نكات تربيتي سوره حمد (بخش اول)
به نام خداوند بخشنده مهربان
در سرلوحه كار عمل همه انبيا «بسم الله» قرار داشته است. بنابراين با گفتن اين آيه در آغاز كارها براي خود الگويي بر مي گزينيم كه همانا انبيا مي باشند و به كودك خود نيز مي آموزيم براي انجام هر كاري در زندگي داشتن يك الگو كمك بزرگي به انسان مي كند تا طبق آن الگو معيارهاي خوب و بد را درك كند و همين طور به او مي گوييم كه در جهان چه الگوهاي والايي براي يادگيري وجود دارند.
«بسم الله» نشانگر رنگ و صبغه الهي و بيانگر جهت گيري توحيدي ما است يعني به اين وسيله راه و موضع خويش را مشخص مي نماييم. همان طور كه مي دانيم نداشتن برنامه حتي در انجام كوچكترين كارها يكي از عوامل افزايش تنيدگي يا استرس و در سطح وسيع تر از منشأهاي اختلالات رواني است. فرد مؤمن با مشخص كردن راه و جهت خود از اين بي برنامگي رهايي مي يابد و خود را در راه توحيدي قرار مي دهد كه همانا راه رسيدن به كمال و سعادت جاويدان است. فايده اين عمل از دو وجه قابل بررسي است؛ اولا طبق تحقيقات پدر و مادري كه آرامش داشته باشند مي توانند در افزايش سطح بهداشت رواني كودك خود مؤثر باشند و ثانيا كودك برنامه ريزي و ملاك هاي مناسب براي آن را فرا مي گيرد، يعني كودك ياد مي گيرد كه چگونه براي خود در زندگي هدف بيافريند تا تمام كارهاي خود را طبق آن هدف پايه ريزي كند.
«بسم الله» رمز عشق به خداوند و توكل به او است. به كسي كه رحمان و رحيم است عشق مي ورزيم و كارمان را با توكل به او آغاز مي كنيم كه بردن نام او سبب جلب رحمت است. توكل بر خدا، به معناي اعتماد نمودن و تكيه كردن بر خدا در همه امور است. فردي كه بر خدا توكل دارد، كارهاي خود را به او واگذار مي كند و تنها بر قدرت او تكيه مي كند. توكل از حيث رواني، پشتيبان قدرتمندي براي انسان در حل مشكلات است.
در جهان بيني توحيدي، فرد مؤمن وراي اسباب و علل ظاهري هنگام وقوع يك امر معتقد به علل ديگري نيز هست كه با چشم مادي قابل رويت نيستند و ديدن آنها مستلزم فراهم شدن شرايط رواني خاصي براي فرد است كه توكل مي تواند اين شرايط را فراهم كند. چرا كه از نتايج توكل به خداوند، قوي شدن اراده و عدم تأثير عوامل مخل رواني است. چنين فردي اگر به موفقيت برسد به تعادل رواني نيز دست مي يابد و اگر شكست بخورد مي داند كه خداوند به صلاح او آگاه تر است، بنابراين از نظر رواني لطمه نخواهد خورد. به علاوه بردن نام خداوند سبب آرامش مي شود. همان طور كه در سوره مباركه رعد آيه 28 مي خوانيم: «الا بذكر الله تطمئن القلوب». داشتن چنين پشتوانه محكمي در انجام امور به انسان عزت نفس، قدرت و صبر مي دهد كه در نتيجه اين عوامل مي توان به وضع رواني بهتري دست يافت. تاثير توكل به خداوند را از دو بعد مي توان بررسي كرد. همان طور كه مي دانيم زماني كه براي كودك مشكلي پيش مي آيد، به اولين كسي كه پناه مي برد والدين است. توكل به خدا هم مي تواند والدين را نيرومندتر سازد و هم مي تواند به كودك تكيه گاه محكم تري را نشان دهد، تكيه گاهي كه در هر شرايطي مي تواند از او كمك گرفت و هيچ گاه انسان را نااميد نمي كند.
«بسم الله» رمز خروج از تكبر و اظهار عجز به درگاه الهي است. تكبر از صفات بسيار مذموم مي باشد كه خارج شدن از آن ما را به ياد ناچيز خود در برابر كائنات و عظمت و قدرت خداوند متعال مي اندازد. در اين حال انسان به آرامش عميقي مي رسد چرا كه با بزرگترين و قدرتمندترين موجوديت عالم سخن مي گويد و از او مدد مي جويد و جز او كدامين موجود است كه ما وقتي مشكلي را براي او بازگو مي كنيم، مطمئن باشيم مي تواند مشكل ما را حل نمايد؟ يكي از صفات ناپسند كه مي تواند باعث اختلالات رواني شود كبر است. پي بردن به ناچيزي خود در برابر كائنات باعث مي شود خيلي براي اين دنياي ناچيز انرژي صرف نكنيم. داشتن اين بينش در زندگي براي كودك باعث مي گردد كه او فردي شود كه زرق و برق دنياي مادي او را نمي فريبد و او را به اهداف والاتري سوق مي دهد.
«بسم الله» عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنها است. از عواملي كه باعث استرس مي شود، عدم اطمينان به نتايج امور است. اين آيه آن امر را بيمه مي نمايد يعني از جميع بلايا محفوظ مي دارد و به ما اين اطمينان را مي دهد كه در نهايت آن نتيجه اي به دست مي آيد كه به صلاح ما است. در سوره نساء، آيه 19 مي خوانيم: «چه بسا امري را خوش نمي داريد اما در آن مصلحت فراوان قرار داده شده است.» داشتن اطمينان يكي از عوامل مهم در جلوگيري از ابتلا به بيماري هاي رواني است.
«بسم الله» بيانگر انگيزه ما است. همان طور كه مي دانيم انگيزه و قصد در انجام يك امر از مهمترين بخش هاي آن امر است. چرا كه اين انگيزه است كه مي تواند تعيين كننده نوع كار و راه رسيدن به هدف باشد. زماني كه انگيزه ما خداوند باشد، از كج روي هاي زيادي كه ممكن است در راه رسيدن به اهداف ديگر براي ما پيش آيد مصون مي مانيم. هميشه راه مستقيم كوتاه ترين راه است. پس در كوتاه ترين زمان به والاترين اهداف خواهيم رسيد. اينكه هدف ما در زندگي جلب رضايت حق باشد، بالاترين و محكم ترين انگيزه براي ادامه راه زندگي است.
الحمدلله رب العالمين 2
سپاس و ستايش مخصوص خداوند است كه پروردگار جهانيان است.
«رب» به كسي گفته مي شود كه هم مالك و صاحب حقيقي عالم است و هم مدبر و پروردگار آن. پس همه هستي حركت تكاملي دارد و در مسيري كه خداوند معين كرده، هدايت مي شود. بنابراين تمام هستي تحت تربيت خداوند يكتا است. از آنجايي كه در تمام عالم دو مخلوق كاملا يكسان يافت نمي شود مي توان نتيجه گرفت كه سطح تربيت و هدايت خداوند براي هر مخلوقي متناسب با توانايي ها و ضعف هاي آن مخلوق مي باشد در سطح بسيار پايين تر مي توان گفت والدين، معلمان و مربيان هم بايد اين نكته را در نظر بگيرند. همان طور كه در نظام هاي مختلف و توسط دانشمندان گوناگوني به اين نكته اشاره شده است كه تفاوت هاي فردي در آموزش و پرورش يا تعليم و تربيت نقش مهمي را ايفا مي كند.
«مفهوم حمد» تركيبي از مفهوم مدح و شكر است. انسان در برابر جمال و كمال و زيبايي، در برابر نعمت و خدمت و احسان ديگران زبان به تشكر مي گشايد.
خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش شايسته ستايش و به خاطر احسان ها و نعمت هايش، لايق شكرگزاري است. طبيعت انسان به طرف زيبايي و نيكويي گرايش دارد و فطرت انسان ها خوب است. اين همان نظريه اي است كه انسان گرايان مطرح كردند ولي چون قادر به اثبات آن نبودند لذا، به عنوان انتقاد و ضعف عليه آنان استفاده شد. تشكر كردن از عواملي است كه انسان ها را تشويق مي كند تا به يكديگر كمك كرده و خير برسانند و همچنين باعث ارتباط متقابل بين آنان مي گردد. حمد و تشكر كردن از ديگران هم سبب تداوم كمك آنها مي گردد و هم باعث مي شود كودك ما نيز سپاس و شكرگزاري به ديگران را بياموزد.
خداوند در تربيت و رشد هستي اجباري ندارد. زيرا حمد براي كارهاي غيراجباري است. مفهوم اختيار به طور ضمني از اين آيه استفاده مي شود. منظور از اختيار نوعي توانايي رواني ويژه انسان است كه شخص بر اساس آن مي تواند در قلمرو خاصي، تأثيرات زيستي و محيطي را تحت تسلط خويش درآورد و با گزينش خود، رفتار و مسير رشد خويش را آگاهانه انتخاب نمايد. اختيار در امور و رفتارهاي آگاهانه معنا پيدا مي كند. پس، هدايت ما بر اساس آگاهي هايمان مي باشد و به ما تحميل نمي گردد و به اين علت در روز حسابرسي ما در قبال رفتارهاي خود مسئول مي باشيم زيرا رفتاري كه از روي آگاهي و بينش انجام نگيرد، از نظر اخلاقي و معنوي بي اثر و در رشد صعودي يا نزولي شخص تأثيري ندارد. به قول قديس آگوستين: «عملي كه از روي اختيار انجام نشود، هيچ افتخاري براي صاحبش به همراه ندارد.» داشتن اختيار به انسان احساس كنترل بر اعمال و رفتارش و اتفاقي كه به وقوع مي پيوندد را به او مي دهد. طبق تحقيقات سليگمن، داشتن حس كنترل از استرس مي كاهد. نكته ديگري كه مي توان از اين آيه استفاده كرد اين است كه براي تربيت كودكان مستقل، سپاسگزار و قدرشناس بايد به آنها اختيار و اجازه انجام امور مختلف را بدهيم. نظام ديكتاتوري در تربيت نمي تواند نتيجه خوبي همراه داشته باشد.
نكته ديگر اينكه معلمان و مربيان نبايد شاگردان را مجبور به يادگيري نمايند بلكه شاگردان خود بايد راهشان را انتخاب نمايند. شاهد هستيم كه اجبار يا نتيجه عكس مي دهد يا صرفا منجر به حفظ نمودن مطالب ارايه شده مي گردد كه دوام چنداني ندارند. در تربيت خانوادگي هم همين طور است. مي بينيم كه وقتي كودكي را از كاري منع مي كنيم، كودك در انتظار پيدا كردن فرصت براي انجام آن كار است حتي احتمال دارد كه در بزرگسالي آن كار را انجام دهد.
دليل ستايش ما، پروردگاري او است. ما براي ستايش خداوند متعال دليل موجهي داريم از اين رو ستايش باعث انبساط خاطر مي شود ولي ستايش به معناي تملق باعث پايين آمدن عزت نفس انسان مي گردد. والديني كه به اين اصل معتقدند، نه خود تملق مي گويند و نه انتظار شنيدن تملق دارند. در نتيجه كودكاني تربيت خواهند كرد كه بي دليل از كسي تعريف نمي كنند و براي وجود انساني خود ارزش قايل هستند.
رابطه خداوند با مخلوقات رابطه دايمي و تنگاتنگ است. والدين، مربيان و معلمان نيز بايد همين گونه باشند. يعني هم با فرزندان و شاگردان رابطه اي صميمانه و دوستانه داشته و هم هميشه براي راهنمايي آنان حاضر و در دسترس باشند. اعتقاد به هميشگي و تنگاتنگ بودن رابطه با خداوند احساس تنهايي كه باعث مشكلات رواني است را از انسان مي گيرد چون هميشه وجود دوست و تكيه گاهي را كنار خود احساس مي كند. دوستي كه حتي وقتي انسان اشتباه مي كند از او رو برنمي گرداند.
7. امكان رشد و تربيت در همه موجودات وجود دارد. اين اشتباه ما است كه عده اي از مخلوقات خداوند را قابل تربيت و تكامل نمي دانيم و اين مسئله صرفا به دليل عدم توانايي ما در انجام اين كار است. زيرا ما از درك ويژگي هاي رواني و جسماني تمام مخلوقات خداوند متعال عاجز هستيم، يكي از عادت هاي بد تعدادي از والدين و معلمان اين است كه وقتي نمي توانند از عهده آموزش كودك برآيند به او برچسب مي زنند كه نمي فهمد و با اين كار منجر به كاهش اعتماد به نفس كودك شده و باعث مي شوند كه او هم باور كند كه از عهده هيچ كاري بر نمي آيد.
الرحمن الرحيم3
(خدايي كه) بخشنده و مهربان است.
تدبير و تربيت الهي همراه محبت و رحمت است. اين هم از نكاتي است كه رعايت نمودن آن بر هر معلم و مربي واجب مي باشد. تربيت و پرورش بايد بر اساس رحمت و مهرباني باشد نه غضب و تنبيه. يكي از دلايل بد و بيهوده بودن تنبيه اين است كه در تنبيه فقط گفته مي شود چه كاري بد است، و هرگز كار خوب جايگزين آن بيان نمي گردد.
با توجه به استفاده از دو كلمه رحمان و رحيم براي رحمت الهي باز مي توان چنين استنباط كرد كه خداوند در هدايت و پرورش تمامي مخلوقات آنان را مشمول رحمت خويش مي نمايد (رحماينت) ولي آنهايي كه مخلوقات خاص خداوند متعال هستند به شكرانه و از بركت اعمال خود، رحيم بودن خداوند يكتا نيز شامل حال شان مي گردد. در مورد به كارگيري اين امر مي توان گفت در همه حال بايد با مهر و عطوفت برخورد نمود و در برابر اعمال بسيار شايسته مي توان مهربان تر بود يا پاداش بيشتري در نظر گرفت.
منبع: ماهنامه آموزشي کودک شماره 50