شمشير آخته ديروز؛ ناشناخته امروز

سازمان عمل اسلامي امروز قدرت چنداني در ساختار سياسي عراق ندارد، اما گروهي ريشه دار است که امکان دارد بار ديگر در صحنه ي سياسي عراق تأثيرگذار گردد.ا ين گروه در فضاي گفتماني حوزه ي کربلا وبا رهبري معنوي سيدمحمد شيرازي تشکيل شد. بي گمان بدون بررسي فضايي که سازمان عمل اسلامي عراق در آن تشکيل شد و ادامه ي حيات داد، مطالعه ي جنبش هاي معاصر شيعيان در عراق و کشورهاي عربي ديگرعقيم مي ماند.
يکشنبه، 15 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شمشير آخته ديروز؛ ناشناخته امروز

شمشير آخته ديروز؛ ناشناخته امروز
شمشير آخته ديروز؛ ناشناخته امروز


 

نويسنده: سيد محمد سادات




 

سازمان عمل اسلامي عراق
 

سازمان عمل اسلامي امروز قدرت چنداني در ساختار سياسي عراق ندارد، اما گروهي ريشه دار است که امکان دارد بار ديگر در صحنه ي سياسي عراق تأثيرگذار گردد.ا ين گروه در فضاي گفتماني حوزه ي کربلا وبا رهبري معنوي سيدمحمد شيرازي تشکيل شد. بي گمان بدون بررسي فضايي که سازمان عمل اسلامي عراق در آن تشکيل شد و ادامه ي حيات داد، مطالعه ي جنبش هاي معاصر شيعيان در عراق و کشورهاي عربي ديگرعقيم مي ماند.
سازمان عمل اسلامي عراق يکي از احزاب ريشه دار و قديمي عراق است که شايد امروز تاثير چنداني در صحنه ي عراق نداشته باشد،اما بدون شناخت آن بي گمان حلقه هايي از تاريخ جنبش هاي اسلامي -شيعي نيم قرن گذشته در منطقه مفقوده باقي خواهند ماند. اين تشکل تاريخ پر فراز و نشيبي داشته است. ريشه ي ايجاد اين سازمان به سال هاي دهه ي 1960 ‏بازمي گردد. در آن سال ها گروه هاي بسياري درچهارچوب هاي سازماني تحت رهبري معنوي آيت الله سيدمحمد شيرازي و سيد محمدتقي مدرسي با عنوان الحرکه الرساليه تشکيل شده بودند، که درسال 1979 ‏م رسماً بخشي ازآن نام «منظمه العمل الاسلامي» ‏گرفت. آيت الله سيدمحمد شيرازي فرزند ميرزا مهدي شيرا زي، و ميرزا مهدي شيرازي خود از عموزادگان ميرزاي بزرگ شيرازي صاحب فتواي تنباکو بود. ميرزا محمدتقي شيرازي(رهبر ‏ثوره العشرين )نيز دايي ميرزامهدي شيرازي بود.(1) سيدمحمد شيرازي پس ازوفات پدرودر سن 33 ‏سالگي اعلام مرجعيت کرد؛ امري که حوزه ي نجف آن را برنتابيد. گفته مي شود که آيت الله خويي از شيرازي خواست تا به نجف برود و نزد ايشان امتحان دهد، امّا سيدمحمد شيرازي نپذيرفت. در واقع رويکرد سيدمحمد شيرازي به فقه و اجتهاد متفاوت از رويکرد حوزه ي نجف بود. سيدمحمد شيرازي مي خواست حوزه بيش از پيش وارد امور سياسي و سازمان دهي سياسي و اجتماعي شود و حتي براي رسيدن به حاکميت تلاش کند.(2) اين نگاه او را بيش از پيش به امام خميني نزديک مي کرد؛از همين رو هنگام تبعيد امام خميني به عراق ايشان يکي ازمعدود مقام هاي روحاني بود که با همراهي مردم کربلا ازامام خميني به گونه ي شايسته اي استقبال کرد.(3) اين درحالي است که امام خميني دردوران تبعيد نجف به گونه ي اي با بي مهري حوزه ي نجف رو به رو بود.(4) اين اختلاف نگاه بين شيرازي و نجف سرانجام به اختلاف بين کربلا و نجف انجاميد، به گونه اي که در يک سو مکتب کربلاو درسوي ديگر مکتب نجف پديد آمد.در چنين فضايي بود که سيدمحمدتقي مدرسي، خواهرزاده ي سيد محمد شيرازي، منظمه العمل الاسلامي را بنيان نهاد. به نظرعده اي اين سازمان براساس انگيزه هاي نانوشته ي حاصل از تقابل تاريخي کربلايي ها (شيرازي ها)با نجفي ها بنا نهاده شد و در شيوه ي مبارزاتي خود در قياس با معارضان پيشين تفاوتي مشهود داشت.(5) آيت الله شيرازي در پي فشارهاي نظام صدام به کويت مهاجرت نمود، اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ايران آمد و درشهر قم مستقر شد و در سال 2001 ‏م چشم ازجهان فروبست.(6)
‏سيد محمد شيرازي در کويت مدرسه ي رسول الاعظم را تأسيس کرد و دراين مدرسه کارهاي سياسي خود را ادامه داد.(7) دامنه ي کار سياسي سيدمحمد شيرازي بيشترکشورهاي خليج فارس را در برگرفت. شيخ محمد منتظري، که در آن روزگار رابط ميان امام خميني و ملت ايران بود، اتاقي در مدرسه ي رسول اعظم داشت و بدين ترتيب اين مدرسه به محل ارتباط و سازمان دهي براي انقلاب اسلامي ايران تبديل شده بود.(8) سازمان عمل اسلامي براي عمليات نظامي و چريکي ارزش بسيار قائل بود و در واقع نخستين گروه عراقي بودکه به پيکار مسلحانه روي آورد.(9) ترور نافرجام طارق عزيز درسال 1979 ‏م و عمليات شهادت طلبانه ي شهيد ابراهيم سلمان و انفجار سازمان امنيت عراق در نوامبر1983م از جمله عمليات هاي اين سازمان بودند.(10)
پس از پيروزي انقلاب اسلامي سازمان عمل به ايران منتقل شد و با توجه به روابطي که از پيش با نيروهاي انقلابي از جمله محمد منتظري داشت نفوذ بسياري دراين کشور يافت و تا يک سال راديوي عربي را در دست داشت.(11) و حتي سفارت بعضي از کشورهاي عربي به اعضاي مرتبط با اين سازمان سپرده شد اما با ورود اعضاي حزب الدعوه و سيدمحمدباقر حکيم يا به تعبيري «خط نجف» و همچنين پس ازانحلال رسمي واحد جنبش هاي آزادي بخش سپاه ستاره بخت اين سازمان افول کرد،(12) و اختلافات قديمي بارديگر و اين بار در ايران جايگاهي براي بروز يافت. به وجود آمدن اختلاف بين سيدمحمد شيرازي و امام خميني نيز مزيد برعلت شد و سازمان کج دار و مريز به حيات خود ادامه داد؛ زيرا با انشعاباتي که در خود مي ديد از جمله انشعاب شيخ محسن الحسيني، ديگر قدرت گذشته را نداشت.
ازاين پس نزديکان اين سازمان درمدرسه اي ديني با نام مدرسه القائم درحومه ي تهران درصدد کادرسازي از نيروهاي جوان کشورهاي حاشيه ي خليج فارس و کشورهاي عربي ديگربرآمدند. بسياري از دانش آموختگان اين مدرسه امروز در سطح دنياي عرب سياستمدراني توانا به شمارمي آيند؛ براي نمونه احمد سامبي رئيس جمهوري جزايرکومور،و شيخ حسن صفار، فعال سياسي و انديشمند شيعه ي عربستاني، از دانش آموختگان همين مکتب اند. جنگ عراق عليه کويت وپيا مدهاي بعدي آن سبب تحول روابط بين جريان هاي سياسي شد پس از اين سال و با تشکيل کنفرانس هايي با حمايت مجامع بين المللي وامريکا، همه ي جريان هاي اسلامي از ترس نفوذ گروهاي سکولار تحت حمايت سرويس هاي جاسوسي امريکا وانگليس سياستي پراگماتيک در پيش گرفتند و کوشيدند در رقابت با گروه هاي سکولاربه هم نزديک تر شوند. در واقع با شکل گيري انتفاضه ي مردم عراق و تشکيل کميته ي کارمشترک بين احزاب و گروه هاي اسلامي عراق، موج اين اختلاف ها فروکش کرد و سازمان عمل و گروه هاي ديگر، به ويژه حزب الدعوه، با خوش بيني بيشتري با يکديگر همکاري مي کردند.(13) باسقوط صدام رهبران مشهور هر دو انشعاب سازمان، يعني سيدمحمدتقي مدرسي و شيخ الحسيني، به عراق بازگشتند، بعضي از اعضاي اين سازمان در قالب ائتلاف يکپارچه ي عراق وارد پارلمان شدند. اعضاي منتخب سازمان و اعضاي نزديک به سازمان با ايجاد يک فراکسيون با نام « ‏لکتله الرساليه» در پارلمان حضور يافتند و به کار سياسي مشغول شدند .شايان ذکرا ست که شيخ محسن الحسيني، رهبر شاخه ي جداشده ي سازمان، درجلسه اي سياسي درسال 2003 ‏م و در همان روزي که سيدمحمدباقر حکيم به شهادت رسيد براثر سکته ي مغزي وفات يافت. اين تشکل در انتخابات اخير در قالب ائتلاف ملي شرکت کرد، ولي توفيقي نيافت.

پي نوشت ها :
 

1.رضا ناظميان،جريانهاي سياسي معاصرعراق،مؤسسه فرهنگي کتاب وعترت،تهران،1381 ،ص60
2.محمد سعيد المخزومي،المجددالشيرازي الثاني،تحول في التاريخ الاسلامي،المجلد الاول ،بيروت: دارالعلوم،2003 ،صص 192-187
3.حسين الصادق صاحب،قصه النتصار الکبير،تاريخ الثوره الاسلاميه في ايران،بيروت:دار المنهل،1987 ،ص114
4.سيد حميد روحاني،نهضت امام خميني،جلد دوم،تهران: واحد فرهنگي بنياد شهيد،1364 ،صص151 و152؛
Rapheal Israeli , The Iraq War The Rigional Impacton Shiُ ites,kurds.
Sunnis and Arab ,Sussex Academic Press Brightan. Porrland , 2204. P48
5.سيروس برنا بلداجي،ص172
shirazi .com/ autobiography/ rehab‏‎‏‎‏http:// www al‏‎‎‎‏‏‎.‏‎6
7.محمد سعيد المخزوني،همان،ص681
8.رضاناظميان ،همان،ص66
9.الصافه تحاور العلامه المدرسي،دارالبصائر،1985 ،ص11
10 .رضا ناظميان،همان،ص69
11.حسن رويوران ، نهاد هاي شيعيان وآينده عراق، پايان نامه براي دريافت درجه کارشناسي ارشد، دانشگاه تهران ، شهريور 1384 ،ص86
12.رضا ناظميان،همان،ص86
13.همان،ص70
 

منبع: مجله زمانه، شماره95



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط