انرژي هسته اي و خلع سلاح هسته اي در صفحه شطرنج ژئواستراتژيک (1)
نويسنده: ناصرثقفي عامري
برگردان: افسانه احدي
برگردان: افسانه احدي
چکيده
کليد واژه ها:
انرژي هسته اي، خلع سلاح، امنيت انرژي، ايران، توسعه هسته اي
درآمد
بنابراين وظيفه و کارکردهاي معاهده منع اشاعه و انطباق آن با محيط جديد بين المللي موضوعي با اهميت تلقي مي شود. به عبارت ديگر، سؤال اينجاست که چطور مي توان با تقاضاي رو به افزايش براي انرژي هسته اي برخورد کرد و همزمان از خطر گسترش سلاح هاي هسته اي اجتناب نمود. براي پاسخگويي به اين سؤال اساسي بررسي مورد ايران مفيد خواهد بود به ويژه که تلاش ايران براي کسب انرژي هسته اي چالش هاي زيادي در ارتباط با تبعيت و تعهدش به منع گسترش سلاح هاي هسته اي روبه رو شده است. مورد برنامه هسته اي ايران و شيوه برخورد جامعه بين الملل با آن نه تنها براي حل يک بحران به لحاظ ظهور روند جديدي که رهيافت هاي جديدي را در ارتباط با مسئله امنيت انرژي و خلع سلاح هسته اي مطرح مي کند، اهميت دارد.
امنيت انرژي
اگر روند کنوني ادامه يابد. تقاضاي جهاني انرژي در 25 سال آينده به بيش از 50 درصد خواهد رسيد. آژانس انرژي بين المللي در گزارش خود با عنوان چشم انداز انرژي جهاني در سال 2002 از استفاده جهاني از انرژي هسته اي پشتيباني کرده است. زيرا بنا به گزارش مزبور از سال 2002 تا 2030 تقاضا براي اين انرژي افزايش مي يابد و اين در حالي است که تقاضا براي سوخت هاي فسيلي به 90 درصد خواهد رسيد. اين آژانس همچنين پيش بيني مي کند که افزايش رقابت براي منابع انرژي باعث خواهد شد تا تجارت سوخت هاي فسيلي تا 2030 به دو برابر افزايش يابد که بنابراين 20 تريليون سرمايه براي مقابله با اين چالش مورد نياز خواهد بود. چنين روندي افزايش چشمگيري را در قيمت هاي انرژي به دنبال دارد.
در سال هاي اخير با مشکل امنيت انرژي به شيوه هاي گوناگوني همچون اختصاص ذخاير نفتي استراتژيک و تنوع سازي در منابع و توليد کنندگان انرژي، برخورد شده است. آمريکا و چندين کشور اروپايي امروزه ذخاير استراتژيک نفتي دارند که مي تواند تأثيرات هر گونه قطع يا تعليق جريان نفت را تعديل کند. اين کشورها همچنين وابستگي خود به انرژي را متنوع کرده اند. بنابراين تأثير هر گونه اختلال و يا انرژي بر کشورهاي توسعه يافته مي تواند بسيار کمتر از تأثيري باشد که چنين امري مي تواند بر کشورهاي ضعيف تر و يا با اقتصادهاي در حال توسعه داشته باشد.
ترکيبي از صعود قيمت هاي انرژي و حوادث ژئوپوليتيک در مسئله صادرات گاز روسيه به اروپا نمايان گرديد. اين امر بر نقش مهم بازيگران در عرصه انرژي قابل دسترس و ارتباط آن يا در رشد اقتصادي و توسعه انساني و آسيب پذيري سيستم جهاني انرژي در جبران قطع جريان انرژي تأکيد دارد. بنابراين تصميماتي که در ارتباط با امنيت انرژي در دو دهه آينده اتخاذ خواهد شد در تعيين روندهاي مربوط به بازار جهاني انرژي و سياست هاي امنيت انرژي به طور اعم و در ارتباط با کشورهاي مختلف حياتي خواهند بود. امروزه نفت، گاز و زغال سنگ منابع عمده انرژي را تشکيل مي دهند و ديگر منابع انرژي به ويژه انرژي هاي تجديد شدني بيشتر در آينده کاربرد خواهند داشت. زيرا فن آوري مرتبط با اين نوع انرژي ها هنوز تا توسعه کامل و رقابت پذيري در بازارهاي تجاري راه طولاني را در پيش دارند. تا زماني که اين گونه انرژي توسعه پيدا کنند، تقاضاي تحت تأثير چشم انداز کاهش منابع نفت و نگراني هاي مرتبط با تغييرات آب و هوايي جهان مشکلات خواهد گرفت. برخي از کشورهاي صنعتي به ويژه در اروپا مستعد تجديد نظر در برنامه هاي انرژي هسته اي که در دهه 1980 آغاز شده هستند. به همان ترتيب در کشورهاي در حال توسعه نيز علاقه اي روبه افزايش براي دستيابي به انرژي هاي غير فسيلي به ويژه هسته اي وجود دارد. در ميان کشورهاي مذکور برزيل، ايران و آفريقاي جنوبي مايل اند تا انرژي هسته اي را با اهداف مسالمت آميز و در مقياس صنعتي وسيعي به کار گيرند. از سوي ديگر قيمت هاي بالاي انرژي فسيلي و نياز به جلوگيري از رشد تقاضا براي اين نوع انرژي، کسب توانايي هسته اي را رقابتي تر نموده است. در صورت ادامه روند کنوني پيش بيني مي شود که در آينده توانايي توليد انرژي هسته اي در جهان از 368 گيگاوات در سال 2005 به 416 گيگاوات در سال 2030 افزايش يابد. حتي اين رقم در صورت اتخاذ سياست هاي مناسب تر در زمينه توليد انرژي هسته اي مي تواند به 519 گيگاوات تا سال 2030 برسد.
رستاخيز هسته اي
در دهه 1980 به دنبال حوادث جزيره «تري مايل آيلند» که در سال 1979 در آمريکا به وقوع پيوست و «چرنويل» که در سال 1986 در شوروي سابق روي داد، روند توسعه انرژي هسته اي کند شد. همچنين در دهه 1990 قيمت رو به کاهش گاز طبيعي مولدهاي توربيني گازي را در اروپا و آمريکا جايگزين هاي جذابتري نسبت به انرژي هسته اي ارائه نمودند. با اين حال انرژي هسته اي در توليد انرژي برق با کارآيي بسيار بهتري که داشت همچنان سهم بيشتري را به خود اختصاص داده است. بسياري از کشورها نسبت به وابستگي به منابع انرژي وارداتي خود بسيار هوشيارانه برخورد مي کنند. کشورهاي پيشرو در صنعت برق هسته اي همانند فرانسه و ژاپن به انرژي هسته اي به طور عمده اي به انرژي هسته اي براي تأمين نيازمندي هاي خود اتکاء دارند. قطع جريان گاز صادراتي به اروپا در ژانويه 2006 بار ديگر بر بي ثباتي توليد گاز و نفت بار ديگر تأکيد نمود. نگراني هايي که در پي حوادث مزبور به وجود آمد علايق خفته نسبت به انرژي هسته اي را بيدار کرده است. آسيا به ويژه به توسعه عظيم توليد انرژي هسته اي روي آورده است. براي مثال در چين پيش بيني شده که توليد برق از انرژي هسته اي سالانه از 2004 تا 2030 به طور متوسط 7/7 درصد رشد داشته باشد. در هند نيز پيش بيني شده که ميزان رشد انرژي هسته اي به طور متوسط 1/9 درصد در سال باشد. هند در نظر دارد تا سال 2030، به 40 گيگاوات برسد. چين تا سال 2020 در نظر دارد به 40 گيگاوات انرژي هسته اي دست يابد؛ ژاپن در نظر دارد تا سال 2015 به 28 گيگاوات دست يابد.
ظاهراً بسياري از کشورهاي فاقد توان هسته اي گزينه هاي دستيابي به انرژي هسته اي را به طور جدي مورد توجه قرار داده اند. دراين رابطه فرانسه به بسياري از کشورهاي عربي ايجاد تأسيسات توليد انرژي هسته اي را پيشنهاد نموده است. فرانسه در مورد توافقنامه اي براي همکاري هسته اي با ليبي پيش رفته و مذاکراتي را با الجزاير و امارات متحده عربي آغاز نموده است. پيشنهاد هسته اي فرانسه به کشورهاي عربي به زعم برخي از ناظران به منزله از يک سو تلاشي براي کاهش وابستگي فرانسه به منابع انرژي کشورهاي عربي و از سوي ديگر افزايش صادرات هسته اي اين کشور است. همچنين گفته شده که فرانسه توسعه صادرات هسته اي خود را امري بسيار مهم و استراتژيک و در حقيقت آن را وزنه تعادلي در برابر سياست هاي توسعه گراي روسيه و چين براي افزايش نفوذ و حضورشان در آسيا و آفريقا مي داند.
به طور کلي بايد گفت که موج توجه و علاقه به دستيابي به انرژي هسته اي به رسانه هاي جمعي و به عرصه تجارت سرايت نموده است. دورنمايي از آينده انرژي هسته اي به نحو روشني توسط محمد البرادعي، رئيس آژانس بين المللي انرژي هسته اي بيان شده است: «هر چه بيشتر به آينده نگاه کنيم، مي توانيم بيشتر شاهد کشورهايي باشيم که منافع بالقوه را در توسعه توان هسته اي دارند و آن را براي محيط جهاني و رشد اقتصادي ضروري مي دانند».
تحول مهم ديگر در عرصه توسعه برنامه هاي توليد انرژي هسته اي، علاقمندي برخي دولت ها براي پيوستن به گروه کشورهاي توليد کننده سوخت هسته اي است. تاکنون آرژانتين، استراليا، برزيل، کانادا، ايران، آفريقاي جنوبي و اوکراين علاقه خود را به توسعه توانايي هاي تجاري غني سازي اورانيوم اعلام کرده اند.
چالش هاي توسعه هسته اي
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاييز 1385، صص249 - 245.