ریشه یابی عقب افتادگی افغانستان

تبعیض یکی ازمسایلی است که همواره جوامع را به اقشار گوناگون تقسیم کرده ودرپی آن بی عدالتی وحق سوزی های غیر قابل جبرانی به وجود آمده است تبعیض باعث شکاف بین ملت ها میشود و رفته رفته موجی ازخشم وخشونت را به بار می آورد که نتیجه آن انقلاب،خونریزی،ازبین رفتن سرمایه های ملی وهمگانی ،نابودی سرمایه ها ومسایل زیربنائی و... است.
چهارشنبه، 30 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ریشه یابی عقب افتادگی افغانستان

ریشه یابی عقب افتادگی افغانستان
ریشه یابی عقب افتادگی افغانستان


 

نویسنده:سیدمحمد حسینی (دره صوفی)




 
بسم الله الرحمن الرحیم

تبعیض ونقش آن درعقب ماندگی افغانستان
 

مقدمه
 

تبعیض یکی ازمسایلی است که همواره جوامع را به اقشار گوناگون تقسیم کرده ودرپی آن بی عدالتی وحق سوزی های غیر قابل جبرانی به وجود آمده است
تبعیض باعث شکاف بین ملت ها میشود و رفته رفته موجی ازخشم وخشونت را به بار می آورد که نتیجه آن انقلاب،خونریزی،ازبین رفتن سرمایه های ملی وهمگانی ،نابودی سرمایه ها ومسایل زیربنائی و... است.

تفصیل مطالب
 

تعریف تبعیض:
«تبعيض» آن است كه در شرايط مساوى و استحقاقهاى همسان، بين اشياء فرق گذاشته شود .

فرق تبعیض باتفاوت:
 

آنچه در خلقت وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعيض». «تبعيض» آن است كه در شرايط مساوى و استحقاقهاى همسان، بين اشياء فرق گذاشته شود، ولى «تفاوت» آن است كه در شرايط نامساوى، فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحيه دهنده است و تفاوت، مربوط به گيرنده است.
با يك مثال ساده، مطلب روشن مى‏شود: اگر دو ظرف را كه هر كدام ظرفيّت ده ليتر آب دارند در مقابل شير آب قرار دهيم و در يكى ده ليتر آب بريزيم و در ديگرى پنج ليتر، در اينجا تبعيضى صورت گرفته است؛ منشأ اختلاف، نيرويى است كه آب را خالى مى‏كند؛ و اما اگر دو ظرف داشته باشيم يكى به ظرفيت ده ليتر و ديگرى به‏ظرفيّت پنج ليتر و هر دو را در دريا فرو بريم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتى است كه خود آن دو ظرف از نظر گنجايش و استعداد دارند، نه دريا و نيروى فشار آب.

راز تفاوتها:
 

راز تفاوتها يك كلمه است:
«تفاوت موجودات، ذاتى آنها مى‏باشد و لازمه نظام علت و معلول است».
پس دراین مورد تبعیض وجود ندارد زیرا خداوند به هرکس به اندازه ظرفیتش عطافرموده است واین نه تنها تبعیض نیست که عین عدالت الهیه است. واگر این تفاوت ها درعالم هستی نبود وهمگی ازیک امکانات برخوردار بودند ویا همه به یک شکل آفریده می شدند، قطعا نظام هستی دچار هرج ومرج شده وهدف از خلقت موجودات به طور کامل محقق نمی شد..

انواع تبعیض:
 

درجامعه که تبعیض نژادی ،قومی،مذهبی و..حاکم باشد طبیعتا این نوع تبعیضات درعرصه های گوناگون اجتماعی ظهور وبروز میکند که برای روشن شدن بحث ناگزیریم به بر رسی انواع تبعیض درعرصه اجتماع بپردازیم:

1. تبعیض سیاسی:
 

سیستم سیاسی هر کشوری را میتوان به سه بخش اجرائی،قضائی ومقننه تقسیم کرد که هرکدام مستقلا عمل کرده و البته برکارهای هم نظارت دارند وباهم مرتبط اند
درجامعه که تبعیض سیاسی حکم فرماباشد قدرت حاکم هرطوری که مایل باشد ودر هر زمینه ی که بخواهد میتواند نسبت به اقلیت ها یاقشر غیرحاکم اعمال حاکمیت کند وآنها را درابعاد گوناگون درمحدودیت قراردهد
طبیعی است که هرچه تعداد بیشتری از این محدودیت‏ها اعمال شود،شدت تبعیض بالاتر خواهد بود.همچنین لازم به ذکر است که این محدودیت باید صورت تبعیض‏آمیز داشته باشند یعنی در مورد همهء گروههای اجتماعی اعمال نشود.همین‏طور محدودیت‏های ذکر شده رنگ‏ قومی، مذهبی ،نژادی و... داشته باشند،یعنی منظور از سازماندهی سیاسی،سازماندهی به اعضای گروه قومی برای‏ دستیابی به منافع آن گروه است
بخشی از حقوق سیاسی که ایجاد محدودیت برای برخورداری از آنها،شدت تبعیض سیاسی را مشخص می‏کند عبارتند از:
-محدودیت آزادی بیان
- محدودیت در تحرک یا تغییر محل اسکان : همیشه آنها را درحاشیه ومناطق غیر استراتیژیک نگه میدارد.
- محدودیت حق مراجعه به دستگاه قضایی(دادرسی): درمحاکم قضایی همیشه درحق آنها بی عدالتی صورت میگیرد.
- محدودیت سازماندهی سیاسی‏[به گروه قومی‏]
- محدودیت در اعمال حق رأی‏: طوری برنامه ریزی میشود که حتی در رفراندومهای عمومی هم آنها نتوانند به نامزدهای مودر اعتماد خود رأی بدهند
- محدودیت استخدام در نیروی نظامی دربخشهای مختلف آن از ارتش گرفته تا نیروهای نظامی دیگر.
- محدودیت استفاده از دستگاه اداری‏
- محدودیت دستیابی به مناصب عالی: قدرت حاکم اجازه دسترسی به مناصب عالی حکومتی را به سایرین نمیدهد وازاین حیث آنهارا تحت فشار خود نگه میدارد..
کشور افغانستان همیشه گرفتار تبعیض سیاسی بوده است وهست.
به عنوان نمونه درافغانستان چها رقومیت بزرگ پشتون،هزاره،تاجیک وازبک وچندین قومیت کوچکتری دیگر زندگی میکنند،ولی قدرت سیاسی همواره دراختیار قوم پشتون که تنها %40جمعیت این کشور را تشکیل میدهند قرار داشته است وآنها اقوام دیگر را درطول تاریخ این کشور تحت سلطه ی خود نگه داشته اند. واجازه مشارکت سیاسی درحد بالارا به آنها نداده اند، مگر در دوره زمانی کوتاه که بر خی ازاقشار دیگر بادرایت وابتکار عمل خود به احقاق حق برخاسته باشند که آنهم زمانی زیادی ادامه نداشته است.
از زمان استقلال این کشور ازشاه مملکت گرفته تاپائین ترین مقام سیاسی در اختیار قشر خاصی قرارداشته است ونسبت به اقشار دیگر با بی عدالتی رفتار شده است وحتی دربرخی ازمقاطع تاریخی سیاه ترین جنایات بشری را درباره برخی از افراد جامعه مرتکب شده اند. که لکه ننگی درپیشانی تاریخ حکومت ظالمانه آنان به حساب می آید.
افغانستان باداشتن میزان بالائی ازتراکم قدرت نمونه بارزی ازتبعیض سیاسی درجهان است.

2. تبعیض اقتصادی:
 

درهرجامعه مهمترین عامل ترقی وشکوفائی آن درعرصه های گوناگون ،اقتصاد آن جامعه است وجامعه بدون اقتصاد را به بدن بدون روح باید تشبیه کرد.
تبعیض اقتصادی که نیز از تبعیض سیاسی ناشی میشود مهمترین عامل بی ثباتی در جوامع به حساب می آید.
تراکم ثروت درکوتاه مدت باعث فقر وتنگدستی قشر متوسط وپائین جامعه میشود ولی در دراز مدت رفته رفته به تمام بدنه اجتماع سرایت کرده وکل جامعه را در بر میگیرد ودرنتیجه جامعه را روبه انحطاط پیش میبرد
قدرت حاکم برجامعه همواره شاه رگ شریان اقتصادی جامعه را دراختیار داردواقشاردیگررا ازحیث اقتصادی ضعیف نگه میدارند تا قدرت مخالفت با آنهارا نداشته باشند.
به عنوان نمونه کشور افغانستان یکی از معدود کشورهای است که فعلا ازتراکم ثروت رنج می برد.
90% اقتصاد کشور در اختیار 10% افراد آن قراردارد درحالیکه 90% درصد ازافراد جامعه فقط با 10% از اقتصادکشور روزگار میگز رانند..
چه بسا درشهر ی افرادی هستند که هزینه یک وعده غذای آنها به اندازه مخارج یکماهه همسایه فقیرشان باشد
افرادی که غرق درنعمت اند ولی درهمان شهرو درهمسایگی آن، فقیری باشکم گرسنه شب را سپری کند.
سابقه تراکم ثروت دراین کشور به زمان استقلال آن ازخراسان قدیم باز میگردد.
ازهمان زمان همواره ثروت دراختیار قشر خاصی قرار داشته است وقدرت حاکم به زور یاتزویر مهمترین مناطق جغرافیای این کشور را چه ازحیث آب وهوا وچه ازحیث حاصلخیزی مزارع آن، از اقشار دیگر قبضه کرده اند ورکن معیشتی جامعه را دراختیار خود داشته اند. وبدین طریق دست به تبعیض اقتصادی زده اند.

3. تبعیض فرهنگی:
 

فرهنگ هرملتی مهمترین سرمایه ی مادی ومعنوی آن ملت است که قدرت وضعف آن ملت را درمقایسه با ملت های دیگر مورد ارزیابی قرارمیدهد. فرهنگ قوی وپربار همواره باعث افتخار یک جامعه است.
تبعیض فرهنگی دریک جامعه باعث میشود که برخی ازافراد آن ازجانب قشر حاکم مورد محدودیهای در ابعاد گوناگون قرار بگیرند که در ذیل به برخی ازآنها اشاره میشود.
- محدودیت دراجرای امور مذهبی گروه:
شاید بتوان ادعاکرد که بیشترین تبعیض فرهنگی درکشورهای اسلامی در این زمینه اعمال میشود ودرکشورهای چون عراق قبل ازحمله آمریکا ،یمن ،بحرین،عربستان ،افغانستان وبسیاری ازکشورهای دیگر، تبعیض فرهنگی درامور مذهبی دربرخی ازمقاطع تاریخی به حد انفجار می رسید یا میرسد.
درافغانستان قبل ازسال 1379ش. چنان تبعیضی درزمینه مذهب حاکم بود که پیروان مذاهب مخالف مذهب قدرت حاکم، هیچگونه امنیت مالی ،جانی وحتی امنیت ناموسی نداشتند وصدها هزار انسان بی گناه ازمرد وزن کوچک وبزرگ قربانی این نوع تبعیض فرهنگی شده اند.
- محدودیت نشر یا سخن گفتن به زبان یا لهجهء گروه:
قدرت حاکم میکوشد تا به زور ،زبان خودر ابرآنان تحمیل کند ودیگران را به فراگیری آن ملزم نمایند وزبانهای دیگر را به دست فراموشی بسپارد.
- محدودیت آموزش به زبان قومی گروه
- محدودیت بزرگداشت اعیاد،مراسم و مناسبتهای فرهنگی گروه
- محدودیت پوشش و البسه،ظواهر و رفتار
- محدودیت ازدواج و زندگی خانوادگی
- محدودیت سازمانهایی که به علایق فرهنگی و پیشبرد آنها می‏پردازند
تبعیض فرهنگی چه بسا در درازمدت تاثیرات سوء خودرا بر اقشار مورد اعمال، گذاشته وآنان به کلی هویت فرهنگی گذشته خود را ازدست بدهندواین مهمترین صدمه را میتواند بر پیگره فرهنگی آن گروه وارد نماید.

عوامل تبعیض:
 

عوامل تبعیض را باید در دوجنبه خانواده واجتماع مورد بر رسی قرارداد.
1. عامل تبعیض درجامعه:
عوامل گوناگونی را می توان برای به وجود آمدن تبعیض درجامعه موثر دانست که درذیل به ذکر مهمترین آنها بسنده میشود:
خود برتر بینی وانحصارطلبی قدرت حاکم :
برخی ازا قراد جامعه خودرا برتر ازدیگران می پیندارند که نتیجه آن به وجود آمدن تبعیض نژادی درجامعه است. به عنوان نمونه درجهان کنونی می توان صهیونیست را بارزترین مظهر تبعیض نژادی به شمار آورد که در نه تنها درقبال ادیان ومذاهب دیگر دچار خود برتر بینی وانحصار طلبی است که در دا خل جامعه اسرائیل هم نظام طبقاتی گسترده ی وجود دارد وشهروندان یهودی دراین جامعه را میتوان ازحیث برخورداری ازامکانات و... به سه دسته تقسیم کرد:
1. یهودیان اشکنازی با اصالت آمریکایی واروپائی به عنوان شهروند درجه اول ازبهترین وبالاترین امکانات برخوردارند و درجامعه یهودی ازهرنگاه حرف اول را می زنند.
2. یهودیان سفارادی که ازکشورهای آفریقای وآسیایی به اسرائیل مهاجرت کرده اند به عنوان شهروندان درجه دوم از امکانات متوسط برخوردارند
3. یهودیان شرقی تبار به عنوان شهروند درجه سوم پائین ترین حقوق وامکانات را دارند وآنها مثل اعراب همواره قربانی تبعیض،کار سخت وحقوق پائین وترحم برانگیز نسبت به دیگران می باشند

عوامل تبعیض درخانواده:
 

این که چرا برخی ازوالدین در مورد فرزندان خود تبعیض روامیدارند ،پاسخهای متنوعی رادر این رابطه می توان عرضه کرد که ازجمله موارد ذیل است:
1. جهل ،نادانی وغفلت والدین ازحقوق کودکان خویش:
گاهی پدر ومادر به علت نداشتن سواد یا زندگی درروستاها ویا عوامل دیگردرباره این که کودکان چه حقوقی نسبت به والدین دارند ،جاهلند وبر اثر جهالت ونادانی خود برخی ازکودکان را بر بعضی دیگر ترجیح می دهند
به عنوان مثال در بسیاری ازمناطق دینا پدر ومادرها به فرزندان پسر بیش ازفرزندان دختر اهمیت می دهند واین خلاف دستورا ت دین مبین اسلام است که درابزار محبت وعواطف ودر نحوه تربیت هیج تفاوتی میان دختر وپسر قرار نداده است ودختران هم دردامن خانواده ازتمام حقوقی برخوردارند که پسران ازآن بهره مند می شوند.
2. حساسیت وتعصب نسبت به یک جنس: مثل دوست داشتن پسران بیش ازدختران.
اعراب زمان جاهلیت دختران را به علت کمبود برخی ازاستعدادهای خدادادی زنده به گور میکردند ویا حتی اگرهم بعضی ازخانواده ها به دلایلی آنها را نگه میداشتند کمترین ارزشی برای آن قایل نبودندوپیامبر اسلام به شدت باآن برخودر کرده است واسلام برای زن مقام بسیار بالای درخانواده قایل است، دراهمیت آن همان بس که درسوره نسا وجای جای قرآن کریم خداوند بارها مقام زن ومادر را ستوده است.
3. مشکل آفرینی برخی ازکودکان برای والدین
اگر درست توجه شود هیج کودکی به صورت ذاتی ومادر زادی ،بی تربیت وشلوغ کار نیست ودر بسیاری ازموارد این کانون نامساعد خانواده است که ازآنها افراد ناهل میسازد واین والدینند که باید باکارهای سنجیده وبرنامه ریزی دقیق خود محیط خانواده را به کانون تعلیم وتربیت فرزندان خود مبدل سازند.
ازطرفی دیگر اعمال ورفتار والدین درقبال همدیگر مهمترین نقش ترتبیتی را درمورد فرزندان آنان به عهده دارد
علی القاعده والدین بی تربیت نمیتوانند فرزندان سالمی تحویل جامعه دهند.
4. زییائی یکی ازکودکان وزشت بودن کودک دیگر
5. ناخواسته بودن کودک
6. ایجاد گروه بندی درمحیط خانواده:
هرکدام ازپدر ومادر میخواهند توجه طفل را به خود معطوف سازند، ودراین کشمکشها تنها کودک است که ضرر میبیند واحساس تبعیض میکند.
تمام این عوامل باعث میشودکه کودک مورد تبعیض درمحیط خانواده احساس زیادی بودن کند،غرورش شکسته شود ویاس وناامیدی براوچیره شود.

آثار تبعیض:
 

الف)آثار تبعيض درمحیط خانواده:
 

1. آسیب های که متوجه فرزندان میشود.
تبعيضها، روح يك عده را كه محروم شده‏اند فشرده و آزرده و كينه جو و انتقام كش مى‏كند و روح يك عده ديگر را كه به صورت عزيز بلاجهت درآمده‏اند لوس و كم حوصله و زودرنج و بيكاره و اسراف كن و تبذيركن مى‏كند. در ميان يك طبقه حسد و كينه و انتقام و نفرت و دشمنى و در طبقه ديگر كم حوصلگى نسبت به كار، استقامت نداشتن، اسراف و تبذير پيدا مى‏شود.
فكر كنيد مجموعاً چه اوضاع و احوالى در اثر بى‏عدالتى در ميان مردم پيدا مى‏شود!.
2. آسیب های که متوجه والدین میشود:
کسی که مورد تبعیض والدین خود قرار گرفته نسبت به آنها دچار بغض وکینه شده وعده ای جهت انتقام گیری ازوالدین خود عمدا دست به کارهای میزنند که خوشایند پدر ومادر نیست.
این گونه افراد عقده ای میشوند و جهت زنده کردن شخصیت تحقیر وخورد شده خود دست به هرکاری میزنند دختران که به علت دختر بودن مورد تبعیض قرار گرفته اند، سعی میکنند دراعمال ورفتارها شباهتهای به پسران پیداکنندتا ازاین طریق بتوانند کمبودهای خودرا جبران نموده ویا به عقیده خود ازاین طریق بتوانند نظر والدین خودرا جلب نمایند.

ب) آثار اجتماعی تبعیض:
 

تبعیض مهمترین عامل برای گسترش فساد وفقر است.
افرادی که درجامعه مورد تبعیض قرارمیگیرند برای دستیابی به امکانات مورد نیاز خود غالبا به ابزارهای خلاف قانون متمسک میشوند تابه کمک آن ابزارهابتوانند کمبودهای خودرا جبران نمایند واین کار به تدریج فسادهای اجتماعی را درتمام بدنه اجتماع سرایت میدهد.
ازطرفی دیگر تبعیض اقتصادی مروج فقر درجامعه است واین فقر درقدم اول تنها متوجه کسانی است که مورد تبعیض واقع شده اند اما در دراز مدت باعث ضعف کل نظام اجتماعی میشود.
کسترش فساد وفقر درجامعه که معلول تبعیض درعرصه اجتماع است راه را برای اعتراضات وهرج ومرج درجامعه فراهم میکند وموجی ازخشونت برعلیه قدرت حاکم به راه انداخته و هر چیزی که جلو آن قرار گیرد را نابود میکند واین درحقیقت پایان سلطه واستعمار قدرت حاکم است.
همانطوری که امروزه شاهد هستیم یگانه عامل بروز انقلابهای مردمی درکشورهای اسلامی چون مصر،یمن ،بحرین و... به اوج رساندن تبعیض وبی عدالتی توسط قشر حاکم برجوامع اسلامی است،که عاقبت دامن گیر آنها شده وموج اعتراضات افراد ستم دیده این حکام خودکامه را به زانو درآورده است.

ازبین بردن تبعیض:
 

اجرای عدالت درامور، چه درساحه جامعه وچه درساحه خانواده مهمترین عامل ریشه کن کردن تبعیض است.
عدالت درجامعه باعث رشد وشکوفایی وترقی وپیشرفت آن میشود و همگان را وامیدارد تا در راستای سربلندی وبالندگی کشور خود باجدیت فراوان گام بردارند.

نتیجه:
 

افغانستان کشوری که ازبدوتاسیس آن دچار نظام طبقاتی بوده وتمام امور سیاسی واقتصادی دردست قومیتی خاصی قرارداشته است وهمواره خودرا حاکم بلامنازع می پینداشته اند واین طرز فکر را قومیت های دیگر برنتافته ودرطول تاریخ این کشور،برای به دست آوردن حقوق ازدست رفته خود دست به شورشهای برعلیه قدرت حاکم زده است،ولی متأسفانه تمامی این تحرکات کمی بعد بدون نتیجه مانده و وضع به همان حالت قبلی خود برگشته است؛ ودرجهان معاصر که همۀ قدرت های بزرگ مثل آمریکا وانگلیس جنایتکار دم ازدموکراسی میزنند،هنوزهم درکشور افغانستان تراکم ثروت وقدرت بیداد می کند وهمه اینها معلول تبعیض حاکم برجامعه است.
درپارلمان،وزارتخانه ها،شهرداریها،ارتش،ودیگرنهادهای دولتی وغیردولتی تبعیض نقش پر رنگی دارد.
آری! این است علل عقب ماندگی کشوری که روزگاری مهد علم وفرهنگ وشاهراه تجارت ملل دیگربود،ولی امرزوه چنان درحیرت وسرگردانی به سرمی برد که میدانی برای آزمایش اجناس وسلاحهای قدرت های بزرگ شده است
بنابر این؛تبعیض مهمترین عامل فساد وفقر درجامعه ومهمترین علت کجرویهای فرزندان درمحیط خانواده به طوررعموم،ومهمترین علت عقب ماندگی کشور افغانستان به طور خصوص است ،که برای ریشه کن نمودن تبعیض درهردوعرصه جامعه وخانواده باید به عدالت رفتارکرد.
فهرست منابع:
1. شیرازی ،مکارم ، خمس پشتوانه استقلال بيت المال،قم، مدرسه امیرالمومنین ص‏109-118
2. عاملی ,حر ,وسائل الشّيعه، باب 3 من ابواب قسمة الخمس، حديث 1 و 2.
3. قاسمی، محمدعلی ،مطالعات راهبردی، شماره 15،ص 130
4. مسلم ، صحيح ، جلد 2، صفحه 752
5. مطهری ،مرتضی ،مجموعه‏آثار، تهران ، صدرا،1373، ج‏1، ص125

ارسال توسط کاربر محترم سایت : pcm_12




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط