عمق در عكس
مى گويند هر عكس برابر هزار كلمه مطلب بيان مى كند. اما اين مطالب خود به خود به بيننده منتقل نمى شوند. مجموعه ی درس هاى گذشته بر اين نكته تاكيد مى كند كه با وجود پيشرفت وسيع تكنولوژى و كامل تر شدن دوربين هاى عكاسى، دانش و خلاقيت عكاس همچنان نقش مهمى در ايجاد عكس خوب دارد.
هر چند يک عكس ظرف كمتر از يك ثانيه ثبت مى شود اما پيش از فشار دادن دكمه ی دوربين و گرفتن عكس، عكاس از همه ی آنچه به صورت نظرى و عملى آموخته و تجربه اى كه اندوخته استفاده مى كند تا عكس را چنان ثبت كند كه آنچه را او در ذهن دارد به زيبائى و كمال بيان كند.
ايجاد عمق در عكس يكى ديگر از چالش هاى عكاس است. علت اينكه ما جهان اطراف را سه بعدى مى بينيم و مى توانيم فاصله را تشخيص دهيم اينست كه از توانائى ديد دو چشم برخورداريم. هر چشم تصوير مستقلى را به ذهن منتقل مى كند و با روى هم قراردادن اين دو تصوير است كه ذهن جهان را سه بعدى مى بيند. دوربين عكاسى اما تنها يک تصوير را مى بيند.
اگر مى خواهيد عكس شما براى بيننده تصور عمق ايجاد كند و جنبه هائى از جهان سه بعدى اطراف در ذهن او منعكس شود تكنیک هاى زير را در نظر داشته باشيد:
فاصله: با باز كردن دريچه ی عدسى يا Aperture از عمق ميدان عكس كم كنيد. هم زمان، سوژه ی خود را در فاصله اى دورتر نسبت به دوربين قرار دهيد و بين سوژه و آنچه احاطه اش كرده فاصله ايجاد كنيد. دقت كنيد كه نقطهی وضوح عكس روى سوژه باشد. اين كار موجب مى شود كه آنچه جلوى سوژه و پشت آن قرار دارد وضوحى كمتر و خودِ سوژه وضوح بيشتر داشته و عمق بيشترى به عكس بدهد.
در عكس زير عكاس با انتخاب محلى كه براى دوربين در نظر گرفته، ظرف غذا را بين خود و بچه هائى كه براى دريافت آن صف بسته اند قرار داده و با تمركز نقطه ی وضوح عكس بر صورت پسرى كه در حال دريافت غذاست، او را به صورت سوژه ی اصلى عكس نشان داده است.
در عكس زير صورت زنى كه در ميانه ی عكس قرار گرفته مركز توجه عكاس است. با قراردادن نقطه ی وضوح عكس بر صورت او و باز كردن عدسى دوربين، دست هائى كه در جلوی عكس ديده مى شوند و از وضوح كمترى برخوردارند، چشم بيننده را متوجه صورت زن مى كنند.
پرسپكتيو: قراردادن آدم ها يا اشيا به صورتى كه نزديک ترين آنها به دوربين در يک سوى كادر عكس واقع شده و دورترين آنها در سوى ديگر كادر واقع شود و بقيه در يک خط افقى بين اين دو قرار گيرند، در عكس ايجاد عمق مى كند.
نکته: در واقع اجزاى عكس به ترتيب در افق از ما دور مى شوند نه لزوما در یک خط افقى يا مستقيم. نكته مهم اينست كه اگر يكى از اجزاى عكس در گوشه اى از كادر نزدیک تر به ما واقع شود و ساير اجزاى عكس در افق از ما دور شوند، اين حالت براى بيننده ايجاد تصور عمق مى كند. براى نمونه بچه هاى زير آب در افق از ما دور مى شوند و همينطور ماشين هاى در حركت روى جاده يا قايقى كه به نسبت صخره در افق دورتر واقع شده است.
سايه و روشن: اگر سوژه ی عكس خود را در سايه روشن قرار دهيد به صورتى كه زمينه ی پشت آن تاريک باشد و نور از طرف مقابل كادر به آن بتابد، عكس عمق بيشترى پيدا مى كند.
لايه هاى نور: قرار دادن صفحاتى كه نور را از خود عبورمى دهند مثل پارچه، شيشه يا كاغذ نازک بين دوربين و سوژه، به عمق عكس اضافه مى كند و مى تواند در عكس حالت رمانتيكى ايجاد كند.
عكاسى منظره
ايجاد عمق در عكسى كه مناظرى از طبيعت را نشان مى دهد به دقت عكاس احتياج دارد. چالش عكاس اين است كه مناظر طبيعت را كه از عمق بسيار برخوردارند به صحنه ى بى عمق عكس منتقل كند.
يكى از ساده ترين راه ها، استفاده از پرسپكتيو خطى است. يعنى استفاده از خطوطى كه در عكس تصور عمق ايجاد مى كنند. خطوط در عكس چشم بيننده را مسحور خود كرده آن را با خود به نقطه بعدى مى برند. اگر جاده اى را در كادر عكس جا دهيم كه از جائى نزديک به دوربين شروع شده به طرف دوردست ادامه پيدا كند، چشم بيننده ی عكس هم به دنبال جاده متوجه دوردست مى شود.
در عكس زير جاده اولين عنصری است كه تصور عمق ايجاد مى كند. خطوط دو طرف جاده هم به اين تصور كمک مى كنند. اتومبيل هائى كه اندازه شان با دور شدن از ما كوچک مى شوند اين تصور را كامل مى كنند.
پرسپكتيو هوائى: اگر در مقابل منظره اى بايستيم كه در افق اش كوه و تپه قرار گرفته باشد مى بينيم كه درخت ها و تپه هائى كه به ما نزديک هستند پررنگ تر و تيره تر و آنچه در دوردست تر واقع شده، به نسبت فاصله، كم رنگ تر به نظر مى آيد.
حضور مه يا غبار در هوا كه در ساعات اوليهی طلوع آفتاب و هنگام غروب بيشتر مى شود به اين محو شدن كمک مى كند. استفاده از اين محو تدريجى رنگ مى تواند در عكس هائى كه از مناظر هوائى گرفته مى شوند تصور عمق ايجاد كند.
تغيير اندازه: اشيائى كه به ما نزديک هستند بزرگ تر از آنهائى به نظر مى آيند كه در فاصله ی بيشترى از ما قرار دارند. اگر دوربين را جائى قرار دهيم كه قسمت هائى از آنچه سوژه ی ماست به تدريج از ما دور شود، چشم با اينكه مى داند اندازه ی همه ی آنها يكی است، آنها را كه كوچک تر به نظر مى آيند، دورتر تصور مى كند.
تقسيم بندى در كادر: آنچه در بالاى كادر عكس قرار مى گيرد به نظر بيننده دورتر از چيزیست كه در پائين آن قرار دارد. اين تنها یک خطاى باصره است كه آنچه در كادر بالاتر است را نزديک تر به خط افق و در نتيجه دورتر تصور مى كند. از اين خطا اما مى توان براى ايجاد عمق در عكس استفاده كرد.
راه ديگرى كه براى ايجاد اين تصور در كادر عكس وجود دارد پائين آوردن سر دوربين است كه موجب ايجاد فضاى بيشترى در جلوى سوژه مى شود.
به خاطر داشته باشيم كه همه ی عكس ها احتياج به عمق ندارند اما رعايت نكات بالا به ما كمک مى كند بتوانيم در صورت لزوم در عكس تصور عمق ايجاد كنيم.
منبع:دوره عکاسی درسنامه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :king007
هر چند يک عكس ظرف كمتر از يك ثانيه ثبت مى شود اما پيش از فشار دادن دكمه ی دوربين و گرفتن عكس، عكاس از همه ی آنچه به صورت نظرى و عملى آموخته و تجربه اى كه اندوخته استفاده مى كند تا عكس را چنان ثبت كند كه آنچه را او در ذهن دارد به زيبائى و كمال بيان كند.
ايجاد عمق در عكس يكى ديگر از چالش هاى عكاس است. علت اينكه ما جهان اطراف را سه بعدى مى بينيم و مى توانيم فاصله را تشخيص دهيم اينست كه از توانائى ديد دو چشم برخورداريم. هر چشم تصوير مستقلى را به ذهن منتقل مى كند و با روى هم قراردادن اين دو تصوير است كه ذهن جهان را سه بعدى مى بيند. دوربين عكاسى اما تنها يک تصوير را مى بيند.
اگر مى خواهيد عكس شما براى بيننده تصور عمق ايجاد كند و جنبه هائى از جهان سه بعدى اطراف در ذهن او منعكس شود تكنیک هاى زير را در نظر داشته باشيد:
فاصله: با باز كردن دريچه ی عدسى يا Aperture از عمق ميدان عكس كم كنيد. هم زمان، سوژه ی خود را در فاصله اى دورتر نسبت به دوربين قرار دهيد و بين سوژه و آنچه احاطه اش كرده فاصله ايجاد كنيد. دقت كنيد كه نقطهی وضوح عكس روى سوژه باشد. اين كار موجب مى شود كه آنچه جلوى سوژه و پشت آن قرار دارد وضوحى كمتر و خودِ سوژه وضوح بيشتر داشته و عمق بيشترى به عكس بدهد.
در عكس زير عكاس با انتخاب محلى كه براى دوربين در نظر گرفته، ظرف غذا را بين خود و بچه هائى كه براى دريافت آن صف بسته اند قرار داده و با تمركز نقطه ی وضوح عكس بر صورت پسرى كه در حال دريافت غذاست، او را به صورت سوژه ی اصلى عكس نشان داده است.
در عكس زير صورت زنى كه در ميانه ی عكس قرار گرفته مركز توجه عكاس است. با قراردادن نقطه ی وضوح عكس بر صورت او و باز كردن عدسى دوربين، دست هائى كه در جلوی عكس ديده مى شوند و از وضوح كمترى برخوردارند، چشم بيننده را متوجه صورت زن مى كنند.
پرسپكتيو: قراردادن آدم ها يا اشيا به صورتى كه نزديک ترين آنها به دوربين در يک سوى كادر عكس واقع شده و دورترين آنها در سوى ديگر كادر واقع شود و بقيه در يک خط افقى بين اين دو قرار گيرند، در عكس ايجاد عمق مى كند.
نکته: در واقع اجزاى عكس به ترتيب در افق از ما دور مى شوند نه لزوما در یک خط افقى يا مستقيم. نكته مهم اينست كه اگر يكى از اجزاى عكس در گوشه اى از كادر نزدیک تر به ما واقع شود و ساير اجزاى عكس در افق از ما دور شوند، اين حالت براى بيننده ايجاد تصور عمق مى كند. براى نمونه بچه هاى زير آب در افق از ما دور مى شوند و همينطور ماشين هاى در حركت روى جاده يا قايقى كه به نسبت صخره در افق دورتر واقع شده است.
سايه و روشن: اگر سوژه ی عكس خود را در سايه روشن قرار دهيد به صورتى كه زمينه ی پشت آن تاريک باشد و نور از طرف مقابل كادر به آن بتابد، عكس عمق بيشترى پيدا مى كند.
لايه هاى نور: قرار دادن صفحاتى كه نور را از خود عبورمى دهند مثل پارچه، شيشه يا كاغذ نازک بين دوربين و سوژه، به عمق عكس اضافه مى كند و مى تواند در عكس حالت رمانتيكى ايجاد كند.
عكاسى منظره
ايجاد عمق در عكسى كه مناظرى از طبيعت را نشان مى دهد به دقت عكاس احتياج دارد. چالش عكاس اين است كه مناظر طبيعت را كه از عمق بسيار برخوردارند به صحنه ى بى عمق عكس منتقل كند.
يكى از ساده ترين راه ها، استفاده از پرسپكتيو خطى است. يعنى استفاده از خطوطى كه در عكس تصور عمق ايجاد مى كنند. خطوط در عكس چشم بيننده را مسحور خود كرده آن را با خود به نقطه بعدى مى برند. اگر جاده اى را در كادر عكس جا دهيم كه از جائى نزديک به دوربين شروع شده به طرف دوردست ادامه پيدا كند، چشم بيننده ی عكس هم به دنبال جاده متوجه دوردست مى شود.
در عكس زير جاده اولين عنصری است كه تصور عمق ايجاد مى كند. خطوط دو طرف جاده هم به اين تصور كمک مى كنند. اتومبيل هائى كه اندازه شان با دور شدن از ما كوچک مى شوند اين تصور را كامل مى كنند.
پرسپكتيو هوائى: اگر در مقابل منظره اى بايستيم كه در افق اش كوه و تپه قرار گرفته باشد مى بينيم كه درخت ها و تپه هائى كه به ما نزديک هستند پررنگ تر و تيره تر و آنچه در دوردست تر واقع شده، به نسبت فاصله، كم رنگ تر به نظر مى آيد.
حضور مه يا غبار در هوا كه در ساعات اوليهی طلوع آفتاب و هنگام غروب بيشتر مى شود به اين محو شدن كمک مى كند. استفاده از اين محو تدريجى رنگ مى تواند در عكس هائى كه از مناظر هوائى گرفته مى شوند تصور عمق ايجاد كند.
تغيير اندازه: اشيائى كه به ما نزديک هستند بزرگ تر از آنهائى به نظر مى آيند كه در فاصله ی بيشترى از ما قرار دارند. اگر دوربين را جائى قرار دهيم كه قسمت هائى از آنچه سوژه ی ماست به تدريج از ما دور شود، چشم با اينكه مى داند اندازه ی همه ی آنها يكی است، آنها را كه كوچک تر به نظر مى آيند، دورتر تصور مى كند.
تقسيم بندى در كادر: آنچه در بالاى كادر عكس قرار مى گيرد به نظر بيننده دورتر از چيزیست كه در پائين آن قرار دارد. اين تنها یک خطاى باصره است كه آنچه در كادر بالاتر است را نزديک تر به خط افق و در نتيجه دورتر تصور مى كند. از اين خطا اما مى توان براى ايجاد عمق در عكس استفاده كرد.
راه ديگرى كه براى ايجاد اين تصور در كادر عكس وجود دارد پائين آوردن سر دوربين است كه موجب ايجاد فضاى بيشترى در جلوى سوژه مى شود.
به خاطر داشته باشيم كه همه ی عكس ها احتياج به عمق ندارند اما رعايت نكات بالا به ما كمک مى كند بتوانيم در صورت لزوم در عكس تصور عمق ايجاد كنيم.
منبع:دوره عکاسی درسنامه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :king007
/ج