انتظارات حضرت امام از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران
می توان گفت که آنچه تحت عنوان مبانی تئوریک و عقیدتی اندیشه ی حضرت امام(ره) ذکر شده، نشئت گرفته شده از متون دینی اسلام و عقاید منتج از تدبر ایشان در مبانی دین مبین اسلام و اصول آن می باشد که در تفکر امام(ره) بازتاب یافته است؛ امام(ره) به مطالعه ی آکادمیک روابط بین الملل و اصول دیپلماسی نپرداخته است اما متون اسلامی را آنطور که باید درک کرده و بر اساس آن ها مبانی تئوریک و عقیدتی خود را در عرصه ی بین المللی و دیپلماسی طرح ریزی نموده است و در ادامه با ذکر اصول حاکم بر این مبانی تئوریک ماهیت این امر بیشتر برای ما روشن خواهد شد.
به نظر حضرتعالی امام در عرصه بین المللی و سیاست خارجی ایران به دنبال تحقق چه اهداف و اصولی هستند؟ و به طور مشخص حضرت امام چه وظایفی را برای دستگاه دیپلماسی نظام ترسیم میکنند؟
با بررسی ابعاد نظری و و عملکرد خمینی کبیر در بحث دیپلماسی و روابط بین الملل، مشاهده می شود که مبانی تئوریک و عقیدتی امام(ره) تأکید بر اساس اهداف و اصولی پایه ریزی شده اند از جمله:
فرض وجود مبدأ و معاد برای انسان ها و جهان هستی و عدم خلقت عبث و بدون هدف انسان ها و در پی آن تأکید بر اصل حق و تکلیف، که در اندیشه ی امام(ره) جایگاه والایی را برخوردار است و اینکه انسان خلق شده جهت طی یک سیر بندگی برای نیل به جایگاه واقعی خود یعنی کمال یافتن و موصوف شدن به صفت انسان کامل بر اساس مسیری که خداوند متعال برای وی در نظر گرفته است، این از اصولی ترین مواردی است که امام در طرح ریزی مبانی تئوریک و عقیدتی خود در عرصه ی بین الملل از اسلام وام گرفته است و بر این اساس در دوحوزه ی تئوری و عمل اقدام نموده است آنجا که دستگاه دیپلماسی را مدام به حرکت در جهت سیر الی الله تشویق می کرد؛ از جمله بحث وی در مورد اینکه آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ مطرح می کند به علت خوی استکباری این دولت و تمایل به سلطه جویی و برتری طلبی در جهان نیز ناشی از مبانی دین مبین اسلام و متون اسلامی می باشد، آنجا که خداوند ابلیس را به علت تکبرش، شیطان خواند و از درگاه خود راند و یا نفی ظلم و هرگونه شکل آن اعم از استکبار، استعمار و استثمار که در اندیشه امام(ره) نیز اهمیت و جایگاه والایی دارد و از این روست که امام(ره) با هر سلطه ای از جانب کفار و بیگانگان بر کشورهای اسلامی مخالف است و نمود بارز آن در شرح و تفسیر آیه ی 114 نساء[1] توسط ایشان جلوه گر است؛ البته بر اساس اندیشه ی امام(ره) صرفاً سلطه ی کفار بر مسلمین قبیح شمرده نشده بلکه می بینیم که در عقاید وی آنچه مطرود واقعی هست همانگونه که ذکر آن رفت ظلم است و چه ظالم کافر باشد و حتی چه به ظاهر مسلمان و در لباس اسلام در اندیشه ی امام(ره) او به مبارزه و مقابله فراخوانده و دشمن انگاشته می شود و اینجاست که وی کلمه کلیدی «مستضعفین» را مطرح می کند و محور جبهه گیری دربرابر دشمن را شفاف می نماید از این رو بر اساس اندیشه ی امام(ره) هرظالمی دشمن ماست و بایستی در صدد مقابله با او برآمد و هر مستضعفی تحت حمایت ماست و بایستی به یاری وی شتافت و در این میان تمایز میان اینکه مسلمان باشد یا نباشد نبایستی قائل شد و البته اگر مظلوم مسلمان باشد و ظالم کافر حمایت از مسلمان مظلوم جایگاه والاتری را برخوردار خواهد بود؛ در ادامه بایستی گفت منظور امام(ره) از حمایت از مستضعفین جهان با توجه به اصول 152 و 154 قانون اساسی حضور نظامی یا سعی در ایجاد کودتا و یا بعبارتی برخورد سخت نیست، بلکه آنچه مدنظر امام(ره) است و به نظر بنده می توان آن را تحت عنوان «حمایت نرم» قرار داد عبارتست از آگاه سازی اقشار تحت استضعاف و یا حمایت از آن ها در عرصه دیپلماسی و سازمان های بین المللی از طریق گفتگوهای دیپلماتیک و اطلاع رسانی در عرصه های بین المللی و از این قبیل فعالیت ها؛ و در این بین می توان گفت آنچه تحت عنوان «صدور انقلاب» در مبانی عقیدتی امام(ره) مشاهده می شود به معنی حضور نظامی و بهره از جنگ و کودتا و ... نیست؛ همانطور که در بحث حمایت از فلسطین وی با دادن شعار اینکه «راه قدس از کربلا می گذرد» افرادی را که مستقیماً دارای رویکرد برخورد نظامی با اسرائیل بودند را از این امر بر حذر داشتند و البته از این نکته نیز نبایست غفلت کرد که مصلحت نظامی نیز در آن زمان بر این جریان حکم می کرد که این افراد در جبهه ایران علیه عراق بجنگند و نبایست این دستور امام(ره) را صرف این مصلحت نظامی دانست بلکه علت اصلی همان بود که در پیش آمد و با دقت در مشی سیاسی امام(ره) نیز این واقعیت آشکار می شود، بلکه امام(ره) در این بحث عمدتاً بر آگاهی بخشی و بیداری انسان ها تکیه داشت همانطور که می توان گفت حرکت های اخیر رخ داده در منطقه نیز معلول این معنای صدور انقلاب است یعنی آگاهی بخشی و بیدارسازی ملت ها و البته شایان ذکر است که انقلاب اسلامی با رخداد خود، سبب به وجود آمدن بیداری در منطقه و حتی در جهان و ایجاد برخی حرکت ها و جنبش های ظلم ستیزانه خاصه در کشورهای اسلامی شد و در برخی موارد نیز این جریان ها را تقویت کرد و در بعضی موارد دیگر برای ایجاد آن ها و گسترش آن ها زمینه سازی نمود.
اصل دیگری که دراندیشه امام(ره) پیرامون روابط بین الملل مطرح است عبارتست از اعتقاد بر وحدت جهان اسلام و عارضی و غیر بالذات دانستن تفکیک جوامع در قالب دولت-کشورها و این امری است که در عرصه ی دیپلماتیک امام(ره) به دنبال آن بود- هر چند تحقق آن صعب می نماید- و مدام ملل مسلمان را به یکپارچگی و همبستگی فرا می خواند و همچنین ایشان احیای تمدن بزرگ اسلامی را از رهگذر طنین افکندن بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله در سراسر جهان ممکن دانسته و این اصل یکی از اصول اساسی اندیشه ایشان در عرصه روابط بین الملل می باشد.
اصل یا قاعده ی «وسع و تکلیف» مورد دیگری است که امام(ره) سعی در بهره از آن جهت هدف گذاری برای دستگاه دیپلماسی دارند؛ بدین معنی که اهدافی که بر اساس اسلام برای دستگاه دیپلماسی ترسیم می شود بایستی بر اساس وسع و توانایی نظام و شرایط و زمینه های بین المللی جرح و تعدیل شوند بر این اساس هر هدف و تکلیفی برخورد خاص خود را می طلبد که در بخش بعدی بحث به انواع برخوردها جهت تحقق اهداف از منظر امام(ره) می پردازیم، البته در قالب اشکال برخورد امام(ره) با اجزا نظام ناعادلانه ی جهانی.
اصل اساسی و مهم دیگر در اندیشه امام(ره) پیرامون بحث روابط بین الملل؛ اصل همزیستی مسالمت آمیز است و سعی در ایجاد صلح و روابط دوستانه با کشورهای جهان؛ در این مورد می بینیم که امام(ره) حتی عنوان می دارند که اگر آمریکا از خوی استکبارگری خود دست بردارد ما با آمریکا مشکلی نخواهیم داشت، از این رو به نظر امام از دستگاه دیپلماسی انتظار می رود که فعالیت خود را در برابر ظلم و استکبار عمدتاً بر روی بحث آگاهی بخشی و بیدارسازی جوامع مستضعف و مظلوم متمرکز کند و دفاع مسالمت آمیز از این جوامع و ملت ها.
اصل مهم و اساسی دیگری که مورد تاکید امام(ره) در روابط بین الملل بود، اصل عدالت طلبی می باشد؛ امام(ره) بعنوان کسی که بر اساس مبانی اعتقادی خود نظام حاکم بر جهان را نظامی غیر عادلانه می داند با تأکید بر اصل عدالت که می توان گفت هر چند در اسلام بسیار بر روی آن تاکید شده اما مبنای انسان شناختی نیز دارد و صرفاً یک بحث دینی نیست و البته عمده ی اصول مورد تاکید امام(ره) در عرصه ی روابط بین الملل اینگونه اند علاوه بر مبنای دینی از مبنای انسان شناختی نیز برخوردارند، نظامی را مد نظر قرار می دهد خالی و بری از هر استضعاف و ظلمی، خالی و بری از هرگونه استکبارگری و از هر مستکبری و خالی و بری از هر شکلی از استعمار؛ از شکل سنتی آن تا اشکال نو و فرا نو آن.
البته بایستی گفت امام(ره) در مواجهه ی با نظام ناعادلانه ی جهانی و عناصر شکل دهنده به این نظام سه تاکتیک را در پیش می گرفتند: اول اینکه برخی از مولفه های این نظام بین المللی را پذیرا بوده و مثبت ارزیابی می کردند و یا حداقل نفع آن را نسبت به ضررش بیشتر می دانستند مانند عمده ی سازمان های بین المللی از جمله خود سازمان ملل بعنوان سازمانی که هرچند حضور و نفوذ مستکبرین در آن آشکارا قابل مشاهده است اما امام(ره) از در نفی آن بر نمی آمدند و وجود آن را برای صلح جهانی مفید تر از آسیب هایش می دانستند و اگر رویکردی در برابر آن ها قصد اتخاذ داشتند عمدتاً رویکرد اصلاح گرایانه و محتاطانه بود؛ برخی از مؤلفه های نظام بین المللی هر چند در منظر امام منفی و موجد ظلم و استکبار در جهان ارزیابی می شدند اما ایشان عمدتاً بر اساس قاعده ی «وسع و تکلیف» مشیی نرم در برابر آن ها در پیش می گرفت و تدریجاً در جهت حذف آن ها قدم بر می داشت از جمله می توان به بحث سعی در شکل دهی به امت واحده ی اسلامی و اتحاد مسلمانان در قالب آن و برنتابیدن رخداد تقسیم بندی این امت واحده به دولت-کشورها و عرضی دانستن این تقسیم بندی و نه بذات بودن آن اشاره کرد که مشی امام(ره) با توجه به عقایدش در برابر این امر حرکت تدریجی و بسیار نرم به سمت حذف دولت-کشورها و شکل گیری امت واحده ی اسلامی بود؛ اما رویکرد سوم امام(ره) برخورد کاملاً قاطع و سلبی و انقلابی است دربرابر برخی از عناصر نظام بین الملل از جمله شکل گیری رژیم صهیونیستی که امام (ره) بطور انقلابی نابودی و حذف آن را دنبال می کرد و همین را اصلی برای دستگاه دیپلماسی بر می شمرد و یا بحث توهین و وهن قرآن کریم توسط سلمان رشدی که با جبهه گیری کاملا سلبی و انقلابی امام(ره) مواجه شد و از این قبیل.
از دیگر اصولی که می توان در مبانی تئوریک و اعتقادی امام(ره) در بحث دیپلماسی مشاهده کرد عبارتست از: تأکید بر استقلال دستگاه دیپلماسی و وزارت خارجه از حزب بازی ها و گرایش های سیاسی چرا که این وابستگی سبب ساز کند شدن این دستگاه در رابطه با تحقق اهداف و اصول فوق الذکر می شود؛ اصل دیگر مورد تأکید امام(ره) «عزت مداری» در تنظیم روابط بین الملل و شکل دهی به دیپلماسی کشور است بر اساس متن صریح آیه 8 سوره ی منافقون که عزت را خاص خداوند، رسول اسلام، و مومنین می داند[2]؛ اصل دیگر، تأکید بر عدم دشمن طلبی در عرصه ی روابط بین الملل است و تأکید بر دنبال کردن بحث جذب حداکثری در عرصه ی روابط بین الملل و شاهد بارز این بحث همانطور که ذکر آن رفت تاکید ایشان بر این است که حتی اگر آمریکا دست از استعمار و استکبار و به استضعاف کشیدن کشورها و حمایت از ظالمان در برابر مظلومان بر دارد ما با این کشور هیچ مشکلی نخواهیم داشت؛ از این رو امام (ره) در بحث روالط بین الملل و دیپلماسی ضمن مطرح کردن بحث حمایت قاطع از مظلومین و مستضعفین، دستگاه دیپلماسی را از «تنش زایی» بر حذر می دارد و «تنش زدایی» را اصلی مهم و حاکم بر مناسبات بین المللی یک کشور اسلامی می داند در کنار اصل حمایت تمام جانبه از مظلومین جهان در برابر ظالمان جهان.
اصل دیگری که مورد تأکید امام(ره) است حضور افراد صالح در دستگاه دیپلماسی و مناسبات روابط بین الملل است و غایت امام(ره) در این اصل حاکمیت افراد صالح بر جهان است و البته بایستی ذکر شود که منظور امام (ره) از فرد صالح، فرد درستکار و امانتدار است و نه صرفاً فردی که در لباس مذهب و حتی صرفاً در لباس اسلام قرار گرفته باشد.
اصل بعدی ای که امام (ره) به دنبال تحقق آن است سعی در معرفی کشور بعنوان الگویی عالی در عرصه ی جهانی و بین المللی است، چرا که کشوری که در پی تبلیغ و جذب مردم جهان به مرام و تفکرو ایدئولوژی خود برآمده است زمانی به این مهم نائل خواهد شد که بتواند خود را بعنوان الگویی شایسته در عرصه ی جهانی معرفی نماید. و بخشی مهم از این امر خطیر بر عهده ی دستگاه دیپلماسی قرار می گیرد.
در آخر می توان گفت: نکته ی مهم و اصل کلیدی بارز اندیشه ی امام (ره) بلند کردن دو پرچم ایران و اسلام در عرصه جهانی است و به نظر وی هرچند ما بایستی پیوسته در پی خدمت به اسلام باشیم اما نبایست از کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران و منافع و مصالح آن خاصه در روابط بین الملل خود غافل شویم؛ می توان گفت به نظر امام(ره) تحقق اهداف دین مبین اسلام و رخداد منویات آن در گرو حفظ و بقا و رشد و توسعه ی کشور ایران است.
این هدفگذاری و این تکلیفگذاری برای این نهاد را چه طور ارزیابی میکنید؟ به عبارت دیگر از دید یک ناظر بیرونی، این وظایفی را که برای این نهاد ترسیم کردند (به عنوان یک رهبر و با توجه به اقتضائات جمهوری اسلامی) چقدر قوت دارد؟
امام خمینی (ره) تکلیف گذاری و هدف گذاری برای نهاد دیپلماسی را بر اساس متون اسلامی و مبانی دین مبین اسلام دنبال کرده است، و با دقت در این مبانی می توان گفت وی هر چند از دانش آکادمیک و دانشگاهی در زمینه ی دیپلماسی و روابط بین الملل برخوردار نبوده اما توانسته با بهره از دقتی وافر و اندیشه ای نافذ به عمق مبانی سیاسی دین مبین اسلام راه یافته و برای دستگاه های مختلف نظام سیاسی کشور از جمله دستگاه دیپلماسی و روابط بین الملل وظایفی را که در متون دینی مشخص شده به وضوح تشخیص داده و به مسئولین نظام بشناساند.
همچنین در ارزیابی این تکلیف گذاری و تعیین اصول و اهداف حاکم بر دستگاه دیپلماسی با مطالعه در علم روابط بین الملل همراه با برخورداری از دانش اسلامی می توان پی برد که در عالیترین شکل ممکن قرار دارد.
نکته ی دیگری که در این زمینه قابل طرح است، این مطلب است که گاهی شنیده می شود دنبال کردن این اهداف که برگرفته شده از دین مبین اسلامند از جمله استکبارستیزی و حمایت از مستضعفین جهان و ... منافع ملی ما را به خطر انداخته و ما را از مصالح ملی بازمی دارد؛ اما با کمی دقت چه در عرصه ی نظری و چه در عرصه ی عملی با بررسی دقیق تحولات رخ داده و واکاوی آن ها پس از رخداد انقلاب اسلامی ما به این نتیجه خواهیم رسید که حرکت در جهت اسلام و اصول ترسیمی امام(ره) نه تنها حرکت به جلوی بیشتر کشور در عرصه ها ی گوناگون اعم از عرصه های داخلی و خارجی را در پی داشته بلکه بیش از آنچه تصور می شد منافع ملی ما در اثنای اصول اسلامی تأمین شده اند؛ از جمله در بحث تحریم های ایران توسط نظام سلطه و در رأس آن آمریکای جهان خوار، به علت مخالفت های ایران با اشغال سرزمین های فلسطینی توسط رژیم غاصب صهیونیستی و ایستادن به طور تمام قد در برابر کشورهای مستکبر به خصوص آمریکا و سیاست های استعماری و استکباری آنان بویژه در خاورمیانه - به خصوص در چند سال اخیر-؛ می بینیم که این امر نه تنها سبب کندی رشد و توسعه ی اقتصادی پایین ایران نشده، حتی سبب خودکفایی ایران در بسیاری از زمینه ها شده و حتی خود کشورهای غربی و آمریکا نیز بدین امر معترفند و این تحریم ها را شکست خورده می دانند.
بطور خلاصه می توان گفت امام (ره) بعنوان یک تئوریسین دینی در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی به نحو عالی با بهره از متون دینی دست به تکلیف گذاری برای دستگاه دیپلماسی ما پرداخته است؛ تکلیف گذاری ای که تا آن حد که دستگاه دیپلماسی از عمل بدان غافل نشده و تا آنجا که بر اساس آن حرکت کرده نه تنها سبب پیشرفت های مادی زیادی برای کشور شده، بلکه برای ابعاد ایدئولوژیک و ظلم ستیزانه ی انقلاب اسلامی نیز منافع گسترده ای را در پی داشته است.
نقاط ضعف این نهاد را در دنبال کردن منویات امام چه میدانید؟ و اساساً چقدر با نقطه مطلوب امام فاصله داریم؟
از جمله نقاط ضعف این نهاد و آنچه عمدتا موجب جاماندن این نهاد از حرکت بر اساس منویات امام (ره) شده است را می توان «نقص در نیروی انسانی» دانست که از دو جهت شاهد این امر هستیم؛ در برخی مواقع افرادی بر سر کارند که هرچند از تخصص کافی برای تصدی امر دیپلماسی برخوردارند و حتی به منویات و اصول تدوینی امام (ره) برای این دستگاه نیز اشراف دارند اما هیچ گونه تعهدی نسبت به نظرات امام (ره) ندارند و یا از میزان پایینی تعهد نسبت به تحقق این منویات برخوردارند و گاهی نیز شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که هرچند نسبت به افکار و خواسته های امام (ره) تعهد کامل و بالایی دارند اما از تخصص و دانش کافی برای پیاده سازی این منویات برخوردار نیستند و در موارد کمی پس از انقلاب شاهد روی کار آمدن افرادی بوده ایم که در کنار تخصص خود از تعهد کافی نیز نسبت به افکار و اندیشه های بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران نیز برخوردار باشند.
در مورد نقطه مطلوب امام (ره) آنچه که از منویات ایشان بر می آید،غایت مطلوب عبارتست از پیاده سازی اصولی اصول مذکور در نهاد دیپلماسی که پیش از این به ذکر آن ها پرداختیم؛ و تا آن اندازه که ما توانسته ایم اصول مدنظر ایشان برای دستگاه دیپلماسی را در این نهاد پیاده کنیم به نقطه مطلوب نزدیک شده ایم و در غیر این، از آن نقطه ی مطلوب فاصله گرفته ایم.
و در عمل شاهدیم که این امر چندان پس از انقلاب تحقق نیافته و علل عمده ی آن همانطور که ذکر آن رفت عدم حضور نیروهای کارآمد و متخصص و در عین حال متعهد و آگاه به آرمان های امام (ره) در نهاد دیپلماسی است؛ البته ناگفته نماند در چند سال اخیر حرکت های بسیار خوبی برای نیل به نقطه ی مطلوب امام (ره) انجام گرفته اما هنوز با وضعیت آرمانی مطلوب ایشان فاصله وجود دارد.
پينوشتها:
*دکترای علوم سیاسی و هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
--------------------------------------------------------------------------------
[1] وَ لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً/هیچگاه خداوند راهی برای پیروزی و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است.( نساء، آیه 114)
[2] و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون (منافقون، آیه 8)
برای آگاهی بیشتر از نظرگاه اسلام پیرامون مبحث روابط بین الملل در اسلام و دیدگاه های امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای در این رابطه می توانید به کتابی که توسط دکتر هادی آجیلی در این زمینه بوسیله انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در سال 89 منتشر شده مراجعه کنید؛ تحت عنوان: «صورتبندی گفتمان اسلامی در روابط بینالملل» .
شایان ذکر است که در حضور مقام معظم رهبری در بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب و در بازدید از غرفه ی دانشگاه امام صادق(ع) از جمله کتاب هایی که مورد تورق معظم له قرار گرفت این کتاب می باشد.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : msmostafavi
/ج