شهيد هاشمي نژاد و استاد نخستين

يکي از جنبه هاي مغفول مانده درباره شهيد هاشمي نژاد، مراتب علمي و اجتهاد در اوايل دهه سوم عمر پر برکت ايشان است. اين اجتهاد زود هنگام، در کنار نبوغ و استعداد آن شهيد بزرگوار، ريشه در شيوه تربيت و تعليم استاد دوران شباب وي آيت الله کوهستاني داشت که آن شهيد گرانقدر همواره مراتب ارادت و ادب خود را تا آخرين روزهاي عمر استاد به او ابراز مي داشت.
چهارشنبه، 6 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهيد هاشمي نژاد و استاد نخستين

شهيد هاشمي نژاد و استاد نخستين
شهيد هاشمي نژاد و استاد نخستين


 





 
محمد مهدي اسلامي
يکي از جنبه هاي مغفول مانده درباره شهيد هاشمي نژاد، مراتب علمي و اجتهاد در اوايل دهه سوم عمر پر برکت ايشان است. اين اجتهاد زود هنگام، در کنار نبوغ و استعداد آن شهيد بزرگوار، ريشه در شيوه تربيت و تعليم استاد دوران شباب وي آيت الله کوهستاني داشت که آن شهيد گرانقدر همواره مراتب ارادت و ادب خود را تا آخرين روزهاي عمر استاد به او ابراز مي داشت.
شهيد هاشمي نژاد در سال 1325، پس از اخذ مدرک ششم ابتدايي، همراه با پدر خود به روساي کوهستان رفت و علاقه شديد خويش به تحصيل علوم اسلامي را به محضر آيت الله محمد کوهستاني اعلام کرد. حضرتش درخواست او را اجابت نمود و دستور داد حجره اي را در قسمت بيروني منزل به اين جوان تشنه کسب معارف ديني اختصاص دهند. در آن زمان در حوزه علميه کوهستان 200 طلبه به تحصيل اشتغال داشتند.
آيت الله حاج شيخ محمد کوهستاني بهشهري که آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني در متن اجازه اجتهاد او از وي با عنوان «العالم الفاضل عماد الاعلام و مصباح الظلام المحق المدقق الصفي» ياد مي کنند؛ زماني از نجف به مازندران باز مي گردد که رضاخان در اوج قدرت است و دستور داده است عمامه از سر طلاب و علما بردارند. در بهشهر به جز ايشان و شيخ محمد حسن حجتي فرد ديگري معمم نبود و نمي توانست با لباس از منزل خارج گردد. قبل از بازگشت ايشان، در منطقه مدارس علميه اي دايره بود که در زمان مراجعت توسط رضاخان تعطيل شده بود. در چنين شرايطي مرحوم کوهستاني تصميم به احياي حوزه گرفت.
يکي از شاگردان ايشان از وي نقل مي کند که «وقتي آمدم، زماني بود که با خود مي گفتم اگر بميرم آيا کسي هست که نماز ميت مرا بخواند؟ تکليف ما چيست؟» او براي رهايي از آزار مأموران رضاشاه، گاهي طلاب را به بيرون کوهستان مي برد و در داخل باغ انار به آنها درس مي داد.
آيت الله کوهستاني درباره اين تصميم خود مي گويد:
«روزي که از نجف به مازندران آمدم، به همسرم گفته تو حاضري در حق طلاب مادري کني و من پدري و آنها را تربيت کنيم تا نزد پروردگار رو سفيد باشيم؟ قبول کرد. من هم تصميم گرفتم در آن زمان که رضا شاه نمي گذاشت يک نفر معمم در ايران وجود داشته باشد، دايماً حدود 200 نفر طلبه در اين مدارس در اين قريه تحصيل مي کردند و تربيت مي شدند».
آيت الله کوهستاني حدوداً از سال 1312 شمسي براي تشکيل حوزه به جمع آوري و تربيت طلاب علوم ديني همت کرد. ابتدا که هنوز بنايي براي حوزه ساخته نشده بود، بخشي از منزل خود را در اختيار طلاب قرار داد و به مرور زمان و با سقوط رضاشاه که آمار طلاب فزوني يافت و دچار کمبود اتاق گرديدند، در سال 1321 چند اتاق در حاشيه حياط بيروني خود احداث کرد. به مرور به دليل کمبود فضا، تصميم به توسعه حوزه گرفت و سه دستگاه ساختمان کاهگلي بسيار ساده و بي آلايش را که هريک مشتمل بر چند حجره بود، براي اسکان طلاب بنا کرد. مدرسه فضل 5 اتاق، مدرسه رحمت 11 اتاق و مدرسه فرح 12 اتاق در دو طبقه داشتند و اتاق شهيد هاشمي نژاد در مدرسه تازه تأسيس فرح و در طبقه فوقاني بود. آيت الله کوهستاني براي ساخت مدارس به قرآن کريم تفال زد و اسامي مدرسه ها را براساس سه واژه در آيه 39 سوره يونس که در جواب تفال باز شده بود انتخاب کرد.
آيت الله کوهستاني براي اين منظور از ملک شخصي خود زميني را اختصاص داده بود و در ساخت مدرسه نيز اهتمام وي از تکميل آن با اموال شخصي بود. وي تلاش مي کرد از سهم امام در اين راه استفاده نکند. در ساخت مدرسه نيز خود طلاب به ياري او شتافتند و خود نيز در حالي که نزديک به 60 سال سن داشت، از آماده کردن گل و حمل چوب هم دريغ نداشت. آيت الله کوهستاني بسياري از امور همچون ساده زيستي و چگونگي تبليغ دين را با رفتار خود به طلابش آموخت.
آيت الله کوهستاني از آغازين روزهاي تأسيس حوزه کوهستان اين گونه سخن مي گويد: «اوايل کار حوزه تاحدود سيزده درس مي گفتم و بر اثر آن خستگي شديدي بر من مستولي مي شد؛ به گونه اي که شب حال و رمقي برايم باقي نمي ماند، جهت رفع خستگي در همان بيروني دراز مي کشيدم. افزون بر آن که اواخر شب برخي از طلاب جهت رفع اشکال ها و پاره اي از سوال هاي درسي به من مراجعه مي کردند و بايد پاسخ آنها را نيز مي دادم، سپس براي استراحت به منزل مي رفت. اين وقتي بود که جمعي از طلبه ها براي تهجد و نماز شب به بيروني و حسينيه مي آمدند»
از ايشان نقل شده است که از جمله طلابي که به تهجد اهتمام داشته است، شهيد هاشمي نژاد بوده است که صداي «العفو العفو» وي در حجره اش مي پيچيد.
حجت الاسلام هاشمي نسب دادماد آيت الله کوهستاني درباره حضور شهيد هاشمي نژاد در حوزه کوهستان مي گويد.
«بنده در سال هاي اول طلبگي با ايشان همدرس و هم دوره بودم.. ايشان در درس خواندن و مباحثه فردي بي نظير بود. پدرشان آقا حسن، ايشان را به محضر آيت الله کوهستاني آورد و به آقا سپرد. حضرت آيت الله کوهستاني علاقه خاص و بسيار شديدي به ايشان داشت... ننه (همسر آيت الله کوهستاني) به شهيد هاشمي نژاد بسيار علاقمند بود و خيلي صميمي ايشان را آقا سيد کريم صدا مي کرد و حضرت آيت الله کوهستاني هم علاقه ويژه اي به شهيد هاشمي نژاد داشتند».

شهيد هاشمي نژاد و استاد نخستين

آقاي بني کاظمي از دوستان شهيد هاشمي نژاد مي گويد:
«آنچه من به ياد دارم، استادش آيت الله کوهستاني خيلي خشنود نبودند که ايشان منبر برود، به جهت استعداد و نبوغ بالا و تزکيه نفسي که در او سراغ داشتند، اميدوار بودند که در آينده از مراجع بزرگ بشوند. آيت الله کوهستاني بنياد شخصيت علمي و معنوي ايشان را برعهده داشت و راه تزکيه نفس و تکامل را برايش گشود.»
آقاي بني کاظمي از دوستان شهيد هاشمي نژاد مي گويد:
«آنچه من به ياد دارم، استادش آيت الله کوهستاني خيلي خوشنود نبودند که ايشان منبر برود، به جهت استعداد و نبوغ بالا و تزکيه نفسي که در او سراغ داشتند، اميدوار بودند که در آينده از مراجع بزرگ بشوند. آيت الله کوهستاني بنياد شخصيت علمي و معنوي ايشان را برعهده داشت و راه تزکيه نفس و تکامل را برايش گشود.»
او با تعليم برخي از مقدمات در حوزه کوهستان، پس از چهار سال با اجازه آيت الله کوهستاني در حالي که 18 سال داشت، به قم رفت. او در يکي از بازجويي هايش به ساواک، ادامه تحصيل خود را اين گونه شرح مي دهد:
«اينجانب اوايل بلوغم به تحصيلات مذهبي در کوهستان پس از چهارسال با اجازه آيت الله کوهستاني در حالي که 18 سال داشت، به قم رفت. او در يکي از بازجويي هايش به ساواکف ادامه تحصيل خود را اين گونه شرح مي دهد:
«اينجانب اوايل بلوغم به تحصيلات مذهبي درکوهستان که از قراء بهشهر است، مشغول شدم و پس از طي دوران مقدماتي براي ادامه تحصيل به قم رفتم و تا پايان زندگي آيت الله بروجردي در آنجا بودم و نزد اساتيد گوناگوني چون آيت الله بروجردي، آيت الله صدوقي، آيت الله سيد رضا صدر، مرحوم مجاهدي، مرحوم شيخ علي کاشي و مرحوم داماد تحصيلات خود را ادامه دادم و پس از فوت آيت الله بروجردي به مشهد آمدم و به کار تحصيل نزد آيت الله ميلاني مشغول شدم.»
شهيد البته در قم مدتي نيز به شاگردي حضرت امام مفتخر بود که طبيعتاً در بازجويي هاي ساواک به آن اشاره نکرده است.
مرحوم شيخ علي کاشي که شهيد به او اشاره کرده است، عارفي وارسته از شاگردان آيت الله شيخ هاشم قزويني در مشهد و آيت الله بروجردي و امام خميني در قم بوده است که با نبوغ ويژه اش در بيست سالگي به اجتهاد مي رسد. او به دليل جاذبه شخصيت معنوي آيت الله کوهستاني بارها به کوهستان سفر و در حوزه ايشان اقامت مي کرد و به عبادت و مناظره و مباحثه با آيت الله کوهستاني مي پراخت. در هنگام سفر شهيد هاشمي نژاد به قم، آيت الله کوهستاني به او مي گويند: «آقا شيخ علي، اين آقا (شهيد هاشمي نژاد را به آقايي قبول کن». پس از اين بود که تا زمان فوت او در سال 1333 شهيد هاشمي نژاد از شاگردان و ملازمان وي بود.
سطح تعليمات شهيد هاشمي نژاد در کوهستان به حدي بود که برادرش نقل مي کند: «براي ورود به حوزه قم، حضرت آيت الله بروجردي از ايشان امتحان گرفتند که نمره بسيار عالي آورد. در آن زمان آيت الله بروجردي مبلغ 50 تومان که در آن شرايط پولي خيلي زيادي بود، به ايشان جايزه دادند.»
جايزه اي که نشانه تحسين شديد زعيم حوزه علميه قم بود و فضل و جديت تدريس آيت الله کوهستاني در آن قطعاً بي تأثير نبود. همچنان که نقل کرده اند که آيت الله بروجردي طلاب مازندراني را که طبع آنها با آب و هواي قم سازگاري نداشت، براي سطح به حوزه آيت الله کوهستاني ارجاع مي داد و به يکي از طلاب فرموده بود «اگر خارج هم مي گويد در آن حوزه بمان، بعد بيا قم».
آيت الله کوهستاني در سال 1350 براي مداوا و درمان به قم عزيمت کرد و در اين سفر بود که مرتبت علمي ايشان بيش از پيش مشخص شد. آيت العظمي گلپايگاني ايشان را در بيمارستان خود بستري و از يکي از پزشکان برجسته تهران براي اينکه «منزل هم تهيه شده، اگر صلاح مي دانيد همين جا سکونت نماييد» از او دعوت کردند در قم بماند. آيت الله بهجت نيز به ملاقات ايشان مي روند و ضمن اشاره به اينکه مازندران به اندازه کافي از ايشان استفاده کرده است، خواستار اقامت ايشان در قم مي شوند، اما دغدغه تربيت طلاب مازندراني عزم او را بر بازگشت جدي مي کند. آيت الله گلپايگاني هنگام ترخيص وي او را بدرقه مي کنند و مي فرمايند: «بزرگي و تقواي شما براي من علم اليقين بود، اکنون عين اليقين شد.»
آيت الله کوهستاني دو سال پس از اين بازگشت به کوهستان، دار فاني را وداع گفت و در حالي که جميعت عظيمي پيکر او را تشييع مي کرد، بنا بر وصيتش در مشهد به خاک سپرده شد. شهيد هاشمي نژاد وقتي از اين واقعه با خبر شد، براي استقبال از پيکر مردي که او را پدر معنوي خود مي دانست، با اشک و ماتم به قوچان شتافت و از آنجا تا مشهد پيکر نخستين استاد خويش را همراهي کرد.
در مراسم تشييع با شکوه آيت الله کوهستاني، به جز شهيد هاشمي نژاد که در آن تاريخ از محبوبيت بي نظيري در خراسان برخوردار بود، علمايي همچون آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني و مرواريد حاضر شدند. پيکر او در دارالسياده به خاک سپرده شد. سخنران مراسم ختم در محضر آيت الله العظمي ميلاني از قول اين مرجع بزرگ تقليد، جملات عجيبي در تکريم آيت الله کوهستاني گفت. مراسم ختم هاي مکرري نيز براي او در شهرهاي مختلف برگزار شد، از جمله آيات عظام: خويي و سيد محمود شاهرودي در نجف، آيات عظام: گلپايگاني و مرعشي در قم و آيت الله سيد احمد خوانساري در تهران مراسمي را برگزار کردند. شهيد هاشمي نژاد نيز مراسم پرشکوهي را براي او در بهشهر برقرار کرد.
منابع:
1- برقله پارسايي، عبدالکريم کوهستاني، زمينه سازان ظهور امام عصر (عج)، 1384.
2- فريادگر عرصه شهادت، سيد احمد هاشمي نژاد، سازمان تبليغات اسلامي، 1375.
3- زندگي نامه سياسي شهيد هاشمي نژاد، حسن جلالي عزيزيان، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382.
4- شهيد هاشمي نژاد، فرياد فضيلت، مرتضي بذرافشان، سازمان تبليغات اسلامي، 1373.
ماهنامه شاهد یاران، شماره 35




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.