندها را از قبل تهيه مي کردند تا بتوانيم روز بعد از ارسال محموله، پول آن را دريافت کنيم. در آن صورت پول را در بانک مي گذاشتيم و سود بالايي دريافت مي کرديم. گاهي اوقات کارکنان به خانه نمي رفتند. و تمام شب را در اداره مي ماندند و اسناد را تايپ مي کردند تا صبح روز بعد آماده تحويل به بانک باشد. دست اندرکاران بانک مي دانستند که ما سخت کار مي کنيم و به ما کمک مي کردند.
به خاطر توافقي که با هم کرده بوديم، علي رغم ساعت هاي زيادي که کار مي کرديم، هيچ کس شکايت نداشت. وقتي افراد را به اين صورت با هم متحد کنيد، قدرت عظيمي به دست مي آيد.
بعدها، وقتي که کارخانه توليد پوشاک را راه اندازي کردم، دستگاه علامت گذار براي برش پيراهن ها دقيق نبود. ژاپن هم هيچ گونه تکنولوژي اي در اختيار ما نمي گذاشت. بنابراين خودم به کارخانه رفتم و همه با هم کار کرديم تا کيفيت را بهتر کنيم. گاهي اوقات که از انجام کاري عاجز مي شديم، همه با هم گريه مي کرديم با چنين توافق و همدلي ، در مدت زمان کوتاهي توانستيم کالاي مناسب را توليد کنيم. سرانجام قابليت توليد کارخانه پوشاک ما از کارخانه هاي مشابه ژاپني بيشتر شد. اگر کسي واقعاً از قابليت خود استفاده کرده و سخت کار کند، همه چيز امکان پذير است. چنين تاريخي، جزيي از ويژگي شرکت ماست حتي امروز هم خريداران دوست دارند از کارخانه ما ديدن کنند.کارخانه هاي جديدي در نقاط ديگر دنيا، تجهيزات و دستگاه هاي خودکار و محيط بهتري دارند، اما با اين وجود خريداران، کالاي کارخانه ما را مي پسندند.
چنين روحيه اي هم چنان ادامه دارد اگر چه از 15سال پيش به اين طرف ديگر به طور تمام وقت در کارخانه نبوده ام، قابليت توليد آن بهترين است، اعتصابي در کار نيست و کارکنان آن به خود متکي هستند.
اگرافراد صميمانه با هم کار کنند، مي توانند مشکلات را حل کنند کار مهم مديران اين است که بدانند چگونه افراد را جابه جا کنند تا چنين کار خوبي را ارايه دهند، کارخانه کشتي سازي ما که مشکلات فراواني داشت، قابليت توليد خود را در سال100درصد افزايش داد. من آن جا مي رفتم و خودم با کارگران سروکله مي زدم. در صورتي که به توافق مي رسيديم، قدرت بسيار زيادي آزاد مي شد.
اگر مي خواهيد در اوج باقي بمانيد، بايد همان قدر سخت تر کار کنيد. اگر راضي به وضع موجود باشيد، آنهايي که عقب تر از شما هستند، کافي است که از شما تقليد کنند و به شما برسند.
امريکايي ها هم همين کار را کردند، اگر چه به طريقي ديگر روش امريکايي ها اين است که توليد جديد ابداع مي کنند. اگر من با کمي پول در امريکا شروع به کار مي کردم، يک فروشگاه خرده فروشي تاسيس مي کردم که 24ساعته باز باشد و خدماتي بهتر از ديگران ارايه مي دادم. در عرض يک يا دو سال، همه به آن فروشگاه مي آمدند. با اين تجربه، مي توانستم فروشگاه ديگري داير کنم. البته بايد به افراد آموزش مي دادم که چگونه اين فروشگاه ها را اداره کنند. اما بايد سخت کار مي کردم. هر کسي مي تواند اين کار را بکند، اما هيچ کس نهايت تلاش خود را نمي کند اگر شما نهايت تلاش خود را کرديد، اسم و رسمي به هم مي زنيد و به طورخودکار، کسب و کار شما رونق مي گيرد.
اگر چه قابليت انساني بي پايان است، اما بيشتر مردم مقدار معيني پول به دست مي آورند و ديگر تنبل مي شوند. شريک اوليه من در دوو، همين طور بود. من و او هر کدام5هزار دلار سرمايه گذاري کرديم. هنگامي که ارزش شرکت به يک ميليون دلار رسيد، تصميم گرفت که استراحت کند و از زندگي لذت ببرد. مجبور بودم که سهمش را بخرم در آن زمان ، تهيه اين مبلغ، کمر شکن بود. اما اين کار را کردم و او، رفت تا براي هميشه استراحت کند.
منبع: نشريه موفقيت، شماره 180