اصفهان

خرّما شهر سپاهان ب چنان زيب و نمود آن هواي مشک ساي و آن فضاي مشکسود بر هواي مشک سايش بي دريغ از من سلام بر فضاي مشک سودش بي شمار از من درود بس خوش آمد در سپاهان جلوه خرم بهار خاصه در هنگام فروردين، کنار زنده رود بنگرد خرم بهشتي سبز و ناپيدا کران
دوشنبه، 12 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصفهان

اصفهان
اصفهان


 

شاعر:اديب برومند




 
خرّما شهر سپاهان ب چنان زيب و نمود
آن هواي مشک ساي و آن فضاي مشکسود
بر هواي مشک سايش بي دريغ از من سلام
بر فضاي مشک سودش بي شمار از من درود
بس خوش آمد در سپاهان جلوه خرم بهار
خاصه در هنگام فروردين، کنار زنده رود
بنگرد خرم بهشتي سبز و ناپيدا کران
هر سياحتگر که سوي اين ديار آيد فرود
شهر پوشيده ست از گوهر نشان ديباي سبز
همچو زيبا حجله اي کز بهر عشرت، در گشود
هر طرف باغي است پيدا، هر کجا راغي پديد
باغ را بايد گشود و راغ را بايد ستود
از دو سوي جويباران، سرکشيده بر سپهر
بس درختان با طراوت، بس نهالان با نمود
باغ را آمد نصيب از غنچه سوري و ياس
هم ز لعل نابسفته، هم ز مشک نابسود
شهر را بر سر فتاده حلّه اي رنگين طراز
حله اي کو را بود از سبزه و گل تاروپود
خرمي با دلبري توأم، چو گل با رنگ و بوي
رنگ و بو با زب و فرهمره، چو ني با چنگ و رود
اي پي عکس بنفشه، جوي را بيني بنفش
وز پس جوق کبوده، رود را يابي کبود(1)
سارک و قمري نشسته بر فراز گلبنان
اين بدان آرد پيام و آن بر اين خواند سرود
اين بدان گويد: ره عيش و طرب مسپار دير
آن بدين گويد: سوي وصل بتان بشتاب زود
بلبلان خوش سخن با دلفريبان چمن
خوش به رازند و نياز و گرم گفتند و شنود
در کنار رود بيني بيشه اي انده زداي
کز روان بخشي ز دل گرد کدورتها زدود
بس بت رعنا، به زير نونهالانش نشست
بس دل شيدا به طرف جويبارانش غنود
بنگر آنجا بس درختان صفّ کشيده با نظام
چون گروه لشکري هنگام سان در زير خود
در وراي رود بنگر «کوه صفه» پا به جاي
کز وقار خود به فر و زيب اين منظر فزود
رود جوشان است و دارد چشم بر سيماي کوه
کوه خاموش ست و دارد گوش بر آواي رود
و آن پل محکم که چون دين و دل مرد خداست
گرد بر گردش، درخت و آب، دين و دل ربود
بنگر امواج لطي رود افغان داده سر
همچنان سرگشته مامي، در غم گمگشته رود
رشک اين خرم زمين را از فراز کارگاه
مي رود بر ديدگان آسمان هر لحظه دود
رفتن از شهر سپاهان بس دريغ آد اديب
در چمن ناکرده عيش و از طرب نابرده سود

پي نوشت ها :
 

1- جوق: دسته، گروه- کبوده: درخت تبريزي، سپيدار.
 

منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.