مديران موفق چگونه از بحران اقتصادي گذر مي کنند؟
نويسنده:شيوا شبيري
اگر نگاهي پندآموز به سرنوشت شرکت هاي تجاري و صنعتي که بحران هاي بزرگ را از پيش رو برداشته اند، داشته باشيم. درس هاي بسياري مي آموزيم. بحران هايي که اگر با درايت و هوشياري مديران مجرب مهار نمي شد، مجموعه کاري آنها را به ورشکستگي مي کشاند. با توجه به اجتناب ناپذير بودن بروز مشکلات توليد، يک موسسه بايد براي رويارويي با بحران هاي احتمالي پيش آمده داراي طرح و برنامه باشد. اينجاست که اهميت مديريت کاربلد، مشخص مي شود.
مديريت بحران نقشه اي براي به حداقل رساندن آسيب است. اين برنامه ريزي در برخي موارد مي تواند به کلي موجب از بين رفتن يک بحران احتمالي بالقوه شود.
ارتباطات بحران شامل برنامه ريزي و اجراي فعاليت هايي مي شود که سازمان را قادر مي سازد به شيوه اي اثربخش، مردم را در جريان رويدادهاي واقعي قرار دهد. با توجه به تغيير و تحوات سرسام آور محيطي در دنياي کسب و کار امروزي، که بحران به صورت بخش جدايي ناپذير زندگي درآمده، مهم اين است که سازمان ها هنگام بروز مشکلات، چگونه با برنامه هاي از پيش تعيين شده خود و با يک مديريت ارتباط موثر، قادر خواهند بود افکار عمومي را متقاعد سازند و به گونه اي کارآمد، به مهار بحران بپردازند.
شايد شما، نمونه هايي از شرکت ها و سازمان هاي بحران زده را بشناسيد که هنگام بروز بحران اقتصادي با سوءمديريت خود، نه تنها در تعديل يا از بين بردن بحران ناکام مانده اند، بلکه موجب رکود فراوان نيز شده اند که اين امر خود موجب بحران هاي شديدتري شده است. انکار وجود مشکل يکي از رفتارهايي است که مديرات ناتوان در برابر مشکلات در پيش مي گيرند. اين رفتار در نهايت به سود مجموعه کاري تمام نخواهد شد. پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد بحران به خودي خود تعيين کننده ميزان خسارت نيست، بلکه پاسخ مسئولان به بحران است که ميزان خسارت هاي وارده را تعيين مي کند. برنامه ريزي و مديريت نادرست بحران، به گونه اي مرتب دامنه خسارات را گسترده کرده و ميزان خسارت را افزايش مي دهد.
براي مديريت هرچه بهتر ارتباطات بحران، بايد گروه ويژه اي تعيين شوند. يک مدير در کنار افراد شايسته اجرايي و مشاور حقوقي، مي بايد تا به عنوان عوامل توصيه کننده و مشورت دهنده، فعاليت کنند. در اين راستا مي توان از الفراد متخصص و مستقل استفاده کرد. در زمينه پيش بيني بحران نيز، اگر شرکت از قبل در حال آماده سازي خود براي رويارويي با بحران باشد، مي توان با تغيير ساده و اصلاح روش ها، از بسياري معضلات، گذر کرد. شرايط و اوضاع يک بحران بايد به درستي سنجيد شود.
با توجه به تغييرات و دگرگوني هاي بي اندازه کسب و کار امروزي، بي شک بحران اقتصادي را مي بايست جزئي جدايي ناپذير از زندگي سازمان ها دانست. هر سازمان ممکن است در طول حيات خود، با بحران هاي متفاوتي روبه رو شود. در اين ميان موسساتي موفق خواهند شد که داراي برنامه هاي مدون و منسجم براي جلوگيري از بروز بحران بوده، يا لااقل در زمان بروز بحران قادر به برقراري ارتباط موثر با مخاطبان خود باشند تا تاثيرات سوء بحران را به حداقل ممکن کاهش دهند. اگر برخي از سازمان ها به دليل اشتباهات فاحش در زمان بروز بحران، آن را به خوبي مديريت بکنند به مشکلات ناشي از تاثير منفي بحران نيز خواهند افزود؛ اما برخي ديگر با تمهيدات دور انديشانه و تکيه بر ارتباطات هوشمند و مديريت موثر تهديدهاي ناشي از بحران را از راه اعتماد سازي مجدد، به يک فرصت مبدل مي سازند.
منبع : نشريه نوآور شماره 60
مديريت بحران نقشه اي براي به حداقل رساندن آسيب است. اين برنامه ريزي در برخي موارد مي تواند به کلي موجب از بين رفتن يک بحران احتمالي بالقوه شود.
ارتباطات بحران شامل برنامه ريزي و اجراي فعاليت هايي مي شود که سازمان را قادر مي سازد به شيوه اي اثربخش، مردم را در جريان رويدادهاي واقعي قرار دهد. با توجه به تغيير و تحوات سرسام آور محيطي در دنياي کسب و کار امروزي، که بحران به صورت بخش جدايي ناپذير زندگي درآمده، مهم اين است که سازمان ها هنگام بروز مشکلات، چگونه با برنامه هاي از پيش تعيين شده خود و با يک مديريت ارتباط موثر، قادر خواهند بود افکار عمومي را متقاعد سازند و به گونه اي کارآمد، به مهار بحران بپردازند.
شايد شما، نمونه هايي از شرکت ها و سازمان هاي بحران زده را بشناسيد که هنگام بروز بحران اقتصادي با سوءمديريت خود، نه تنها در تعديل يا از بين بردن بحران ناکام مانده اند، بلکه موجب رکود فراوان نيز شده اند که اين امر خود موجب بحران هاي شديدتري شده است. انکار وجود مشکل يکي از رفتارهايي است که مديرات ناتوان در برابر مشکلات در پيش مي گيرند. اين رفتار در نهايت به سود مجموعه کاري تمام نخواهد شد. پژوهش هاي انجام شده نشان مي دهد بحران به خودي خود تعيين کننده ميزان خسارت نيست، بلکه پاسخ مسئولان به بحران است که ميزان خسارت هاي وارده را تعيين مي کند. برنامه ريزي و مديريت نادرست بحران، به گونه اي مرتب دامنه خسارات را گسترده کرده و ميزان خسارت را افزايش مي دهد.
براي مديريت هرچه بهتر ارتباطات بحران، بايد گروه ويژه اي تعيين شوند. يک مدير در کنار افراد شايسته اجرايي و مشاور حقوقي، مي بايد تا به عنوان عوامل توصيه کننده و مشورت دهنده، فعاليت کنند. در اين راستا مي توان از الفراد متخصص و مستقل استفاده کرد. در زمينه پيش بيني بحران نيز، اگر شرکت از قبل در حال آماده سازي خود براي رويارويي با بحران باشد، مي توان با تغيير ساده و اصلاح روش ها، از بسياري معضلات، گذر کرد. شرايط و اوضاع يک بحران بايد به درستي سنجيد شود.
با توجه به تغييرات و دگرگوني هاي بي اندازه کسب و کار امروزي، بي شک بحران اقتصادي را مي بايست جزئي جدايي ناپذير از زندگي سازمان ها دانست. هر سازمان ممکن است در طول حيات خود، با بحران هاي متفاوتي روبه رو شود. در اين ميان موسساتي موفق خواهند شد که داراي برنامه هاي مدون و منسجم براي جلوگيري از بروز بحران بوده، يا لااقل در زمان بروز بحران قادر به برقراري ارتباط موثر با مخاطبان خود باشند تا تاثيرات سوء بحران را به حداقل ممکن کاهش دهند. اگر برخي از سازمان ها به دليل اشتباهات فاحش در زمان بروز بحران، آن را به خوبي مديريت بکنند به مشکلات ناشي از تاثير منفي بحران نيز خواهند افزود؛ اما برخي ديگر با تمهيدات دور انديشانه و تکيه بر ارتباطات هوشمند و مديريت موثر تهديدهاي ناشي از بحران را از راه اعتماد سازي مجدد، به يک فرصت مبدل مي سازند.
منبع : نشريه نوآور شماره 60