نگرش قرآن بر همگرايي اديان در جامعه جهاني (3)
نويسنده: دکتر محمدرضا حاجي اسماعيلي
استاديار گروه الاهيات دانشگاه اصفهان
استاديار گروه الاهيات دانشگاه اصفهان
ج. آزادي بيان و عقيده
الف. اهل کتاب با برخورداري از حق تبليغ مي توانند از مباني عقيدتي، فکري و سياسي خود دفاع کنند.
ب. اهل کتاب و مسلمانان اجازه بحث و گفت و گو در ارتباط با مفاهيم و معتقدات ديني را دارند.
ج. اهل کتاب براي ابراز بيان و عقيده خويش از آزادي کامل برخوردارند و ميدان بحث و اظهارنظر براي ايشان هموار است.
بديهي است که اين نکات در جامعه اسلامي که خواهان زندگي مسالمت آميز با اهل کتاب است، بايد در منشور روابط خارجي قرار گيرد. براساس آيات قرآني، غيرمسلمانان در همه زمينه هاي گوناگون عقيدتي، فکري و قانون گذاري حق رأي و اظهارنظر داشته و از آزادي بيان برخوردارند. دقت در اين گونه آيات، به اين نکته رهنمون مي سازد که اسلام التزام به اين حقوق را در راستاي مباني و اهداف خويش قرار داده است.
د. توجه به اصول مشترک
اين آيه به خوبي حاوي آن است که براي ارتباط با ديگر اديان، تأکيد بر نقاط مشترک زير بناي تفاهم محسوب گرديده و هر تفاهمي مي تواند زيربناي توافق بر مسئله اي ديگر باشد. آياتي از اين دست، دربردارنده نکات مفيدي مي باشند؛ از جمله:
الف. پرداختن به مشترکات بينابيني از روش هاي مؤثر در جذب پيروان اديان ديگر به اسلام است.
ب. چنانچه همه اهداف دست يافتني نباشد، براي رسيدن به ديگر اهداف تلاش گردد.
ج. در تبليغ و دعوت به عقيده حق، عواطف پاک ديگران محترم شمرده شود: «کَلَمَهٍ سَوَاء بَينَنا و بَينکُم.» (قرائتي، 1374، ج 2، ص 91)
د. قرآن به مسلمانان مي آموزد که اگر کساني حاضر نبودند در تمام اهداف با شما همکاري کنند، بکوشيد دست کم در قسمتي که با شما اشتراک هدف دارند همکاري آنها را جلب کنيد و آن را پايه اي براي پيشبرد اهداف مقدستان قرار دهيد. (مکارم شيرازي، 1362، ج 2، ص 450)
در حقيقت، پيام اين آيه دعوت پيروان و ملت هاي معتقد به کتاب هاي آسماني به تفاهم است، و حاکي از اهتمام اسلام به روابط بين الملل مي باشد. در اين آيه، دليل انتخاب اهل کتاب و پيروان اديان آسماني و توحيد، اين است که قدر مشترک بين اسلام و آنها در مقياس وسيعش وجود داشته و تفاهم بر آن به آشکاري قابل عمل بود. (عميد زنجاني، 1346، ج 4، ص 430)
هـ. دعوت و تبليغ، سرآغاز تفاهم
الف: هنگام معاشرت با غيرمسلمانان و در روابط بين الملل، دعوت به اسلام و تبليغ يکي از وظايف مسلمانان است.
ب. در دعوت به پذيرش حق، آزادي اراده و عقيده، اصلي استوار به شمار مي آيد.
ج. روان شناسي مخاطبان و به کار بردن ابزاري متناسب براي دعوت از ايشان ضروري است.
د. در روابط خارجي و سياست برون مرزي اسلام، دعوت به مثابه فريضه اي مستمر و اجتناب ناپذير است.
و. گفت و گوي مسالمت آميز
روش پيشنهادي قرآن در تعامل فرهنگي با اقليت هاي ديني و گفت و گو بين اديان، مناظره به نيکوترين شکل آن است؛ بنابراين، قاطعانه به پيامبر اعلام مي نمايد که: «وَ جَادِلهُم بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ ...» (نحل: 125) و «وَ لَا تُجَادِلُوا أَهلَ الکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ» (عنکبوت: 46)
اسلام نه تنها براي معتقدات و آيين پيروان کتاب هاي آسماني احترام قايل است، بلکه اصولاً اين حق را براي آنان محفوظ شمرده که بتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقايد مذهبي خويش با مسلمانان به گفت و گو و بحث بپردازند و به طور آزاد و دور از تعصب از معتقدات خويش دفاع نمايند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقايد اسلامي برآيند. (عميد زنجاني، 1346، ص 157) و از آن رو که خداوند گفت و گو با اهل کتاب را مقيد به جدال احسن کرده است، مفسّران قرآني نکاتي را يادآور گرديده اند. براي نمونه، آلوسي بغدادي در روح المعاني مي نويسد: جدال احسن آن است که با بهترين شيوه مناظره و مجادله که داراي مدارا و نرمي در سخن و انتخاب راه آسان تر است صورت گيرد. (آلوسي، [بي تا]، ج 8، ص 376) از ديدگاه علامه طباطبائي نيز مجادله زماني احسن مي شود که شدت در سخن و اهانت و طعنه زدن به طرف در آن نباشد. حسن مجادله اين است که همراه با مدارا و نرمي در گفتار باشد. دشمن از آن سخت اذيت نگردد و جدل کننده به دشمن خودش نزديک شود تا اينکه اتفاق نظري حاصل گردد و به همديگر براي آشکار شدن حق کمک نمايند، بدون هيچ گونه لجاج و دشمني. (طباطبائي، 1372، ج 16، ص 143) بروسوي هم در روح البيان مي گويد: يعني مناظره کن با معاندان به بهترين شيوه مناظره و مجادله که برخوردار از رفق و نرمي طريقه آسان تر باشد و همين طور از مقدمات مشهوره استفاده گردد تا آتش کينه آنها فروکش کند. (حقي بروسوي، 1356 ق، ج5، ص 97) اکنون و با توجه به آيه 125 سوره «نحل» که براساس آن، به ابزار متفاوت گفت و گو اشاره و در مرحله آخر از جدال احسن ياد شده است، بايد اذعان داشت که اصولاً جدال احسن با افرادي صورت مي گيرد که اهل استدلال و برهان مي باشند. از اين رو، هنگام گفت و گو و مناظره با صاحبان انديشه از اديان ديگر و در عرصه هاي بين المللي، بايد سلسله اصولي بر گفتمان دو طرف حاکم باشد. اهّم اين اصول را مي توان اين گونه برشمرد:
الف. سخن حق به گونه اي مطرح گردد که طرف مقابل توانايي دريافت آن را داشته باشد و احساس نمايد همگان در پي کشف حقيقت اند.
ب. با توجه به آيه «وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم» (انعام: 108) رعايت اصول ادب، عفت و نزاکت در بيان، حتي در برابر خرافي ترين اديان رعايت گردد.
ج. ارزش هاي معنوي و اصول اخلاقي مانند انصاف، گذشت و ... که مورد تأکيد همه اديان است، مورد توجه قرار گيرد.
د. در گفت و گوي مسالمت آميز روابط براساس اصول مشترک قرار داده شود. در خاتمه بايد افزود که اساساً گفتمان قرآن در تعامل با اديان ديگر بر پايه احترام متقابل و گفت و گوي منطقي استوار بوده و اسلام هميشه با آيين هاي ديگر آسماني و پيروان آنها با سعه صدر و روش نيکو و وسعت انديشه برخورد مي کند. با توجه به اين اصول و رعايت اين قواعد است که مي توان با پيروان اديان ديگر رفتاري مسالمت آميز داشت.
منبع: نشريه الاهيات اجتماعي شماره 2.