فالگيري ممنوع

آن ها همه جا هستند. پشت چراغ هاي قرمز، توي پارک ها، زير پل ها و کنار خيابان ها. آن ها جاهاي بهتري هم هستند. توي آپارتمان ها، پنت هاوس ها و دفترهاي مجلل بالاي شهر. آن ها از آينده خبر مي دهند. مي گويند تا چهار وعده ديگر چه اتفاقي قرار است بيفتد. مي گويد عقرب براي ما با قمر قرين است و بهتر است فلان کار را نکنيد يا مشتري با ماه قرين است و بايد همان کار را بکنيد. آن ها به شما مي گويند خطوط کف دستتان به هم نزديک است و همسرتان شما را
دوشنبه، 24 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فالگيري ممنوع

 فالگيري ممنوع
فالگيري ممنوع


 






 

نگاهي آسيب شناسانه به گسترش فالگيري و رمالي
 

آن ها همه جا هستند. پشت چراغ هاي قرمز، توي پارک ها، زير پل ها و کنار خيابان ها. آن ها جاهاي بهتري هم هستند. توي آپارتمان ها، پنت هاوس ها و دفترهاي مجلل بالاي شهر. آن ها از آينده خبر مي دهند. مي گويند تا چهار وعده ديگر چه اتفاقي قرار است بيفتد. مي گويد عقرب براي ما با قمر قرين است و بهتر است فلان کار را نکنيد يا مشتري با ماه قرين است و بايد همان کار را بکنيد. آن ها به شما مي گويند خطوط کف دستتان به هم نزديک است و همسرتان شما را دوست دارد يا توي استکان شما يک جغد ديده اند و قرار است خبر بدي بشنويد. آن ها شما را به ديدار رفتگانتان مي برند و رفتگانتان را به ديدار شما مي آورند. آن ها پرده را تکان و نعلبکي را روي مقوا حرکت مي دهند. بعضي از آن ها دير به دير وقت مي دهند. نوبت هاي فشرده آن ها شما را بيشتر از يک پزشک متخصص منتظر مي گذارد. آن ها گاهي شما را شاد و گاهي ناراحت مي کنند و تنها کاري که هميشه و در همه حال با شما مي کنند خالي کردن جيب شماست. آن ها فالگير، رمال، جن گير و پيشگو هستند. فالگيري، رمالي، جن گيري و پيشگويي مطابق قانون جرم است.
به گفته محمود سالارکيا، معاون دادستان تهران مطابق قانون مصوب سال 1324 هرگونه اقدام به رمالي، جن گيري و فالگيري جرم محسوب مي شود و مطابق بند 18 ماده 3 آيين نامه همين قانون، فرد يا افرادي که از طريق رمالي و پيشگويي در منزل يا مغازه اقدام به فريب مردم کنند و اين کار را به عنوان کسب و پيشه خود قرار دهند مرتکب جرم شده و قانون براي اين افراد مجازات حبس و جزاي نقدي را پيش بيني کرده است. اگر اين افراد با فالگيري و رمالي مرتکب کلاهبرداري شوند علاوه بر مجازات ذکر شده، به عنوان کلاهبرداري نيز تحت تعقيب قضايي قرار مي گيرند. سالارکيا گفته است که تاکنون تعدادي از افراد فالگير و رمال که با عنوان پيشگويي مبادرت به کلاهبرداري از مردم مي کردند شناسايي و دستگير شده اند و قوه قضاييه نيز با اين گونه افراد به شدت برخورد مي کند.
آيا شنيدن اين اخبار شوکه تان کرده يا پيشتر هم آن را شنيده بوديد؟ آيا فکر مي کنيد همه فالگيرها مثل هم نيستند و فالگير شما که حقيقت را براي شما مي گويد از آن کلاهبردارها نيست؟ يا اينکه شما پيشتر به چنين کلاهبرداري هايي برخورده ايد و خاطرات تلخي از آن داريد؟ اگر چنين است شما و مينا هم درد هستيد. او سه سال پيش سراغ شخصي رفت که ادعا مي کرد بيماران را شفا مي دهد. اين شخص ابتدا مينا را ترسانده و بعد باور را جلب کرده بود. مينا تجربه اش را چنين بازگو مي کند: به او گفتم چشم هايم ضعيف است. انگشت هايش را يکهو به سمت چشم هايم آورد و صداي عجيبي از خود در آورد. ترسيدم و به عقب پرت شدم. سپس مرا روي زمين خواباند و دست هايش را روي چشم هايم فشار داد و شروع کرد به صداهاي عجيب در آوردن. وقتي چشم هايم را باز کردم در اثر فشار دست او اجسام را با رنگ ديگري مي ديدم. در اين لحظه فرياد زدم شفا گرفتم! او ناگهان فرياد زد لباس هاي او را بکنيد! و تمام زناني که در اطراف ما بودند لباس هاي من را در يک حمله ناگهاني تکه تکه کردند و به عنوان تبرک براي شفا نگه داشتند. مينا سه سال پيش مبلغ 20 هزار تومان به زني که ادعاي شفادهي کرده داده بود. او پس از مراجعه به خانه متوجه شده بود چشمش جز دردناک شدن تغيير ديگري نکرده و فريب بزرگي خورده است. اما موفق نشده بود پول خود را پس بگيرد.
مينا درباره مراجعه اش به اين فرد مي گويد: چيزهاي خيلي خوبي درباره او شنيده بودم و وقتي ديدمش احساس کردم چهره اي روحاني دارد. فکر نمي کردم آدم کلاهبرداري باشد و بر اين گمان بودم که قدرت هاي ماورايي دارد.
بيشتر افرادي که به فالگيرها و افرادي از اين دست مراجعه مي کنند و به قدرت ماورايي آن ها اعتقاد دارند، اما اين مراجعه ها و اين اعتقادات دلايل زيادي دارد. اين دلايل را از رابعه موحد، روان شناس جويا شديم. او دليل اصلي مراجعه افراد به فالگير و رمال را پيدا کردن انگيزه جديد براي ادامه حيات مي داند: زندگي يک مبارزه بدون وقفه است و تنها چيزي که ما را در اين مبارزه ياري مي کند حس اميد و انگيزه است. وقتي که انگيزه و اميد ما به دلايل مختلف مثلاً زيادي مشکلات و خستگي از بين مي رود ناخودآگاه به سراغ کسب مجدد انگيزه مي رويم. راهي که هر کس براي کسب دوباره انگيزه طي مي کند بسته به شخصيت و شرايط او متفاوت است. موحد ادامه مي دهد: ممکن است فردي براي پر کردن خلأ نااميدي و بي انگيزگي سراغ مواد مخدر، قرص اعصاب يا ورزش برود. عده اي هم ممکن است به سراغ انواع فال ها و جلسات احضار روح و غيره بروند.
به گفته موحد تمايل به شرکت در چنين جلساتي بيشتر بين جوان ها و زن ها رواج دارد. دليل اين امر هم زياد بودن مشکلات اين دو قشر است. او اين موضوع را با مثالي توضيح مي دهد: تصور کنيد خانمي از شوهر خود جدا شده و در زندگي هيچ حامي اي ندارد. از طرفي مشکلات مالي و از طرف ديگر مسائل رواني به او فشار آورده و او را نااميد و بي انگيزه کرده است. اين فرد به کسي مراجعه مي کند تا برايش فال قهوه بگيرد. فالگير به او مي گويد يک خواستگار خوب توي فنجانش ديده يا ثروتي هنگفت در انتظارش است. شنيدن اين جمله ها به فرد اميد و انگيزه ادامه زندگي مي دهد. هر چند اين اميد کاذب باشد.
اين روان شناس، شرايط خانوادگي را فاکتور مهم دوم و تأثيرگذار بر مراجعان نيز در ايجاد تمايل براي شرکت در چنين جلساتي بي تأثير نيست. افرادي که خانواده نا آرام و از هم پاشيده دارند به خاطر داشتن مشکلات بيشتر، بيشتر طالب فال و پيشگويي هستند.
موحد معتقد است افرادي به سراغ فالگيرها و رمال ها مي روند که سر خورده و عاجز از حل مشکلات خود هستند و اين مسأله بيشتر در جوامع سرخورده و عقب مانده ديده مي شود: وقتي اين افراد به روان شناس مراجعه مي کنند، روان شناس به آن ها خواهد گفت آن ها مسئول نجات خود هستند و بايدها و نبايدها را به آن ها گوشزد مي کند. اما فالگير به آن ها وعده هايي شيرين مي دهد و آن ها را متوجه مسئوليت خود نمي کند. طبعاً افرادي که عاجز از حل مشکلات خود هستند فالگير را به مشاور و روان شناس ترجيح مي دهند و اين مسأله باعث مي شود خانه هاي فالگيرها از مراکز مشاوره شلوغ تر باشد.
به گفته اين روان شناس افراد بعد از مراجعه به فالگيرها و رمال ها بسته به شخصيتشان با اين وضعيت مواجه مي شوند: يا معتاد مي شوند و ديگر اين جلسات را ترک نمي کنند، يا پس از عملي نشدن وعده هاي فالگير سرخورده مي شوند و ديگر سراغ فال نمي روند. هر دو وضعيت مورد روحي فرد را بدتر مي کند.
حال براي جلوگيري از اين اعتياد و سرخوردگي چه بايد کرد؟ آيا بايد در صدد کشف نيروهاي دروني بر آمد؟ موحد اين جور راه حل ها را شعار گونه توصيف مي کند و مي گويد: اين زندگي واقعي ماست که به ما مي گويد چه کنيم و زندگي واقعي گاهي آنقدر سخت مي شود که ما نمي توانيم در صدد کشف نيروهاي دروني خود برآييم. راه حل اجتماعي اين مسأله آن است که در جامعه کانون هايي براي رسيدگي به مشکلات افراد وجود داشته باشد. اگر براي شنيدن اين مشکلات و حل آن ها گوش شنوايي و دست توانايي وجود داشته باشد کمتر کسي به سراغ فالگير مي رود.
راه حل ديگر به نظر موحد تکيه بر ريسمان الهي است: بايد اين نکته را به خود و ديگران گوشزد کنيم که غير از خدا کسي از فرداي ما خبر ندارد. کسي نمي تواند بگويد تا کي زنده خواهيم ماند و کيفيت زندگي ما چگونه خواهد بود. و مهمتر از همه کسي نمي تواند بگويد صلاح کار ما چيست و فردا چه کاري بايد يا نبايد کرد. در قرآن آمده که سرنوشت هيچ کس را جز خود او کسي نمي تواند تغيير دهد. اگر انسان ها به خود باوري برسند ديگر فال را باور نخواهد کرد.
به نظر مي رسد در حال حاضر آخرين پيشنهاد اين روان شناس، يعني تکيه به اعتقادات مذهبي و باور اينکه قدرت و علم مطلق مختص خداست، بهترين راه حل باشد. اين باور مي تواند همان انگيزه از دست رفته را بارها قوي تر از صحبت هاي هر فالگيري به ما بازگرداند بي آنکه جيبمان را خالي کند.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط