ناکامي يا تجربه اي براي پيشرفت (نگاهي به سازمان بهداشت جهاني WHO)
نويسنده: نرجس قديري
در چند سال اول پايان جنگ جهاني دوم، دول متحد که برنده ي جنگ بودند، سازمان ملل متحد را بنا نهادند. اولين اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل در انگليس، شهر لندن، تشکيل ولي در 10 دسامبر 1945 ميلادي مقر دائمي سازمان ملل در آمريکا بنا شد. پس از تدوين منشور سازمان، به تناسب مقاصد اقتصادي و اجتماعي، سازمان هاي جهاني ديگري از جمله:
1. سازمان بين المللي کار ILO
2. سازمان خوار و بار و کشاورزي FAO
3. سازمان علمي آموزشي و فرهنگي UNESCO
4. سازمان بهداشت جهاني WHO
5. بانک جهاني TBRD
6. صندوق بين المللي پول IMF
و سازمان هاي ديگري ايجاد شد.
از جمله اهداف مشترک اين سازمان ها کمک به بشريت براي رسيدن به صلاح و دوستي و سلامتي است. مهم ترين سازماني که در امر سلامتي فعال گرديد، سازمان بهداشت جهاني WHO بود که در سال 1946 اساسنامه ي آن تصويب شد و در 24 ژوئن 1948، نخستين مجمع آن با شرکت 50 کشور گسترش يافت. هدف اصلي سازمان بهداشت جهاني دستيابي همه مردم به بالاترين سطح از سلامتي است که در مقدمه ي اساسنامه ي آن آمده است، در مقدمه آمده است:
سلامتي همه ي مردم، عاملي براي دستيابي به صلح و امنيت و وابسته به مشارکت همه جانبه افراد و کشورها است ... براي دستيابي کامل به سلامتي ضرورت دارد همه ي مردم از مزاياي دانش پزشکي، روانشناسي و علوم وابسته برخوردار باشند.
سازمان بهداشت جهاني از همان آغاز با مسائل حادي روبرو بوده است، ويراني، بي خانماني و گرسنگي، وضع اسفناک بهداشتي سلامت جوامع بعد از جنگ را در اغلب کشورها به خصوص در کشورهاي در حال رشد، بالاخص در مناطق روستايي، به شدت با تهديداتي مواجه کرد.
سازمان با بهره گيري از تجارب قبل از جنگ جهاني دوم، نوع مشکل بهداشتي و تنوع منطقه هاي گوناگون جهان، راهبري هاي مختلفي را تصويب، توصيه و اجرا کرد که از جمله مي توان به اعزام تيم هاي سيار به مناطق با وضعيت حاد و محروم، اعزام گروه هاي پيراپزشک و ده ها مورد ديگر اشاره کرد که البته اجراي آنها مشکلاتي را در پي داشت.
ولي عمده ترين مشکل اين روش ها توفيق نداشتن در زمينه ي فعاليت هايي بود که لازمه ي آن، مؤثر بودن و تکرار و تداوم آنها بود. در سال 1977 ميلادي در سومين اجلاس عمومي سازمان، استراتژي بهداشت براي همه تصويب شد.
بر اساس اين استراتژي، سازمان بهداشت جهاني و دولت ها مي بايست تا سال 2000 ميلادي مهم ترين هدف خود را اين مسئله قرار مي دادند که تمامي مردم جهان به سطحي از سلامت، دست يابند که از نظر اقتصادي و اجتماعي، امکان زندگي مفيد و مؤثري براي آنان فراهم آيد.
در پي آن در روز ششم سپتامبر سال 1978، کنفرانس بين المللي مراقبت هاي اوليه بهداشت در قزاقستان بيانيه ي معروف خود را مبتني بر مراقبت هاي اوليه ي بهداشتي صادر نمود. در اين بيانيه، راه کارها و توصيه هايي به تمامي کشورهاي عضو و غير عضو به منظور دسترسي به خدمات بهداشتي اوليه به منظور رسيدن به هدف بهداشت براي همه تا سال 2000 تدوين گرديد.
اين اعلاميه در سال 1979، از تصويب اجلاس جهان بهداشت گذشت. در اين ميان، نقش سازمان بهداشت جهاني چنين تعريف مي شود:
1. برقراري و اجراي استراتژي هاي سلامتي در کشورها، پشتيباني و همکاري و هماهنگي فني
2. هماهنگي و ارتقاي کيفيت فعاليت ها از طريق مجمع عمومي کميته هاي منطقه اي هيئت هاي اجرايي
3. همکاري فني ميان دولت هاي عضو کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته
4. تسهيل در مرجع پشتيبان براي استفاده و بکارگيري فرايند مديريت براي توسعه ي بهداشت کشورها.
5. براي تأمين منابع لازم مالي، سازمان بهداشت جهاني، امکان بسيج و جابجايي افراد و گروه هايي را که قادر به حمايت از استراتژي جهاني هستند، فراهم مي کند.
در سال 1988، ده سال پس از جنبش جهاني بهداشت و صدور اعلاميه ي آلما آتا گروهي از محققين در ريگا Riga جمهوري ليتواني، دور هم گرد آمدند تا نتيجه ي ده سال گام زدن در راه هدف بهداشت را مرور کنند. اين گروه توصيه هاي مبسوطي ارائه دادند که مي توان از بين آنها موارد زير را برشمرد.
1. تأمين بهداشت براي همه به عنوان هدف دائمي براي همه ي ملت ها تا سال 2000 و پس از آن.
2. نوسازي و تقويت استراتژي هاي بهداشت براي همه.
3. غلبه بر مساله هايي که دولت ها يا افراد يا گروه هاي هدف در برابر راه حل هاي آن مقاومت نشان مي دهند.
در سال 1988، بيست سال پس از صدور اعلاميه ي آلماآتا بسياري از آنان که در کنفرانس سال 1978 حضور داشتند، دور هم جمع شدند و نتايج بيست سال تلاش براي سلامتي و چالش هاي عمده ي آن را بررسي کردند. اکنون پس از گذشت نزديک به 30 سال پس از کنفرانس آلماآتا و 62 سال پس از تشکيل سازمان بهداشت جهاني آيا اين سازمان به اهداف خود رسيده است؟
مهمترين چالش ها و مشکلاتي که سازمان مذکور از بدو تأسيس تا کنون با آن روبرو بوده است عبارتند از:
1. موفق نبودن سياست هاي ضربتي و موقتي در سالهاي اول تأسيس سازمان
2. گران بودن خدمات فوق که به طور دائم، برنامه ها را تهديد مي کرد
3. کم اثر بودن راهبردهاي اوليه، نظير اعزام پزشکان به مناطق بحران خيز و ... .
4. نبود نيروهاي ماهر و با تجربه در امر سلامتي بخصوص در کشورهاي در حال توسعه
5. کمبود اعتبارات بهداشتي در بودجه ي دولت ها
6. نبود باورهاي واقعي در بين دولت مردان
7. ضعف نظام بهداشتي
8. اطلاعات ناقص
9. عدم مشارکت واقعي و جدي جامعه در جريان انجام خدمات
10. نبود همکاري و هماهنگي درون بخشي و بين بخشي
11. تقليدي بودن آموزش نيروي انساني و برنامه هاي بهداشتي در کشورهاي عضو
12. تعارض ميان برنامه هاي عمودي (موضوعي) و رويکردهاي ناظر بر ظرفيت سازي
13. مقاومت در برابر عدم تمرکز و تفويض اختيار به سطح هاي محلي و برقراري تعادل ميان منابعي که صرف اقدامهاي درماني ارتقايي و پيشگيري مي شود.
14. محدود بودن ظرفيت پژوهش در خدمات بهداشتي
15. تفسير و برداشت نامناسب از PHC در کشورهاي عضو
نشست سران WHO در 24 آگوست سال 2000 نشان داد با وجود تأکيد ويژه ي اين سازمان بر حفظ سلامت جوامع، برنامه ها، آنطور که بايد، به مرحله ي اجرا گذاشته نمي شود. به عقيده مجريان طرح، برنامه ها به کندي و گاه با حذف بعضي موارد به اجرا در مي آيند که عمده ترين دلايل آن به اين شرح اعلام شده است.
1. مشکلات اقتصادي جوامع به ويژه جوامع توسعه نيافته و در حال توسعه
2. عدم همکاري مردم به دليل پايبندي به عقايد سنتي به ويژه طب سنتي
3. شيوع بيش از حد برخي بيماري ها و ناتواني در کنترل بيماري ها
4. عدم همکاري مردم با مسئولين اجراي طرح
5. عدم همکاري لازم کشورهاي توسعه يافته با سازمان بهداشت جهاني به ويژه از جهت اقتصادي و ارسال نيرو
6. ضعف اجرايي و نامناسب بودن طرح ها و ناتواني در اجراي صحيح آنها به دلايل مختلف و به طور عمده، دلايل اقتصادي
منابع:
1-بهداشت براي همه - دکتر کامل شادپور، دکتر سيروس پيله وري. 2. سلامت و عوامل تعيين کننده ي آن - دکتر سعيد داوري.
3. http://WHO-WHO.org ترجمه ي مهتاب صفر زاده.
4. پايان نامه ي تحقيقاتي دانشجويان دانشکده ي پرستاري و مامايي.
منبع: نشريه پيام پزشک، شماره 55..
1. سازمان بين المللي کار ILO
2. سازمان خوار و بار و کشاورزي FAO
3. سازمان علمي آموزشي و فرهنگي UNESCO
4. سازمان بهداشت جهاني WHO
5. بانک جهاني TBRD
6. صندوق بين المللي پول IMF
و سازمان هاي ديگري ايجاد شد.
از جمله اهداف مشترک اين سازمان ها کمک به بشريت براي رسيدن به صلاح و دوستي و سلامتي است. مهم ترين سازماني که در امر سلامتي فعال گرديد، سازمان بهداشت جهاني WHO بود که در سال 1946 اساسنامه ي آن تصويب شد و در 24 ژوئن 1948، نخستين مجمع آن با شرکت 50 کشور گسترش يافت. هدف اصلي سازمان بهداشت جهاني دستيابي همه مردم به بالاترين سطح از سلامتي است که در مقدمه ي اساسنامه ي آن آمده است، در مقدمه آمده است:
سلامتي همه ي مردم، عاملي براي دستيابي به صلح و امنيت و وابسته به مشارکت همه جانبه افراد و کشورها است ... براي دستيابي کامل به سلامتي ضرورت دارد همه ي مردم از مزاياي دانش پزشکي، روانشناسي و علوم وابسته برخوردار باشند.
سازمان بهداشت جهاني از همان آغاز با مسائل حادي روبرو بوده است، ويراني، بي خانماني و گرسنگي، وضع اسفناک بهداشتي سلامت جوامع بعد از جنگ را در اغلب کشورها به خصوص در کشورهاي در حال رشد، بالاخص در مناطق روستايي، به شدت با تهديداتي مواجه کرد.
سازمان با بهره گيري از تجارب قبل از جنگ جهاني دوم، نوع مشکل بهداشتي و تنوع منطقه هاي گوناگون جهان، راهبري هاي مختلفي را تصويب، توصيه و اجرا کرد که از جمله مي توان به اعزام تيم هاي سيار به مناطق با وضعيت حاد و محروم، اعزام گروه هاي پيراپزشک و ده ها مورد ديگر اشاره کرد که البته اجراي آنها مشکلاتي را در پي داشت.
ولي عمده ترين مشکل اين روش ها توفيق نداشتن در زمينه ي فعاليت هايي بود که لازمه ي آن، مؤثر بودن و تکرار و تداوم آنها بود. در سال 1977 ميلادي در سومين اجلاس عمومي سازمان، استراتژي بهداشت براي همه تصويب شد.
بر اساس اين استراتژي، سازمان بهداشت جهاني و دولت ها مي بايست تا سال 2000 ميلادي مهم ترين هدف خود را اين مسئله قرار مي دادند که تمامي مردم جهان به سطحي از سلامت، دست يابند که از نظر اقتصادي و اجتماعي، امکان زندگي مفيد و مؤثري براي آنان فراهم آيد.
در پي آن در روز ششم سپتامبر سال 1978، کنفرانس بين المللي مراقبت هاي اوليه بهداشت در قزاقستان بيانيه ي معروف خود را مبتني بر مراقبت هاي اوليه ي بهداشتي صادر نمود. در اين بيانيه، راه کارها و توصيه هايي به تمامي کشورهاي عضو و غير عضو به منظور دسترسي به خدمات بهداشتي اوليه به منظور رسيدن به هدف بهداشت براي همه تا سال 2000 تدوين گرديد.
اين اعلاميه در سال 1979، از تصويب اجلاس جهان بهداشت گذشت. در اين ميان، نقش سازمان بهداشت جهاني چنين تعريف مي شود:
1. برقراري و اجراي استراتژي هاي سلامتي در کشورها، پشتيباني و همکاري و هماهنگي فني
2. هماهنگي و ارتقاي کيفيت فعاليت ها از طريق مجمع عمومي کميته هاي منطقه اي هيئت هاي اجرايي
3. همکاري فني ميان دولت هاي عضو کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته
4. تسهيل در مرجع پشتيبان براي استفاده و بکارگيري فرايند مديريت براي توسعه ي بهداشت کشورها.
5. براي تأمين منابع لازم مالي، سازمان بهداشت جهاني، امکان بسيج و جابجايي افراد و گروه هايي را که قادر به حمايت از استراتژي جهاني هستند، فراهم مي کند.
در سال 1988، ده سال پس از جنبش جهاني بهداشت و صدور اعلاميه ي آلما آتا گروهي از محققين در ريگا Riga جمهوري ليتواني، دور هم گرد آمدند تا نتيجه ي ده سال گام زدن در راه هدف بهداشت را مرور کنند. اين گروه توصيه هاي مبسوطي ارائه دادند که مي توان از بين آنها موارد زير را برشمرد.
1. تأمين بهداشت براي همه به عنوان هدف دائمي براي همه ي ملت ها تا سال 2000 و پس از آن.
2. نوسازي و تقويت استراتژي هاي بهداشت براي همه.
3. غلبه بر مساله هايي که دولت ها يا افراد يا گروه هاي هدف در برابر راه حل هاي آن مقاومت نشان مي دهند.
در سال 1988، بيست سال پس از صدور اعلاميه ي آلماآتا بسياري از آنان که در کنفرانس سال 1978 حضور داشتند، دور هم جمع شدند و نتايج بيست سال تلاش براي سلامتي و چالش هاي عمده ي آن را بررسي کردند. اکنون پس از گذشت نزديک به 30 سال پس از کنفرانس آلماآتا و 62 سال پس از تشکيل سازمان بهداشت جهاني آيا اين سازمان به اهداف خود رسيده است؟
مهمترين چالش ها و مشکلاتي که سازمان مذکور از بدو تأسيس تا کنون با آن روبرو بوده است عبارتند از:
1. موفق نبودن سياست هاي ضربتي و موقتي در سالهاي اول تأسيس سازمان
2. گران بودن خدمات فوق که به طور دائم، برنامه ها را تهديد مي کرد
3. کم اثر بودن راهبردهاي اوليه، نظير اعزام پزشکان به مناطق بحران خيز و ... .
4. نبود نيروهاي ماهر و با تجربه در امر سلامتي بخصوص در کشورهاي در حال توسعه
5. کمبود اعتبارات بهداشتي در بودجه ي دولت ها
6. نبود باورهاي واقعي در بين دولت مردان
7. ضعف نظام بهداشتي
8. اطلاعات ناقص
9. عدم مشارکت واقعي و جدي جامعه در جريان انجام خدمات
10. نبود همکاري و هماهنگي درون بخشي و بين بخشي
11. تقليدي بودن آموزش نيروي انساني و برنامه هاي بهداشتي در کشورهاي عضو
12. تعارض ميان برنامه هاي عمودي (موضوعي) و رويکردهاي ناظر بر ظرفيت سازي
13. مقاومت در برابر عدم تمرکز و تفويض اختيار به سطح هاي محلي و برقراري تعادل ميان منابعي که صرف اقدامهاي درماني ارتقايي و پيشگيري مي شود.
14. محدود بودن ظرفيت پژوهش در خدمات بهداشتي
15. تفسير و برداشت نامناسب از PHC در کشورهاي عضو
نشست سران WHO در 24 آگوست سال 2000 نشان داد با وجود تأکيد ويژه ي اين سازمان بر حفظ سلامت جوامع، برنامه ها، آنطور که بايد، به مرحله ي اجرا گذاشته نمي شود. به عقيده مجريان طرح، برنامه ها به کندي و گاه با حذف بعضي موارد به اجرا در مي آيند که عمده ترين دلايل آن به اين شرح اعلام شده است.
1. مشکلات اقتصادي جوامع به ويژه جوامع توسعه نيافته و در حال توسعه
2. عدم همکاري مردم به دليل پايبندي به عقايد سنتي به ويژه طب سنتي
3. شيوع بيش از حد برخي بيماري ها و ناتواني در کنترل بيماري ها
4. عدم همکاري مردم با مسئولين اجراي طرح
5. عدم همکاري لازم کشورهاي توسعه يافته با سازمان بهداشت جهاني به ويژه از جهت اقتصادي و ارسال نيرو
6. ضعف اجرايي و نامناسب بودن طرح ها و ناتواني در اجراي صحيح آنها به دلايل مختلف و به طور عمده، دلايل اقتصادي
منابع:
1-بهداشت براي همه - دکتر کامل شادپور، دکتر سيروس پيله وري. 2. سلامت و عوامل تعيين کننده ي آن - دکتر سعيد داوري.
3. http://WHO-WHO.org ترجمه ي مهتاب صفر زاده.
4. پايان نامه ي تحقيقاتي دانشجويان دانشکده ي پرستاري و مامايي.
منبع: نشريه پيام پزشک، شماره 55..