نبرد در آسمان ها

اواسط آخرين روز گرم تابستان بود. هنوز يک ربعي به سه مانده بود. که سمفوني دومين جنگ طولاني قرن شروع به نواختن کرد، حماسه اي که بهترين مردان اين کشور را گرفت و هشت سال جنگ سنگين را به کشور تحميل کرد. بمب ها، روي باند مهرآباد فرود آمدند و صداي انفجارها تا صد نه هزار خيابان آن سوتر گوش ها را کر کرد. اخبار، بوي خون مي داد. خبري از شعر بوي ماه مهر، ماه مهربان نبود؛ به جايش تنها صداي طبل هاي شوم جنگ بود که آرام آرام به گوش
چهارشنبه، 10 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نبرد در آسمان ها

نبرد در آسمان ها
نبرد در آسمان ها


 

نويسنده: محمد حسين جهان پناه




 
همه چيز درباره توان نظامي ارتش هاي ايران و عراق در آغاز جنگ
اواسط آخرين روز گرم تابستان بود. هنوز يک ربعي به سه مانده بود. که سمفوني دومين جنگ طولاني قرن شروع به نواختن کرد، حماسه اي که بهترين مردان اين کشور را گرفت و هشت سال جنگ سنگين را به کشور تحميل کرد. بمب ها، روي باند مهرآباد فرود آمدند و صداي انفجارها تا صد نه هزار خيابان آن سوتر گوش ها را کر کرد. اخبار، بوي خون مي داد. خبري از شعر بوي ماه مهر، ماه مهربان نبود؛ به جايش تنها صداي طبل هاي شوم جنگ بود که آرام آرام به گوش مي رسيد واقعيت اين است که جنگ خيلي هم همين جوري شروع نشد، صدام بهانه هاي زيادي براي حمله به ايران جور کرد که هيچ کدامش حتي براي خود عراقي ها وجاهت نداشت. يکي از مهم ترين اينها قرارداد الجزاير بود. در واقع دعواي ايران، عراق بر سر اروندرود خود ماجرايي بود. طولاني که نهايتاً با افزايش فشارهاي خارجي بر بعثي ها موضوع با پادرمياني الجزاير ظاهراً ختم به خير شد. هر چند عراقي ها هيچ وقت راضي نشدند و هنوز امضاي معاهده الجزايره خشک نشده، شيطنت هاي اين همسايه غربي هميشه ناآرام که اين بار خود را تحقير شده مي ديد شدتي دوباره گرفت. درعين حال از زمان وقوع انقلاب اسلامي در ايران، عراق نسبت به ظهور اين قدرت جديد در بزرگ ترين همسايه اش نگران بود. البته اين نگراني چيز جديدي به حساب نمي آمد، چون بعثي ها با شاه هم رابطه خوبي نداشتند اما موضوع در مورد جمهوري اسلامي حادتر بود. در چشم صدام، انقلاب اسلامي ايران، هم يک فرصت بود و هم يک تهديد؛ به اين ترتيب که قدرت نظامي ايران که در شرايط عادي قدرتي برتر به حساب مي آمد در مرز ازهم پاشي قرار داشت و اين يعني همسايه شرقي اش تمرکز و آمادگي لازم را براي دفاع نداشت. از طرفي ظهور ايده فکري انقلاب اسلامي براي عراقي که حزب بعث در آن با کودتا يا به اصطلاح انقلابي با داعيه دولت متحد عربي اسلامي روي کار آمده بود. بسيار خطرناک به نظر مي رسيد. با به قدرت رسيدن صدام در فاصله پنج ماه از انقلاب، عراقيها هم ديگر رسماً پيام هاي تهديدآميز مي فرستادند. به خصوص که از جانب قدرت هاي شرق و غربي هم خيالشان راحت بود؛ با تسخير لانه جاسوسي آمريکا توسط دانشجوهاي خط امام (ره) که موجب قطع روابط ايران و آمريکا شد، صدام آمريکا را همسو با منافع خود مي ديد يا بهتر است بگوييم آمريکا عراق را همسو با منافعش مي ديد که زير گوشش چيزهايي خواند. اما عراقي ها از اين ديد به موضوع نگاه نمي کردند بلکه آنها جنگ بي دردسري را مي ديدند که همه چيزش مهيا بود. از يک طرف با کشوري مواجه بودند که حکومت جديدش هنوز بر شرايط کاملا مسلط نيست و درگيري گروه هاي سياسي در آن همچنان جريان داشت. از طرفي ارتشش به زحمت 50 درصد توان پيش از انقلابش را داشت که تازه براي همين 50 درصد هم دردسرهاي زيادي در راه بود و همين تفکرات زمينه جنگ را فراهم کرد. به هر حال از اوايل سال 59 روز به روز بر شدت درگيري هاي مرزي افزوده مي شد و از 23 شهريور ديگر ارتش عراق آماده حمله سراسري بود و از 28 شهريور هم شناورهاي رزمي عراقي اجازه عبور به کشتي ها با پرچم ايران از اروندرود را نمي دادند.

آغاز يک پايان
 

آخرين روز تابستان 59 بود که مهرآباد را زدند، هر چند آن زمان کسي صداي شني تانک هايي را که از مرزها مي گذشتند نشنيد اما اتفاق اصلي تازه در شرف وقوع بود. عراق ضربه اصلي را با تکيه بر ستون هاي بزرگ زرهي روي زمين وارد کرد، 12 لشکر در قالب سه سپاه يعني بيش از نيمي از ارتش عراق با سرعت هر چه تمام تر از مرزهاي ايران گذشتند، درحالي که نيمي از اين نيرو را لشکرهاي زرهي تشکيل مي داد. (هر تيپ زرهي عراق در آن زمان از 300 تانک تشکيل شده بود. حالا حساب کنيد چه تعداد تانک همراه نيروهاي عراقي بود.) به گزارش سپاه پاسداران غرب، اولين يگان هاي عراقي 4:45 دقيقه سپيده دم 31 شهريور ماه از مرز گذشتند؛ يعني زماني که موج دوم بمب افکن ها خرمشهر و آبادان را زدند.
آرايش تهاجمي نيروهاي عراقي هم به اين ترتيب بود که دو لشکر از شمال (در قالب سپاه اول)، پنج لشکر از مرکز(در قالب سپاه دوم) و در نهايت پنج لشکر از جنوب (در قالب سپاه سوم) با سرعت تمام پس از گذشتن از مرزها به سوي شهرهاي بزرگ و صنعتي جنوب و مرکز ايران سرازير شدند. سرعت پيشروي لشکرهاي زرهي و موتوريزه ارتش عراق در ابتدا به حدي بود که ايران با يک فروپاشي در کليه جبهه هاي 1352 کيلومتري جنگ مواجه بود، به خصوص که ضعف دامنه دار يگان هاي پدافندي مستقر در منطقه همانند واحدهايي از لشکرهاي 92 زرهي و 81 زرهي خرم آباد، با وجود مقاومت دليرانه نيروهاي مردمي و عشاير مشکل جدي اي براي 250 هزار سرباز عراقي که در پناه آتش سنگين بيش از 1000 عراده توپ پيشروي مي کردند محسوب نمي شد. اولين گام را اما فرداي آن روز نيروي هوايي به عنوان تنها نيروي آماده به پرواز در آوردن 200 هواپيما در قالب عمليات کمان 99 و بمباران 140 فروندي تقريبا تمامي پايگاه هاي عراق برداشت. همين اقدام نيروي هوايي و بمباران دامنه دار پايگاه هاي مرزي عراق در روزهاي بعد براي کم کردن شر بيشتر توان رزمي نيروي هوايي عراق براي دست کم چند هفته کافي بود. در اين شرايط تايگرهاي نيروي هوايي با همکاري بالگردهاي کبراي هوانيروز مسلح به موشک هاي ضد تانک تاو در پناه برتري هوايي حاصل از پرواز تامکت ها به شدت مشغول کوبيدن خطوط تدارکات و پشتيباني نيروهاي در حال پيشروي عراق شدند.
شدت و دامنه اين عمليات ها به حدي بود که تنها در پنج روز اول جنگ به طور مثال لشکر دهم عراق نزديک به 50 درصد وسايل موتوريش را از دست داد و لشکر نهم تنها در طول يک هفته نزديک به 200 دستگاه تانک و نفربر را به حملات هوايي باخت. اين سلسله عمليات ها گر چه کارساز بود اما بدون پشتيباني زميني تنها مي توانست موجب کاهش سرعت پيشروي برخي يگان هاي عراقي مثل لشکر سوم زرهي از سپاه دوم شود که به سوي خرمشهر حرکت مي کرد يا لشکر نهم که در پايان هفته اول تنها 15 کيلومتر با دزفول و پايگاه هوايي وحيدي فاصله داشته باشد.

روزهاي تلخ
 

در پايان هفته اول جنگ، تيپ 10 زرهي عراق با پيشروي به عمق 75 کيلومتري به کرانه هاي کرخه رسيده بود. و لشکر يکم زرهي عراق هم با پيشروي در محور فکه - شوش قطع ارتباط خوزستان با اهواز و شهرهاي شمالي را دنبال مي کرد. در جدي ترين بخش نبرد هم لشکر 3 زرهي عراق به همراه تيپ 33 نيروي مخصوص آن و لشکر 5 زرهي شتابان با عبور از کارون به دنبال تسخير آبادان و خرمشهر بودند با وجود دفاع جانانه تيپ اول و سوم لشکر 92 تا پيش از پايان هفته اول خرمشهر ( در فاصله 17 کيلومتري مرز) که حالا تنها يک گردان زرهي از تيپ يکم لشکر 92 ( با تنها پنج تانک ) از آن باقي مانده بود و همراهي واحدهاي باقيمانده تفنگداران دريايي، سپاه پاسداران و مردم بومي آبادان و خرمشهر زير فشار لشکر 3 زرهي عراق در محاصره بود، آن هم در شرايطي که شهر زير آتش سنگين توپخانه عراق مي سوخت. (نکته جالب اينجاست که پس از سقوط خرمشهر مشخص شد همين نيروي اندک از پس بيش از 100 تانک عراقي بر آمده اند.)
با اين حال لشکر سوم زرهي با وجود پشتيباني از سوي لشکر پنجم عراق زير فشار سنگين نيروي هوايي ايران و مقاومت مردمي تنها به زور يگان هاي زرهي و آتش سنگين توپخانه توانسته بود با قطع جاده اهواز - خرمشهر محاصره را تکميل کند. جالب آنکه هدف اصلي اين دو لشکر در پايان هفته اول رسيدن به عمق 40 کيلومتري خاک ايران به شمار مي رفت، حال آنکه حتي نيمي از ايران مسافت را هم طي نکرده بودند البته از آن طرف سپاه سوم با سرعت هر چه تمام خود را به پنج کيلومتري سوسنگرد و 20 کيلومتري جنوب غرب اهواز رسانده بود.
در اين شرايط پايداري جانانه لشکر 92 زرهي اهواز با همراهي مقاومت هاي مردمي که کم کم شکل مي گرفت، 19 روز حياتي را از سپاه سوم عراق گرفت و عملا با معطوف کردن بيشتر تلاش عراق براي گرفتن اهواز و خرمشهر زمان کافي براي تجهيز نيرو را فراهم کرد. در طول اين زمان سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصر شيرين، نفت شهر، سومار و موسيان سقوط کرده بود و بالاخره پس از رسيدن لشکر 11 پياده عراق به واحدهاي سپاه دوم، سرانجام خرمشهر زير فشار سه لشکر عراقي به همراه يک تيپ کماندويي در چهارم آبان ماه پس از 36 روز مقاومت دليرانه، سقوط کرد و محاصره آبادان کامل شد. اما با رسيدن لشکرهاي 21 تهران، 77 خراسان، 81 خرم آباد و 64 اروميه در کنار 16 زرهي قزوين و 88 زرهي زاهدان با همراهي واحدهاي سپاه پاسداران به مناطق جنوب و غرب اوضاع در شرف تغيير بود.
در اين شرايط گرچه عمليات هاي اوليه ايران در برابر پدافند سنگين واحدهاي عراقي چندان اميد بخش نبودند اما ديگر خبري هم از پيشروي نبود. در حقيقت صدام جنگ را در دوماه اول باخت به خصوص که نيروهايش با تمام تلاشي که به خرج دادند تنها 14 هزار کيلومتر مربع (کمتر از يک درصد خاک ايران) يک شهر مهم (به بهاي سنگين هزينه کردن تمام نيروي ذخيره سپاه دوم آن هم در طول يک ماه) و چند شهر کوچک را گرفته بود و حالا نيروهايش بايد منتظر ضربات چپ و راست ارتش تجديد قوا کرده و سپاه پاسداران ايران مي ماندند.

ارتش ايران و عراق در آستانه جنگ
 

ارتش ايران
 

ارتش ايران در شرايط عادي قدرتي برتر از عراق به شمار مي آمد. در سال 1356 اين نيرو حداقل 30 درصد بزرگ تر از همتاي عراقي خود بود، به طوري که استعداد ايده آل ارتش ايران در شرايط آمادگي کامل نزديک به 300 هزار سرباز در نيروي زميني، 100 هزار نيروي هوايي و 30 هزار در نيروي دريايي به شمار مي رفت که با حدود 2000 تانک و همين تعداد نفربر، 1000 عراده توپ، 470 هواپيماي جنگنده و 800 بالگرد بزرگ ترين زرادخانه تسليحاتي خاورميانه را نيز در اختيار داشت. اما در اوايل انقلاب اين نيرو از يک سو با بحران فرماندهي نيروهاي سه گانه به دليل ترورهاي مکرر دست و پنجه نرم مي کرد و از سوي ديگر کاهش مدت سربازي از دو به يک سال توان رزمي يگان ها را تا 50 درصد کاهش داده بود، به طوري که مثلاگردان 232 از تيپ يکم لشکر 92 (لشکر 92 بزرگ ترين لشکر زرهي کشور در آن زمان به شمار مي آمد) در آن زمان تنها 270 نفر سرباز از ظرفيت 520 نفره اش را در اختيار داشت، آن هم تنها با 32 تانک چيفتن عملياتي از مجموع 53 دستگاه سازماني اش در عين حال با خروج سريع مستشاران خارجي، وضعيت تکنيکي ارتش که از تجهيزاتي تماماً غربي استفاده کرد وخيم گزارش شده بود، در اين بين بدترين وضع را نيروي زميني داشت ولي نيروي دريايي نسبت به دو يگان ديگر شرايطش بهتر بود. از سوي ديگر دولت موقت بدون بررسي، نزديک به 8 ميليارد قرارداد تسليحاتي زمان شاه مخلوع را لغو کرده بود.

ارتش عراق
 

استعداد پرسنلي نيروي زميني ارتش عراق تا پيش از انقلاب چيزي حدود 200 هزار سرباز با 2 هزار تانک و همين تعداد نفربر بود که در فاصله شش ماه اين آمار رشدي سريع به خود گرفت. بر اين مبنا نيروي هوايي عراق هم 30 هزار نفر به علاوه 330 جنگنده و 250 بالگرد در اختيار داشت. دولت بعثي عراق در رقابت با ايران از همان اوايل دهه 70 ميلادي مسابقه تسليحاتي سنگيني را شروع کرده بود، به طوري که در اين سال ها بودجه دفاعي عراق نزديک به 65 درصد رشد نشان مي داد و در عين حال قسمت خيلي عمده اي از صادرات نفت عراق خرج خريدهاي تسليحاتي جديد و نوسازي ارتش قديمي عراق مي شد، به طوري که تنها در سه سال مانده به شروع جنگ دولت وقت عراق 13 ميليارد دلار انواع تسليحات از کشورهاي مختلف خريداري کرد. از اين ميان فرانسه نقش پر رنگي در نوسازي تجهيزات اين ارتش داشت.
ارزش کلي سفارش هاي نظامي عراق به فرانسه به بيش از 7 ميليارد دلار مي رسيد که انواع جنگ افزارها شامل جنگنده هاي ميراژاف1، بالگردهاي گازل، سوپر فرلون و انواع موشک هاي هوا به هوا و هوا به سطح را شامل مي شد. البته شوروي هم به اين راحتي کنار نکشيد تا آخر ماجرا شوروي همچنان با سهم 61 درصدي بزرگ ترين صادر کننده جنگ افزار به عراق باقي ماند، آن هم در حالي که در اواخر جنگ در بعضي موارد حتي از تامين اعتبارات خريدهايش هم عاجز بود.

نبرد در آسمان
 

نيروي هوايي زبده و مجهز ايران مهم ترين چيزي بود که هنگام شروع جنگ صدام را نگران مي کرد به خصوص که خاطره تلخ جنگ شش روزه را خوب به خاطر داشت، براي همين نيروي هوايي عراق مصادف با آخرين روز شهريور ماه با به پرواز در آوردن 192 هواپيما و بمباران ده پايگاه هوايي ايران تمام تلاشش را براي راحت کردن خيال صدام به خرج داد اما بي تجربگي، ارزيابي اشتباه از حريف و عدم اطلاعات کافي، حاصل تمام تلاششان را به باد داد.
هواپيماهاي جنگي ايران با حداقل 1000 خلبان آماده در آشيانه هاي بتني محفوظ مانده بودند و ببر خفته تازه چشمانش را گشود. به فاصله تنها يک روز با به جريان افتادن طرح عمليات البرز نيروي هوايي ايران در قالب عمليات کمان 99 را بمباران 140 فروندي، مزه يک بمباران غافلگيرانه را به خلبانان عراقي چشاند و اين تازه آغاز سلسله عمليات هاي سنگين 50 الي 60 فروندي بود که نيروي هوايي در طول هفته اول روي فرودگاه هاي عمدتاً مرزي عراق به اجرا درآورد.
در کمتر از يک ماه نيروي هوايي ايران برتري کامل هوايي را بر فراز منطقه نبرد در اختيار گرفته بود و نيروي هوايي عراق که حالا عقب کشيده بود در جنب وجوش بازگشتن به ميدان مي سوخت. اما از آن سو نيروي هوايي بسياري از اهداف حياتي عراق را به شدت مي کوبيد، به طوري که تنها نيروگاه برق بغداد بيش از 20 بار هدف بمباران فانتوم هاي ايراني قرار گرفت و تايگرهاي پايگاه دوم (تبريز) پايانه هاي سوختي شمال عراق را به طور مرتب 300 بار کوبيدند و در نتيجه 13 بار کل صادرات نفت عراق را متوقف کردند. اما به زودي با تحويل جنگنده هاي ميراژاف 1، نيروي هوايي عراق جاني دوباره گرفت. جت هاي جديد به وضوح از فانتوم هاي ايراني برتر بودند و با توجه به برتري عددي ناشي از کمبود قطعات يدکي تامکت ها، به پشتوانه تکنيسين هاي فرانسوي جرات به چالش کشيدن اف 14 هاي ايراني را هم داشتند.
اين ميراژها با همکاري جنگنده هاي مصري ميراژ 3 و سوپر اتانداردهاي اجاره اي عراق در جريان جنگ نفتکش ها به لطف موشک هاي ضد کشتي مشهور اگزوسه موفق ظاهر شدند و در اين بين هم تنها تامکت ها به معناي واقعي حريفشان بودند. در ضمن هديه امکان سوخت گيري هوايي به نيروي هوايي عراق به مشکلي جدي براي پايانه صادراتي نفت ايران در خارک نيز بدل شده بودند.
مهم ترين سرعت گير نيروي هوايي عراق خود صدام بود، چرا که عموماً علاقه اي به فرماندهان محبوب نداشت و تک تک عمليات هاي اين نيرو را هم بايد شخصاً امضا مي کرد البته با خراب تر شدن شرايط مارشال کارکشته هوايي حميد شعبان سکان کشتي به گل نشسته نيروي هوايي، عراق را به دست گرفت و دور از چشم صدام تکاني به آن داد؛ به طوري که براي اولين بار پاي ميراژها را به شيراز و مازندران باز کرد.

دفاع هوايي
 

ستون فقرات پدافند هوايي ايران در زمان جنگ را ترکيب موشک هاي هاوک ورپير به همراه توپ هاي ارليکن سيستم اسکاي گارد تشکيل مي داد که معمولاً در صورتي که خبري از موشک هاي ضدرادار عراقي نبود، عليه هر هدفي به جز جت هاي سريع ميگ 25، کارآمد به شمار مي رفت. در حالي که پدافند هوايي عراق از سيستم تماماً شرقي سام 2، 3 و 6 تشکيل شده بود و در حملات ارتفاع بالا يا خيلي پايين آسيب پذير بود. البته بعدها با خريد موشک هاي کوتاه برد فرانسوي رولند و کورتال، دفاع نقطه اي اش را بهبود بخشيد.

جنگ نفتکش ها
 

وقتي عراق جنگ نفتکش ها را شروع کرد شدت درگيري هاي هوايي روي خليج فارس به شکل قابل ملاحظه اي افزايش پيدا کرد، تا جايي که با حضور موثر تامکت هاي نيروي هوايي حتي پس از وارد شدن ميراژ به ميدان تقريباً رقم ثابتي ما بين 5 تا 20 درصد هر گروه پروازي نيروي هوايي عراق که به قصد هدف قرار دادن پايانه هاي نفتي با نفتکش هاي ايراني بر مي خاست، شانس بازگشت پيدا نمي کرد.

نبرد در آب هاي خروشان
 

روي آب، نيروي هوايي ابتدا در جريان عمليات اشکان و شهيد صفوي و سپس در جريان عمليات مرواريد (هشت آذر) با پشتيباني نيروي هوايي خيلي زود توانست شر نيروي دريايي عراق را به طور کامل کم کند. در جريان اين عمليات سکوهاي البکر و الاميه و بيشتر استعداد دريايي عراق از بين رفت. البته در مقابل ناوچه پيکان با بسياري از دريادلان همراهش هم جاويد شد که در نوع خود پس از غرق شدن ميلانيان در جريان بمباران دوم مهر بوشهر مهم ترين شناوري رزمي بود که غرق مي شد اما از آن پس ايران در طول تمام هشت سال حاکم نيمه شمالي خليج فارس بود.

ناوچه هاي کمان
 

ناوچه هاي کلاس کمان فعال ترين شناورهاي رزمي نيروي دريايي در طول دفاع مقدس به شمار مي رفتند. نيروي دريايي پيش از انقلاب تعداد ده فروند از اين شناورهاي فرانسوي را سفارش داده که تا زمان انقلاب هفت تاي آنها تحويل شده بود و فرانسه سه تاي بعدي را تا ميانه جنگ تحويل نداد، البته آن هم بدون سلاح! جالب آنکه در زمان تحويل سه تاي آخر يکي از اين ناوچه ها را در مسير فرانسه به ايران در آب هاي ساحلي اسپانيا بودند که توسط گارد ساحلي اين کشور بازگردانده شد.

قهرمان پوشالي
 

صدام يکي از آن ديوانه هايي بود که هر 100 سال يکي اش هم زيادي است. خود عراقي ها که فکر مي کردند فصل مشترک هيتلر و استالين است، با اين تفاوت که از استالين فقط تفنگش را به ارث برده بود و از هيتلر فقط هارت و پورتش را. پنج ماه پس از انقلاب يعني در تيرماه به قدرت رسيد و اوضاع را آن طور که دوست داشت تغيير داد. در حقيقت خود صدام دنبال اين بود که مثل ناصر به عنوان قهرمان و رهبر کشورهاي عربي شناخته شود. به خاطر همين شعارهاي تند ضدايراني مي داد و عليه رژيم صهيونيستي قيافه مي گرفت.
او بر خلاف خيلي از رفقاي بعثيش علاقه شديدي به غرب داشت، به خصوص که معتقد بود شوروي در فروش جنگ افزار به کشورهاي عربي سرشان کلاه مي گذارد تا جنگ افزارهاي بي کيفيتش را با نازل ترين قيمتها به آنها غالب کند. همين موضوع هم نهايتا موجب شد تا دولت عراق براي فصل بعدي خريدهايش دست به دامن فرانسه شود. صدام استاد بافتن روياهاي پوشالي بود.
در زمان حمله به ايران خيالش اين بود که پس از گرفتن بي دردسر خوزستان ظرف يکي دو هفته ايران به ناچار صلح را خواهد پذيرفت و تازه در خرمشهر مردم به استقبالش خواهند آمد. همين تصورات باعث شد ساعت 11 آخرين روز شهريور شخصا با شليک اولين گلوله تانک سوت شروع بزرگ ترين جنگ خاورميانه را به صدا در آورد.
اما حتي او هم فکر نمي کرد اين شروع طولاني ترين جنگ تمام عمرش باشد که زخم هاي آن را شايد تا دم مرگش هم فراموش نکرده بود.

Chieftain
 

چيفتن
 

اصلي ترين تانک ميدان نبرد در جبهه ايران که با تمام مشکلات بي شمارش وقت هايي که موتورش درست کار مي کرد بر تمام تانک هاي عراقي، به جز تي 72 برتري داشت.

M60
 

ام 60
 

سرسخت ترين تانک تمام جنگ که مقاومت زره اش در برابر آتش تانک هاي سنگين مثل تي 72 از آن هدفي ترسناک ساخته بود. ارتش ايران به جز ام 60 از نمونه هاي قديمي تر پاتون مثل ام 47 و ام 48 هم استفاده کرد.

T-72
 

تي 72
 

محبوب ترين تانک صادراتي شوروي که عراق اولين سري آنها را پيش از جنگ دريافت کرد و به عنوان رزرو پشت جبهه ها نگه داشت. تي 72 ها در طول جنگ بر چيفتن هاي ايراني برتري داشتند اما در برابر ام 60 با مشکل جدي مواجه مي شدند.

T-55
 

تي 55
 

پرشمارترين تانک هاي تمام طول تاريخ که بيشتر لشکرهاي زرهي عراق در طول جنگ را تشکيل مي داد و به جز قدرت آتش و زره ضعيف مشکل ديگري نداشت.

Ah- 1Cobra
 

کبرا
 

موفق ترين بالگرد رزمي دنيا که به لطف مهارت خلبانان هوانيروز و موشک هاي تاوستون هاي بي دفاع زرهي عراق را مثل گندم درو مي کرد.

Mi-24
 

ميل 24
 

بهترين بالگرد رزمي شوروي که قدرت آتش هولناکي داشت و توسط خلبانان آلمان شرقي به پرواز در مي آمدند اما به خاطر ضعف مهمات هدايت شونده هيچ گاه نتوانست آن طور که بايد از آنها استفاده کند.

درگيري با يانکي ها
 

در هفدهم مرداد 1366 طي برخوردي اتفاقي يکي از فانتوم هاي نيروي هوايي ايران اقدام به رهگيري يکي از هواپيماهاي گشت دريايي p-3c نيروي دريايي ايالات متحده کرد. اين اقدام سريع با واکنش شتاب زده تامکت هاي اسکورت هواپيماي آمريکايي مواجه شد. با وجود شليک موشک اسپارو از سوي دو طرف درگيري با مهارتي که خلبان فانتوم به خرج داد بدون تلفاتي به پايان رسيد در ضمن در طول جنگ تحميلي بسيار پيش مي آمد که تامکت هاي آمريکايي هواپيماهاي گشت دريايي p- 3F نيروي هوايي ايران را بر فراز خليج فارس اسکورت کنند.

مهم ترين عمليات هاي هوايي جنگ
 

حمله به H3
 

حمله هشت فروند فانتوم نيروي هوايي به پايگاه هاي سه گانه الوليد در غربي ترين نقطه مرزي عراق به فاصله شش ماه از شروع جنگ

عمليات اوسيراک
 

بمباران نيروگاه اتمي اوسيراک همزمان با آغاز دومين هفته جنگ

عمليات شيخ 2
 

پشتيباني موثر هوايي در منطقه عملياتي جنوب در جريان عمليات طريق القدس

بمباران لارک
 

دوربردترين عمليات هوايي عراقي ها به منظور بمباران لارک در 1250 کيلومتري مرز

حمله به پايانه نفتي سيري
 

دوميراژ عراقي با سوختگيري هوايي از جنگنده هاي ديگر پايان نفتي جزيره سيري را هدف قرار دادند. در اين حمله بزرگ ترين نفتکش جهان (سيواس گينت) غرق شد.

آيا مي دانستيد
 

سپاه پاسداران در طول جنگ بيش از 1500 تانک و نفربر از لشکرهاي عراق به غنيمت گرفت و همين تانک ها را عليه خود عراقي ها به کار برد.
* در زمان شروع جنگ بدهي خارجي ايران 10 و عراق 30 ميليارد دلار بود اما وقتي جنگ تمام شد. ايران تنها 5 ميليارد دلار بدهي داشت، اما بدهي عراق به رقم کمرشکن 70 تا 90 ميليارد دلار رسيده بود.
* ارتش بعثي عراق پس از تصرف قصر شيرين 90 درصد شهر را با بولدوز با خاک يکسان کرد تا ميدان ديد کافي براي آتش توپخانه ايجاد کند.
* در سالهاي آغازين جنگ فقط شناسايي جنگنده هاي تامکت ايراني در حد فاصل 200 کيلومتري براي لغو شدن کل عمليات بمباران کافي بود.

نيروي هوايي ايران
 

استعداد رزمي برابر 22 اسکادران رزمي با 447 جنگنده شامل 77 اف 14 تامکت، 225 اف 4 فانتوم و 140 اف 5 تايگر
F-14Tomcat

اف 14 تامکت
 

ستاره بي رقيب جنگ که به لطف رادار و موشک هاي دوربرد فونيکسش، دوربردترين رهگير غربي به شمار مي رفت و در طول جنگ با شکار نزديک به 140 فروند ترسناک ترين کابوس خلبانان عراقي به حساب مي آمد. در ضمن آمريکايي ها ابداً باورشان نمي شد تکنيسين هاي ايراني به تنهايي از پس نگهداري اين جنگنده بزرگ بربيايند.

F-4Phantomll
 

اف 4 فانتوم 2
 

ستون فقرات نيروي هوايي ايران که به لطف توان سوخت گيري هوايي مي توانست هر نقطه اي از عراق را بمباران کند. در عين حال با همکاري تامکت ها که عموماً نقش اسکورت و ميني آواکس را بازي مي کردند تيم شکار کاملي به حساب مي آمدند. گونه قديمي تر اين جنگنده سريع ترين جنگنده ارتفاع پايين تمام طول جنگ به شمار مي رفت.

F-5 Tiger ll
 

اف 5 تايگر 2
 

سبک ترين جنگنده هاي نيروي هوايي که بيشتر وظايف پشتيباني نزديک به آنها محول مي شد و به خاطر سرعت و کوچکي مانور پذيري بالايي داشت.

نيروي هوايي عراق
 

استعداد اوليه 16 اسکادران جنگنده و 4 اسکادران بمب افکن شامل تقريباً تمامي انواع جنگنده هاي ميک 21، 23، 25، سوخو 22 و 25 در کنار توپولوف 16 و 23

MirageF-l
 

ميراژاف 1
 

سراب هاي خوش استيل فرانسوي با فاصله يکي دو سال پايشان به ميدان نبرد باز شد و به سرعت به دردسري درست و حسابي براي فانتوم و تايگرهاي ايراني تبديل شدند. صدام در ابتداي جنگ تقريبا از تحويل ميراژ ناميده بود، به خصوص که پول کافي براي تامين ماليش در بساط نداشت اما سفارش هاي ملک خالد (پادشاه وقت عربستان ) و امير کويت در نهايت فرانسوي ها را رام کرد.

Mig-25
 

ميگ 25
 

سريع ترين جنگنده جهان با سرعت سه برابر صوت که نه پدافند هوايي و نه هيچ جنگنده اي به جز تامکت حتي به گرد پايش هم نمي رسيد اما در مجموع به خاطر برد کم رهگير موفقي نبود.

Mig-21
 

ميگ 21
 

پرشمارترين جنگنده جهان و ستون فقرات نيروي هوايي عراق در تمام طول جنگ که در نوع خودش بيشترين جنگنده هايي بود که شکار جنگنده هاي ايراني شد.

روزشمار 3 ماه اول جنگ
 

31 شهريور
 

حمله هوايي عراق به فرودگاه هاي ايران و آغاز رسمي جنگ

1 مهر
 

حمله 140 فروندي نيروي هوايي در قالب عمليات کمان 99

2 مهر
 

اشغال مهران، سومار و نفت شهر

3 مهر
 

آغاز محاصره خرمشهر

7 مهر
 

نخستين قطعنامه بي ثمر شوراي امنيت در باب جنگ و پذيرش ظاهري آتش بس از سوي صدام

8 مهر
 

عمليات اوسيراک بمباران نيروگاه اتمي اوسيراک عراق توسط تيز پروازان نيروي هوايي ايران

15 مهر
 

نخستين حمله هوايي عراق به مناطق مسکوني انديمشک

25 مهر
 

سقوط موقت موسيان و دهلران، پيشروي ارتش عراق به سوي کرمانشاه

4 آبان
 

سقوط خرمشهر پس از يک ماه مقاومت دليرانه مردمي

8 آبان
 

تکميل محاصره آبادن و آغاز تهاجم به سوي پل نادري

9 آبان
 

عبور ارتش عراق از بهمنشير و توقف پيشروي عراق در روزهاي بعد

11 آبان
 

شکست حمله ارتش عراق در اشغال دهلاويه

25 آبان
 

حماسه سوسنگرد

8 آذر
 

عمليات مرواريد و نابودي نيروي دريايي عراق.
منبع: نشريه دانستنيها شماره 38



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط