منبع : اختصاصی راسخون
نام فروردین از کجا به وجود آمد
در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) به سند خود از ابوالصلت هروی از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حدیثی طولانی که راجع به داستان أصحاب رس است فرمودند: أصحاب رس مردمی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و نام آن را «شاه درخت» نهاده بودند و آن درختی که «یافت» فرزند نوح آن را بعد از داستان طوفان برکنار چشمهای به نام «روشن آب» کاشته بود و این قوم، دوازده شهر آباد پیرامون نهری به نام رس داشتند و نام آنها، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر، شهریور بود که ایرانیان نامهای سال خود را از آنها گرفتهاند.در ادامه حضرت میفرماید: آنها در هر ماه از سال، روزی را در یکی از این شهرهای آباد، «عید» میگرفتند و به کنار درخت صنوبری که درخارج شهر بود میرفتند... (34)
نوروز را چرا عید میگویند
«در کتاب» الفین آمده است که یکی از پیغمبران به نام «ازقیل» به وادی رسید که همگی آن مرده بودند، «ازقیل» عرض کرد خداوندا اینها را چگونه زنده خواهی نمود امر شد که مقداری آب بر روی خاکهای آنها بریز و دعا کن تا زنده شوند. «ازقیل» مقداری آب ریخت و از خداوند تقاضای «اعادهی آنها را به حیات و زندگانی» نمود فوراً همگی زنده شدند و بین سی سال تا هفتاد سال مجدداً زندگی نمودند یعنی از سی سال کمتر و از هفتاد سال بیشتر بود و این قضیه در روز اول فروردین، یعنی روز اوّل بهار واقع شده به این واسطه روز اوّل فروردین را عید میگویند و کلمهی عید مأخوذ از عود و اعاده است (35)عید نوروز در روایات
بسیاری سؤال میکنند که آیا «نوروز» که در بلاد ایرانیان هر ساله مرسوم است دارای اسنادی از طرف شرع مقدس برای آن موجود است یا نه؟ ما برای پاسخ به این سؤال ابتدا اقسام عید را مقدمتاً بیان میکنیم و سپس به موضوع میپردازیم. «عید دو قسم است؛» الف عید تشریعی، ب عید تکوینی. عیدتشریعی عیدی است که خداوند آن را عید قرار داده و حتماً مقارن با یک پیروزی است. گاه پیروزی بر هوای نفس، مثل عید سعید فطر که در ماه مبارک رمضان انسان بر هوای نفس خویش غلبه میکند و گاه موفقیت در انجام مناسک حجّ، مثل عید سعید قربان، و گاه پیروزی در نصبِ امامِ شایسته و تحقق ولایت که در عید غدیر متبلور است. اما عیدهای تکوینی، نوعی بازگشت به جهان طبیعت است (36) با این مقدمه به سراغ روایات وارد شده در زمینه نوروز میرویم تا مشخص شود که عید نوروز آیا برگرفته از قسم اول است یا قسم دوم. 1. «اُتِیَ عَلی (علیه السلام) بِهدِیَّةِ النَیرُوزِ فَقالَ (علیه السلام) : ما هَذا قَالُوا یا أمیرَالمؤمنینَ اَلیَومُ النَیروزُ فَقَالَ علی علیه السلام: اِصنَعُوا لَنا کُلَّ یَومٍ نَیروزاً» (37)؛ هدیه ای برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) آوردند در روز نوروز، فرمود: این چیست؟ عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! امروز نوروز است، فرمود: هر روز را برای ما نوروز بسازید. 2. «رُوِیَ أنَّهُ قال علیه السلام: »نَیروزُنا کُلُّ یَومٍ (38)؛ نوروز ما هر روز است. 3. «عن مُعَلّی بن خُنَیس قال: یوم النیروز و تعیینه و سعادة دَخَلْتُ عَلَی الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع یَوْمَ النَّیْرُوزِ فَقَالَ ع أَ تَعْرِفُ هَذَا الْیَوْمَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا یَوْمٌ تُعَظِّمُهُ الْعَجَمُ وَ تَتَهَادَی فِیهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ ع وَ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ الَّذِی بِمَکَّةَ مَا هَذَا إِلَّا لِأَمْرٍ قَدِیمٍ أُفَسِّرُهُ لَکَ حَتَّی تَفْهَمَهُ قُلْتُ یَا سَیِّدِی إِنَّ عِلْمَ هَذَا مِنْ عِنْدِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یَعِیشَ أَمْوَاتِی وَ تَمُوتَ أَعْدَائِی فَقَالَ یَا مُعَلَّی إِنَّ یَوْمَ النَّیْرُوزِ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَخَذَ اللَّهُ فِیهِ مَوَاثِیقَ الْعِبَادِ أَنْ یَعْبُدُوهُ وَ لَا یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ أَنْ یُؤْمِنُوا بِرُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ أَنْ یُؤْمِنُوا بِالْأَئِمَّةِ ع وَ هُوَ أَوَّلُ یَوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ وَ هَبَّتْ بِهِ الرِّیَاحُ وَ خُلِقَتْ فِیهِ زَهْرَةُ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی اسْتَوَتْ فِیهِ سَفِینَةُ نُوحٍ ع عَلَی الْجُودِیِّ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَحْیَا اللَّهُ فِیهِ الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی نَزَلَ فِیهِ جَبْرَئِیلُ عَلَی النَّبِیِّ ص وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی حَمَلَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَی مَنْکِبِهِ حَتَّی رَمَی أَصْنَامَ قُرَیْشٍ مِنْ فَوْقِ الْبَیْتِ الْحَرَامِ فَهَشَمَهَا وَ کَذَلِکَ إِبْرَاهِیمُ ع وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَمَرَ النَّبِیُّ ص أَصْحَابَهُ أَنْ یُبَایِعُوا عَلِیّاً علیه السلام بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی وَجَّهَ النَّبِیُّ ص عَلِیّاً ع إِلَی وَادِی الْجِنِّ یَأْخُذُ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَةَ لَهُ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی بُویِعَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فِیهِ الْبَیْعَةَ الثَّانِیَةَ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی ظَفِرَ فِیهِ بِأَهْلِ النَّهْرَوَانِ وَ قَتَلَ ذَا الثُّدَیَّةِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَظْهَرُ فِیهِ قَائِمُنَا وَ وُلَاةُ الْأَمْرِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَظْفَرُ فِیهِ قَائِمُنَا بِالدَّجَّالِ فَیَصْلِبُهُ عَلَی کُنَاسَةِ الْکُوفَةِ وَ مَا مِنْ یَوْمِ نَیْرُوزٍ إِلَّا وَ نَحْنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الْفَرَجَ لِأَنَّهُ مِنْ أَیَّامِنَا وَ أَیَّامِ شِیعَتِنَا حَفِظَتْهُ الْعَجَمُ وَ ضَیَّعْتُمُوهُ أَنْتُمْ وَ قَالَ إِنَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سَأَلَ رَبَّهُ کَیْفَ یُحْیِی هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ الَّذِینَ خَرَجُوا» فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَصُبَّ الْمَاءَ عَلَیْهِمْ فِی مَضَاجِعِهِمْ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ هُوَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ سَنَةِ الْفُرْسِ فَعَاشُوا وَ هُمْ ثَلَاثُونَ أَلْفاً فَصَارَ صَبُّ الْمَاءِ فِی النَّیْرُوزِ سُنَّةً فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی أَ لَا تُعَرِّفُنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَسْمَاءَ الْأَیَّامِ بِالْفَارْسِیَّةِ فَقَالَ ع یَا مُعَلَّی هِیَ أَیَّامٌ قَدِیمَةٌ مِنَ الشُّهُورِ الْقَدِیمَةِ کُلُّ شَهْرٍ ثَلَاثُونَ یَوْماً لَا زِیَادَةَ فِیهِ وَ لَا نُقْصَانَ فَأَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ کُلِّ شَهْرِ هُرْمَزْدَرُوزَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَی خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ آدَمَ ع تَقُولُ الْفُرْسُ إِنَّهُ یَوْمٌ جَیِّدٌ صَالِحٌ لِلشُّرْبِ وَ لِلْفَرَحِ وَ یَقُولُ الصَّادِقُ إِنَّهُ یَوْمٌ سَعِیدٌ مُبَارَکٌ یَوْمُ سُرُورٍ تَکَلَّمُوا فِیهِ الْأُمَرَاءَ وَ الْکُبَرَاءَ وَ اطْلُبُوا فِیهِ الْحَوَائِجَ فَإِنَّهَا تَنْجَحُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ وُلِدَ فِیهِ یَکُونُ مُبَارَکاً وَ ادْخُلُوا فِیهِ عَلَی السُّلْطَانِ وَ اشْتَرُوا فِیهِ وَ بِیعُوا وَ زَارِعُوا وَ اغْرِسُوا وَ ابْنُوا وَ سَافِرُوا فَإِنَّهُ یَوْمٌ مُخْتَارٌ یَصْلُحُ لِجَمِیعِ الْأُمُورِ وَ لِلتَّزْوِیجِ وَ مَنْ مَرِضَ فِیهِ یَبْرَأُ سَرِیعاً وَ مَنْ ضَلَّتْ لَهُ ضَالَّةٌ وَجَدَهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ الثَّانِی بَهْمَنْرُوزُ یَوْمٌ صَالِحٌ صَافٍ خَلَقَ اللَّهُ فِیهِ حَوَّاءَ وَ هُوَ ضِلْعٌ مِنْ أَضْلَاعِ آدَمَ وَ هُوَ اسْمُ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ به حجبِ الْقُدْسِ وَ الْکَرَامَةِ تَقُولُ الْفُرْسُ إِنَّهُ یَوْمٌ صَالِحٌ مُخْتَارٌ وَ یَقُولُ الصَّادِقُ إِنَّهُ یَوْمٌ مُبَارَکٌ تَزَوَّجُوا فِیهِ وَ أْتُوا أَهَالِیَکُمْ مِنْ أَسْفَارِکُمْ وَ سَافِرُوا فِیهِ وَ اشْتَرُوا وَ بِیعُوا وَ اطْلُبُوا فِیهِ الْحَوَائِجَ فِی کُلِّ نَوْعٍ وَ هُوَ یَوْمٌ مُخْتَارٌ وَ مَنْ مَرِضَ فِیهِ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ یَکُونُ مَرَضُهُ خَفِیفاً وَ مَنْ مَرِضَ فِی آخِرِهِ اشْتَدَّ مَرَضُهُ وَ خِیفَ مِنْ مَوْتِهِ فِی ذَلِکَ الْمَرَضِ الثَّالِثُ أُرْدِیبِهِشْتَرُوزُ اسْمُ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِالشِّفَاءِ وَ السُّقْمِ یَقُولُ الْفُرْسُ إِنَّهُ یَوْمٌ ثَقِیلٌ وَ یَقُولُ الصَّادِقُ إِنَّهُ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ فَاتَّقُوا فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ جَمِیعَ الْأَعْمَالِ وَ لَا تَدْخُلُوا فِیهِ عَلَی السُّلْطَانِ وَ لَا تَبِیعُوا وَ لَا تَشْتَرُوا وَ لَا تَزَوَّجُوا وَ لَا تَسْأَلُوا فِیهِ حَاجَةً وَ لَا تُکَلِّفُوهَا أَحَداً وَ احْفَظُوا أَنْفُسَکُمْ وَ اتَّقُوا أَعْمَالَ السُّلْطَانِ وَ تَصَدَّقُوا مَا أَمْکَنَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَرِضَ فِیهِ خِیفَ عَلَیْهِ... (39) سندی از معلّی بن خنیس که در نوروز نزد امام صادق علیه السّلام رفتم، فرمود: امروز را میشناسی؟ گفتم روزیست که عجمها بزرگش دارند و بهم هدیه دهند قربانت، فرمود: به کعبهای که در مکّه است، این شیوه برای امریست دیرین که تفسیرش کنم برایت تا بفهمی، گفتم: ای آقایم، آن را از شما بدانم دوستتر است نزد من از اینکه مردههایم زنده شوند و دشمنانم بمیرند، فرمود: در نوروز بود که خدا از بندههایش پیمان گرفت او را بپرستند و شریک با او نیاورند، و به رسولان و حججش بگروند، و به ائمّه (علیهم السلام) ایمان آرند نخست روز است که خورشید تابیده، باد وزیده، گل شکفته در زمین، روزی که کشتی نوح بر جودی استوار شده، روزی که خدا در آن هزارها که از ترس مرگ گریخته و مرده بودند زنده کرد، روزی که جبرئیل به پیغمبر فرود آمد روزی که پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله) علی (علیه السّلام) را بدوش گرفت تا بتهای قریش را از فراز کعبه افکند و خرد کرد، و همچنین بود ابراهیم (علیه السّلام)، روزی که پیغمبر فرمود تا اصحابش با أمیر المؤمنین بیعت کردند، روزی که پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله) علی (علیه السّلام) را به وادی پریان فرستاد تا از آنها بیعت گیرد: روزی که دوباره مردم با علی (علیه السّلام) بیعت کردند، روزی که به خوارج نهروان پیروز شد و ذو الثدیة را کشت، روزی که قائم ظهور کند و روزی که به دجال پیروز شود و او را در زبالهدان کوفه بدار زند، نو روزی نیاید جز اینکه ما توقع فرج داریم زیرا از روزهای ما و روزهای شیعیان ما است، حججش نگهداشتند و شما آن را گم کردید. تحقیق راجع به معلی بن خنیس نقل العلامه و قال: انه یقتضی وصفه بالعداله و قال نجاشی انه ضعیف جداً بزاز، ضعیف جداً لایعول علیه. و روی الکشی فیه مدحاً کثیراً و ذماً؛ و الظاهر ان وجه الدّم فانما اعیبک، لانک رجل اشتهرت بنا... لیحمدوا امرک فی الدین بعیبک و نقصک، و یکون بذلک منادفع شرهم عنک یقول الله عزّوجل: الا ما السفینه فکانت المساکین یعملون فی البحر... (40) شیخ کشّی: روایت کرده است که چون روز عید میشد معلی بن خنیس بیرون میرفت، به صحرا ژولیده مو و گردآلوده درزی ستم دیده، حسرت خورده همین که خطیب، منبر میرفت، دست خود را به آسمان بلند میکرد و میگفت: اللهم هذا مقام خلفائک و اصفیاک و مواضع امنائک الّذین خصصتهم اتبزوها الخ. (41) علی مقصودی در کتاب نوروز انسان مینویسد: علت ضعیف بودن معلی را این بیان کردهاند که اهل تقیه نبوده و با در نظر گرفتن حرف منتهی به نقل کشی ظواهر عرفیه عید را رعایت نمیکرده و چه بسا روایاتی که آداب عید نیروز که فقط معلی نقل کرده از باب تقیه بوده است و الا اضطراری در دلالت روایتش هست الا همان توجیهی که گذشت حضرت امام صادق (علیه السلام) مصادیق نیروز را بیان کرده قائل شویم؛ و نوعاً روایات نیروز فقط از طریق معلی رسیده است. (42) در مناقب (ج 4، ص 319) حکایت است که منصور، موسی بن جعفر (علیه السلام) را پیش داشت تا روز «نوروز» جلوس کند و آنچه عیدی نزد او آرند دریافت کند. فرمود: من اخبار از جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بازرسی کردم، از این عید خبری نیافتم این روش پارسیان بوده و اسلام آن را محو کرده، معاذ الله چیزی را زنده سازیم که اسلام محوش کرده، منصور گفت: باری سیاست سپاه این کار را میکنیم به حق خدای بزرگ از تو خواهش دارم که جلوس کنی و جلوس کرد. (43) علامه مجلسی ذیل این روایت بیان میدارد که این خبر مخالف اخبار معلی است و دلالت دارد بر بی اعتباری نوروز شرعاً، ولی اخبار معلی سندش قویتر و میان اصحاب مشهورتر است و ممکن است این خبر حمل بر تقیه شود. (44) روز نوروز قبل از ورود خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) به مدینه از کتاب التاجع الجامع الاصول نقل شده است: قدم النبی (صلی الله علیه و آله) المدینه و لهم یومان یلعبون فیهما فقال: ما هذان الیومان؟ قالوا: کنا نلعب فیهما فی الجاهلیه، فقال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : إن الله قد ابد لکم بهما خیراً منهما یوم الاضحی و یوم الفطر. روز یکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: این دو روز چه خصوصیتی دارد؟ گفتند: در دوران جاهلیت این دو روز را این گونه سپری میکردیم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: خدای سبحان بهتر از این دو روز را برای شما آورده و آن عید فطر و قربان است.عید نوروز در کلام علماء
2. ابن فهد حلی (رحمة الله علیه) در کتاب مهذب البارع شرح مختصر نافع گفته نوروز جلیل القدر است و تشخیص آن مشکل است زیرا عبادتی بدان مربوط است و معرفتش برای امتثال لازم.
3. فقیه موثق ابن ادریس (رحمة الله علیه) در سرائر، گفته: شیخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح آورده که: مستحب است چهار رکعت نماز به این کیفیت در روز نوروز خواند و نگفته آن چه روزیست و ماه رومی یا عربی آن را نام نبرده است.
4. شهید اول نوروز را با آغاز سال پارسیان یا حلول خورشید به برج حمل یا 110 یار تفسیر کرده است (46)
5. ابوریحان بیرونی در تعریف نوروز مینویسد: «نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت، روز نو نام کردند، زیرا که پیشانی سال نو است و آن چه از پس اوست از این پنج روز همه جشنهاست» (47)
علی بن طاووس گفته: که آغاز آفرینش جهان، ماه نیسان بوده، نیسان هنگام بودن خورشید در حمل داخل میشود و چون روز آغاز آفرینش است مناسب است که روز عید وشادی باشد و از این رو وارد است که بهترین عطربکار رود، و پاکترین جامه پوشیده شود و شکرگزاری گردد، به غُسل آماده دعا شوند، و آن را با روزه و نماز مقرّر به کمال رسانند که آغاز نعمت کبری است و آن برآمدن از نیستی به هستی است و پس گرایش بشر به ثواب جاوید خدا، و از این رو فرمان داریم به بزرگداشت روز مبعث و غدیر که آغاز منصب نبوّت و امامتند، و همچنان روز ولادت پیغمبر و علی (علیهما السلام)؛ و علامه مجلسی (ره) میگوید: آنچه در فضل آن وارد شده و مؤید گفتهی ما است حدیث معلی بن خنیس از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: نوروز همان روزیست که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای امیرالمؤمنین در غدیر خم بیعت گرفت و اقرار به ولایت او کردند و خوشا بر آنکه بدان ثابت ماند وای بر آنکه آن را بشکند و... و روزیست که قائم ما خاندان ظهور کند... (48)
سخن شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان راجع به نوروز
کلام امام خمینی (ره) و آیت الله العظمی خوئی (ره) دربارهی نوروز
مرحوم آیت الله العظمی خوئی بعد از اینکه اغسال مستحبه را نقل میکند، میگوید اغسال مستحبه دیگری را فقهاء ذکر کردهاند و لکن استحبابش برای ما ثابت نیست و انجام دادن آنها به عنوان رجاء اشکالی ندارد و ازآن جمله غسل روز نوروز است. مرحوم امام خمینی (ره) نیز میفرمایند: آن غسلی که به عنوان رجاء آورده میشود، غسل نوروز است.
این دو بزرگوار هرچند روز نوروز را تعیین نکرده اند، اما با دقت و تأمل تعبیر به رجاء نمودهاند که از باب تسامح ادله و حدیث من بلغ در نظرشان بوده است. در این گونه موارد تعبیر به استحباب شرعی نمیکنند که با قاطعیت بتوان استنباط کرد که این مستحب از شارع صادر شده است.
بنابراین باید تسامح در سند حدیث بکنیم چون مرسل است و خود معلی بن خنیس محل حرف است بر فرض ثقه بودن معلی باز حدیث از ارسال خارج نمیشود و چیزی در دست نیست که جبران ضعف سند را بنماید. بنابر نظریه فقهایی که تسامح ادله سنن را قبول و گزینش کردهاند و با عنایت به حدیث مَن بَلَغ که فرمودند اگر مطلبی، حدیثی به ما نسبت دادند و کسی انجام داد از ثواب آن عمل بهره مند و مأجور میشود، قابل تذکر آنکه در روایات و کلمات بزرگان و فحول علماء «نیروز» آمده است و حرفی از «عید» بودن اول حمل نیست و با در نظر گرفتن حدیث امام کاظم (علیه السلام) که فرمود: عید بودن نیروز از اخبار پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیست و اسلام عید بودنش را محو کرد (50) فهمیده میشود که اطلاق عید اسلامی به یوم نیروز نشود بهتر است که به خاطر تأسی به ائمه (علیهم السلام) و عید واقعی و حقیقی را «عید غدیر خم» گرفتند أولی است.
عید نوروز و تقویت جنود جهل یا عقل
صله رحم، رسیدگی به فقراء و مستمندان، دید و بازدید خویشان و دوستان و همسایگان، تفریح سالم و صحیح این امورات با قواعد و آداب شرع مقدس تعارض و تنافی ندارد البته هر کدام در جایگاه مخصوصی مثل ماه رمضان و غیره سفارش شده است. ولی در پرتو نوروز، بیهوده گری و بیهوده گویی، اسراف و ولخرجیهای افراطی، روز چشم و هم چشمی، روز نشان دادن امکانات صوری خود، به رخ دیگران کشیدن، روز خوب خوردن و خوب پوشیدن و ازدیگران غافل ماندن، روز مشغول شدن به لذتهای مجازی و هواهای نفسانی و دور ماندن ازلذت های حقیقی روز اظهار تکبر و نخوت که بدترین صفت رذیله است که اول کوچکترها بیایند دیدن کنند در غیر این صورت گلایه داشتن، روز تجدید خرافات جاهلیت و مطرود غیراسلامی روز تسلط شیطان و روز اماته ی جنود عقل و تقویت جنود جهل و روز بی حیایی و بی عفتی، روز بی حجابی در مجامع عمومی و سبزه و چمن زارها و آبشارهای کوهها، به نظر میرسد اگر این مسائل در نوروز کمتر نشده باشد هر سال بیشتر شده و انسانها به جای آنکه دید خود را آسمانی کنند خود را در حد زمین و زمینیان نگه داشتند و به دنبال مادیّت دنیا دل خوش داشتهاند.آیا همان طور که دریام نوروز تعطیلات فراوان ا ست. آیا به همان مقدار به بزرگترین و أفضل ترین و اشرفترین عید اسلامی، یعنی غدیر اینچنین توجه میکنید؟ آیا هفتهی غدیریه درکل کشور اعلام میکنید؟ آیا غدیر را همچنان که نوروز را بزرگ جلوه میدهد و با آداب خاصی برگزار میکنید، سرمایه های مالی و جانی میگذارید؟ آیا وقت آن نشده است که به خود آئیم و درد سنگینی را که بر جانمان افتاده است را درمان نمائیم. آیا ایام نوروز که روز غفلت از خدا و نافرمانی اوست جشن و سرور باید کرد یا در این مصیبت گریه و ناله سر داد. پس چه خوب که عید و سیزده نوروز نباشد در صورتی که توجیه به آداب اسلامی در پرتو نوروز شعاری بیش نیست.
جهل ودگرگون شدن ارزشها
حرکت انسان همیشه متوجه ارزشهای است که او در نظر دارد، و تشخیص ارزشها همیشه درجهت گیری حرکات انسان نقش اساسی را دارد، جهل و نادانی سبب میشود که انسان درتشخیص «ارزش» از «ضدارزش» گرفتار اشتباه شود، آنچه مایهی پیشرفت و خیر و برکت است شر یا ضدّ ارزش بداند و به عکس آنچه مایه بدبختی است عامل خوشبختی بشمرد.به این ترتیب جهل سرچشمه اشتباه در تشخیص ارزشها است، آن نیز به نوبه خود عامل موضع گیریهای نادرست و غلط در برابر مسائل مختلف، و حوادث گوناگون زندگی و انواع افراط و تفریطهاست. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: «لاتَری الجاهِل اِلاّ مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً» (51)؛ جاهل همیشه یا در طریق افراط است یا تفریط.
چهارشنبه سوری وعلت احترام آتش درنزد ایرانیان باستان
در مورد علت احترام آتش در نزد ایرانیان نوشتهاند: «ایرانیان عیدی به نام آتش (آذری در نهم هرماه داشتند و چون این جشن به ماههای زمستان میرسید به علت سرمای شدید احتیاج به آتش بود و به عقیدهی آنها نام این عید از اسم وکیل و مسئول تمام آتشها اقتباس شده و به) دروغ» میگویند: زرتشت دستور داد که مردم در روز جشن آتش به زیارت آتشکدهها بروند تابه وسیلهی آتش نزدیکی به سوی خود پیدا کنند تا نقشی در امور عالم داشته باشند. (52) در جای دیگر آمده است: آنها معتقد بودند که حرارت این آتشها، چیزهایی که باعث ضرر به گیاهان در دنیا است را از بین میبرد (53) به هر حال آتش نزد ایرانیان باستان بسیار مقدس به شمار میآمده است.ویل دورانت دربارهی آتش نزد ایرانیان مینویسد: «در دین زردشتی روا نبود که معبد بسازند یا بت بتراشند بلکه قربانگاه های مقدسی را به قلّه کوهها و در داخل کاخها و مرکز شهرها بنا میکردند و برای احترام به اهورامزدا یا مقدسات پایینتر از وی، به بالای آنها آتش میافروختند، خود آتش نیز به عنوان خدایی پرستش میشد و آن را به نام اتر میخواندند...»(54)
اندیشهی اینگونه افراد این است که آتش و احترام به آنها را به خداوند نزدیک میکند و از بسیاری از قذورات باطنی پاک مینماید؛ و ویل دورانت دربارهی آتش نزد ایرانیان میگوید: «... و عقیده داشتند که آتش فرزند خدای روشنایی است. آتشکدهها و آتشدان مرکز اجتماع خانواده بود و سعی داشتندکه آتش خانوادگی هیچ گاه سردنشود و آن یکی از واجبات دین میدانستند» (55)
مرحوم علامه مجلسی (ره) در رابطه با جلوه شرعی دادن به مراسم آتش بازی ایرانیان میفرماید: «این حرفها هذیانات و سخنان بیهودهای استکه به وسیلهی اینها مردم را بهطرف خرافات بکشانند و این مطالب درباره آتش و احترام به آن که به وسیلهی ان خواستهاند به حق تعالی تقرّب جویند نشان دهندهی شرک و کفر به خداوند متعال است.»(56)
لذا چهارشنبه سوری جایگاهی در شئونات اسلامی و دینی شیعی ندارد و چیزی جزتقلید کورکورانه از آثار باقی ماندهی عادات خرافای پیشینیان نیست. باید توجّه داشت که معتقد بودن به خرافات چهارشنبه سوری که در دین وارد نشده، یعنی ازجانب خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) دستوراتش نرسیده است نشانهی انحراف فکری مردم است. یک مسلمان باید قبل از آنکه دست به انجام کاری بزند تحقیق کند که این برنامه آیا مورد تأئید دین مقدّس اسلام میباشد یا خیر؟ اگر غیر از این باشد مسلماً مسیری را طی میکند که به سمت سقوط است.
نتیجه
عید در نزد مسلمانان به خصوص شیعه همان عید بزرگ غدیر است و اگر توجهی به عید نوروز میشود نه از آن جهت است که اسلام آن را تائید نموده بلکه به دلیل ارزشگذاری بر مسائل اجتماعی همچون؛ صله رحم « دید و بازدید در حد سالم و بدور از هر گونه گناه ومعصیت » کمک به مستمندان وفقیران وارزش گذاری به طبیعت میداند والا بهترین اعیاد اسلامی در روایات اسلامی غدیر است که همه باید بدان پایبند و در گرامیداشت آن تلاش کنند. بنابراین عید نوروز عید تکوینی است نه تشریعی.پی نوشت ها :
34. علل الشرایع، ج 2، ص 390، من لایحضر الفقیه، ج 1، ص 511.
35. ر. ک ترجمه تفسیر المیزان، ج 15، ص 302، تفسیر نمونه، ج 15، ص 111.
36. الفین، علامه حلی، ترجمه وجدانی، ص 1000.
37. 110 سرمشق از سخنان حضرت علی (علیه السلام)، مکارم شیرازی، ناصر، ص 206.
38. من لایحضر الفقیه، ج 3، ص 300.
39. همان.
40. بحارالأنوار، ج 56، ص 92.
41. کهف، آیه 17.
42. منتهی الآمال، ج 2، ص 163.
43. نوروز انسان، مقصودی، علی، ص 51.
44. بحارالأنوار، ج 3، ص 87.
45. همان، ص 88.
46. نوروز انسان، ص 77؛ به نقل التاجع الاصول، ج 1، ص 305.
47. ترجمه بحار، ج 3، ص 109.
48. آثار الباقیه، 148.
49. بحارالأنوار، ج 51، ص 118.
50. کلام حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان.
51. بحار، ج 9، ص 39.
52. نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 70.
53. وارونه ها و خرافات در آخرالزمان، ص 428؛ به نقل از آثار الباقیه، ص 225.
54. همان.
55. همان به نقل ازتاریخ تمدّن، جلد آخر، ص 428.
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر داراحیاءالتراث العلمی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق
4. وسائل الشیعه، عاملی، شیخ حر، نشر آل البیت لاِحیاء التراث، چاپ قم، اول 1409 ه. ق.
5. مستدرک الوسائل، نروی، حسین بن محمدتقی، نشرمؤسسه آل البیت، چاپ اول، قم، 1408 ق.
6. من لا یحضره الفقیه ابن بابویه، محمد بن غفاری، علی اکبر نشر دفار تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم سال 1413 ق.
7. نوروز انسان، مقصودی، علی، نشر، نوید اسلام چاپ قم سال 1384 ش
8. نرم افزار جامع الروایات، وابسته به مرکز تحقیقات وعلوم اسلامی، حوزه علمیه قم
/ع