راهبرد مديريت مسئله (2)

1 . مشکل ذهني : در اين تحقيق به مجموعه فرايندي گفته مي شود که در آن ذهن انسان با دريافت اطلاعات متعارض از مسيرهاي مختلف يا به علل ديگر از وضعيت تعادل خارج مي شود و تا به هنگام رسيدن به تعادل به دنبال پاسخ مي گردد . ذهن در اين مسير مراحل چهارگانه مسئله ، سوال ، پرسش و تعادل ذهني را مي پيمايد .
يکشنبه، 11 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهبرد مديريت مسئله (2)

راهبرد مديريت مسئله (2)
راهبرد مديريت مسئله (2)


 

نويسنده: علي نوري مطلق *




 

تعريف اصطلاحات و مفاهيم اساسي تحقيق
 

1 . مشکل ذهني : در اين تحقيق به مجموعه فرايندي گفته مي شود که در آن ذهن انسان با دريافت اطلاعات متعارض از مسيرهاي مختلف يا به علل ديگر از وضعيت تعادل خارج مي شود و تا به هنگام رسيدن به تعادل به دنبال پاسخ مي گردد . ذهن در اين مسير مراحل چهارگانه مسئله ، سوال ، پرسش و تعادل ذهني را مي پيمايد .
2 . مسئله : حاجت ، مطلب ، درخواست(1) در اين تحقيق ، مسئله از زماني که ذهن يک فرد به سبب نياز با ورود مجموعه اي از داده ها از حالت تعادل خارج و ايجاد انگيزه مي شود ، پديد مي آيد و تا زماني که اين برانگيختگي به يکي يا مجموعه اي از بروزهاي رفتاري بينجامد ، در حالت انگيزه باقي مي ماند . مسئله ، موضوعي است که يک ضرورت علمي يا عملي ما را به سوي آن مي کشاند و به نوعي براي ما مشکل ساز شده است . به تعبير ديگر با دغدغه ها ، نيازها و حساسيت هاي ما پيوند دارد .(2)
3 . سوال : رفتار پديد آمده از انگيزش که به صورت يک يا چند نماد بيروني (عملکردي) يا دروني (نفساني ، روان شناختي) بروز پيدا مي کند سوال تلقي مي شود . اين بروزها مي توانند در قالب نمادهاي رفتاي فردي ، اجتماعي يا ترکيبي از آن دو ، سازمان يافته يا سازمان نيافته ، نمود يابند . اين موارد مي توانند در حالتي که پاسخي نيافته و ذهن به حالت تعادل نرسد ، به بحران هاي فردي و اجتماعي (تنش) ، افسردگي ، تعارض ، ناهنجاري هاي فردي و اجتماعي و ... و سرانجام به نهادهاي سازمان يافته ناهنجار تبديل شوند يا فرد و گروه را بدان سو هدايت کنند.
4 . پرسش : جمله اي است که در آن پرسشي وجود داشته باشد . پرسيدن ، جويا شدن ، خبر گرفتن .(3) در اين تحقيق هنگامي که بروز رفتاري مسئله (سوال) درقالب نمادهاي نوشتاري يا گفتاري شکل گيرند ، آن را پرسش تلقي مي نماييم .
در واقع تفاوت مسئله با سوال در اين تحقيق آن است که مسئله به مشکل ذهني تا هنگامي گفته مي شود که در ذهن باقي است و بروز رفتاري نيافته ؛ اما سوال مرحله اي است که مشکل ذهني از حالت نهفته در ذهن خارج مي گردد و به بروز رفتاري امکان مشاهده آثار خود را فراهم مي سازد . مرحله پس از اين نيز زماني است که سوال از حالت بروز رفتاري که با نمادهاي رفتاري ديده مي شود ، به بروز کلامي در قالب نوشتاري يا گفتاري تبديل مي شود . گفتار يا نوشتار را نيز مي توان از جمله موارد بروز رفتاري برشمرد ؛ اما به واسطه يافتن خصلت کلامي از ويژگي هاي تفکر برتر انساني يعني نطق سود برده ، امکان ارتباط دو سويه را فراهم مي سازد . در مرحله سوال هر چند بروز رفتاري پديد آمده ، اين پديداري الزاماً به خواسته فرد نيست . به همين علت چنانچه کارشناسان به اين نوع از بروزها دقت و توجه نکنند ، بسا با بي توجهي فرد و جامعه به ناهنجاري هاي فردي و اجتماعي تبديل مي گردند . اما در مرحله پرسش ، بروز گفتاري و نوشتاري به صورت سازماندهي شده ، براي بيان مشکل و يافتن راه حل براي آن صورت مي گيرد .

مسئله ديني
 

اگر عنصر يا عناصر شکل دهنده مسئله بر اساس فطرت يا از داده هاي مرتبط با دين شکل گرفته يا بروزهاي رفتاري آن با دين مرتبط باشند ، مسئله را مسئله ديني مي دانيم . منظور از مسئله شناسي ، منقح نمودن صورت مسائل ، طبقه بندي آنها و ترسيم چار چوب مورد انتظار از پروژه هاي تحقيقاتي است . البته اين امر چيزي نيست که يک بار و براي هميشه انجام گيرد ، بلکه ماهيتي پويا و سيال دارد که لازم است همراه با حرکت آن سازمان در مقاطع مختلف ، مورد باز انديشي و ترميم و اصلاح قرار گيرد . از جمله اهداف مسئله شناسي ، تلاش براي رسيدن به يک نگرش جامع درباره کلان برنامه ها با توجه به فلسفه وجودي سازمان پژوهشي است ، به نحوي که در اين رابطه يک نقشه کلي به دست بدهد و جايگاه هر مسئله در آن ، قابل دستيابي باشد . در اين صورت به همه عرصه ها و ابعاد مسائل توجه خواهد شد و دچار بي توجهي به بعضي موارد و تک بعدي نگري نخواهيم شد . از جمله فوايد مسئله شناسي ، پيش گيري از پراکنده کاري وفعاليت هاي موازي است که مي تواند زمينه ساز تخصصي تر نمودن کارها و گسترش عمقي پروژه هاي تحقيقاتي گردد .(4)

مديريت بحران
 

مديريت بحران تلاش نظام مند اعضاي يک جامعه است که مي تواند اولاً از بروز بحرن پيشگيري کند ، سپس سازمان يا جامعه را آماده کند تا در مواقع وقوع بحران ، مدبرانه و آگاهانه و با برنامه قبلي برخورد کند و نهايتاً آثار نامطلوب يک وضعيت بحراني را به حداقل برساند و آن را کنترل کند .(5)

انگيزش(6)
 

انگيزش يعني به جنبش در آوردن ، واداشتن ، تحريک کردن ، شوراندن .(7)انگيزه به معناي ايجاد شوق رسيدن به چيزي ، يا انجام دادن کاري يا درک عقيده اي مي باشد . انگيزش علت رفتارهاست و به عوامل موجود در يک فرد اشاره دارد که رفتار را در جهت يک هدف فعال مي سازند . پژوهش هاي انجام شده در زمينه انگيزش در صدد پاسخ دادن به پرسش هايي درباره رفتار انسان هاست که با کلمه هاي سوالي « چرا » و « به چه عللي » آغاز مي شود . مي توان انگيزش را « به صورت » مجموع متغييرهاي پيچيده ارگانيزمي و محيطي که کنش آنها به فعاليت عمومي و جهت دار احساس و رفتار منجر مي شود . تعريف کرد . انگيزش فرايندي پوياست و نه ايستا . رفتارهاي انسان به استثناي برخي بازتاب هاي ساده به « انگيزه » (8) بستگي دارد . فرايندهاي انگيزشي جهت و شدت رفتارهاي هدف مند را تعيين مي کنند و افراد اين فرايندها را در ذهن خود به صورت ميل هاي آگاهانه تجربه مي کند .

هيجان(9)
 

هيجان يعني برانگيخته شدن ، به جوش و خروش آمدن ، مضطرب گشتن .(10) هيجان ها معمولاً به احساس ها و واکنش هاي عاطفي اشاره دارند . هر هيجان از سه مولفه اساسي برخوردار است : الف . مولفه شناختي ، افکار ، باورها و انتظارهايي که نوع و شدت پاسخ هيجاني را تعيين مي کنند ؛ ب . مولفه فيزيولوژيکي که شامل تغييرات جسمي در بدن است ؛ ج . مولفه رفتاري ، به حالت هاي مختلف ابراز هيجان ها اشاره مي کند . هيجان ها چند بعدي اند و به صورت پديده هاي ذهني ، زيستي ، هدف مند و اجتماعي وجود دارند . عنصر ذهني به هيجان احساس مي دهد ؛ يعني تجربه ذهني اي که هم معنا و هم اهميت شخصي دارد . هيجان از نظر شدت و کيفيت در سطوح ذهني احساس مي شود . تجربه هاي خصوصي ما از طريق ژست ها ، آواگري ها ، به ويژه جلوه هاي صورت به ديگران ابراز و منتقل مي شوند . پس هيجان ها کل بدن ما را درگير مي کنند . احساس ها و پديدارشناسي مان ، زيست شيمي و نظام عضلاني مان ، ميل ها و هدف هايمان و ارتباط و تعامل مان با ديگران است . هيجان ها احساسات ما را به ديگران منتقل مي کنند ، بر نحوه تعامل ديگران با ما اثر مي گذارند ، ما را به تعامل اجتماعي فرا مي خوانند و نقش مهمي در برقراري روابط ميان فردي ، حفظ و قطع آن دارند.

فطرت
 

فطرت يعني سرشت ، طبيعت ، نهاد ، دين ، سنت .(11) فطر در لغت به معناي خلق کردن و به وجود آوردن است و وقتي به صورت فطرت مبدل مي شود يعني حالت خاصي از خلق کردن . در اصطلاح منظور از فطرت ، خلقت خاص انسان است که با ديگر موجودات تفاوت دارد . در قرآن ، لغت « فطرت » در مورد انسان و رابطه او با دين آمده است : « فطره الله التي فطر الناس عليها » ، يعني آنگونه خاص از آفرينش که ما به انسان داده ايم ، يعني انسان به گونه اي خاص آفريده شده است . فطرت انسان يعني ويژگي هايي در اصل خلقت و آفرينش انسان است . (12)

جنگ رواني
 

جنگ رواني ، اقدامات رواني به منظور نفوذ عقايد ، احساسات و رفتارهاي گروه هاي مورد نظر است و اصولاً هدف هاي ملي را در زمان جنگ ، پشتيباني مي نمايد .(13) در بسياري از متوني که درباره جنگ رواني بحث کرده اند ، مانند کتاب دولت افلاطون تا دکترين هاي جديد و معتبر جهاني در مورد اين موضوع بحث شده است که مي توان از جمع بندي آنها ، جنگ رواني ر اين گونه تعريف کرد : استفاده برنامه ريزي شده از تبليغات به وسيله عوامل آشکاري همچون راديو ، تلويزيون ، مطبوعات و ... و عوامل پنهاني مانند شايعه به منظور تحريف عقايد ، تضعيف روحيه و بي اعتبار کردن انگيزه ها و کاستن از اقتدار حکومت مخالف .(14) « رونالد پرس » واژه معادل براي جنگ رواني ذکر کرده که گروه ها و افراد مختلف به کار مي برند . برخي از آنها عبارت اند از : جنگ افکار ، جنگ اعصاب ، جنگ سياسي ، جنگ تبليغاتي ، جنگ کلامي ، مبارزه اطلاعاتي ، جنگ کلمه و عقيده .(15)

انسان کامل
 

کمال انسان در تعادل و توازن اوست ؛ يعني انسان با داشتن استعدادهاي گوناگون آن وقت انسان کامل است که فقط به سوي يک استعداد گرايش پيدا نکند و استعدادهاي ديگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در يک وضع متعادل و متوازن ، همراه هم رشد دهد .
حقيقت عدل به « توازن » و « هماهنگي » بر مي گردد ؛ يعني رشد همه استعدادهاي انسان بايد هماهنگ باشد . علي عليه السلام انسان کامل است ؛ چون همه ارزش هاي انساني در حد اعلي و به طور هماهنگ در او رشد کرده است .(16)

آرمان شهر
 

تحقق عدالت ، دستيابي به حقيقت ، طرح آرماني ، مفاهيم خير و شر ، برابري و برادري ، مفاهيم عقلاني ، شيوه هاي رستگاري آدميان ، مشخصات حکمران و حاکم آرمان شهر ، تحقق بهشت اين جهاني ، و ... همگي در انديشه هاي آرمان ورزانه انديشوران آرمان شهر ذکر گرديده است . آرمان مهدويت و انتظار ، با گرايش به مفهوم اميد به آينده درخشان تاريخ در پرتو ظهور و حضور مهدي موعود عج الله تعالي در آخر الزمان و تحقق ابعاد کامل آرمان شهر اسلامي ، نمونه اي از تحقق عيني آرمان شهر اسلامي است که در قرآن کريم به آن وعده داده شده است . « دين و اخلاق در آرمان شهر حضرت مهدي موعود عج الله تعالي در تمامي اقوام و ملل يکسان خواهد بود و احکام اسلام قلمرويي به گستردگي جهان خواهد يافت »(17)

هنجار(18)
 

هنجار اصل ، قاعده يا قانوني است که بايد رفتار را هدايت و راهبردي نمايد .(19) بي هنجاري : وضعيت و حالتي است که زماني اتفاق مي افتد که انتظارات فرهنگي با واقعيات اجتماعي ناسازگار باشد (20) و گاه در مفهوم ، مترادف با کج روي و به معناي تخلف از ارزش ها و هنجارهاي حاکم بر روابط اجتماعي است .(20)کج روي ، ناهم نوايي با هنجار يا هنجارهاي معيني است که شمار کثيري از مردم ، در اجتماع يا جامعه اي پذيرفته اند .(22)انحراف بيشتر افراد ، آن را ناپسند و نادرست مي دانند (ستوده ، 1379) . کج روي و ناهنجاري اجتماعي(23) به يک معنا ، ناهم نوايي با هنجارهاي جامعه است (گول و ... ، 1376)

راست مغزي ، چپ مغزي(24)
 

بيشتر ما به طور معمول در فرايند هاي ذهني ، از يک نيم کره مغز استفاده بيشتري مي کنيم . (ميشل 25 ، 1998) . نيم کره چپ به فرايندهاي اطلاعات عددي و کلامي که نتايج آنها در حالت هاي خطي و دستوري کاربرد دارند ، تخصيص داده شده است . اين قسمت از مغز ، فعاليت هاي ذهني ، منطقي عقلاني و تحليل گرانه را انجام مي دهد و توانايي طبقه بندي و تجزيه و تحليل اطلاعات را داراست . نيم کره راست ، مبتکر ، خلاق و نوآور بوده ، قسمت هاي غير ذهني ما را فعال مي کند . اين قسمت در مورد اشکال سه بعدي و تصاوير به بحث پرداخته و توانايي فهم ترکيبات پيچيده و ساختارهاي در هم پيوسته را داراست (کارولين 26 ، 2003) . نيم کره هاي مغز همچنين به بخش هاي جلويي و عقبي تقسيم مي شوند . افرادي که خصوصيت چپ مغزي قوي تري دارند و با قسمت هاي جلويي مغز خود مي انديشند ، مشکلات را با استفاده از تفکر منطقي تحليل گر ، عقلاني هدف مند و نقاد حل مي کنند . اشخاصي که از قسمت عقبي نيم کره چپ استفاده مي کنند ، با ديدگاه عملي ، متاثرانه ، نگرش هاي قطعي و واقع گرا ، تفکر سازمان دهنده و انديشه هاي جزء گرايانه از ديگران جدا مي شوند . افراد راست مغزي که بيشتر با قسمت جلو مغز تفکر مي کنند ، با تصورات و تخيلات ، ابداع و نو آوري ، خلاقيت ، هنرمندي و روش هاي ديداري مشخص مي شوند . راست مغزهايي که با قسمت عقبي مغز خود تفکر مي کنند ، در مشارکت ، پشتيباني ، همکاري ، درون گرايي ، جمع پذيري ، انديشه هاي کيفي و عاطفي توانا هستند . بسيار حساس و با ذوق اند و تمايل دارند هنرمند باشند (جيلر 27 ، 2001)

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاديار : پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
1. حسن عميد ، فرهنگ عميد ، ج 2 ، ص 1798 .
2. غلامعباس توسلي ، « جايگاه مسئله شناسي در سازماندهي پژوهش هاي ديني » ، پژوهش و حوزه ، ش 7 ، ص 3 .
3. حسن عميد ، همان ، ج 1 ، ص 451 .
4. غلام عباس توسلي ، همان ، ص 4 .
5. هوشمند سفيدي و ديگران ، 12 تا 14 آذرماه « ميزگرد روابط عمومي بحران » .
6. Motivation .
7. حسن عميد ، فرهنگ عميد ، ج 1 ، ص 257 .
8. Motive .
9. Emotion .
10. حسن عميد ، همان ، ج 2 ، ص 1985 .
11. همان ، ص 1543 .
12. مرتضي مطهري ، مجموعه آثار ، ج 3 ، ص 455 .
13. حسين متفکر ، جنگ رواني ، ص 18 .
14. همان .
15. صلاح نصر ، جنگ رواني ، محمود حقيقت کاشاني ، ص 89 .
16. مرتضي مطهري ، همان ، ص 65 .
17. حجت الله اصيل ، آرمان شهر در انديشه ايراني ، ص 87 .
18. Norm
19. باقر ساروخاني ، درآمدي بر دائره المعارف علوم اجتماعي ، ج 2 ، ص 538 .
20. ر . ک : محمد داوري ، و ديگران ، درآمدي بر جامعه شناسي ، ترجمه محسن ثلاثي .
21. بروس کوئن ، درآمدي بر جامعه شناسي ، ترجمه محسن ثلاثي .
22. آنتوني گيدنز ، جامعه شناسي ، ترجمه منوچهر صبوري ، ص 149 .
23. Social deviation .
24. Right brain - left brain .
25. Mitchell .
26. Carolyn .
27. Giller .
 

منبع:‌نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 4




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.