تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام (2)

1 . تنبيه آثار جانبي هيجاني نامطلوب به بار مي آورد . ارگانيسمي که تنبيه مي شود ، مي ترسد و اين ترس به محرکه هاي مختلفي که هنگام تنبيه شدن او حضور دارند ، تعيمم مي يابد . 2 . تنبيه به ارگانيسم نشان مي دهد که چه کار نکند ، نه اينکه چه کار بکند . در قياس با تقويت ، تنبيه هيچ گونه اطلاعاتي در اختيار ارگانيسم نمي گذارد . تقويت نشان مي دهد رفتاري که در موقعيت انجام گرفته موثر بوده است
يکشنبه، 11 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام (2)

تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام (2)
تنبيه از ديدگاه روان شناسي و اسلام (2)


 

نويسندگان: شهنام ابوالقاسمي * / تمنا داودي **




 

عوارض نامطلوب تنبيه
 

دلايل اسکينر بر عليه تنبيه به قرار زيرند :(1)
1 . تنبيه آثار جانبي هيجاني نامطلوب به بار مي آورد . ارگانيسمي که تنبيه مي شود ، مي ترسد و اين ترس به محرکه هاي مختلفي که هنگام تنبيه شدن او حضور دارند ، تعيمم مي يابد .
2 . تنبيه به ارگانيسم نشان مي دهد که چه کار نکند ، نه اينکه چه کار بکند . در قياس با تقويت ، تنبيه هيچ گونه اطلاعاتي در اختيار ارگانيسم نمي گذارد . تقويت نشان مي دهد رفتاري که در موقعيت انجام گرفته موثر بوده است . بنابراين ، به يادگيري بيشتري نياز نيست . تنبيه غالباً اين آگاهي را به ارگانيسم مي دهد که پاسخ تنبيه شده در اينجا تقويت موثر نيست و او به يادگيري بيشتري نياز دارد تا منجر به پاسخي که کارساز است .
3 . تنبيه صدمه زدن به ديگران را توجيه مي کند . اين البته در پرورش کودکان بيشتر صادق است . وقتي که کودکان تنبيه مي شوند ، تنها چيزي که مي آموزند اين است که در بعضي موقعيتها صدمه زدن به ديگران جايز است .
4 . کودک با قرار گرفتن در موقعيتي که بتواند در آن رفتار قبلاً تنبيه شده خود را انجام دهد ، بدون اينکه براي آن تنبيه شود ممکن است وادار به انجام آن رفتار شود . بنابراين ، در غياب عوامل تنبيه کننده ، ممکن است کودکان فحش بدهند ، شيشه بشکنند ، با بزرگترها بي ادبانه رفتار کنند ، به بچه هاي کوچکتر آزار برسانند و غيره . اين کودکان آموخته اند که در حضور عوامل تنبيه کننده ، اين رفتارها را واپس بزنند ، اما دليلي نمي بينند که در غياب عوامل تنبيه کننده اين رفتارها را انجام ندهند .
5 . تنبيه در شخص تنبيه شده نسبت به عامل تنبيه کننده و ديگران پرخاشگري ايجاد مي کند . تنبيه در شخص تنبيه شده پرخاشگري ايجاد مي کند . اين پرخاشگري ممکن است موجب مشکلات ديگري شود . براي نمونه ، موسسات کيفري جامعه ، که تنبيه را به عنوان وسيله اصلي به کار مي برند ، سرشار از افراد پرخاشگر هستند ، و مادام که تنبيه يا تهديد تنبيه براي کنترل رفتار آنان به کار مي رود ، همچنان پرخاشگري باقي خواهند ماند . سعدي در گفته حکيمانه خود اثر همين پديده را نشان داده است :
چيزي که داني دلي را بيازارد تو خاموش تا ديگري بيازارد
6 . تنبيه اغلب يک پاسخ نامطلوب را جانشين پاسخ نامطلوب ديگر مي سازد . براي نمونه ، کودکي که به سبب ريخت و پاش تنبيه مي شود ، بچه گريه کن تربيت مي شود . همان گونه که شخصي که براي دزدي تنبيه مي شود ، ممکن است پرخاشگر شود و در فرصت مناسب ، به جرايم سنگين دست بزند .
7 . مشکل ديگر استفاده از تنبيه کردن اين است که تنبيه کردن عملي است که به سرعت توسط ديگران به کودکان و نوجوانان آموخته مي شود . بندورا و والترز(2) شواهدي به دست داده اند حاکي از اين است کساني که شاهد تنبيه شدن افراد توسط ديگران بوده اند در مواقع و مکان هاي ديگر ، خود به تنبيه ديگران اقدام کرده اند .
8 . يکي ديگر از پيامدهاي نامطلوب تنبيه اين است که فرد تنبيه شده براي فرار از تنبيه ، ممکن است به رفتاري که تنبيه به دنبال دارد نپردازد ، رفتارهاي ديگري را جانشين آن کند . برخي رفتارهاي جانشين مخرب ناسازگارانه و روان رنجورانه هستند . سازوکارهاي دفاعي رواني ، که مکتب روانکاري توضيح داده است ، راه هايي هستند که در آنها آرزوهاي سرکوب شده ، سانسور را کنار مي زنند و راه بروز مي يابند . طبق نظر اسکينر (1972) ، اين سازوکارها در واقع راه هايي هستند که افراد براي فرار از تنبيه به آنها متوسل مي شوند . شخص ممکن است به جاي انجام رفتاري که تنبيه به دنبال دارد ، طريقي به آن رفتار بپردازد که به تنبيه به دنبال نداشته باشد ، مانند خيال پردازي يا روياي روزانه ؛ و يا شخصي ممکن است با متوجه ساختن رفتار قابل تنبيه به چيزهايي که نمي تواند تنبيه کننده باشند ، آن رفتار را به جا سازد . مثلاً ممکن است به اشياي فيزيکي ، کودکان يا جانوران پرخاشگري کند . (3)
به قول ريس(4)و(5) استفاده از روش تنبيه آخرين راه حل است . اگر لازم است از آن استفاده شود ، بايد در موسسات تخصصي يا در دفتر کار يک درمانگر مجاز از آن استفاده شود .(6)
با توجه به آنچه که از برخي روان شناسان و مربيان نقل شده ، که در روان شناسي نيز حتي تنبيه بدني به کلي مطرود و ممنوع نيست ، بلکه در مواردي آن را جايز و حتي لازم مي دانند .(7)
ديدگاه برخي فقها پيرامون تنبيه : با توجه به شرايط ، جو زمان و برخي اصول فلسفي و ديني نظرات فقهاء ، مي توان به دست آورد که برخي از آنها ، تنبيه را به اشکال گوناگون و نه صرفاً بدني مجاز دانسته ، اما در کميت و کيفيت آن و در موارد اجرا کننده آن اختلاف نظر دارند . در اينجا به برخي از اين نظرات مي پردازيم :
آيه الله العظمي اراکي در پاسخ به اين که هرگاه پدر ، فرزند خود را به قصد تاديب مورد ضربت قرار دهد آيه ديه دارد يا خير ؟ فرموده اند : هرگاه تاديب طفل متوقف باشد بر ضرب جائز است ولي بايد سرخ و کبود نشود .(8)
آيه الله العظمي بروجردي در اين زمينه مي فرمايند : « اگر بچه يکي از گناهان کبيره را انجام دهد ، والدين يا معلم او مي تواند به قدري که ادب شود و ديه او واجب نشود او را بزند »
(9) آيه الله العظمي گلپايگاني نيز مي فرمايند : « اگر بچه يکي از گناهان کبيره را انجام دهد ، والدين يا ديگران با اجازه والدين او حتي به قدري که ادب شود و ديه وارد نشود او را بزند » (10)حضرت امام خميني نيز م فرمايند : « گفته شده است که در ادب کودک زدن بيش از ده شلاق کراهت دارد . اما ظاهر اين است که ادب کودک بايد با توجه به نظر ادب کننده و والدين کودک باشد . گاهي مصلحت کودک اقتضاء مي کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهي اقتضاي بيشتر از ده شلاق مي کند ، ولي در هر حال ، نبايد از تعزير فرد بالغ بيشتر شود ، بلکه احتياط اين است که از تعزير يک مرد بالغ هم کمتر باشد و احوط از آن اين است ، که به پنج و شش شلاق اکتفا شود »(11)

تنبيه کودک در روايات
 

در هر شکل که بتوان روايات را تفسير نمود نکته مهم اين است که خداوند انسان را آزاد آفريده و دين مبين اسلام نيز بر خلاف نظر برخي از نظريه پردازان نسبت به انسان ديدگاه خوش بينانه دارد .
رواياتي که از سوي ائمه معصومان عليهم السلام در ارتباط با تنبيه مطرح شده اند ، سه دسته هستند که روايات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مي شود ، ولي روايات دسته اول جنبه قانوني و قضايي دراند . سه دسته روايات عبارتند از :(12)
دسته اول رواياتي هستند که اجازه تنبيه کودک را به حاکم مي دهد ، در برابر گناهاني که کودک انجام مي دهد . مانند سرقت ، زنا ، لواط و ... او را تنبيه و تعزير کند . به دليل اينکه ، اين دسته از روايات در مورد حقوق کيفري است و تحقق آن به دست قاضي است و با موضوع بحث ما ، که در زمينه والدين و معلم مي باشد ، چندان ارتباطي ندارد ، از بحث درباره آن صرف نظر مي کنيم .
دسته دوم رواياتي است که تنبيه کودک را در جهت تربيت و تاديب او ، براي پدر و معلم جايز مي شمارد . دسته سوم رواياتي است که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي شمارد . از روايات دسته دوم و سوم مي توان به روايات زير اشاره کرد :
1 . حماد بن عثمان مي گويد : از امام صادق عليه السلام در مورد ادب کودک و عبد پرسيدم ، امام فرمود : پنج يا شش ضرب و تا مي تواني مدارا کن .(13)
2 . امام صادق عليه السلام ، مي فرمايد : « کودکان مکتبي نوشته هاي خود را نزد اميرالمومنين عليه السلام آوردند تا بهترين آنها را انتخاب کند . امام فرمود اين کار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است . به معلمتان بگوييد اگر بيشتر از سه ضربه براي تاديب شما بزند قصاص خواهد شد .»(14)
3 . از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيز نقل شده است که فرمود : « ادب کودک سه ضربه است و افزودن بر آن روز قيامت قصاص مي شود . »(15)
4 . حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند : نماز را هفت سالگي به کودک ياد دهد و در ده سالگي او را بر ترک نماز تنبيه کنيد .(16)

تا چه اندازه مي توان کودک را تنبيه کرد ؟
 

در راستاي کميت تنبيه در روايات پاسخ هاي گوناگوني مطرح شده است . برخي سه تا ، برخي چهار تا ، برخي ديگر شش را مطرح کرده اند ولي در جمع اين روايات مي توان گفت : براي معلم زدن بيش از سه تا جايز نيست چون در معتبره سکوني امام ، بيش از سه تا را براي معلم جايز ندانسته اند و فرمودند : قصاص خواهد شد . اما براي پدر ، پدربزرگ ، جد پدري و شايد مادر ، بيش از شش تا زدن جايز نيست . البته به حسب تفاوت موارد ، تعداد ضرب هم متفاوت مي شود . ولي به هر حال ، بيش از شش تا جايز نيست بزنند . اما در مورد کيفيت تنبيه کودک آنچه از روايات استفاده مي شود چند نکته است :(17)
الف . بايد عمل خلاف کودک را ناديده انگاشت و در صورت عدم تکرار آن ، به رخ کشيده نشود . پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در پاسخ به سوال جزي نسبت به عصيان اهل خانواده او ، تا سه مرتبه مي فرمايد : آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبه چهارم مي گويد : اگر تنبيه کردي به اندازه جرم و گناه ، آنها را تنبيه کن .(18)
ب . همواره بايد با کودک حتي در تنبيه او با نرمي و مدارا برخورد کرد . امام صادق عليه السلام به حماد بن عثمان فرمود : پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن .(19) در اينجا که مسلماً مداراي در کيفيت مطرح است ، اگر نگوييم مداراي در کميت هم مراد است .
پ . بايد از زدن به جاهاي حساس بدن کودک پرهيز کرد . رسول اکرم صلي الله عليه و آله در روايتي فرمود : از زدن به سر و صورت بپرهيز.(20)
ج . تنبيه کودک نبايد آنقدر شديد باشد که موجب سرخ شدن يا کبود شدن بدن او شود ؛ چه در اين صورت موجب پرداخت ديه توسط تنبيه کننده مي شود حتي اگر تنبيه کننده پدر باشد .(21)

سن تنبيه
 

از رواياتي که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي دانند ، اينطور استنباط مي شود که وقتي کودک خوب و بد را درک مي کند و بتواند بين خوب و بد تمييز قايل شود و عقل را در اين زمينه به کار گيرد ، مي توان او را تنبيه کرد ، زيرا برخي از اين روايات تنبيه را بر ترک نماز در 7 سالگي ، برخي در 9 سالگي و برخي در 10 سالگي جايز مي دانند .
گرچه مي توان گفت برخي روايات در مورد تنبيه کودک بر ترک نماز است ، ولي در موارد ديگري نيز مصداق دارد ؛ زيرا هدف از تنبيه کودک تاديب و تربيت اوست و وقتي کودک بتواند بدي و خوبي امور را تشخيص دهد ، علت تنبيه را درک کند . اگر او را تنبيه کنيم به هدف نخواهيم رسيد . در روايتي از امام صادق عليه السلام در مورد کودکي ، که دزدي کرده بود ، فرمود : از او بپرسيد آيا مي داند دزدي عقوبت دارد ، اگر مي دانست بپرسيد : عقوبت آن چقدر است . اگر نمي دانست ، رهايش کنيد .(22)

تنبيه و عمل
 

آيا هر عمل و خلافي که از کودک سر زد مي توان او را تنبيه کرد ، يا فقط در برابر گناهان مي توان او را تنبيه کرد ؟ در اين ارتباط بعضي از روايات در امور محرم صريح و روشن هستند . مانند رواياتي که تنبيه کودک را بر ترک نماز جايز مي دانند . آنچه از روايات استنباط مي شود اين است که در مواردي ، که به تاديب و تربيت کودک مربوط مي شود ، مي توان او را تنبيه کرد ، خواه اين خلاف ، از خلاف هاي اخلاقي ، عرفي يا اجتماعي باشد که از نظر شرع گناه محسوب نمي شود و يا خلافي باشد که از نظر شرعي گناه محسوب مي شود ؛ زيرا در غالب اين روايات سوال از ادب کودک است که تقريباً معادل تربيت امروزي است .(23)

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاديار گروه روان شناسي باليني دانشگاه آزاد اسلامي تنکابن.
** دانشجويي کارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي.
1 . همان .
2. Bandura and walterz .
3. علي اکبر سيف ، روان شناسي پرورشي ، ج 4 ، ص 277 .
4. Reese .
5. علي اکبر سيف ، تغيير رفتا و رفتار درماني ، ص 400 - 391 .
6. ريس ، اي ، پي ، رفتار انسان : تجزيه و تحليل و کاربرد ، ترجمه علي اکبر سيف ، ص 158 .
7. اکبر خوئي نژاد ، روش هاي تربيت کودک ، ص 345 - 344 .
8. حسن بن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت اول .
9. ميرزا حسين نوري طبرسي ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روايت 2906 .
10. تيمي آمدي ، غررالحکم ، ج 2 ، ص 640 ، ش 457 .
11. علي عطائي ، آراء فقها و المراج في حکم تاديب الصبيان و ضربهم ، ص 29 .
12. الميثي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
13. جواد ابن محمد حسيني شقرايي عاملي ، مفتاح الکرامه ، آراء فقها و المراج في حک تاديب الصبيان و ضربهم ، ج 8 ، ص 273 .
14. همان .
15. حسين جعفري ، آداب المعلمين ، ص 7 - 356 .
16. علاء الدين متقي هندي ، کنز العمال ، ج 16 ، ص 440 ، روايت 45327 .
17. محمد بن حسن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت 1 .
18. الميثي حافظ نور الدين ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ص 106 .
19. محمد بن حسن حرعاملي ، وسائل الشيعه ، ج 18 ، ص 581 ، روايت اول .
20. همان .
21. همان ، روايت 2 .
22. حافظ نور الدين ، الميثي ، مجموع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 106 .
23. ميرزا حسين نوري طبرسي ، مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 18 ، روايت 2906 .
 

منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 4




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط