موسیقی کتولی(یکی از سبکهای موسیقی مازندرانی)

نزديكي و همجواري با تركمن صحرا و خراسان به غناي فرهنگي و هنري آن افزوده است . واژهي كتول را بعضي از اهالي قلم ، واژهاي سنسكريت به معناي " نگهبان قلعه " و هم ريشه با كلمهي " كوتوال " گرفتهاند . و عدهاي هم اين واژه را تبري و به معناي " شيب " آوردهاند .
دوشنبه، 19 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موسیقی کتولی(یکی از سبکهای موسیقی مازندرانی)

موسیقی کتولی(یکی از سبکهای موسیقی مازندرانی)
موسیقی کتولی(یکی از سبکهای موسیقی مازندرانی)


 






 

●الف ) آواها
 

منطقهي كتول شرقيترين مناطق تبريزبان و از اصليترين بلوك استرآباد قديم محسوب ميشود.
نزديكي و همجواري با تركمن صحرا و خراسان به غناي فرهنگي و هنري آن افزوده است . واژهي كتول را بعضي از اهالي قلم ، واژهاي سنسكريت به معناي " نگهبان قلعه " و هم ريشه با كلمهي " كوتوال " گرفتهاند . و عدهاي هم اين واژه را تبري و به معناي " شيب " آوردهاند .
اساس ساختار موسيقي مقامي كتولي بر پايهي سه مقام آوازي به نامهاي " هرايي " ، " راستِ مقام " و "كلّهكش" استوار است.
خنياگران كتولي از ديرباز اين سه مقام را بر اساس سليقه و ذوق فردي و با اتكا به سنت بداهه با توجه به چگونگي بلندي و يا كوتاهي جملات آن به هنگام اجرا مي نواخته اند.
اين مقام هاي سه گانه سرچشمه ي مقامات ديگري شدند كه به نام پديد آورندگانشان موسوم بودند . مثلاً " مقام عليمحمد صنم" ، " مقام يحيي گالش " و يا " مقام حسنخاني " كه وجه تمايز آنها در اجراي پرشتابتر و سريعتر آنان است. به اين صورت كه راست ِ مقامها پرشتابتر ، سريعتر و كوتاهترند و هراييها و كلّهكشها كشيدهتر و سنگينتر و طول جملات آنان از راستِ مقامها و بلندتر ميباشد. بنابراين هرايي مقدمه و پيش درآمد آهنگهاي كتولي و پس از آن راست مقامها و سپس كلّهكشها اوج موسيقي كتولي ميباشند.
بخش ديگري از موسيقي آوازي كتولي منظومههاست ، كه منظومههاي "عباس مسكين " و " عباس گالش " از معروفترين آنهاست . آخرين بخش از موسيقي آوازي كتولي ، " ريز مقامها " ميباشند كه خود از مقامهاي اصلي گرفته شدهاند . كه بسياري از آنها به فراموشي سپرده شدهاند . اين بخش از موسيقي كتولي را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد :
دستهي اول ريزِ مقامهايي كه در ادامهي راستِ مقامها و كلّهكشها خوانده ميشود و به طور كلي حالت خلاصه شدهاي از مقامهاي منطقه هستند كه با شتاب و ريتم تندتري به اجرا در ميآيند و حالت اداي كلمات در آنها زير حلقي ميباشد.
دستهي دوم شامل ترانههايي است كه اختصاصاً به وسيلهي زنان اجرا ميشود . و جشنها به ويژه عروسيها در بر ميگيرد. مانند " لاله لاله " ، " هاي چينيام "و " حنا حنا " و نيز آهنگهايي مثل " سرگريه " كه به عزاداريها مربوط ميشود.

●ب ) نواها
 

موسيقي سازي كتولي را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد : نخست مجموعه قطعاتي كه در جشنهاي شاد ـ به ويژه عروسيها ـ اجرا ميشود . مثلاً در عروسيها بين جوانان ، مسابقههاي كشتيگيري و اسبدواني و عروس آوردن را با اين ساز همراه ميكردند.
دستهي دوم در پاسخ به مقامهاي آوازي نواخته ميشد ، كه كليه " هرايي" ها ، راست مقامها و كلهكشها را در بر ميگيرد. و با سازهايي مثل " دوتار "، " ني " و " كمانچه " اجرا شده است.
گروه سوم قطعات فاقد كلام ميباشد و اصلاً روايت پنهاني را در بر دارد. حال و هوايي مثل حماسه ، عشق و عرفان را بر ميانگيزد. آهنگهايي مانند " ورساقي " " زارنجي " ، " شترناز" ، " غريب " و " يارخديجه " نمونههاي برجستهاند .
مهاجرپذيري منطقهي كتول ، راه را براي سازهاي گوناگون باز كرده است . ولي ني و دوتار و بعد از آنها كمانچه سازهاي اصلي محسوب ميشوند. ني كتولي از نظر ساختمان تلفيقي از " لله واي مازندراني " و " يدّ بَقُم تركمني " است . بلندي اين ساز نشانگر زندگي كتوليها در كوهستان و زندگي بر پايهي دامپروري و كشاورزي ميباشد كه ني ، كشمكش چوپانان با طبيعت را بازگو ميكند. ني كتولي مانند ني چوپانان مازندراني ، داراي چهار سوراخ در بالا و يك سوراخ در زير است و نوع لبيِ آن از بيرون تراشيده ميشود . و هنگام نواختن بين لب و دندان قرار ميگيرد. دوتار كتولي در دو نوع كاسه كوچك و بزرگ مثل دوتارهاي شمال خراسان است . اين ساز با يازده پرده به شيوهي نواختنِ تركمني نزديكتر است.
كمانچهي كتولي نيز به كاسهي كوچك و بزرگ تقسيم ميشود . كمانچههاي كاسه كوچك شبيه كمانچهي" نسايي تركمني " است . اين ساز با سه سيم نواختنش به اجراي مازندراني و تركمني ـ با حفظ هويت كتولي ـ نزديك ميباشد. ساز ديگر كتولي " شمشاد " ميباشد كه شباهت زيادي با " سيكاتك مازندراني " دارد . سازي زبانهدار ، داراي شش سوراخ در بالا و يك سوراخ در زير است . جنس اين ساز كه سوغات كوليان است از چوب درخت شمشاد و يا ني خيزران ميباشد.
سُرناي كتولي نيز سُرناي شمال خراسان الهام گرفته است ، اما كتوليها مثل مازندرانيها فقط از صداي بم آن استفاده ميكنند . اين سرنا يك سوراخ در بالا و يك سوراخ در پايين دارد.
از سازهاي كوبهاي كتول از دُهُل كه برگرفته از دهلهاي جداره كوتاه خراساني است ، نميتوان غافل شد. و نيز از " دست دايره " كه ويژهي زنان است ، هم ميشود ، يادي كرد.

●ج ) واژگان
 

1- سروانگ :
اسم مركبي از " سر " و " وانگ " كه به فارسي امروز " سربانگ " ميشود. كه در لغت يعني "آواز بلند ". در موسيقي كتولي اين اصطلاح به حالتي اطلاق ميگردد كه نوازندهي ني در صداي اوج با ريتمي خاص ، به خواننده در آهنگهاي راستِ مقام ، هشدار و آماده باش براي اجراي آواز ميدهد و نيز باعث تحريك و هيجان آواز خوان به ادامه كار ميشود . معادل اين واژه را به شكل " كلّهَ ونگ " شنيدهايم.
2- غريب :
در لغت به معني بيگانه و غريبه است . در موسيقي كتولي ، آهنگي است ، بي كلام كه با ريتمي متفاوت با دوتار ، در موسيقيهاي مناطق ديگر مثل ترك و تركمن هم نواخته ميشود . معروف است اين آهنگ ، روايت پنهاني از عاشقي غريب بوده است ، كه به ديار غربت پناه ميبرد ولي دوباره به سرزمين دلبر بر ميگردد و او را ميربايد و با اسب فرار ميكند و اين آهنگ يادآور چهار نعل نواختنش ميباشد.
3- ورساقي
ورساقي را كنار و پهلوي ساقي معنا كردهاند . اين آهنگ بي كلام را شايد بتوان مهمترين آهنگ كتولي دانست كه خود دوازده شاخه دارد و با ريتمهاي تكراري و گوناگون نواخته ميشود . اگر چه وزير فرهنگ و هنر سابق و بعضي از كُردها اين آهنگ را حماسي و رزمي فرض كردهاند و حتي آن را با آهنگ " جلو شاهي "خود مقايسه نمودهاند . ولي برداشتي كه از اين آهنگ بر ميخيزد ، به حال و هواي عرفاني با مفاهيمي چون فراق و كوچ با بُغضي پنهان و در گلو مانده همراه است . نوازندگان كتولي بر اين باورند اين آهنگ غير از چيرگي در تكنيك ، تزكيهي نفس و تجربهي روحي ميطلبد.
4- چكّه سِماع :
" چكّه " به معني " كف زدن "و يا صداي حاصل از كف زدن ميباشد و " سماع " در اينجا به معناي رقص و پايكوبي ميباشد. اين مراسمي در جشنهاي شاد و به ويژه عروسيها مثل آوردن داماد از گرمابه بوده است ولي اصل آن مربوط به زنان است. چكّه سماع ريشه در آيينهاي باستاني ايرانيها دارد .
5- ني بيت :
اين اسم مركب از " ني " و " بيت " تشكيل شده است. ني كه همان ساز معروف چوپانان است . ولي " بيت " در ادبيات فارسي به شعري گفته ميشود كه با آواز و ساز اجرا ميشده است . به قول مولانا در مصراع " رستم از اين بيت و غزل " يعني از اين شعر عاشقانه كه با موسيقي اجرا ميشود ، رهايي يافتم.
واژهي "بيت " در كتولي به شكل " بيد " (BID ) تلفظ ميشود و اين اجرا ني و دو بيتيهاي عاشقانه ، " ني بيد " گفته ميشود. اين اجرا كه اغلب دو نفره است ، با فرم خاصي از نشستن اتفاق ميافتد و از كشمكش انسان با زندگي و طبيعت و رازهاي درونياش روايت مينمايد . اين مراسم اصيل يكي از نمادهاي هويتي كتوليها ميباشد.
6- كلّه كش :
اين اسم مركب از "كله" به معني بلندي و بالايي و " كش " به معناي سينه ، پهناي قله كوه تشكيل شده است. فضاي مسطح در نوك قله را " كلّه كش " ميگويند . در موسيقي كتولي "كلّه كش " ، آوازي است در اوج و بسيار كشيده كه داراي حزني نفسگير و ژرف ميباشد . اشعاري سوزناك با اين آهنگ اجرا ميشود . دو بيتيهايي كه با اين آهنگ خوانده ميشود ، بخشي كتولياند و بعضي فهلوياتياند كه با گويش كتولي اجرا ميشوند.
7- سرگريه :
به معني "گريه بلند " ميباشد ، يعني ناله و گريهاي با صداي بلند. اين آهنگ از ريز مقام هاي كلّه كش بلند محسوب ميشود كه ظاهراً بر سر مردگان به وسيلهي زنان به شكل سوگواره اجرا ميشده است . اين آهنگ با دوتار اجراي اصيلتري دارد.
8- يار خديجه
اين آهنگ احتمالاً از دلبري گمنام و خديجه نام گرفته شده است.
اين آهنگ در موسيقيهاي ديگر ، مثل كُردي و تركمني نيز ردپايي دارد ؛ روايت پنهان اين آهنگ بي كلام ، وصف يك دلبر گمنام و شادي از شوق وصال را تداعي مينمايد.
9- شترناز :
جرس كاروانهاي شتر آن هم در مجاورت خراسان تركمن ، براي گوش خنياگران كتولي آشنا بوده است. و نيز جايگاه شتر در فرهنگ ايراني ـ اسلامي غيرقابل انكار است. شتر به حساسيت در برابر موسيقي شهرت دارد، داستان حُدي خواني و تلف شدن شتران در كتاب كشف المحجوب علي هجويري معروف است. (4) و حكايت زانوزدن شتر در مقام اين اهنگ كتولي با اجراي استاد اسماعيل معززي براي كتولي ضرب المثل است.
10- راست :
واژهي " راست " در موسيقي ايراني به معناي دستگاه يا مقامي است كه اجرايش سختتر از ديگر دستگاهها و مقامها است.
به همين دليل اجراي موسيقي در " راست پنجگاه " كمتر ديده ميشود كه محمدرضا لطفي گرگاني اجراهايش در اين راستا شهرت دارد.
اما در موسيقي مقامي كتولي ، " راست " معنايي خلاف اين موضوع را دارد. مقام راست در موسيقي كتولي به معناي اجراي مقامي سر راست و آسان است . پس " راستِ مقام " يعني مقام سر راست.

●د) پيشكسوتان :
 

حسن معززي (1272) ، مهدي بيك حسيني (1306 ) ، حسين علي خسروي كتولي ( 1299 ) ، علي اصغر اصلاني (1319 ) ، اسماعيل معززي (1314) ، علي حسين قنبري (1311)، عيسي فيوج (1307)، قربانعلي اصلاني (1317) ، علي اكبر اصلاني (1333) ، سيد مجتبي حسيني (1339) ، سيد علي حسيني و نصري اشرفي ، ...

●هـ) رهروان :
 

محمد ايماني (1341) ، علي اصفهاني ( 1342) ، عبدالرضا علمشاهي (1344) ، حسن انصاري (1347) ، محمدرضا برزگر (1354) ، زهره كتولي (1358) ، سيد فاطمه حسيني (1347) ، سميه ديلم (1361 ) ، نعمت اصلاني كتولي و ...

●و) پرچمدار :
 

سيد احمد حسيني متولد 1347 روستاي بالاچلي كتول از بخش كمالان ، استاد موسيقي كتولي و نوازندهي چيره دست دوتار ، رئيس انجمن موسيقي و مدير خانهي آموزش هنر و ادبيات سورهي كتول است.
ايشان با برگزاري دو جشنوارهي موسيقي مقامي كتولي در شهرستان ، اجراي موسيقي كتولي در كشور ، آموزش و ترويج اين موسيقي در شهرستان و صرف هزينههاي مادي و معنوي ، و كسب چندين مقام استاني و كشوري در جشنوارهها ، پرچمدار اين هنر اصيل ميباشد.
منابع:
1- محمدرضا درويشي ، دايره المعارف سازهاي ايران ، جلد اول ، مؤسسه فرهنگي ، هنري ماهور ، چاپ سوم ، تهران، 1383 ، ص ص 185 و 407 .
2- محمدرضا درويشي ، آيينه و آواز ، چاپ اول ، واحد موسيقي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ، چاپ و صحافي سوره ، 1376 ، ص 74.
3- ايرج نعيمايي ، موسيقي گلستان ، ويژه نامهي پانزدهمين جشنوارهي ذكر و ذاكرين ، به كوشش جهانگير نصري اشرفي ، انجمن موسيقي ايران ، بخشهاي مربوط به موسيقي كتول ، ارديبهشت 84 ، گرگان .
4- سيد احمد حسيني ، جزوهي موسيقي كتولي ، اداره فرهنگ و ارشاد علي آباد كتول ، انجمن موسيقي شهرستان كتول ، 1381 .
5- محمود عابدي ، كشف المحجوب علي بن عثمان هجويري ، چاپ اول ، 1383 ، ص 583 .
6- گفتگو با استادان موسيقي ايران و پيشكسوتان موسيقي كتول از جمله : هوشنگ جاويد ، جهانگير نصري اشرفي ، محمد رسولي ، جواد ممرزني ، سيد احمد حسيني و سيد مجتبي حسيني و ...

ارسال توسط كاربر محترم:fekchal



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.