عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)

او فرزند عبدالمطلب( آقا و بزرگ قريش) است، عم گرامي رسول اکرم(ص) است، شهيد راه دين و فضيلت است، بعد از شهادتش از او با لقب سيدالشهدا ياد مي کردند، شير خدا و شير رسول خداست، نام مقدس او حمزه است.
چهارشنبه، 13 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)

عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)
عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)


 

نويسنده: سيد محمدباقر طباطبايي




 
او فرزند عبدالمطلب( آقا و بزرگ قريش) است، عم گرامي رسول اکرم(ص) است، شهيد راه دين و فضيلت است، بعد از شهادتش از او با لقب سيدالشهدا ياد مي کردند، شير خدا و شير رسول خداست، نام مقدس او حمزه است. اين نام در روايات گاهي در رديف حسن و حسين و جعفرطيار واقع شده است. خداوند سينه اش را براي اسلام گشاده فرمود و از جانب حق به او نوري عطا شده بود که حقايق را به خوبي درک مي کرد، خانه اش از بيوتي است که خداوند به رفعت آن اذن داده و خودش از مصاديق « رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذکر الله»(1)( سوره نور، آيه 37) است.
انس بن مالک مي گويد رسول خدا(ص) فرمود: ما هفت نفر از فرزندان عبدالمطلب، سادات و بزرگان اهل بهشتيم. من و برادرم علي و عمويم حمزه، و جعفر و حسن و حسين و مهدي(ع).(2)
قبل از شهادتش رسول اکرم با او کردند و ميان دو چشم او را بوسيدند. در نماز بر او هفتاد تکبير گفتند. تربت پاک او پناهگاه بانوي زنان عالم حضرت صديقه طاهره بود، به طوري که بعد از رحلت رسول خدا مي آمد کنار قبر حمزه و بر رثاي او مي گريست. بعد از جنگ احد در مدينه کمتر خانه اي بود که از آن صداي ناله و شيون بلند نباشد جز خانه حمزه، پيغمبر خدا از اين امر رنجيده خاطر گشتند و فرمودند:« و لکن حمزه لا بوالحي له اليوم» يعني شهداي احد گريه کننده دارند و حمزه امروز گريه کننده ندارد. دو تن از ياران حضرت چون اين را شنيدند نزد زنان انصار رفتند و به آنان گفتند ديگر بر کشته هاي خود نگرييد. نخست برويد به خانه فاطمه(س) و او را در گريستن بر حمزه همراهي کنيد. چون زنان مدينه چنين کردند صداي گريه و شيون آن ها به گوش رسيد. حضرت رسول(ص) فرمود: مواسات نموديد، خداوند شما را رحمت کند، برگرديد. از آن روز به بعد مقرر شد که هر مصيبتي به اهل مدينه رسيد اول بر حمزه گريه کنند بعد براي خودشان.(3)
اما کيفيت شهادت حمزه:« وحشي( غلام حبشي) مي گويد روز احد در مرحله پيروزي قريش، من دنبال حمزه بودم، او بسان شير عرب به قلب سپاه حمله مي برد و به هرکس مي رسيد او را بي جان مي ساخت. من پشت درخت ها و سنگ ها خود را پنهان کردم به طوري که او مرا نمي ديد. او گرماگرم مشغول نبرد بود از اين رو با فاصله معيني زوبين خود را پس از حرکت مخصوصي به سوي او افکندم. حربه بر تهيگاه او نشست و از ميان دو پاي او درآمد او خواست به من حمله کند ولي شدت درد او را از مقصد بازداشت و به همان حالت ماند تا روحش از بدن جدا شد. پس از جنگ احد.... شنيده بودم که هر کس هر اندازه مجرم باشد اگر به آيين توحيد بگرود پيامبر از تقصير او مي گذرد. من در حالي که شهادتين را بر زبان جاري مي ساختم خود را خدمت پيامبر رساندم. ديده ي پيامبر بر من افتاد و فرمود: تو همان وحشي حبشي هستي؟ عرض کردم بلي. فرمود: چگونه حمزه را کشتي؟ من عين همين جريان را نقل کردم. پيامبر متأثر شد و فرمود: تا زنده اي روي تو را نبينم. زيرا مصيبت جانگداز عمويم به دست تو صورت گرفته است. اين همان روح بزرگ نبوت و سعه ي صدري است که خداوند به رهبر عاليقدر اسلام مرحمت فرموده است و با اينکه با ده ها عنوان مي توانست قاتل عمو را اعدام کند با اين حال او را آزاد نمود.(4)

عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)

باز هم شرح اين ماجراي غم انگيز از زبان وحشي:
 

بعد از شهادتين شکم او را شکافته و جگر او را بيرون آوردم و به نزد هند همسر ابوسفيان بردم. او آن را گرفت و خواست قسمتي از آن را از سر کينه بخورد. خداوند آن را سخت نمود تا اجزاي بدن سرور شهيدان احد با بدن کافر آميخته نشود پس از دهان انداخت و از آن روز به هند جگرخوار معروف شد. هند پس از آن گوشواره و گردن بند و دست بند خود را به وحشي داد! او هند را کنار جسد مطهر حمزه آورد و هند کارد کشيد و گوش و بيني و بعضي از اعضاي جناب حمزه را بريد و آن اعضا را با خود برد.(5)

عفو و کرامت در بالاترين حالت غضب
 

هيچ کس تاب نداشت که اين خبر وحشتناک را براي پيامبر ببرد. پس حضرت خودشان جوياي حال حمزه شدند و چون به بالين آن شهيد سعيد رسيد و ديد او را مثله کرده اند فرمود: به خدا سوگند هرگز در مکاني نايستاده ام که بيش از اينجا مرا به خشم آورده باشد، اگر خداوند به من قدرت دهد و بر قريش تسلط يابم در عوض حمزه هفتاد نفر از آنان را مثله مي کنم. و اعضاي آن ها را مي برم. اما از آنجا که خداوند مي خواهد اين پيامبر براي همه ي جهانيان رحمت باشد بدون فاصله پيک وحي نازل شد و کلام حق را به رسول گرامي تقديم کرد:« و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير للصابرين» ( سوره نحل، آيه 126) اگر خواستيد مجازات کنيد به مقداري که به شما عقوبت شده کيفر دهيد( و رسم عدالت را فراموش نکنيد) و اگر صبر پيشه کنيد( و عفو و گذشت نماييد) بي ترديد اين براي صابران بهتر است.
رسول رحمت با اينکه به شدت غضبناک بود در وقت طغيان خشم عنان صبر از کف نداد و با شنيدن نواي آرامش بخش وحي راه تسليم و رضا را انتخاب کرد و فرمود: صبر مي کنم، صبر مي کنم.(6)
سلام خداوند و ملائکه مقربش را بر آن روح بلند و جاودانه

عفو و کرم رسول خدا( صلي الله عليه و آله)

پي نوشت:
 

1. با استفاده از سفينة البحار مرحوم محدث قمي، ج 1، ص 338.
2. عقد الررفي اخبار المنتظر از يوسف بن يحيي بن علي بن عبدالعزيز شافعي، ص 144.
3. منتهي الامال، ج1، ص 63.
4. فروغ ابديت، ج2، ص 64.
5. منتهي الامال و منتخب التواريخ وقايع سال سوم هجري
6. تفسير نور الثقلين، ج3، ص 95.
 

منبع: نشريه قرآني بشارت شماره 74



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.