تابي نهايت پرواز زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي

زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي شهيد حسين قاسمي در سال 1333 خورشيدي، در روستاي طاهرآباد شهرستان آمل در خانواده اي مذهبي و کشاورز چشم زيستن به روي جهانيان باز کرد. سال هاي آغازين دبستان تا پايان دوران دبيرستان را به خاطر ضعف مالي خانواده و کمبود امکانات معيشتي و تحصيل با سختي هاي فراوان به پايان رساند، اما شرايط مالي و محدوديت هاي مادي خانواده به او اجازه نداد تا خود را به مرحله ي دريافت ديپلم متوسط برساند. از اين رو در بهمن ماه 1353 در آزمون ورودي هوانيروز که جهت پذيرش کادر خلباني بالگرد برگزار شده بود،
چهارشنبه، 19 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تابي نهايت پرواز زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي

تابي نهايت پرواز زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي
تابي نهايت پرواز زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي


 

نویسنده: مسعود آب آذری




 
تا بي نهايت پرواز
زندگي و شهادت سرهنگ خلبان شهيد حسين قاسمي شهيد حسين قاسمي در سال 1333 خورشيدي، در روستاي طاهرآباد شهرستان آمل در خانواده اي مذهبي و کشاورز چشم زيستن به روي جهانيان باز کرد.
سال هاي آغازين دبستان تا پايان دوران دبيرستان را به خاطر ضعف مالي خانواده و کمبود امکانات معيشتي و تحصيل با سختي هاي فراوان به پايان رساند، اما شرايط مالي و محدوديت هاي مادي خانواده به او اجازه نداد تا خود را به مرحله ي دريافت ديپلم متوسط برساند. از اين رو در بهمن ماه 1353 در آزمون ورودي هوانيروز که جهت پذيرش کادر خلباني بالگرد برگزار شده بود،
شرکت کرد و قبول شد و تحصيلات خود را در شاخه ي نظامي در آموزشگاه خلباني هوانيروز ادامه داد.
آموزش نظامي را در پادگان حر گذراند و پس از پشت سر نهادن دوره هاي يادگيري زبان انگليسي و پرواز، با درجه ستوان يار سومي و گرفتن پايه ي تخصصي در پرواز بالگرد، در پايگاه پشتيباني هوانيروز اصفهان به انجام وظيفه مشغول شد و پس از سپري شدن مدتي نه چندان طولاني به دلايل کاري به مرکز آموزش هوانيروز منتقل شد.
خلبان قاسمي از هوش سرشاري برخوردار بود و درکي عميق و بصيرتي روشن داشت. او درمدتي کوتاه تحصيلات ناتمام دبيرستاني خود را کامل و با اخذ ديپلم، درجه ستوان سومي دريافت نمود. دومين موفقيت او در دانش نظامي رسيدن به درجه ي استاد خلباني بود. وي پس از کسب موفقعيت تا اين مرحله از آموزش هاي نظامي در همان مرکز به عنوان استاد دروس زميني خلباني همواره به حضور چپاول گرانه مستشاران آمريکايي مستقر در مرکز آموزش هوانيروز معترض بوده و با آنان برخوردهاي لفظي و کلامي داشت. خلبان قاسمي از دوستداران مخلص اما(ره)بود. چنان که پس از پيروزي انقلاب، به واسطه ي ايمان و اعتقاد قوي و تحت تأثير
تحولات انقلاب، با تأسيس انجمن اسلامي، اقدامات فراواني را در جهت استقرار ارزش هاي ديني در هوانيروز انجام داد و در اين راه، رنج هاي بسيار را به جان خريد.
خلبان قاسمي از جمله تيز پروازان هوانيروز بود که به شهيد نماز معروف شد. او در مقابله با مزدوران و اجانب در غرب کشور، مبارزي شاخص بود. در تاريخ 61/8/25، هنگام نبرد با دشمن و وطن فروشان، بالگردش مورد هدف نيروهاي مقابل قرار گرفت و پس از سقوط اسير شد. وي مدت ها سخت ترين شکنجه ها را در زندان دولتو تحمل کرد. بازجويان در برابر آزادي او تنها خواسته شان اين بود که وي به انقلاب و رهبر اسائه ادب کرده و از خواندن نماز در زندان خودداري نمايد. اما او با روحي تسخير ناپذير و ايماني استوار شکنجه ها را تحمل کرده و هيچ گاه با اسائه ادب به رهبري که در وجودش عشق و ايمان کاشته بود اسائه ي ادب نکرد و از خواند نماز هم دست نکشيد. همين استقامت و پايداري او، مزدوران وطن فروش را به ستوه آورد و پس از 6 ماه اسارت در حالي که حکم اعدام را روي سينه اش گذاشته بودند، در تاريخ 62/3/2 اين رادمرد پولادين هوانيروز را تير باران کرده و او را از زندان تنگ دنيا به
سمت بي کران پرواز دادند. مزار او در گلزار شهداي آمل مي باشد. از اين شهيد دو فرزند به نام هاي فرزاد و مه زيار به يادگار مانده است. الهام کوتاه اما زيبا زبان سرهنگ جانباز خلبان سيد غفور موسوي
به همراه شهيد قاسمي يک صندوق قرض الحسنه داخلي بين خلبانان در مرکز آموزش هوانيروز تشکيل داده بوديم. وي قبل از اعزام به مأموريت کردستان نزد من آمد و گفت:سيد حساب مرا ببند. وقتي علت را از او جويا شدم، با تلاوت آيه: يا ايتها النفس المطئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه، پاسخ داد و در ادامه گفت:به من الهام شده است ه به زودي به شهادت مي رسم و مي خواهم با حساب و کتابي پاک به سوي معبود پر بکشم!
شهيد نماز
به روايت سرهنگ آزاده خلبان احمد شاکر از هم رزمان شهيد قاسمي
من وشهيد قاسمي در پاييز سال 1361 طي مأموريتي به کردستان اعزام شديم. از همان ساعات نخست آشنايي ام با آن شهيد عزيز، شيفته خصوصيات اخلاقي والاي او شدم. چهره ي معصومي داشت و درحرکاتش بي قرار موج مي زد. در پادگان سقز با ايشان هم اتاق بودم، هر روزصبح با صوت دل نشين قرآن اين شهيد از خواب بيدار مي شدم و با هم نماز خوانديم.
شهيد قاسمي در همه ي پروازها به ويژه پروازهاي حساس رزمي از هوش سرشار خود بهره مي گرفت و پيوسته نام خدا بر زبانش جاري بود.
طي مأموريت در تاريخ بيست و پنجم آبان ماه سال 61، من و شهيد قاسمي اسکوريت يک فروند بالگرد 214(ترابري)را که حامل سوخت و مواد غذايي و دارويي مورد نياز رزمندگان بود، عهده گرفتيم.
تمام منطقه به خاطر پوشش توده هاي به هم پيوسته به هم فشرده ابرهاي سياه نيمه تاريک و تار بود. به همين خاطر وسعت ديد ما به شدت محدود شده بود. ناگزير در ارتفاع پايين پرواز مي کرديم. البته با اين آگاهي که در تيررس گلوله هاي نيروهاي شورشي و نفوذي مستقر در منطقه ي مربوطه بوديم. هنوز مدتي از پرواز نگذشته بود که ناگهان بالگرد ما مورد اصابت گلوله مزدوران وطن فروش قرار گرفت و در محدوده ي استقرار نيروهاي مذکور سقوط کرديم و بلافاصله پس از سقوط، توسط نيروهاي منافق وطن فروش اسيرشده و از همان جا بدون فوت وقت ما را روانه ي زندان کردند.
فصل زمستان بود و فضاي زندان بسيار سرد. من و شهيد قاسمي شب ها دعاي توسل مي خوانديم و از خدا براي رهايي خودمان و دوستان هم اتاقي، از دست خائنيني که ما را به اسارت گرفته بودند، دعا مي کرديم. اين کار هر شب ما بود.
شهيد قاسمي کارش در زندان فقط خواندن دعا و استغاثه نبود. اين شهيد والا مقام به خاطر صبر و پايداري به ويژه روحيه مقاوم و همراهي و همدلي که در وجودش ريشه دار بود همواره غمخوار و همراز ديگر زندانيان بود و با آن ها همراه و هم دل مي شد و آرامش را در وجودشان نشا مي کرد. در زندان غذايي بسيار ناچيز به ما مي دادند و سخت گيري هاي بيش از حدي اعمال مي نمودند. شهيد قاسمي براي اين که با اين گونه شکنجه ها راحت تر مقابله کند، اغلب اوقات روزه مي گرفت و در برابر مشکلات شکيبايي مي کرد.
با توجه به موفقيت هاي به دست آمده توسط رزمندگان اسلام در پاک سازي غرب کشور از شورشيان خائن، آن ها تصميم گرفتند تا ما را به زندان ديگري انتقال دهند. از اين رو زندانيان را به دو دسته تقسيم کردند و هر دسته را به زندان جداگانه اي فرستادند. بدين ترتيب من از شهيد قاسمي جدا شدم و پس از آن ديگر سعادتي نصيبم نشد تا او را ببينم.
منبع: آب آذری .مسعود / عبور از نهایت / انتشارات سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش / تهران :چاپ اول .1386




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.