نابغه موسيقي ايران
نويسنده: ليلا خجسته راد
نخستين تصادف رانندگي که در تهران به وقوع پيوست، حاصلي نداشت جز از دست رفتن نابغه موسيقي ايران.
خيابان سپه که از نخستين خيابان هاي سنگفرش شده تهران قديم بود، به خون درويش خان آغشته شد و نواي دلکش تار او تا ملکوت اوج گرفت. مردي که ضرب را وارد موسيقي يکنواخت سنتي کرد که به واقع، يکي از مهم ترين تحولات در تاريخ موسيقي ايراني به شمار مي رود. آهنگ ضربي با نام پيش درآمد، وارد موسيقي ايران شد و سال هاي سال است که سرمشق و راهبر نوازنده هاي تار است. درويش خان، تحصيل کرده دارالفنون بود و خط موسيقي و نواختن شيپور و طبل کوچک را در همين مکان و در نزد استاد حسينقلي خان فرا گرفت. او از جمله هنرمنداني بود که با اجراي کنسرت هاي جمعي، موسيقي را به ميان توده مردم برد. همچنين دوباره همراه با گروه موسيقي اخوت به منظور پرکردن صفحه موسيقي به انگلستان سفر کرد. استادي او در نواختن تار و تسلط اش به موسيقي ايراني، اين توانايي را در او ايجاد کرد که با ابداعات و ابتکاراتش، به اين موسيقي، توانمندي بيشتري ببخشد. از ديگر نوآوري هاي او مي توان به اضافه کردن سيم ششم به تار اشاره کرد. درويش خان، شاگرداني را تربيت کرد که سرآمد روزگار خود شدند که از آن جمله مي توان به ابوالحسن صبا، مرتضي ني داوود، موسي معروفي، ارسلان درگاهي و عبدالله دادور (قوام السلطان) اشاره کرد. و حتي اولين کلاس هاي موسيقي براي خانم ها را داير کرد که خواهرش در آن جا تار مي آموخت.
اسماعيل مهرتاش که يکي از شاگردان درويش خان بود، مي گفت: «هنگام جواني، من و علي اکبر شهنازي براي مشق تار و کسب فيض، خدمت درويش خان مي رفتيم. روزي از قسمت روابط فرهنگي ايران و فرانسه، پاکتي براي درويش خان آوردند که معلوم شد محتوي يک صد تومان پول است. در آن زمان، يک صد تومان، فوق العاده ارزش داشت و اگر کسي در کوچه اي صد تومان پول داشت، آن کوچه به کوچه صدتوماني ها معروف مي شد. درويش خان گفت: اين صد تومان براي چيست؟ پاسخ شنيد: براي نوازندگي شما در محل روابط فرهنگي ايران و فرانسه. درويش خان گفت: گمان نمي کنم که هنر و کار فرهنگي، پاداش داشته باشد. او از قبول پول امتناع ورزيد و صد تومان را به آورنده اش پس داد. پس از ساعتي، در همان جلسه رو کرد به حاجي علي اکبرخان که از خاندان نسبتاً ثروتمندي بود و ماهانه بابت حق التدريس، سه تومان به درويش خان مي پرداخت، و گفت: «پول داري حق التدريس ماه آينده را بپردازي؟ حاجي گفت: آري. پس از اين که سه تومان را که مبلغ نسبتاً قابل توجهي بود، گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت: اين سه تومان را بده به اين همسايه ارمني که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد!»
وفات غلامحسين درويش(درويش خان) 2 آذر 1305
منبع: هفته نامه همشهري جوان شماره 45
خيابان سپه که از نخستين خيابان هاي سنگفرش شده تهران قديم بود، به خون درويش خان آغشته شد و نواي دلکش تار او تا ملکوت اوج گرفت. مردي که ضرب را وارد موسيقي يکنواخت سنتي کرد که به واقع، يکي از مهم ترين تحولات در تاريخ موسيقي ايراني به شمار مي رود. آهنگ ضربي با نام پيش درآمد، وارد موسيقي ايران شد و سال هاي سال است که سرمشق و راهبر نوازنده هاي تار است. درويش خان، تحصيل کرده دارالفنون بود و خط موسيقي و نواختن شيپور و طبل کوچک را در همين مکان و در نزد استاد حسينقلي خان فرا گرفت. او از جمله هنرمنداني بود که با اجراي کنسرت هاي جمعي، موسيقي را به ميان توده مردم برد. همچنين دوباره همراه با گروه موسيقي اخوت به منظور پرکردن صفحه موسيقي به انگلستان سفر کرد. استادي او در نواختن تار و تسلط اش به موسيقي ايراني، اين توانايي را در او ايجاد کرد که با ابداعات و ابتکاراتش، به اين موسيقي، توانمندي بيشتري ببخشد. از ديگر نوآوري هاي او مي توان به اضافه کردن سيم ششم به تار اشاره کرد. درويش خان، شاگرداني را تربيت کرد که سرآمد روزگار خود شدند که از آن جمله مي توان به ابوالحسن صبا، مرتضي ني داوود، موسي معروفي، ارسلان درگاهي و عبدالله دادور (قوام السلطان) اشاره کرد. و حتي اولين کلاس هاي موسيقي براي خانم ها را داير کرد که خواهرش در آن جا تار مي آموخت.
اسماعيل مهرتاش که يکي از شاگردان درويش خان بود، مي گفت: «هنگام جواني، من و علي اکبر شهنازي براي مشق تار و کسب فيض، خدمت درويش خان مي رفتيم. روزي از قسمت روابط فرهنگي ايران و فرانسه، پاکتي براي درويش خان آوردند که معلوم شد محتوي يک صد تومان پول است. در آن زمان، يک صد تومان، فوق العاده ارزش داشت و اگر کسي در کوچه اي صد تومان پول داشت، آن کوچه به کوچه صدتوماني ها معروف مي شد. درويش خان گفت: اين صد تومان براي چيست؟ پاسخ شنيد: براي نوازندگي شما در محل روابط فرهنگي ايران و فرانسه. درويش خان گفت: گمان نمي کنم که هنر و کار فرهنگي، پاداش داشته باشد. او از قبول پول امتناع ورزيد و صد تومان را به آورنده اش پس داد. پس از ساعتي، در همان جلسه رو کرد به حاجي علي اکبرخان که از خاندان نسبتاً ثروتمندي بود و ماهانه بابت حق التدريس، سه تومان به درويش خان مي پرداخت، و گفت: «پول داري حق التدريس ماه آينده را بپردازي؟ حاجي گفت: آري. پس از اين که سه تومان را که مبلغ نسبتاً قابل توجهي بود، گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت: اين سه تومان را بده به اين همسايه ارمني که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد!»
وفات غلامحسين درويش(درويش خان) 2 آذر 1305
منبع: هفته نامه همشهري جوان شماره 45