سقراط اولين شهيد راه حقيقت
نويسنده: اکبر رضي زاده
منبع اختصاصی:راسخون
سقراط حکيم در اواخر قرن پنجم پيش از ميلاد در يونان (آتن) متولد شد. وي را «امام الحکماء»، «خداوند اخلاق» و استادِ فلسفه ناميده اند زيرا فيلسوفي بود که در حکمت شيوه ي تازه اي به دست داد، و در راه تعليم و تربيت ابناء بشر، و اعتلاي اخلاق، اهتمام نمود.
فضايل پنج گانه سقراط (اصول اولي اخلاقي سقراطي) را اين گونه بيان کرده اند:
1. حکمت 2. شجاعت 3. عفت 4. عدالت 5. خداپرستي.
سقراط «عقل» را علت نظم در طبيعت مي دانست. شيوه ي اصلي کار او شيوه ي استهزايي بود. به اين معنا که با آن همه علم و دانش، خود را همواره به ناداني مي زد و اصرار به عدم آگاهي خود داشت. در مباحثات سعي مي کرد به طرفش بفهماند که نادان است و براي دستيابي به جواب سؤالش بايستي مطالعه و تحقيق کند. البته اين بدان معني نيست که سقراط خود را تافته ي جدا بافته اي مي دانست، بلکه درست هميشه عکس اين وانمود مي کرد و اصرار به ناداني خود داشت.
همانگونه که رفت سقراط را خداوند اخلاق ناميده اند، زيرا وي بسيار زاهد و با تقوي بود.
نکته بسيار مهم زندگي سقراط، کيفيت مرگ وي بود. سقراط را با اتهاماتي نظير: «عدم اعتقاد به آيين رسمي»، «پرستش و ترويج خدايان جديد»، «بي دين کردن جوانان»، يا «بي احترامي به خدايان يوناني» محکوم به مرگ نمودند. ولي قبل از اعدام «فايدون» شاگرد وي وسايل فرار او را از زندان فراهم کرد. اما سقراط گفت: « من بر خلاف قانون، کاري انجام نمي دهم. درست است که حکم اعدامِ من، حکمي ظالمانه است، ولي بالاخره مسئولين مرا به مرگ محکوم کرده اند و بايستي قانون اجرا شود.»
باري سقراط در راه رسيدن به هدف، مردانه ايستاد و به حکم نوشيدن جام شوکران، رضايت داد و زندگي را فداي عقايد شخصي خود نمود. از اين روي وي را «اولين شهيد راه حقيقت» مي دانند.
از مشهورترين شاگردان سقراط که تا آخر عمر به شاگردي استاد مي باليدند و از وي به نيکي ياد مي کردند، «گزنفون» و «افلاطون» هستند.
تعاليم سقراط را تعليمات مامايي مي گفتند زيرا مادر وي «ماما» بود و اين مسأله باعث شده بود که اين فيلسوف بزرگ بر اين باور باشد که: «ماما، کودک را در به دنيا آمدن کمک مي کند و من نفوس را ياري مي دهم تا زاده شوند. يعني به خود بيايند و راه کسب معرفت را بيابند.»
سقراط به راستي در اين فن -تعليمات مامايي- ماهر بود و مصاحبان خود را منقلب مي کرد و کساني که او را وجودي خطرناک شمرده و در هلاکتش پا مي فشردند، قدرت و تأثير نفس او را درست دريافته بودند.
تعليمات اخلاقي سقراط تنها موعظه و نصيحت نبود و براي نيکوکاري و درستکاري مبناي علمي و عقلي مي جست. از اين روي وي را مؤسس فلسفه ي مبني بر کليات عقلي شمرده اند که مدار علم و حکمت بوده است.
اهتمام سقراط بيشتر مصروف اخلاق بوده و بنياد تعليمات او اين است که انسان هيچ نمي داند، و از اين رو بايد در دستيابي به دانش راستين بکوشد.
سقراط در تشريح فضايل پنج گانه اخلاق بر اين باور بوده است که: اراده آزاد نيست، يعني انسان فاعل مختار نتواند بود مگر اينکه پيروي از عقل کند، که در آن صورت نيکي و خير را اختيار مي نمايد.
فضايل پنج گانه سقراط (اصول اولي اخلاقي سقراطي) را اين گونه بيان کرده اند:
1. حکمت 2. شجاعت 3. عفت 4. عدالت 5. خداپرستي.
سقراط «عقل» را علت نظم در طبيعت مي دانست. شيوه ي اصلي کار او شيوه ي استهزايي بود. به اين معنا که با آن همه علم و دانش، خود را همواره به ناداني مي زد و اصرار به عدم آگاهي خود داشت. در مباحثات سعي مي کرد به طرفش بفهماند که نادان است و براي دستيابي به جواب سؤالش بايستي مطالعه و تحقيق کند. البته اين بدان معني نيست که سقراط خود را تافته ي جدا بافته اي مي دانست، بلکه درست هميشه عکس اين وانمود مي کرد و اصرار به ناداني خود داشت.
همانگونه که رفت سقراط را خداوند اخلاق ناميده اند، زيرا وي بسيار زاهد و با تقوي بود.
نکته بسيار مهم زندگي سقراط، کيفيت مرگ وي بود. سقراط را با اتهاماتي نظير: «عدم اعتقاد به آيين رسمي»، «پرستش و ترويج خدايان جديد»، «بي دين کردن جوانان»، يا «بي احترامي به خدايان يوناني» محکوم به مرگ نمودند. ولي قبل از اعدام «فايدون» شاگرد وي وسايل فرار او را از زندان فراهم کرد. اما سقراط گفت: « من بر خلاف قانون، کاري انجام نمي دهم. درست است که حکم اعدامِ من، حکمي ظالمانه است، ولي بالاخره مسئولين مرا به مرگ محکوم کرده اند و بايستي قانون اجرا شود.»
باري سقراط در راه رسيدن به هدف، مردانه ايستاد و به حکم نوشيدن جام شوکران، رضايت داد و زندگي را فداي عقايد شخصي خود نمود. از اين روي وي را «اولين شهيد راه حقيقت» مي دانند.
از مشهورترين شاگردان سقراط که تا آخر عمر به شاگردي استاد مي باليدند و از وي به نيکي ياد مي کردند، «گزنفون» و «افلاطون» هستند.
تعاليم سقراط را تعليمات مامايي مي گفتند زيرا مادر وي «ماما» بود و اين مسأله باعث شده بود که اين فيلسوف بزرگ بر اين باور باشد که: «ماما، کودک را در به دنيا آمدن کمک مي کند و من نفوس را ياري مي دهم تا زاده شوند. يعني به خود بيايند و راه کسب معرفت را بيابند.»
سقراط به راستي در اين فن -تعليمات مامايي- ماهر بود و مصاحبان خود را منقلب مي کرد و کساني که او را وجودي خطرناک شمرده و در هلاکتش پا مي فشردند، قدرت و تأثير نفس او را درست دريافته بودند.
تعليمات اخلاقي سقراط تنها موعظه و نصيحت نبود و براي نيکوکاري و درستکاري مبناي علمي و عقلي مي جست. از اين روي وي را مؤسس فلسفه ي مبني بر کليات عقلي شمرده اند که مدار علم و حکمت بوده است.
اهتمام سقراط بيشتر مصروف اخلاق بوده و بنياد تعليمات او اين است که انسان هيچ نمي داند، و از اين رو بايد در دستيابي به دانش راستين بکوشد.
سقراط در تشريح فضايل پنج گانه اخلاق بر اين باور بوده است که: اراده آزاد نيست، يعني انسان فاعل مختار نتواند بود مگر اينکه پيروي از عقل کند، که در آن صورت نيکي و خير را اختيار مي نمايد.
/ج