نگاهي به زبان و ادبيات سُغدي

زبان سغدي زبان مردم نواحي سمرقند و دره زرافشان (در تاجيکستان امروزي) بود. اين زبان از مهم ترين زبان هاي ايراني ميانه شرقي، زبان ميانگان جاده ابريشم در سده هاي ششم تا دهم ميلادي (چهارم ه.) و زبان اداري، تجاري و فرهنگي در مناطقي مانند واحدهاي تورفان در ترکستان شرقي بود. اين زبان که از ديرزمان ابزار ارتباط و پيوند
دوشنبه، 7 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به زبان و ادبيات سُغدي

نگاهي به زبان و ادبيات سُغدي
نگاهي به زبان و ادبيات سُغدي


 

نويسنده : دکتر زهره زرشناس




 
زبان سغدي زبان مردم نواحي سمرقند و دره زرافشان (در تاجيکستان امروزي) بود. اين زبان از مهم ترين زبان هاي ايراني ميانه شرقي، زبان ميانگان جاده ابريشم در سده هاي ششم تا دهم ميلادي (چهارم ه.) و زبان اداري، تجاري و فرهنگي در مناطقي مانند واحدهاي تورفان در ترکستان شرقي بود. اين زبان که از ديرزمان ابزار ارتباط و پيوند فرهنگ هاي سرزمين هاي شرقي و غربي آسيا بود، با رواج زبان فارسي از حدود سده چهارم قمري (با فرمانروايي امراي فارسي زبان در خراسان و ماوراء النهر) از يک سو، و نفوذ زبان عربي و ترکي از ديگر سو، به تدريج ازاهميت افتاد؛ اما تا سده هفتم قمري (سيزدهم ميلادي) به مثابه زبان محاوره به حيات خود ادامه داد. امروز بازمانده اي از اين زبان در دره رودخانه زرافشان در شمال کوه يغناب (در جمهوري تاجيکستان) به نام “گويش يغنابي” رواج دارد.
بررسي متون موجود سغدي اين واقعيت را نمودار مي سازد که تنوع فرهنگي اين آثار در خط آن نيز بازتاب يافته و بنابر ضرورت زمان و مکان و موضوع کتابت، از گونه هاي خطي متنوعي استفاده شده است. متون سغدي شناخته به سه خط براهمي (از خطوط هندي) نوشته شده است، متون سغدي شناخته به سه خط سغدي، مانوي و سرياني نوشته شده اند. بيست و دو حرف آرامي با همان ترتيب اصلي در الفباي سغدي ابقا شده اند.
سه گونه اصلي از اين خط، هرکدام از يکي از گونه هاي الفباي سامي آرامي (اساس اکثريت نظام هاي نوشتاري زبان هاي ايراني پيش از اسلام) سرچشمه گرفته اند:
1- خط سغدي که گونه سمرقند نيز ناميده مي شود و به طور کلي خط آثار ديني و غير ديني به ويژه متنهاي سغدي بودايي است. اين خط داراي هزوارش و املاي تاريخي است.
2- خط مانوي يا پالميري که براي نوشتن متن هاي مانوي به زبان سغدي و ديگر زبان هاي ايراني به کار رفته است.
3- خط سرياني که خط متن هاي سغدي و مسيحي است و از خط سرياني سترنجيلي اقتباس شده است.
آثار بازيافته زبان سغدي را برحسب موضوع مي توان به دو گروه غيرديني و ديني تقسيم کرد:

آثار غيرديني
 

سکه ها، سنگ نوشته ها، نوشته هاي روي اشياي سيمين، منسوجات، چرم، سفالينه ها و سنگ هاي گرانبها و ديگر اسناد و مدارکي که در تاريخ هاي مختلف و در مکان هاي متفاوتي که در آنها زبان سغدي به کار مي رفته است، نوشته شده اند، آثار غيرديني زبان سغدي را تشکيل مي دهند که تعداد آنها بسيار کمتر از آثار ديني به زبان سغدي است. اين آثار که به خط خاص سغدي نوشته شده، مشتمل است بر:
سکه ها: قديم ترين اين سکه ها به سده دوم ميلادي و جديدترين آنها به دوران حکومت غورک (711-738 م) فرمانرواي سمرقند، تعلق دارد.
نامه هاي باستاني: اين مجموعه که قديم ترين آثار مفصل به زبان سغدي است، از نظر زبان شناختي و در برداشتن اشاره هايي به حوادث تاريخي و چگونگي نامه نويسي حائز اهميت بسيار است. اين اسناد مشتمل بر پنچ نامه کامل و چهار نامه ناقص در يکي از برج هاي ديده باني ديوار قديم چين در غرب تون هوانگ به دست آمده و احتمالاً متعلق به سده چهارم ميلادي است. مضمون نامه ها اوضاع سياسي ناآرام امتداد جاده ابريشم را پس از ويراني پايتخت چين، لو يانگ، نشان مي دهد.
کتيبه ها: از ديگر آثار غيرديني مي توان از کتبيه هاي زيرنام برد: سنگ نوشته هاي سغدي مکشوف در سند عليا در شمال پاکستان (مشتمل بر بيش از 590 سنگ نوشته متعلق به سده چهارم ميلادي و در بردارنده نام هاي خاص)؛ سنگ نوشته بوگوت، مکشوف در جمهوري مغولستان (متعلق به سده ششم ميلادي و حاوي اطلاعاتي درباره تاريخ فرمانروايي ترکان)؛ کتيبه هاي افراسياب، مکشوف در جمهوري ازبکستان (مشتمل بر ده کتيبه ديواري، متعلق به اواخر سده هفتم و اوايل سده هشتم ميلادي، در شرح بار يافتن فرستادگان چغانيان و چاچها به حضور فرمانرواي سمرقند)؛ کتيبه هاي پنجکنت، مکشوف در جمهوري تاجيکستان (مشتمل بر کتيبه هاي کوچکي بر ظرف هاي سفالين و سنگي، چوب و استخوان، متعلق به اواخر سده هفتم و اوايل سده هشتم ميلادي که از ميان آنها سفال نوشته حاوي فهرست الفباي سغدي داراي اهميت خاصي است)؛ کتيبه لدک، مشکوف در تبت، جنوب غربي جامو کشمير (متعلق به سده نهم ميلادي و از نوع کتيبه هاي يادبودي درباره سفر فرستاده سمرقند به دربار خاقان تبت)؛ کتيبه قره بلگسون، مشکوف در مغولستان (مشتمل بر سه زبان سغدي، چيني و ايغوري، متعلق به تاريخي ميان 808 تا 821 م درباره گرويدن سومين خاقان ايغور به آيين مانوي) و سنگ نوشته هاي قرقيزستان، مشکوف در جمهوري قرقزيستان (مشتمل بر چندين کتيبه يادبودي متعلق به سده هاي نهم تا يازدهم ميلادي).
آثار کوه مغ: اين آثار مشتمل بر 74 فقره سند، متعلق به بايگاني آخرين فرمانرواي سغد، ديواشتيج (10487 ق- 706 722 م) است. اين اسناد به خط پيوسته سمرقندي روي چرم، کاغذ و پوست نوشته شده و در ويرانه هاي دژي در کوه مُغ در شمال تاجيکستان به دست آمده است. اسناد کوه مغ حاوي نامه هاي اداري، اسنادمالي، يادداشت ها، دستورهاي اداري و يک قباله ازدواج است و به جهت آگاهي از وضعيت اجتماعي، اقتصادي و حقوقي آن دوران و نيز به سبب در برداشتن اسامي خاص، القاب و اعلام جغرافيايي ارزش و اهميت ويژه اي دارد.

آثار ديني
 

متن هاي ديني سغدي به احتمال بسيار به دوراني ما بين سده هاي هشتم و يازدهم ميلادي تعلق دارند. اين متنها در مهاجرنشين هاي سغدي در واحه تورفان و در تون هوانگ، در جنوب شرقي، تورفان، به رشته تحرير در آمده اند و از وجود چند دين در آن دوران و در آن جوامع حکايت دارند. اين آثار که متعلق به پيروان اديان بودايي، مسيحي و مانوي است، از نظر تنوع و حجم، مهم ترين بخش ادبيات زبان هاي ايراني ميانه شرقي به شرح زير است:
آثار بودايي: ادبيات سغدي بودايي که شايد پرحجم ترين آثار ادبي زبان سغدي باشد، نوعي ادبيات ترجمه اي و مشحون از اصطلاحات فلسفي و احکام آيين بودا است. بيشتر اين آثار ترجمه هايي از زبان چيني اند؛ گرچه امکان دارد که تعداد اندکي مستقيماً از اصل هندي و حداقل يک متن از زبان کوچي ترجمه شده باشد. به طور کلي متن هاي سغدي بودايي در اصل داراي سبک سنتي آموزشي سوتره هاي هندي اند که در ظاهر شخص بود آن را، براساس مکتب مهايانه،(1) که در آسياي مرکزي طرفداران بسيار داشت، نگاشته است. برخي از آثار سغدي بودايي نيز ترجمه جاتکه ها و اودانه ها هستند. (2)
دو کتاب “وسنتر جاتکه” و “سوترة چم و پادافراه کردار” از مهم ترين آثار سغدي بودايي به شمار مي آيند. متن سغدي و سنتره جاتکه طولاني ترين متن شناخته به زبان سغدي است و داراي سبک ادبي پيشرفته تري نسبت به ديگر متنهاست. و احتمالاً بيشتر تأليفي بومي به زبان سغدي و يا بازنويسي داستاني بودايي است تا آنکه ترجمه آن باشد. دست نوشته هاي موجود سغدي بودايي در مجموعه هاي آثار سغدي بودايي به چاپ رسيده اند که متنهاي سغدي، محفوظ در کتابخانه ملي پاريس و متن هاي سغدي کتابخانه بريتانيا از آن ميان شايان ذکرند. در مجموعه متن هاي کتابخانه ملي پاريس، افزون بر متن هاي خاص بودايي، چند متن غير ديني مانند طلسم باران و بخشي از “داستان رستم” نيز ديده مي شود.
آثار مانوي: مجموعه اصلي ادبيات سغدي مانوي را متن هاي مجموعه تورفان تشکيل مي دهند که در برلين نگاهداري مي شوند. هيچ متن کاملي از اين گنجينه ادبي، که قطعاً زماني بسيار غني بوده، باقي نمانده است. فرسودگي و پارگي اين متنها با گذشت زمان، سختي و بدي شرايط آب و هوايي، حشرات موذي، انقلاب ها و جنگ ها فرصتي براي برجاي ماندن به اين آثار نداده است؛ آثاري که در آنها دقت و توجه موشکفانه و ايثارگرانه کاتبان مانوي به هنگام نوشتن، تذهيب گردآوري و نگاهداري اين کتاب هاي ديني مشهود است. براي نمونه از هفت کتاب اصلي ديني مانويان تنها قطعاتي از “کتاب غولان” به زبان سغدي بر جاي مانده است.
متن هاي سغدي مانوي در برگيرنده ترجمه سغدي سرودها و متن هاي مربوط به کتاب هاي ديني مانوي از اصل فارسي ميانه و پارتي و يا آثاري است که اصلاً به سغدي نوشته شده اند. مهمترين آثار سغدي مانوي مشتمل است بر “توبه نامه ها”؛ داستان ها و تمثيل ها؛ سروده هاي کوچک و بزرگ؛ تاريخ کليساي مانوي يا سرگذشت دين؛ واژه نامه و فهرست واژه ها و نام ملتها، جدول هاي گاه شماري؛ که هيچ کدام به صورت کامل باقي نمانده اند.
آثار مسيحي: ادبيات سغدي مسيحي، گونه اي ادبيات ترجمه است که حکايت از فعاليت مبلغان مسيحي نستوري در آسياي مرکزي دارد. اين مبلغان در زمان پادشاهي يزدگرد دوم ساساني (457438 م) از ايران به آسياي مرکزي کوچ کردند و به ترجمه آثار ديني خود از زبان سرياني به زبان سغدي پرداختند. متن هاي سغدي مسيحي شامل ترجمه بخش هايي از کتاب مقدس، زندگي و اعمال قديسان، مقاتل يا اعمال شهداي مسيحي، آراي بزرگان کليسا، کلمات قصار، عبارات پند آموز، مواعظ، تفسير مزامير، داستان و غيره است.

ارزش ادبي نوشته هاي سغدي
 

همانطور که اشاره شد متن هاي ديني حجم گستره اي از نوشته هاي سغدي را در بر مي گيرند. در ارزيابي ادبيات ديني سغدي، در آغاز احساس مي شود که موجوديت آن مبتني بر آثار است که اديبان روحاني مانوي، مسيحي و بودايي ترجمه کرده اند. اين امر نه تنها به معناي اصيل نبودن اين آثار است، بلکه پديد آمدن مشکلات ذاتي خاص ترجمه متني از يک زبان به زبان ديگر را نيز سبب مي شود. گرچه تجربه، دانش و خلاقيت مترجم و ردپاي چالش هاي او با پيچيدگي هاي زبان، سبک و اصطلاحات فني متن اصلي در اثرش به وضوح ديده مي شود. اما ترجمه او نمي تواند بازتاب کامل طرز بيان، سبک، بافت و حال و هواي تأليفي بديع و اصيل باشد. نثر پيچيده و مشحون از اصطلاحات ديني و فلسفي بازگردنده به نظام هاي فکري مانوي، مسيحي و بودايي، آن چنان که در اين متن هاي برگزيده براي ترجمه به زبان سغدي به کار رفته اند، به وضوح توانايي و کفايت مترجم را به آزمايشي دشوار کشانيده است. چندان که حتي در پاره اي موارد مترجم را ناگزير ساخته است که گويايي و توانايي بياني عادي زبان سغدي را ناديده بگيرد و نثري بسيار پيچيده و غامض را عرضه دارد و سبب شده است که او، برحسب ضرورت، اصطلاحاتي بي پايه و اساس را اختراع کند تا به اصطلاحات متن اصلي بسيار نزديک و وفادار باقي بماند. اين امر در نهايت به ابهام در درک مطلب و تفسير نادرست متنها منجر شده است. به هنگام تحليل دستوري يا ارزيابي ادبي بايد تمامي اين موارد را در ذهن داشت.
متن هاي سغدي بودايي به استثناي متن و سنتره جاتکه، که داراي سبک ادبي پيشرفته تري نسبت به ديگر متنهاست، ارزش ادبي ويژه اي ندارند و صرفاً براي سنجش و بازسازي متن هاي متناظر در زبان هاي به غير از سغدي مي توانند کاربرد داشته باشند. متن هاي بودايي که به زبان سغدي برگردانده شده اند، غالباً بازتاب ادبيات جوامع بودايي مذهب و چيني زبان هم عصر خويش اند و قالب اصلي ادبيات ساختگي سوتره در آنها ارائه شده و نمايان است. اطلاعات زبان شناختي اين متنها براي مطالعه تاريخي و تطبيقي دستور زبان واژگان زبان سغدي تقريباً فاقد ارزش و محتواست.
برخلاف متن هاي بودايي، ادبيات مانوي از تخيلي رنگين، درخشان و زنده سرشار است که در نهايت ملهم از شخص ماني است و به مثابه نخستين منبع همراه با ديگر منابع به زبان هاي ايراني نظير پارتي، فارسي ميانه و نيز منابع غير ايراني، براي درک صحيح و بازسازي نکات و جزييات فلسفه مانوي، ارزشمند و گرانبهايند. البته به همان اندازه نيز اطلاعات زبان شناختي منحصر به فرد و ارزشمندي را درباره زبان سغدي در اختيار ما مي گذارند. به ويژه مانويان در انتقال مطالب فرهنگي نظير داستان ها و تمثيل ها ميان شرق و غرب، نقش خاصي داشتند.
ادبيات سغدي مسيحي نيز گونه اي ادبيات ترجمه اي است. از آن جا که متن هاي سغدي مسيحي معمولاً داراي اصل سرياني يا داراي نسخه هاي متناظر در زبان سرياني و گاه يوناني با هويت مشخص اند، بررسي و تجزيه و تحليل آنها تا اندازه اي به شناسايي متن هاي سرياني که اين ترجمه از روي آنها انجام گرفته است، بستگي دارد. بديهي است که افزون بر متن هاي انجيلي به زبان سرياني، اکثر گونه هاي ادبي سنتي محبوب و رايج در زبان سرياني نظير موعظه، زندگي قديسان، عبارات کوتاه پند آموز و اشعار براي ترجمه به زبان سغدي برگزيده شده اند. ماهيت اصيل نبودن ادبيات سغدي مسيحي و اتکاي آن بر ترجمه سبب مي شود که فاقد ارزش ادبي باشند، به ويژه آنکه متن اصلي سرياني نيز داراي چنين ارزشي نبوده است. واژه عاميانه که ايران شناسان درباره زبان اين نوشته ها به کار برده اند به خوبي مبين سبک اين نوشته هاست که مخاطبان آن مردم عامي وعوام الناس بودند. البته بار و بهره زبان شناختي اين آثار بسيار است.
نوشته هاي غير ديني سغدي به نسبت متن هاي ديني حجم کمتري دارند و داده هاي آنها بيشتر داراي ارزش تاريخي، جغرافيايي و زبان شناختي است. اين نوشته ها بازنماي بخشي از فرهنگ جوامع سغدي زبان است که روزگاري (در حدود پنج تا شش سده) رکن اصلي جامعه و فرهنگ آسياي مرکزي بودند. در مجموع نوشته هاي موجود به زبان سغدي که براي مقاصد گوناگون و در گونه هاي ادبي مختلف نوشته شده اند و از مکان هاي مختلف به دست آمده اند، براي بازسازي تاريخ و فرهنگ سياسي، اقتصادي، ديني و هنري سغديان شايسته بررسي و پژوهش اند.

پي نوشت ها :
 

1) در زبان سنسکريت: Mahayana به معناي “چرخ يا گردونه بزرگ” است.
2) در زبان سنکسريت Jataka به معناي “داستان زندگي بودا” است Avadana مقوله اي از داستان هاي روايي هند است.
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط