غلبه بر هراسهاي بيهوده

همه ما در زندگي ترس هايي داريم؛ ترس از تصميم گيري، ترس از اشتباه كردن، تغيير شغل، تنهايي، پيري و...شايد شما هم با بعضي از اين ترس ها درگير هستيد و شايد هم از چيزهايي ديگر مي ترسيد كه ديگران آن را تجربه نكرده اند ولي بدانيد كه شما تنها نيستيد؛ ترس در وجود همه ماست.در واقع به نظر مي رسد در جامعه امروز ما ترس، بيماري واگيرداري است كه همه ما گرفتارش مي شويم؛ ما هم از شروع مي ترسيم و هم از پايان بيم داريم. هم از تغيير مي ترسيم و هم از راكدماندن. هم از موفقيت مي ترسيم و هم از شكست. هم از زندگي مي ترسيم و هم از مرگ!
يکشنبه، 30 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غلبه بر هراسهاي بيهوده

 غلبه بر هراسهاي بيهوده
غلبه بر هراسهاي بيهوده


 

نويسنده:يكتا فراهاني




 
همه ما در زندگي ترس هايي داريم؛ ترس از تصميم گيري، ترس از اشتباه كردن، تغيير شغل، تنهايي، پيري و...
شايد شما هم با بعضي از اين ترس ها درگير هستيد و شايد هم از چيزهايي ديگر مي ترسيد كه ديگران آن را تجربه نكرده اند ولي بدانيد كه شما تنها نيستيد؛ ترس در وجود همه ماست.
در واقع به نظر مي رسد در جامعه امروز ما ترس، بيماري واگيرداري است كه همه ما گرفتارش مي شويم؛ ما هم از شروع مي ترسيم و هم از پايان بيم داريم. هم از تغيير مي ترسيم و هم از راكدماندن. هم از موفقيت مي ترسيم و هم از شكست. هم از زندگي مي ترسيم و هم از مرگ!
ولي ترس شما از هرچه باشد بايد بيشتر با آن آشنا شويد تا بتوانيد بر توانايي هايتان بيفزاييد و از پس هر موقعيت به خوبي برآييد.
شايد تعجب كنيد اگر بدانيد كه ناتواني رو به رو شدن با هراس ممكن است مسئله اي رواني محسوب شود اما در غلب موارد ابداً اينطور نيست. در واقع موضوع بيشتر مسئله اي آموزشي است و شما با آموزش دادن دوباره ذهن خود مي توانيد ترس را به عنوان حقيقتي در زندگي بپذيريد و آن را مانعي پيش روي موفقيت خود ندانيد.
بسياري از ما دوست داريم شرايط كنوني مان تغيير كند؛ اما از آن مي ترسيم. البته تغيير، كار آساني نيست. قالب ريزي زندگي به شكلي كه خود مي خواهيد؛ نيازمند شجاعت است. انواع موانع بر سر راهتان ظاهر مي شوند، اما اين ها را نبايد شما را دلسرد كند.
از اين لحظه به بعد هرگاه احساس هراس كرديد، به خود يادآور شويد دليلش اين است كه نسبت به خودتان احساس خوبي نداريد.
اغلب براي افراد اين سؤال پيش مي آيد كه چرا اعتماد به نفس كمي دارند و براي شروع هر كار ترس به دلشان رخنه مي كند؟ در واقع بعضي از ترس ها غريزي و سالم هستند و مانع از آن مي شوند كه به دردسر بيفتيم اما بقيه- يعني آن هايي كه مانع مي شود به رشد و تعالي شخصي برسيم- بي تناسب و مخربند و شايد بتوان گفت ناشي از شرطي شدن هاي ما هستند.
آنچه مسلم است اين است كه مسئله اصلي خود هراس نيست؛ بلكه مهم، طرز برخورد ما با اين ترس ها و هراس ها است. البته براي بعضي ها اين موضوع مفهومي ندارد، اما زندگي بسياري را هم فلج مي كند و از پا در مي آورد.
گروه اول با ترس قدرتمندانه برخورد مي كنند و گروه دوم از موضع ضعف با آن روبه رو مي شوند.
در واقع رمز برخورد موفق با هراس اين است كه خود را از موضع ضعف به موضع قدرت برسانيد. به اين ترتيب هراس، معنا و مفهوم خود را از دست مي دهد.
در اينجا قدرت، قدرتي است كه سبب مي شود كمتر بر ديگران سلطه جويي كنيد و رفتارتان ناشي از مهرباني و عطوفت باشد. اين به معناي درك قدرت جهان، قدرت برخورد با موقعيت هاي زندگي و واكنش نشان دادن به آن، قدرت انجام دادن كارهايي كه براي رشد و اعتلاي شخص ضرورت دارد، قدرت ايجاد شادي و رضايت در زندگي، قدرت دست به كارشدن و قدرت دوست داشتن است. بسياري از كلمات نيز قدرت عمل را از شما سلب مي كنند و در عوض باعث ترس بيشترتان مي شوند. يكي از اين كلمات «نمي توانم» است. «نمي توانم» اين مفهوم را مي رساند كه اختياري در زندگي خود نداريد.
اما «نمي خواهم» به شكلي مفهوم امكان انتخاب را مطرح مي كند. بنابراين از اين بعد «نمي توانم» را از فرهنگ لغات خود حذف كنيد. هنگامي كه به ذهن نيمه هشيار خود نمي توانم را پيام مي دهيد، آن را باور مي كند و در لايه هاي زيرين خود ضبط مي كند.
«مجبورم» هم جمله خوبي نيست و شما را در رديف بازنده ها قرار مي دهد و باز هم اين مفهوم را تداعي مي كند كه در زندگي امكان انتخاب نداريد. اما «مي توانم» قدرتمندتر است.
مثلاً بگوييد: «مي توانم امروز به خانه دوستم بروم اما ترجيح مي دهم به كارهاي عقب افتاده ام رسيدگي كنم.» بدين ترتيب به جاي الزام در موقعيت انتخاب قرار مي گيريد.
در واقع هر بار از «نمي توانم» و «مجبورم» استفاده مي كنيد، قدرت خود را كاهش مي دهيد و به ترس هاي خود مي افزاييد.
هنگامي كه در لغاتي كه استفاده مي كنيد دقت بيشتري داشته باشيد، مي توانيد با گسترش دادن منطقه امن خود، قدرت بيشتري به زندگي تان ببخشيد.

ترس از تصميم گيري
 

يكي از بزرگ ترين هراس هايي كه مانع حركت ما به جلو مي شود، تصميم گرفتن است. گاهي مي توان گفت در واقع تصميم نگرفتن هم خود نوعي تصميم گيري است!
موضوع اينجاست كه هميشه به ما گفته اند: «مراقب باش! ممكن است تصميم اشتباه بگيري.» حتي شنيدن اين عبارت هم مي تواند ما را بترساند.
از اينكه تصميم اشتباه بگيريم و از چيزي محروم شويم؛ پول، دوستان، مقام، موقعيت شغلي يا هرچيزي كه با تصميم گيري درست مي توانيم آن را به دست آوريم.
چيزي كه با اين موضوع در ارتباط نزديك است، ترس از اشتباه كردن است. ما به دليلي فكر مي كنيم بايد عالي و بي كم و كاست باشيم اما فراموش مي كنيم كه با اشتباه كردن هم مي توانيم مطالبي بياموزيم.
نياز ما به كامل بودن و در اختيار گرفتن حوادث دست به دست هم مي دهند تا از روبه رو شدن با مشكلات زندگي بترسيم.
اگر هراس از تصميم گيري شامل حال شما هم مي شود، شما تنها كاري كه براي تغيير زندگي تان بايد بكنيد اين است كه نگرش خود را نسبت به آن تغيير دهيد.
عامل مهم در تصميم گيري درست، فكر كردن به نتايج و فرصت هاست. ممكن است براي شما قبول اين واقعيت دشوار باشد كه از دست دادن شغل، موقعيتي نيست كه شما را با شكستي جدي مواجه كند، اما ما هميشه فرصت هاي مناسب در زندگي را در رابطه با پول، مقام و موقعيت شغلي و نشانه هاي آشكار موفقيت سنجيده ايم. اما اين بار شما بايد درباره فرصت هاي مطلوب زندگي به شكل كاملاً متفاوتي بينديشيد. در واقع شما بايد با ترس به گونه اي برخورد كنيد تا مانع از آن نشود كه نتوانيد به اهداف مهم خود در زندگي برسيد.
هميشه هنگام تصميم گيري به خودتان بگوييد: «من حتماً از عهده اش برمي ايم و راه درست را انتخاب مي كنم.» بدين ترتيب اعتماد به نفستان افزايش مي يابد و مي آموزيد كه به خود اعتماد كنيد. بنابراين هراس هاي ما نيز به ميزان زيادي كاهش مي يابد. در واقع آگاهي از اينكه شما مي توانيد از عهده هر كاري برآييد، كليدي است كه به كمك آن به خود اجازه مي دهيد دست به مخاطره بزنيد.
شما قبل از تصميم گيري مي توانيد به خودتان بگوييد: «هر اتفاقي بيفتد من شكست نمي خورم. دنيا پر از فرصت هاي مطلوب است من براي يادگرفتن و آموزش بيشتر به دنبال فرصت هاي مطلوب هستم.» فكر نكنيد كه چه چيزي را ممكن است از دست بدهيد؛ فكر كنيد كه چه چيزي را ممكن است به دست آوريد.
هنگام تصميم گيري سعي كنيد ابتدا اولويت هاي خود را مشخص كنيد. لازمه اين كار اين است كه به نداي درون خود گوش فرا دهيد. به خود فرصت فكر كردن بدهيد و ببينيد در زندگي خواهان چه چيزهايي هستيد. براي اغلب ما رسيدن به اين آگاهي بسيار دشوار است زيرا ما از كودكي اين نگرش را ياد گرفته ايم كه بهتر است مطابق خواسته هاي ديگران عمل كنيم. ما نمي دانيم كه در واقع چه چيزهايي واقعاً براي ما لذتبخش و شادآور است. از خود بپرسيد در حال حاضر كدام مسير و كدام راه شما را به خواسته هايتان نزديك تر مي كند.
به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه اهداف تان دائم تغيير مي كنند و به همين دليل ضرورت دارد كه پيوسته هدف هاي خود را مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد. تصميمي كه امروز مي گيريد احتمالاً همان تصميمي نيست كه 5 سال ديگر خواهيد گرفت. اگر در مشخص كردن اهداف كلي خود با دشواري روبه رو هستيد نگران نباشيد. ممكن است لازم باشد بيشتر تجربه كنيد تا اولويت ها برايتان مشخص شوند.
قبل از هر چيز بدانيد كه نبايد زياد سخت بگيريد. ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه اغلب افراد خودشان و تصميماتشان را خيلي جدي مي گيرند. در اين زمينه فراموش نكنيد كه هيچ چيز آن قدر هم كه فكر مي كنيد مهم نيست. اگر در نتيجه تصميمي كه مي گيريد پولي از دست بدهيد اشكالي ندارد. راه برخورد با پول از دست دادن را ياد مي گيريد. اگر دوستي را از دست بدهيد، دوست ديگري پيدا مي كنيد. اگر تصميم به ازدواج گرفته ايد، زندگي به طرز جديد را ياد مي گيريد و...
منبع: نشريه راه کمال، شماره 34.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.