ايران من
شاعر : عباس باقري
اي بلند سرفراز، ايران من
اي شکوه نام تو در جان و تن
چشمايت قصه گوي رازها
رودهايت در دل طوفان رها
دشت هايت ارغواني سبز و سرخ
اي تو با راز شکفتن آشنا
روز باراني که صحرا بشکفد
غنچة يادت به دنيا بشکفد
با نواي باد و باران، اي وطن
مهر تو در سينه ما بشکفد
اي بلند سرفراز، ايران من
اي شکوه نام تو در جان و تن
اي وطن، اي خانه آلاله ها
اي تو با خون شهيدان آشنا
در دل تاريک و ظلمت خيز شب
نوري از توحيد داري گوييا
چشم بد از آسمانت دور باد
دشمنت در تير گيها کور باد
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.
اي شکوه نام تو در جان و تن
چشمايت قصه گوي رازها
رودهايت در دل طوفان رها
دشت هايت ارغواني سبز و سرخ
اي تو با راز شکفتن آشنا
روز باراني که صحرا بشکفد
غنچة يادت به دنيا بشکفد
با نواي باد و باران، اي وطن
مهر تو در سينه ما بشکفد
اي بلند سرفراز، ايران من
اي شکوه نام تو در جان و تن
اي وطن، اي خانه آلاله ها
اي تو با خون شهيدان آشنا
در دل تاريک و ظلمت خيز شب
نوري از توحيد داري گوييا
چشم بد از آسمانت دور باد
دشمنت در تير گيها کور باد
منبع: یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست.