ربا و راههای گریز از آن-3
آثار تدریجی بودن تحریم ربا
1 ـ اسلام با مواردی مانند بتپرستی که تضادّ آشکاری با آموزههای نورانی اسلام داشت، به صورت دفعی و قاطع برخورد میکرد؛
2 ـ با اموری که تضادّ آشکاری با اسلام نداشت و به شکل یک عادت فراگیر درآمده بود، به صورت تدریجی مبارزه میشد. برداشتن شرابخواری به شیوه دوم انجام پذیرفت. خداوند نخست با مقایسه شراب با میوههای پاک، ناپسندی شراب را گوشزد کرد. (نحل: 67) سپس زیانهای شراب را از سود آن بیشتر دانست. (بقره: 219) در مرحله سوم، مسلمانان را از نمازخواندن با حالت مستی نهی کرد (نساء: 43) و در مرحله آخر، با بیانی قاطع فرمود:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه، پلیدند و عملی شیطاناند، پساز آنها دوری گزینید؛ باشد که رستگار شوید. (مائده: 904)
برخی از مفسران1 و اقتصاددانان و فقیهان2 بر این باورند که خداوند سبحان همانگونه که شراب را در چند مرحله حرام کرد، یعنی پس ازآمادهسازی مردم در طول زمان، حکم حرام بودن آن را صادر کرد، حکم ربا نیز به گونه تدریجی صورت گرفت؛ زیرا ربا نیز همچون شراب در جامعه آن روز عربستان فراگیر بود و صدور یکباره حکم حرام بودن آن غیر قابل پذیرش مینمود.3
بر این اساس، خداوند در چهار مرحله حکم به تحریم ربا داد:4
1 ـ ناپسند شمردن رباخواری
خداوند در این آیه، با قرار دادن زکات در برابر ربا و دادن پاداش چند برابر برای زکات و نه ربا، ناخرسندی خود را از این کار ابراز میدارد؛
2 ـ آوردن حکایت عبرتآموز رباخواری یهود
در این آیه، خداوند با یادآوری کیفر و عذاب رباخواری برای یهودیان، ناخوشنودی خود را از این کار نشان میدهد و کیفر و عذاب آن را به مسلمانان گوشزد میکند.
3 ـ تحریم ربای فاحش
4 ـ تحریم قاطع و فراگیر ربا
پیامدهای نظریه تدریج
در دهم شوّال 1328 ه . ق، فتوای حلال بودن ربای کم صادر شد.6 از دلیلهای این گروه، استدلال به آیه 130 آلعمران بود.7 از فایدههای نظرّیه تدریجی بودن تحریم ربا این بود که مخالفان نظريّه تحریم ربای مضاعف گفتند اگر آیه تحریم ربا تنها همین آیه بود، حرف شما درست بود، ولی این آیه یک مرحله از مرحلههای تحریم رباست و تحریم قطعی در آیات 275 تا 279 صادر شدهاست که هرگونه ربا اعم از کم و زیاد را حرام میداند.8
اگر تدریجی بودن آیات تحریم ربا را بپذیریم، این نتیجه را باید بپذیریم که مدت زمانی در صدر اسلام، رباخواری حرام نبودهاست، حتّی پس از نزول نخستین آیات تحریم،دست کم ربای غیر مضاعف حلال بوده است؛ حال آن که از آیات تحریم ربا نمیتوان چنین استفاده کرد؛ زیرا همانگونه که گفته شد، لحن آیات تحریم ربا با زبان آیههای حرام دانستن شراب فرق دارد. در مورد شراب، قرآن آشکارا بیان میکند که در حالت خاصّی شراب حرام است، ولی در آیات ربا چنین مسألهای به دست نمیآید.
دیگر آن که چنان که در فصل آینده خواهیم گفت، بیشتر مفسّران واژه «اضعافا مضاعفه» را وصف گرفتهاند، نه شرط؛ یعنی وصفِ ربا اینگونه است که همواره چند برابر میشود و به اصطلاح اصولی، وصف مشعر به عليّت است؛ یعنی خداوند در کنار حرام شمردن ربا، علّت آن را نیز که همان چند برابر شدن سرمایه است، بیان کرده است.
با این وجود، استدلالهای تدریجی بودن حرمت ربا را چندان یقینی نمیتوان دانست؛ هرچند میتوان از آن برای کسانی که وصف بودن «اضعافا مضاعفه» را نمیپذیرند، به عنوان دلیل دوم بهره گرفت.9
پیآمد نظريّه تدریج از نظر کاربردی10
در نقد این دیدگاه، باید گفت اگر منظور مقام اجرا است؛ یعنی کارگزاران امر، باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر بگیرند، این حرف درستی است، ولی اگر منظور مقام تشریع است؛ یعنی کسی بگوید هنوز ربا برای جامعهای خاص به درجه حرام بودن نرسیده است و برای جامعه دیگر به میزان ربای زیاد است و برای جامعهای دیگر، کاملاً حرام است، این حرف به یقین باطل است؛ زیرا فقیه و اندیشمند اسلامی حتّی نسبت به احکامی که تدریجی بودن آنها مسلّم است مانند حرام بودن شراب چنین نظری نداده است. در سیره گفتاری و رفتاری پیامبر وپیشوایان معصوم علیهمالسلام نیز حتی درباره جامعههای تازه مسلمان، مثالی بر این مطلب وجود ندارد، بلکه برعکس متن صلحنامه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، با مسیحیان نَجران نشان میدهد که حضرت با آنان نیز شرط کرد که از رباخواری دست بردارند.11
تحریم ربا در قرآن
1. مرحله اول به صورت پند و اندرز
آن چه به عنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آن چه به عنوان زکات میپردازید و تنها رضای خدا را خواستارید (مایه برکت است) و کسانی که چنین میکنند. پاداش چندین برابر خواهند داشت.
برخی از مفسّران احتمال دادهاند که این گونه از ربا، در ربای حلال (هدیه و بخشش بدون قصد قربت) است،13 ولی برخی مانند علامه طباطبایی رحمهالله در المیزان، احتمال ربای حرام بودن را تقویت کردهاند.14
2. مرحله دوم به شکل عبرت آموزی از یهود
در آیه قبل میفرماید :
به سبب ستمی که یهودیان کردند و (نیز) به سبب جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم. و (همچنین) به سبب ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و به باطل خوردن اموال مردم و برای کافران آنها عذاب دردناکی آماده کردهایم.
3. مرحله سوم به صورت نهی جزیی در بعضی موارد یا نهی آشکار ابتدایی
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا مخورید که همواره سود بر سرمایه افزایید تا چند برابرشود و از خدا بترسید. این عمل زشت را ترک کنید. باشد که رستگاری یابید.
در این که مراد از قید «اضعافا مضاعفةً» چیست؟ دو احتمال وجود دارد:
1 ـ این قید به وصف غالبی در ربا اشاره میکند. چون ربا همواره سیر تصاعدی دارد.15 بنابراین، نوع خاصی از ربا حرام نیست و قید احترازی نمیشود؛ چنان که برخی از اهل سنّت ادّعا کردهاند و بر اساس آن بهره کم را ربا ندانستهاند.16
2 ـ مراد نوع خاصّی از رباست؛ یعنی ربای فاحش که سود مرحله نخستین با اصل سرمایه پیوست میشود و به طور کلی به ربا داده میشود و هم چنان این کار تکرار میشود. این احتمال در تفسیر نمونه آمده است، ولی این سخن به معنایحلال بودن ربای غیر فاحش نیست، بلکه به باور نویسندگان این تفسیر، تحریم قاطع و کلّی ربا در آیات سوره بقره بیان شده است.17
در تفسیر مجمع البیان نیز هر دو احتمال با اندک تفاوتی بیان شده است.18
4. مرحله چهارم به صورت تحریم مطلق ربا
کسانی که ربا میخورند، (در قیامت) بر نمیخیزند؛ مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده است (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین میخورد، گاهی به پا میخیزد). این، به سبب آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند رباست (و تفاوتی میان آن دو نیست؛) در حالی که خدا بیع را حلال، و ربا را حرام کرده است.(؛ زیرا فرق میان این دو بسیار است) و اگر اندرز الهی به کسی رسد، و (از رباخواری خودداری کند، سودهایی که پیشتر [پیش از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم گذشته را شامل نمیگردد) و کار او به خدا واگذار میشود (و گذشته او را خواهد بخشید،) ولی کسانی که باز گردند (و بار دیگر این گناه را انجام دهند)، اهل آتشند و همیشه در آن میمانند.
خداوند، ربا را نابود میکند و صدقات را افزایش میدهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمیدارد. کسانی که ایمان آوردند و کردارهای شایسته انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و ترسی ندارند غمگین نمیشوند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزد، و آنچه از طلبهای ربا باقی مانده، رها کنید، اگر ایمان دارید. اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهد کرد و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آن شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم میکنید و نه بر شما ستم میشود.
چند نکته تفسیری در آیات ربا
2 ـ منظور از جنزدگی دیوانهوار رباخوار چیست؟ این سخن که رباخوار در هنگام راه رفتن یا برخاستن «متخبّط» (جن زده) میشود و تعادل خود را از دست میدهد، آیا منظور مشی اجتماعی آنها در این دنیاست؟ یا منظور این است که در روز قیامت، در شکل دیوانگان برانگیخته میشوند؟ مفسران به هر دو احتمال اشاره کردهاند و بیشترشان احتمال دوم را برگزیدهاند. برخی نیز احتمال اول را میپذیرند.
در تفسیر المنار و المیزان، «یقومون» را روش زندگی گرفتهاند؛ یعنی روش زندگی رباخوار همچون دیوانگان است که بدون اندیشه اجتماعی بوده و مسایلی مانند تعاون، نوعدوستی، همدردی و عواطف انسانی برای آنها مفهومی ندارد. پرستش سرمایه آنچنان چشم و عقل آنها را کور کرده است که نمیفهمند با ترک نوعدوستی و تعاون و... امنيّت و آرامش خود و اجتماع را نیز بر هم میزنند.20
در تفسیر احسن الحدیث آمده است:
منظور از «یقومون» برخاستن از قبر در قیامت است.21
البته در روایات شیعه، چنین چیزی آشکارا یافت نمیشود، ولی اهل سنّت در تفسیر این آیه از ابنعبّاس آوردهاند که رباخوار در روز قیامت دیوانه برانگیخته میشود.22
فخر رازی خبط را وسوسه شیطانی و فراموشی یاد خدا میداند.23 نویسنده مجمعالبیان نیز میگوید:
منظور از مسّ شیطان مسّ حقیقی نیست، بلکه انسانی که عقلش ضعیف باشد، شیطان در کار او وسوسه میکند.24 در تفسیر نمونه، هر دو احتمال آمده است؛ یعنی آنها که در دنیا به طور غیر عاقلانه و همراه با ثروتاندوزی دیوانهوار، حرکت میکنند، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان برانگیخته میشوند؛ زیرا وضع انسانی در جهان دیگر، تجسّمی از کردارهای او در این جهان است. در روایات، به هر دو احتمال اشاره شده است.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: رباخوار از دنیا بیرون نمیرود؛ مگر این که به نوعی دیوانگی دچار شود.25 در روایت دیگری از پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد است که فرمود:
هنگامی که به معراج رفتم، دستهای از مردم را دیدم، به اندازهای شکم آنان بزرگ بود که هرچه میکوشیدند که برخیزند و راه بروند، نمیتوانستند و پی در پی به زمین میخوردند. از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی هستند و جرمشان چیست؟ جواب داد: [اینان ]رباخواران هستند.26 در واقع، حدیث اول، آشفتگی آنان را در این دنیا و حدیث دوم، آشفتگی آنان رادر دنیای دیگر بیان میکند.
شهید سیدمحمد حسینیبهشتی در توضیح آیه «الّذی یتخبّطه الشیطان من المسّ...» میگوید:
انسان تعجّب میکند که اینها برای چه زنده هستند! در اخبار مربوط به این رباخواران نام کسانی برده میشود که اینها را تقریبا کسی نمیشناسد، اما در عین حال، همیشه باید محلّ زندگیشان مخفی باشد.27
چرا؟ البتّه علّت دارد. نه این که آنان از روی دیوانگی مخفی میشوند؛ چون خصلت ذاتی این زندگی رباخوارانه این است که باندهای گانگستری کذایی، برای یکجا پول گرفتن از این رباخواران آنقدر نقشههای خطرناک میکشند و آنقدر تا درون آن تنگترین سوراخها ردّ پایشان را دنبال میکنند تا گیرشان آورده و با تهدید یک چک 50 میلیون دلاری از آنها بگیرند.
رباخوار هم میداند گرچه [در] دنیا او را نمیشناسند و حتّی اسم او هم در مطبوعات نیست (و اگر) در روزنامه هم اعلام کنند، مردم او را نمیشناسند، میداند که آن باندها او را خوب میشناسند. همه چیزش را هم میدانند و به دنبال او هستند تا او را گیر بیاورند. محصول رباخواری چندین سالهاش را یکجا، با تهدید از او بگیرند. بنابراین، اینگونه زندگی میکند وزندگی او هم زندگی آدم مجنون و دیوانه است. میلیاردها دلار ثروت دارد و[لی ]یک شب در این هتل است و یک شب در آن هتل. ده جا باید برایش رزرو کنند تا جایی که دلش خواست برود. از این هواپیما و آن هواپیما بلیط میخرد و تازه با سوّمی پرواز میکند! این زندگی به نظر شما چیست؟ (زندگی چنین فردیرا) وقتی شما نگاه میکنید، مثل انسان دیوانه است: «الّذی یتخبّطه الشیطان من المس» صبح هم که از خواب بیدار میشود، سرگردان و نگران است. البتّه این یک تیپ رباخوار است. تیپهای دیگری هم هستند.28
علامّه طباطبایی در المیزان در این زمینه میفرماید:
آنچه فطرت، ما را بدان فرا میخواند و اساس زندگی اجتماعی، بر آن است، این است که انسان به مالی که نیازی بدان ندارد و مالک آن است به مال دیگری که بدان نیازمند است، عوض کند، ولی گرفتن خود آن مال به همراه زیادی، پایههای زندگی و فطرت انسانی را از هم میپاشد، زیرا به بر هم خوردن تعادل و هماهنگی اجتماعی میانجامد که مسیر درست زندگی است. پس او مانند دیوانه خوب و بد را تشخیص نمیدهد. از اینرو، میگوید بیع هم مثل رباست؛ (معمولاً انسان عاقل فرد مجهول را نخست میآورد و سپس آن را به فرد معلوم تشبیه میکند) و نمیگوید ربا هم مثل بیع است؛ زیرا اگر چنین میگفت، عاقل بودنش را نشان میداد و برتری بیع را تشخیص داده بود، ولی میگوید ربا هم مثل بیع است. پس مراد از «یقومون»، قیام به امر زندگی انسانی است؛ نه تنها قیام در روز قیامت.29
3 ـ رباخوارن ربا را با بیع مقایسه میکردند؛ حال آن که میان آن دو فرق هست. در اینجا به برخی از تفاوتهای میان بیع و ربا میپردازیم:
الف) در بیع هر دو طرف معامله در معرض سود و زیان هستند؛ یعنی ممکن است هر دو سود یا هر دو زیان بکنند یا گاهی یکی زیان و دیگری سود کند، ولی در ربا، فرد رباخوار تنها در سود، شریک است و کاری به زیان ندارد.
ب) در خرید و فروش دو طرف در مسیر تولید و پخش و مصرف گام بر میدارند، ولی در ربا، رباخوار هیچ کار مثبتی انجام نمیدهد.
ج) با گسترش ربا، سرمایهها در مسیرهای ناسالم (سفتهبازی) به کار میافتد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است، لرزان میشود؛ در حالی که، تجارت درست به گردش سرمایه کمک میکند.
د) رباخواری بر خلاف تجارت، سرچشمه دشمنیها و جنگهای طبقاتی است.
4 ـ آیات ربا همزمان با تبیین انفاق و صدقه آمده است. میان این دو تقابل است؛ زیرا ربا، گرفتن ثروت دیگری بدون عوض است، ولی صدقه و انفاق دادن ثروت بدون گرفتن عوض میباشد. همچنین ربا سبب دشمنی و از میان رفتن مال و امنيّت میشود، ولی صدقه به گسترش رحمت، محبّت و زیادی مال و برقراری نظام و امنيّت میانجامد.30
به فرموده قرآن، ربا سبب از میان رفتن مال و صدقه سبب فزونی آن است. در این که آیا منظور قرآن، کاستی و فزونی در دنیا است یا در آخرت، میان مفسران اختلاف نظر هست. نویسنده المیزان میگوید: این امر ویژه آخرت نیست، بلکه صدقه در دنیا سبب برقراری امنيّت برای رشد مادی و معنوی میشود و امنيّت سبب میشود تا سرمایه صدقه دهنده در امان بماند، ولی ربا برعکس به ایجاد ناامنی، اختلاس و استفادههای مالی و... میانجامد و به تدریج سبب نقصان مالی میشود.31
5 ـ ربا؛ جنگ با خدا و رسول اوست. در آیه 275 سوره بقره خداوند دست بر نداشتن از رباخواری را اعلان جنگ با خود و رسولش میداند و به آنان هشدار میدهد که آماده نبرد باشند.
به گفته مفسّران، این همان جنگی است که برابر قانونِ «قاتلوا الّتی تَبغی حتّی تَفِیءَ الی امراللّه؛ با گروهی که تجاوزگر است، پیکار کنید تا به فرمان خدا گردن نهند» (حجرات: 90) انجام میگیرد.32
از اینرو، هنگامی که امام صادق علیهالسلام شنید که شخصی ربا میخورد و نام آن را «لبا» یعنی شیر آغوز مینهد، فرمود: «اگر بر او دست یابم، او را میکشم.»33 البتّه از این حدیث، بر میآید که حکم قتل در مورد کسانی است که حکم تحریم ربا را انکار کنند.34 با توجّه به اعلان جنگ در این آیه، مفسّران گفتهاند که پس از اعلام حکم اگر رباخوار به کار خود ادامه دهد و بر کارش پافشاری کند، باید او را به قتل رساند.35
در روایتی آمده است که:
فَحقٌّ علی الامام المسلمین اَن يَسْتَنیبَهُ فان نَزَع ضُرِبَ عُنقه.36
بر زمامدار مسلمانان است که رباخوار را به توبه امر کند و اگر پافشاری کرد، او را گردن زند.
سید قطب در تفسیر خود، این اعلان جنگ را امری همیشگی و اعم از جنگ با سلاح و بیسلاح میداند و آن را به معنای رویارویی دو نظام ربوی و غیر ربوی که در برابر هم هستند معرّفی میکند.37
نویسنده المیزان میگوید:
جنگ خدا با رباخواران بر دو گونه است:
الف ـ یکی دستور جنگ و مبارزه با آنها؛
ب ـ به معنای برانگیختن فطرت عمومی علیه آنها که به از میان رفتن جان و مال آنها میانجامد.38
6 ـ سختگیری در مسأله ربا تأکیده شده است.
در هیچ یک از فروع دین (جز در مورد تولّی و دوستی دشمنان دین) چنین سختگیری دیده نشده است؛ زیرا این دو گناه، زندگی نوع انسان را به خطر میاندازد.39
7 ـ در آیه «یا ایها الذین امنوا اتّقواللّه و ذرو ما بقی من الرّبا ان کنتم مؤمنین»، قید «ایمان»، بیان میکند که ترک ربا از لوازم ایمان است و ایمان با رباخواری جمع نمیشود.40
از بررسی آیات گذشته میتوان نتیجه گرفت که رباخواری پیآمدهای بد اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی در پی دارد و ترک آن منافعی را برای جامعه به ارمغان میآورد که در گذشته بدان اشاره شد.
ربا در روایات
1 ـ روایتهایی که گناه ربا را از زنا بالاتر میشمارند. در این زمینه، روایتهای بسیاری هست که شیعه و سنّی آن را نقل کردهاند؛ روایاتی که گناه ربا را از یک زنا تا هفتاد زنای با مادر، آن هم در خانه کعبه برابر دانستهاند. برای نمونه،پیامبر صلیاللهعلیهوآله به علی علیهالسلام فرمود:
یا علی گناه یک درهم ربا در نزد خداوند، از هفتاد زنایی که همه آنها با محرم انسان و در خانه خدا روی دهد، بزرگتر است.41
برخی42 چنین پنداشتهاند که تشبیه گناه ربا به زنا از آنرو بوده است که امامان میخواستهاند ناهنجاری گناه ربا را برسانند؛ یعنی این تشبیه را نوعی مَجاز میدانند؛ نه حقیقت. دلیلشان این است که خداوند بر زنا حدّ (شلاّق و سنگسار کردن) قرار داده است، ولی بر رباخواری چنین حدّی قرار ندادهاست. دیگر این که چون گناه ربا از یک تا هفتاد زنا تشبیه شدهاست، بر میآید که امر جدّی و واقعی در میان نیست، بلکه تنها تشبیه است تا مردم همانگونه که زشتی زنا در نزدشان روشن است، به زشتی گناه ربا نیز پی ببرند.
در پاسخ به این پندار باید گفت:
الف ـ قرار دادن حدّ و کفّاره، نشان دهنده بزرگتر بودن یک گناه از دیگر گناهان نیست؛ زیرا خداوند برای صید در حال احرام در مرتبه اول، کفّاره قرار داده است و در مرتبه دوم که مهمتر است، گناهکار را به انتقام خداوندی هشدار داده است. (مائده: 95)
همچنین خداوند در ترک نماز که مهمترین واجبات است، حدّی قرار نداده است. پس روشن میشود که حدّ و کفاره قرار دادن برای برخی گناهان، به دلیل مصلحتهایی است که ممکن است به نظام اجتماعی برگردد؛ یعنی خداوند برای جلوگیری از به هم ریختن نظام اجتماعی برای برخی گناهان حدّ قرار داده است.
ب ـ اینگونه نیست که برای زنا حدّی باشد و برای رباخواری نباشد. برخی روایتها بر این دلالت دارد که اگر کسی ربا را حلال بشمارد، شایسته مرگ است که در دسته دوم از روایات خواهد آمد. درباره تشبیه ربا به زنا، علّتهایی آوردهاند که برخی از آنها به قرار زیر است:
یک ـ ربا برقرار کردن رابطه نامشروع میان اموال است و زنا رابطه نامشروع میان افراد؛
دو ـ فرزندی که از زنا زاده میشود، نامشروع است؛ سودهایی هم که از ربا به دست میآید، نامشروع است؛
سه ـ همانگونه که زنا برآوردن خواسته شهوت است که بدون رعایت الزامهای شرعی آن و تنها برای رسیدن به خودکامگی هوای نفس انجام میشود، ربا نیز به دست آوردن سود بدون زحمتی است که بدون پذیرش لوازم شرعی آنصورت میگیرد.43
2 ـ روایتهایی که حلال شمارنده ربا را شایسته مرگ میداند و او را کافر به شمار میآورد. ابی بصیر میگوید: از امام علیهالسلام درباره کسی که آگاهانه ربا میخورد، پرسیدم. حضرت فرمود: ادب میشود و اگر تکرار کرد باز هم ادب میشود و بار سوم کشته میشود.44
3 ـ روایتهایی که ربا را کثیفترین تجارتها میداند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
بدترین کسبها، کسب رباست.45
4 ـ روایتهایی که فلسفه تحریم ربا را بیان میکند. برای نمونه، روی آوردن به کارهای نیک، تجارت و خرید و فروش و قرض دادن به یکدیگر است.46
5 ـ روایتهایی که میگویند اگر رباخوار توبه نکند، دین او تباه میشود و اگر توبه کند مال او از میان رفته و دچار فقر میشود.
زراره میگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم خداوند میفرماید:
یمحق اللّه الرّبا و یربی الصّدقات. (بقره: 276)
یعنی خداوند ربا را از میان میبرد و صدقه را فزونی میبخشد.
حال آن که دیده میشود سرمایه رباخواران زیاد است. امام علیهالسلام فرمود:
چه چیز نابود کنندهتر از یکدرهم رباست که دین انسان را از میان میبرد و اگر رباخوار توبه کند، مالش از میان میرود و دچار فقر میشود؟47
6 ـ روایتهایی که بیان میکند عمل رباخوار پذیرفته نمیشود و او شایسته لعنت است و اندرونش از آتش جهنّم پر خواهد شد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:
کسی که ربا بخورد، خداوند به اندازه مالی که از ربا خورده است، اندرونش را از آتش جهنّم پر خواهد کرد و اگر از ربا سرمایهای اندوخته کند، خداوند عمل او را نمیپذیرد و تا هنگامی یک قیراط از ربا نزد او باشد مورد لعنت خدا و ملائکه قرار دارد.48
7 ـ روایتهایی که بیان میکند گسترش ربا در یک جامعه، سبب نابودی آن جامعه میشود. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
هنگامی که خداوند اراده کند قومی را هلاک کند، ربا را در میان آنان رواج میدهد.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز فرمود:
هنگامی که زنا و ربا در محلّی آشکار شود، نابودی آنها فرا رسیده است.49
8 ـ روایتهایی که رباخوار و ربا دهنده و نویسنده و گواه آن را در گناه برابر میداند و همه را لعن میکند.
علی علیهالسلام میفرماید:
خورنده ربا، دهنده ربا، نویسنده و شاهد و گواه همه برابر هستند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ربا و رباخوار و فروشنده و خریدار و نویسنده و شاهد آن را لعنت کرد.50
در کتاب الرّبا فی التّشریع الاسلامی، روایتهای باب ربا به ده گروه تقسیم شده است که به نظر نگارنده، بازگشت آنها به همین هشت گروه است که آورده شد.
اجماع بر تحریم ربا
حرام بودن ربا به دلیل کتاب سنّت و اجماع مسلمانان، ثابت شده است، بلکه بعید نیست از ضروريّات دین باشد.52
نویسنده جواهر الکلام نیز مانند بیشتر فقیهان، حرام بودن ربا را بر اساس نص (قرآن و سنّت) و اجماع میداند.53 محقّق اردبیلی نیز در کتاب مجمع الفائدة و البرهان، اجماع را به عنوان یکی از دلیلهای تحریم ربا بر میشمارد.54
ماوردی در اینباره مینویسد:
مسلمانان بر تحریم ربا اجماع دارند؛ گرچه در فروع و کیفيّت تحریم آن اختلاف دارند.55
تحریم ربا از دیدگاه عقل
ربا از نظر عقل باطل است؛ چون قرض دو صورت دارد:
الف) گاهی قرض برای برطرف شدن نیازهایی مثل ازدواج، مسکن و... است. روشن است که گرفتن ربا در این حالت، از بدترین روشهای استثمار میباشد.
ب) گاهی نیز قرض برای تولید و سودآوری است. در این صورت، از چند حالت خارج نیست:
1 ـ یا وام گیرنده زیان میکند که گرفتن ربا از او محکوم است؛
2 ـ وام گیرنده نه زیان میکند و نه سود میبرد. در اینجا نیز زحمت او به هدر رفته و گرفتن ربا از او محکوم است؛
3 ـ کمتر از میزان ربا سود میبرد. در این حالت نیز گرفتن ربا نوعی زیان بر وام گیرنده است؛ چون نه تنها به اندازه ربا سود نبرده است، بلکه زحمت او نیز به هدر رفته است.
4 ـ به اندازه ربا سود میبرد. اینجا هم گرفتن ربا محکوم است و رفتار قرض دهنده با قرض گیرنده (در صورت گرفتن ربا) بدتر از چهارپایان است؛ زیرا کسی که از چهارپایان کار میک شد آنها را سیر میکند ولی در اینجا زحمت وام گیرنده، هدر رفته و سودی نبرده است.
5 ـ سود وام گیرنده از میزان ربا بیشتر است. در این صورت هم انصاف آن است که گرفتن سود با نسبت مشخّصی مثلاً یک سوم یا... باشد که از پیش تعیین شده است. اسلام این را اجازه داده است که در ضمن قراردادهای شرعی انجام میپذیرد.56
البته برخی از فقیهان دلیل عقلی را رد کردهاند، ولی محکوم بودن و زشتی ربا، حتّی در میان ملّتهای باستان و امّتهایی که شرع در آنجا راه نیافته بود، نشانه این است که ربا با عقل و فطرت سلیم مخالف است. از سویی، علتهایی مانند ظلم بودن و باز داشتن از انجام کارهای نیک که در تحریم این پدیده زشت در قرآن و روایات بیان شده است، میتواند نشانی بر محکوميّت عقلی این کار ناهنجار باشد.
پينوشتها:
1. تفسیر نمونه.
2. محمّدزکى عبدالبّر، الرّبا و اکل المال بالباطل، کویت، دارالقلم، 1406 ه . ق، چ 2، ص 17؛ عبدالرّزاق سنهورى، مصادرالحق فى الفقه الاسلامى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 3، ص 200؛ رفیق یونس المصرى، الجامع فى اصول الرّبا، ص 27. در این کتاب نام شمار زیادى آمده است که به تدریج معتقدند.
3. میان تحریم تدریجى ربا، با خمر فرقى هست و آن این که در ربا از آغاز مردم را در همه موارد از خوردن ربا نهى مىکنند. [البته نهى تحریمى در مرحله آخر است، ولى در همان حدّى که براى آماده کردن مردم است، همه حالات را در بر مىگیرد.] برخلاف نهى در خمر که از آغاز برخى حالات را نهى مىکند؛ مانند شرابخوارى در حالت نماز نه در همه حالات [شاید از این نکته زشتى شدید ربا نسبت به خمر و دیگر موارد استفاده شود؛] الرّبا و اکل المال بالباطل، ص 17.
4. ابن تیميّه مرحله اول تحریم ربا در آیه «و لا تمنن تستکثر؛ [اى پیامبر] منّت مگذار و فزونى مخواه» مدثّر: 6 مىداند. وى مىگوید: آیه از اینکه هدیهاى به کسى بدهى و انتظار زیادى داشته باش، نهى مىکند. (الجامع فى اصول الرّبا، ص 28). طبرسى نیز از ابومسلم نقل مىکند که این آیه بر نهى از ربا دلالت دارد (تفسیر مجمعالبیان، ج 10، ص 581).
5. ابوسریع محمد عبدالهادى، الرّبا و القرض فى الفقه الاسلامى، ریاض، دارالاعتصام، صص 156 و 157.
6. همان.
7. شیخ محمدرشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1423 ه . ق، چ 1، ج 2، صص 100 به بعد.
8. الربا و القرض فى الفقه الاسلام، ص 157.
9.براى مطالعه بیشتر در این زمینه نک: مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، شماره اول.
10. سیدعباس موسویان، «ثمرات فقهى ـ اقتصادى دفعى تا تدریجى بودن تحریم ربا در قرآن»، مجله اقتصاد اسلامى، سال اول، ش 1.
11. ابن اثیر، تاریخ کامل، بیروت، دار بیروت للطّباعة و النشر، 1402 ه . ق، ج 2، ص 294.
12. مسلم ملکوتى، الرّبا فى التّشریع الاسلامى، قم، چاپ مهر، 1395 ه . ق، چ 1، ج 1، صص 10 و 11.
13. مجمع البیان، ج 4، ص 306؛ تفسیر نمونه، ج 16، ص 444.
14. المیزان، ج 16، ص 185.
15. همان، ج 4، ص 19.
16. تفسیر المنار، ج 2، ص 102.
17. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميّة، 1374، ج 3، ص 88 .
18. مجمع البیان، ج 2، ص 833 و 834 .
19.فخر رازى، تفسیر کبیر، ج 7، ص 91.
20. تفسیر المیزان، ج 2، ص 411؛ تفسیر المنار، ج 3، صص 83 به بعد.
21. سید علىاکبر قرشى، احسن الحدیث، تهران، واحد تحقیقات اسلامى، ج 1، چ 1، 1366، ص 522 .
22. شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى ج 2، ص 359.
23. تفسیر کبیر، ج 7، ص 94.
24. تفسیر مجمعالبیان، ج 2، ص 669 .
25. عيّاشى، تفسیر عیاشى، تهران، مکتبة العلميّة الاسلاميّة، ج 1، ص 152، ح 503 .
26. عبدعلى بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، حویزى، قم، اسماعیلیان، 1370، چ 4، ج 1، ص 291، ح 1157.
27. اشاره به زندگى هواردهیوز ـ سرمایهدار معروف ـ است. برگرفته از: سید محمد حسینى بهشتى، ربا در اسلام، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، 1371، چ 2، ص 19.
28. ربا در اسلام، ص 19.
29. المیزان، ج 2، صص 410 به بعد.
30. همان، ج 2، صص 408 و 409.
31. همان.
32. تفسیر نمونه، ج 2، ص 375.
33. وسائل الشّیعه، ج 18، 125، باب 2 ثبوت القتل و الکفر باستحلال الرّبا، ح 1.
34. تفسیر نمونه، ج 2، ص 376.
35. تفسیر احسن الحدیث، ج 1، ص 526؛ مجمع البیان، چ 2، ج 2، ص 674 .
36. وسائل الشّیعه، ج 12، ص 429.
37. فى ظلال القرآن، چ 24، ج 1، ص 330.
38. المیزان، ج 2، ص 422.
39. همان، 409.
40. همان، ص 422.
41. وسائل الشیعة، باب 2، از ابواب ربا، ج 18.
42. الرّبا فى التشریع الاسلامى، ج 1، ص 22.
43. خدیجة النبراوى، تحریم الرّبا و مواجهة تحدّیات العصر، چاپ النّهار للطّبع و النشر و التوزیع، ص 7.
44. وسائل الشیعه، ج 18، باب دوم از ابواب ربا.
45. همان.
46. وسائل الشیعه، ج 18، باب اول.
47. همان.
48. همان.
49. میرزا حسین نورى طبرسى، مستدرک الوسائل، قم، مؤسّسه آلالبیت، 1408 ه . ق، ج 13، باب اول، از ابواب ربا، ح 11.
50. وسائل الشیعه، ج 18، باب چهارم از ابواب ربا، ص 126.
51. شهید اول، الدّروس الشّرعيّة، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1414 ه . ق، ج 3، ص 293.
52. تحریرالوسیلة، ج 1، ص 536 .
53. جواهرالکلام، ج 23، ص 322.
54. همان، ص 451.
55. ابى الحسن على بن محمد بن حبیب الماوردى، الحاوى الکبیر، بیروت، دارالکتب العلميّة، 1414 ه . ق، جزء پنجم فى فقه الامام الشّافعى.
56. سيّد محمّد شیرازى، الفقه الاقتصاد، قم، دارالقرآن الکریم، چاپخانه سيّدالشهداء، ص 150.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج