امنيت هسته اي پاکستان، چالش در حال تشديد (2)

ايالات متحده از زمان برملا شدن فعاليت هاي شبکه عبدالقديرخان در زمينه فروش اطلاعات و فناوري هاي هسته اي به کشورهاي ديگر با چالشي هم سنگ با چالش مبارزه با تروريسم مواجه شده است که بخش مهمي از آن نيز در پاکستان جريان دارد، اگر چه نگراني هاي امريکا در مورد پاکستان هسته اي از هنگام آزمايش هاي هسته اي اين کشور وجود داشته است.
چهارشنبه، 21 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امنيت هسته اي پاکستان، چالش در حال تشديد (2)

امنيت هسته اي پاکستان، چالش در حال تشديد (2)
امنيت هسته اي پاکستان، چالش در حال تشديد (2)


 

نويسنده: اسماعيل بشري




 

تمهيدات ايالات متحده و پاکستان براي تأمين امنيت هسته اي اين کشور
 

ايالات متحده از زمان برملا شدن فعاليت هاي شبکه عبدالقديرخان در زمينه فروش اطلاعات و فناوري هاي هسته اي به کشورهاي ديگر با چالشي هم سنگ با چالش مبارزه با تروريسم مواجه شده است که بخش مهمي از آن نيز در پاکستان جريان دارد، اگر چه نگراني هاي امريکا در مورد پاکستان هسته اي از هنگام آزمايش هاي هسته اي اين کشور وجود داشته است.
روزنامه نيويورک تايمز در شماره مورخ 17 نوامبر 2007 در گزارشي در خصوص کمک هاي دولت بوش به پاکستان در زمينه تأمين امنيت تأسيسات و تسليحات هسته اي اين کشور نوشت :«در سال گذشته دولت بوش بيش از 100 ميليون دلار براي اين منظور هزينه کرده است. برنامه کمک به تأمين امنيت تأسيسات هسته اي پاکستان کاملاً محرمانه بوده و در واشنگتن نيز افراد زيادي از آن باخبر نبوده اند. در قالب اين برنامه تجهيزات بسياري از هلي کوپتر گرفته تا دوربين هاي ديد در شب و تجهيزات رديابي هسته اي در اختيار پاکستان قرار گرفته است. با اين وجود دولت پاکستان مطالب مندرج در روزنامه نيويورک تايمز را تکذيب کرد. سخنگوي وزارت امور خارجه پاکستان در عين حال گفت: «کسب اطمينان از انجام تمامي اقدامات لازم براي تأمين امنيت هسته اي در جهت منافع همه است، پاکستان و ايالات متحده همکاري متقابل خوبي با يکديگر داشته اند که اساساً داراي ماهيت آموزشي وتبادل ايده ها براي تقويت امنيت و مراقبت مي باشد». وي افزود که پاکستان به عنوان قدرتي هسته اي مسئول، همواره بيشترين اهميت را براي تأمين دارايي هاي استراتژيک خود قائل بوده است.
به هر حال گفته مي شود که ايالات متحده از 11 سپتامبر 2001 تاکنون تقريباً 10 ميليارد دلار به پاکستان کمک کرده است و همانطور که در بالا آمد بخشي از آن صرف مسائل امنيتي تأسيسات هسته اي پاکستان شده است.
با وجود اين تأييدها و تکذيب ها نمي توان کتمان نمود که با تزلزل رژيم ژنرال مشرف نگاه دنيا معطوف به مسئله امنيت زرادخانه هسته اي پاکستان شده است که همواره به عنوان بي ثبات ترين قدرت هسته اي جهان از لحاظ مسائل سياسي شناخته مي شده است. البته کناره گيري مشرف از رهبري نظامي اين کشور حداقل اين حسن را داشت که اوضاع را کمي آرام کند. اما نگراني از اين موضوع است که امکان دارد فناوري تسليحاتي يا مواد سازنده تسليحات هسته اي به دست نامحرمان بيفتند.
مقامات امنيتي مسئول حفاظت از برنامه هسته اي پاکستان عقيده اي متفاوت دارند. يکي از اين مقامات در مصاحبه اي به تشريح يک سيستم چندلايه پرداخته است که طي دو سال گذشته به وجود آمده و کوشيده است تا جلوي انواع انحرافات مشکل ساز در ميان دانشمندان و کارکنان شاغل به کار در تأسيسات هسته اي پاکستان را بگيرد. به گفته وي تعدادي از دانشمندان متمرد بازداشت شده اند که اسرار هسته اي پاکستان را فروخته و يا اينکه با رهبران القاعده تماس هايي داشته اند.
سيستم چند لايه مورد اشاره که براي حفاظت و مراقبت از تأسيسات هسته اي پاکستان مورد استفاده قرار گرفته است شباهت زيادي به سيستم موجود در ايالات متحده دارد. با اين تفاوت که بيشترين تمرکز آن بر پاک سازي اين تأسيسات از وجود افرادي است که داراي گرايش هاي به شدت مذهبي هستند و در حال افزايش اند.
يکي از لايه هاي سيستم يادشده بررسي صلاحيت افراد شاغل و يا در حال استخدام در تأسيسات هسته اي است که براساس الگوي ارائه شده توسط آمريکا تنظيم يافته است. اين برنامه به گزينش افراد با هدف ريشه يابي نقاط ضعف انساني افراد نظير شهوت پرستي، حرص و آز و فقر و محروميت مي پردازد؛ نقاط ضعفي که ممکن است فرد را به جانب فروش اسرار ملي سوق دهد. با اين وجود در برنامه رسيدگي به صلاحيت در پاکستان توجه به ميزان تعصبات ديني فرد از شدت بيشتر برخوردار است. به طور مثال به گفته يکي از مقامات امنيتي پاکستان اخيرا فردي از کارکنان تأسيسات هسته اي اين کشور به دليل تشويق همکاران به شرکت در راهپيمايي يکي از احزاب مذهبي از کار برکنار شد. اگر چه فرد مذکور هيچ کار خلاف قانوني مرتکب نشده بود ولي رفتار وي بسيار نگران کننده به نظر آمد.
ظاهرا مقامات امنيتي پاکستان خطوط قرمزي را براي افرادي ترسيم مي کنند که مي کوشند عقايد و باورهاي مذهبي خود را به ديگران به ويژه در محل کار القا نمايند و همکاران خود را تشويق به شرکت در راهپيمايي هاي احزاب سياسي کنند در حالي که اداي فرضيه نماز هيچ گونه معني ندارد.
بسياري از کارشناسان، خطر نفوذ افراطيون مسلح در تشکيلات هسته اي يا سرقت تسليحات را محتمل نمي دانند ولي ترس آنان از تحريک فزاينده جوانان دانشجويي است که از نظر مذهبي محافظه کارتر شده و به دليل تهاجم امريکا به افغانستان و عراق احساسات ضد امريکايي در آنان شدت بيشتري يافته است. بخشي از اين جوانان را دانشجويان دانشگاه قائد اعظم تشکيل مي دهند که اين جوانان را براي اشتغال در برنامه هسته اي پاکستان تربيت مي کنند.
به عقيده رابرت آينهورن(Robert Einhorn) مشاور ارشد مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللي واشنگتن و معاون سابق وزير امور خارجه امريکا در امور اشاعه تسليحات هسته اي: «ممکن است با کشيدن ديوار مرتفع و برقراري يک سيستم پيشرفته حفاظتي، امنيت فيزيکي تأسيسات هسته اي را تأمين کرد اما دفاع در مقابل افراد فعال درون تشکيلات بسيار دشوارتر است.»
پاکستان علاوه بر بررسي صلاحيت کارکنان، اقدام به نصب دستگاه هاي اسکنر اثر انگشت و عنبيه چشم در مدخل ورودي تأسيسات هسته اي، مشابه دستگاه هاي مورد استفاده در ساير کشورهاي دارنده تسليحات هسته اي نموده است. با اين وجود مهندسان پاکستاني نوع خاصي از قفل پيچيده الکترونيکي(Perinssive Action Links) (PALS) مشابه نوع امريکايي آن ولي با ويژگي هاي متفاوت ساخته اند تا جلوي فرمان هاي غير مجاز براي پرتاب ناخواسته موشک هاي مجهز به تسليحات هسته اي و با استفاده از آنها به روش هاي ديگر را بگيرند.
پاکستان علاوه بر تمهيدات سخت افزاري در سيستم فرماندهي خود اصلاحاتي را در جهت تأمين امنيت تأسيسات و تسليحات هسته اي به وجود آورده است. ژنرال مشرف بعد از سرنگون کردن دولت نواز شريف در سال 1999 شوراي امنيت ملي را تشکيل داد. اين شورا در سال 2000 با برقراري بازرسي هاي جامع تر تحت نظارت بخش طرح هاي استراتژيک، کنترل خود را بر همه آزمايشگاه هاي هسته اي اعمال کرد، بخش طرح هاي استراتژيک(Strategic Plans Divesion) (SPD) ارتش پاکستان از 8000نفر نيرو براي حفاظت از تسليحات هسته اي پاکستان و مواد شکافت پذير استفاده مي کند.
ايالات متحده و پاکستان پس از واقعه 11 سپتامبر با تبادل اطلاعات در باره امنيت هسته اي موافقت کردند و اين امر منجر به کمک هاي امريکا به اين کشور در اين زمينه به ويژه آموزش هاي فني کرد.
از ديگر اقدامات ژنرال پرويز مشرف پس از رسيدن به قدرت انجام اصلاحاتي در بوروکراسي هسته اي پاکستان بود. وي در اين راستا«مرجمع فرماندهي ملي»(National Command Audority) را ايجاد کرد و وظايف دبيرخانه آن يعني «بخش طرح هاي استراتژيک» را که از سال 1998 نظارت بر برنامه هسته اي را عهده دارد شده بود، سازماندهي مجدد کرد. علاوه بر اين يک سيستم فرمان دهي و کنترل متمرکز نيز در اين تشکيلات به وجود آورد.
با تمامي اين تمهيدات که توسط دولت مرکز پاکستان و همچنين کمک هاي مالي، آموزشي ايالات متحده انديشيده شده است وجود افکار افراطي همسو با تندروهاي مذهبي نظير القاعده و طالبان آينده مبهمي را پيش روي تسليحات هسته اي پاکستان قرار مي دهد. کما اينکه احزاب تندروي اسلام گراي پاکستان به عنوان وسيله اي براي کشورهاي مسلمان براي مبارزه با هژموني امريکا مي نگرند و هيچ اعتنايي به نگراني دولت در خصوص امنيت اين تسليحات از خود بروز نمي دهند. حزب جماعت اسلامي، بزرگ ترين حزب اسلامي پاکستان هنگام بازداشت عبدالقديرخان، دولت اين کشور را مورد نکوهش قرار داده و اين عمل را ظلم در حق يکي از بزرگ ترين خادمان پاکستان و دقيقاً ارضاي دولت امريکا قلمداد نمود.

آينده مبهم و سناريوهاي احتمالي
 

ايالات متحده در طول سال هاي دهه 1990 تحريم هايي را عليه پاکستان اعمال کرده بود که بخش عمده آن شامل کمک ها و همکاري هاي نظامي با اين کشور مي باشد. اين فاصله ده ساله بين دو کشور سبب گرديد که افسران جوان پاکستان فرصت آموزش در ايالات متحده را به دست نياورند. در مقابل اوج گيري احساسات ديني در پي قدرت گرفتن طالبان در افغانستان اين جوانان را نيز حذب خود کرد. در چنين شرايطي پاکستان به بمب هسته اي دست يافت. اتمي شدن يک کشور مسلمان که علت وجودي آن مسلماني ملت بود و نخستين کشوري بود که نام جمهوري اسلامي بر خود نهاده بود، زنگ خطري را براي جهان غرب به صدا درآورد. اما اين خطر تا واقعه 11 سپتامبر چندان مورد توجه قرار نگرفت. از اين پس بود که مقامات غربي به ويژه امريکايي به خطر بالقوه امکان دستيابي نيروهاي اسلام گراي افراطي به سلاح هسته اي تمرکز بيشتري نشان دادند. جورج بوش پس از واقعه 11 سپتامبر با اعلام اينکه هر که با ما نيست برماست، مقامات پاکستاني را بر سر دوراهي بسيار سختي از نظر تصميم گيري قرار داد.
پاکستان وجود طالبان را در افغانستان براي خود مفيد و حتي ضروري مي دانست و از طرف ديگر مقابله با تصميم امريکا براي سرکوب طالبان مي توانست عواقب سختي را براي اين کشور از جمله در مورد تسليحات و تأسيسات هسته اي در پي داشته باشد. ژنرال مشرف خواست بوش براي همکاري در حمله به افغانستان را اجابت کرد و بوش نيز متقابلاً خطر هسته اي پاکستان را به حاشيه راند و تحريم ها را از اين کشور برگرفت.
اگر اقدامات امريکا و هم پيمانان اين کشور در افغانستان منجر به سرکوب نهايي اسلام گرايي افراطي در افغانستان و همچنين پاکستان مي شد؛ شايد احساس خطر از تسليحات هسته اي پاکستان براي غرب به حداقل مي رسيد ولي ناکامي ائتلاف غرب در نبرد عليه تروريسم در افغانستان و شدت گرفتن فعاليت افراطيون مذهبي در پاکستان به ويژه در منطقه وزيرستان، نگراني ها در اين خصوص را به اوج خود رسانده است. به گونه اي که اخيرا مقامات ايالات متحده ناتو اظهار تمايل کرده اند راساً در ايالت هاي شمالي پاکستان به ويژه در مناطق قبيله اي اين کشور وارد عمل شده و افراطيون مذهبي در اين مناطق را سرکوب کرده و احياناً ريشه هاي طالبان و القاعده در آنجا را از بين ببرند. ژنرال مشرف در واکنش به اين تصميم در مصاحبه اي مطبوعاتي با يک روزنامه چاپ سنگاپور با انتقاد از هر گونه اقدام نظامي ايالات متحده در مناطق قبايلي پاکستان اين عمل را مصداق حمله به تماميت ارضي اين کشور و امنيت ملي آن تلقي کرد. اين در حالي است که چندي پيش روزنامه نيويورک تايمز در خبري اعلام کرده بود که ديک چني، کاندوليزا رايس و تني چند از مشاوران بوش درصدد ارائه طرحي هستند که براساس آن با افزايش اختيارات سيا و ارتش ايالات متحده اين دو نهاد بتوانند در مناطق قبيله اي پاکستان عليه تروريست هاي القاعده و طالبان وارد عمل شوند. در عين حال نامزدهاي انتخاباتي رياست جمهوري امريکا نيز در نطق هاي انتخاباتي خود به احتمال نفوذ تروريست ها در تأسيسات هسته اي پاکستان اشاره داشته اند.
ويليام آرکين در مقاله اي در روزنامه واشنگتن پست مورخه 26 دسامبر 2007 تحت عنوان «سربازان امريکايي راهي پاکستان مي شوند» به اين نکته پرداخته است که: «انتظار مي رود نيروهاي ويژه امريکا حضور خود را در پاکستان به گونه اي وسيع تر گسترش دهند. اين گسترش بخشي از تلاش به منظور آموزش و حمايت از نيروهاي ضد شورش بومي و يگان هاي مخفي ضدتروريسم است.» وي در عين حال خاطرنشان مي کند که براساس اظهارات منابعي از پنتاگون، رسيدن به توافقي تازه با پاکستان در اولويت فرمانده جديد فرماندهي عمليات ويژه امريکا درياسالار اريک تي اولسون قرار گرفته است. براساس اين توافق که گفته مي شود نهايي شده است، نخستين پرسنل امريکايي مي توانند در اوايل سال جديد ميلادي در پاکستان استقرار يابند، از سوي ديگر پروفسور ميشل شوسودوفسکي در مقاله اي تحليلي تحت عنوان «بي ثبات شدن پاکستان» منتشره در سايت اينترنتي گلوبال ريسرچ نوشته است: شواهد و قرائن موجود نشان مي دهد ترور بي نظير بوتو توسط مقامات امريکايي پيش بيني شده بود. از چند ماه پيش توجه دولت بوش، چني و متحدان آن در حال مانور براي تقويت کنترل سياسي خود بر پاکستان و هموار کردن راه براي گسترش و تعميق «جنگ عليه تروريسم» در سراسر منطقه بودند. وي مي افزايد اين ديدگاه که رژيم نظامي مي تواند وضعيت موجود را تثبيت کند، ديگر مورد اعتماد سياست خارجي امريکا نيست. رژيم پرويز مشرف ديگر قادر به اجراي اين سياست نيست. حکومت غير مستقيم ارتش و سازمان هاي اطلاعاتي پاکستان بايد جاي خود را به شکل هاي مستقيم از دخالت بيشتر امريکا در اين کشور از طريق حضور نظامي امريکا در پاکستان بدهد.
ريک موران (Rick Moran) صاحب نظر ديگري خبر مي دهد که نيروهاي ويژه امريکا با احساس خطر از سلطه احتمالي نيروهاي تندروها بر تسليحات هسته اي يا به اوج رسيدن هرج و مرج در پاکستان به حالت آماده باش درآمده اند و اقدامات زير صورت پذيرفته است:
- گردان هاي ضربت نيروهاي ويژه امريکا(U.S.Special Force Snatch Soudge) براي در اختيار گرفتن کنترل زرادخانه هسته اي پاکستان، در صورت از دست رفتن اقتدار دولت مرکزي و يا بروز جنگ داخلي در پي ترورخانم بوتو در آماده باش به سر مي برند؛
- يگان هاي تقويت شده اين نيروها، تحت هدايت دانشمندان داوطلب از سازمان تيم بررسي اضطراري هسته اي امريکا(America's Nucleal Emergency Search Team Organization) آماده اند تا کنترل حدود 60 کلاهک هسته اي موجود در بين شش تا ده پايگاه به شدت تحت حفاظت پاکستان را در دست گيرند.
- به گفته منابع نظامي طرح هاي عمليات نظامي براي جلوگيري از دست يابي تندروهاي اسلامي به تسليحات اتمي پاکستان در صورت سقوط دولت پرويز مشرف؛ مرور شده اند؛
- گفته مي شود تعدادي از نيروهاي ويژه امريکا در حال حاضر در منطقه مجاور با مرزهاي پاکستان در افغانستان مستقر شده و آماده انجام مأموريت هستند.
- کنترل و مراقبت ماهواره اي پاکستان شدت بيشتري يافته است تا جابه جايي احتمالي تسليحات هسته اي و سامانه هاي موشکي حمل کننده اين تسليحات کشف و مسير جابه جايي رديابي گردد.
- نگراني امريکايي ها از آن است که اگر چه اجزاي مختلف تسليحات نظير کلاهک، چاشني و سامانه حمل به صورت جداگانه از يکديگر نگهداري مي شوند ولي در صورت بروز بحران مي توان آنها را به سرعت به يکديگر متصل نمود.
شايان ذکر است که يکي از مأموريت هاي اصلي و تعريف شده نيروهاي ويژه ايالات متحده انجام عمليات نفوذ به تأسيسات هسته اي، اشغال آنجا، بازداشت دانشمندان و کارکنان، در اختيار گرفتن تأسيسات و تسليحات و انهدام آنها در صورت ضرورت مي باشد.

6. نتيجه گيري
 

پاکستان نه مثل ساير قدرت هاي هسته اي ولي به هر حال عضو باشگاه اين قدرت هاست و سلاحي را که در اختيار دارد نظير شمشير دولبه اي مي ماند که هم مي تواند به خصم آسيب برساند و هم به خودي. اين کشور هيچ گاه چون سال هاي اخير دچار هرج و مرج سياسي بي نظمي و تروريسم نبوده است. استيلاي نظاميان بر پاکستان در کنار هم پيماني اين کشور با غرب و به ويژه ايالات متحده از ميزان شکنندگي سياسي اين کشور مي کاست، اگر چه به دليل همين استيلا پاکستان هيچ گاه نظير همسايه و رقيبش هند از مردم سالاري درخور توجهي برخوردار نشد و نياز به قدرت سرنيزه براي حفظ امنيت داخلي و خارجي همواره در اين کشور احساس شد.
پاکستان تا زماني که قدرتي هسته اي نشده بود نگراني چنداني را در غرب به وجود نمي آورد و جنگ هاي اين کشور با هند نيز در چهارچوب منازعات مرزي بين دو کشور تعريف مي شد و نمي توانست زمينه ساز بروز بحراني همه جاگير گردد. ولي در فاصله کوتاهي از دستيابي اين کشور به تسليحات هسته اي و واقعه 11 سپتامبر 2001 پاکستان رفته رفته تبديل به بمبي ساعت شمار شد که اين بار خطر آن نه تنها متوجه منطقه جنوب آسيا بلکه سراسر دنيا شده است. دستيابي احتمالي عناصر افراطي مذهبي به تسليحات هسته اي و يا فناوري آن مي تواند تبعات بسيار موحش و غير قابل کنترلي را در پي آورد. در نتيجه از هم اکنون بايد انتظار داشت طراحان استراتژي نظامي در غرب در تلاش براي پيشگيري از وقوع اين حادثه غير قابل کنترل باشند. امريکا و ناتو در افغانستان حضور فيزيکي پرحجمي دارند. پايگاه هوايي بگرام در نزديکي کابل مي تواند تبديل به پايگاهي ضربتي براي اقدامات اضطراري در پاکستان گردد.نيروهاي ويژه ايالات متحده که هم اکنون در افغانستان حضوري فعال دارند براساس ماموريت هاي تعريف شده قادرند به سرعت در مناطق مورد نظر وارد عمل شده و دست به عمليات تخريبي در تأسيسات هسته اي پاکستان بزند.
انجام آنچه در فوق برشمرديم با توجه به برتري فوق العاده فني تسليحات و تجهيزات نظامي و همچنين سطح بالاي آموزشي نيروهاي عمل کننده مي تواند تا حدود زيادي قرين موفقيت باشد ولي وجود عواملي نظير گستردگي ارضي، طولاني بودن مرزهاي زميني، کثرت جمعيت و وضعيت خاص جغرافيايي مي تواند بر عمليات مورد نظر تأثير جدي گذاشته و حتي آن را به شکست بکشاند. از آنجايي که عمليات دستيابي به تأسيسات و تسليحات هسته اي پاکستان بايد به طور کامل و صددرصدي به توفيق انجامد تا احتمال خروج اين تسليحات از کشور و دستيابي گروه هاي تروريستي شروع عمليات تهاجمي عليه دارايي هاي هسته اي پاکستان بسيار بالاست و همين امر آمران انجام چنين عملياتي را به انديشه واداشته و دچار ترديد مي نمايد. از اين رو مي توان پيش بيني کرد که امريکا کماکان در پي تقويت ژنرال پرويز مشرف تا يافتن جايگزيني مقتدر به جاي وي در رأس حکومت پاکستان باشد.
منابع فارسي :
1- روزنامه کارگزاران (دي ماه 1386)شماره 12، ص4.
2- روزنامه اعتماد ملي، (آذر 1386) شماره 27، ص15.
3- همشهري ديپلماتيک :(نيمه آذر 1386)«رابطه ژنرال مشرف و ايالات متحده» سال دوم، شماره بيستم، ص 32.
4- همشهري ديپلماتيک: (نيمه آذر 1386) «بازنگري استراتژي غرب در بستر سياست هاي پاکستان»، سال دوم، شماره بيستم، صص 18و 17.
5- روزنامه کارگزاران، (23دي ماه 1386)، ص 4.
منبع: فصلنامه راهبرد، شماره 41، پاييز 1385، صص249 - 245.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط