استراتژي فتح خرمشهر

ايران در نخستين روزهاي پس از انقلاب اسلامي درحال دست و پنجه نرم کردن با وقايع پس از آن بود؛ درگيري هاي داخلي و اشتباهات ديپلماتيک کوچک و بزرگ دست به دست هم داده بودند تا ايران در وضعيت خطرناکي قرار بگيرد. اکثر مسوولان تجربه بزرگي در اداره يک کشور نداشتند و با روي آوردن به مردمي کردن کارها علاوه بردستيابي به موفقيت هاي بزرگ، نکات زيادي هم مورد غفلت قرار گرفت مثل تحرک و آرايش رزمي ارتش بعث در مرزهاي غربي که بزرگ ترين آنها بود.
شنبه، 27 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استراتژي فتح خرمشهر

 استراتژي فتح خرمشهر
استراتژي فتح خرمشهر


 

نويسنده: محمد رضا هدايت پناه




 

روزي که يک ملت شاد شد
 

ايران در نخستين روزهاي پس از انقلاب اسلامي درحال دست و پنجه نرم کردن با وقايع پس از آن بود؛ درگيري هاي داخلي و اشتباهات ديپلماتيک کوچک و بزرگ دست به دست هم داده بودند تا ايران در وضعيت خطرناکي قرار بگيرد. اکثر مسوولان تجربه بزرگي در اداره يک کشور نداشتند و با روي آوردن به مردمي کردن کارها علاوه بردستيابي به موفقيت هاي بزرگ، نکات زيادي هم مورد غفلت قرار گرفت مثل تحرک و آرايش رزمي ارتش بعث در مرزهاي غربي که بزرگ ترين آنها بود.

تدبير پدافند در ضلع شمالي
 

پدافند سرسختانه در اين جبهه با ايجاد استحکامات فشرده/بهره برداري از موانع هورالعظيم و مناطق آب گرفتگي *تهيه قدرت آتش زياد و تهيه احتياط هاي قوي براي انهدام رخنه هاي احتمالي با استقرار حداقل دو لشگر تقويت شده 5 مکانيزه و6زرهي.

تدبير پدافند در امتدا ساحل رودخانه کارون
 

با الهام از نظريه فيلسوف نظامي چين«سن تزو» که مي گويد: «بگذاريد دشمن از رودخانه بگذرد ولي قبل از آنکه بتواند به طور کامل در ساحل انسجام بگيرد عليه او عکس العمل نشان دهيد» نيروهاي عراقي(لشکر سوم زرهي) ساحل رودخانه کارون در حد فاصل رودخانه تا جاده را اشغال نکرده و به گسترش يگان هاي سبک پوششي عليه نيروهايي که موفق به عبور از کارون مي شدند، بسنده کردند

استراتژي فتح خرمشهر

تدبير پدافند در منطقه خرمشهر
 

پدافند سرسختانه از منطقه خرمشهر و ايجاد استحکامات بسيار سنگين و متوالي(در عمق) در شرق و جنوب شهر براي خنثي کردن هر گونه تلاش عبور از رودخانه/احداث خاکريزهاي شرقي-غربي متوالي و موازي در شمال شهر براي جلوگيري از هر گونه تلاش آفندي شمالي -جنوبي/ايجاد يک سلسله موانع ضد هوا بردو ميادين مين براي جلوگيري از هر گونه عمليات فرود چترباز، هوا برد و متحرک هوايي/ايجاد استحکامات بسيار زياد در داخل شهر براي جنگ خانه به خانه.
در سوي ديگر مرز، صدام حسين با دقت فراوان در حال رصد اتفاقات ايران بود. تغييرات و اقدامات انجام شده به خاطر شرايط انقلابي به قدري گسترده بودند که فرماندهي نيروي زميني به يک سرهنگ سپرده شده بود و نيروي دريايي بيش از 50درصد از خدمه متخصصش را از دست داده بود. ولي اوضاع هيچ بخشي به اندازه نيروي هوايي وخيم نبود نيروي هوايي تعداد زيادي از نخبه ترين خلبانانش را از دست داده بود و ظاهرا همه چيز آماده بود و صدام تنها بايد دست دراز مي کرد و خوزستان را مانند سيبي که از درخت جدا مي کنند به چنگ مي آورد
سرانجام روز موعود فرا رسيده و ارتش عراق در31شهريور 1359يورش وسيع خود را در جبهه هايي به طول 1351کيلومتر به درون خاک ايران آغاز کرد. اما برخلاف آنچه تصورش را مي کرد با مقاومت و از جان گذشتگي مردان عرب خوزستان مواجه شد. ولي اين تمام ماجرا نبود و صدها سورتي پرواز هواپيماهاي ايراني و بمباران هاي کوبنده آنها نشان از اشتباه اطلاعاتي غرب در پيش بيني زمين گير بودن نيروي هوايي ايران بود. «همت مردم ايران زمين براي دفاع از مرزهايشان» در محاسبات بعثي ها جايي نداشت. اين لقمه خيلي بزرگ تر از دهان پر از لاف صدام بود و ارتشي که قرار بوده فرمانده آن پس از يک هفته در تهران صبحانه بخورد، بعد از يک ماه از آغاز نبرد و پس از انتقال لشگر16زرهي به خوزستان، با اشغال زميني به مساحت14000کيلومتر مربع که حتي به اندازه يک درصد خاک ايران هم نبود. در حوالي اهواز متوقف شد. عراق بازي خود را کرده بود و حالا زمان آن فرا رسيده بود تا فرزندان اين سرزمين دست به مهره شوند تا به اين لشگر بي رحم، آداب رزم آوري بياموزند.

شير خفته برمي خيزد
 

يک سال اول نبرد صرف توقف ماشين جنگي عراق در 80کيلومتري اهواز شده بود و ديگر زمانش رسيده بود که ماشين جنگي ايران کارش را آغاز کند. ايران که حالا سازمان رزمش را بازيافته بود با اتکا به جنگ آوري نيروهاي رزمنده، موفق شد در عمليات ثامن الائمه، شهر آبادان را از محاصره دشمن خارج کند. دوماه بعد، در آغاذ 1360با اجراي موفق عمليات طريق القدس، بستان هم از دست اشغالگران خارج شد. پس از اين پيروزي هاي بزرگ بود که چزابه و شورش با پدافند جانانه خود، صدام را متوجه کردند که پيشروي در ايران ديگر مکن نيست. حالا نوبت آن رسيده بود که عراقي ها طعم سرب گداخته ايراني را بچشند.
نوروز سال1361از راه رسيد و جوانان ايراني (متاسفانه با چند هزار شهيد) با اجراي عمليات فتح المبين، بيش از 200کيلومتر از خاک کشور را آزاد کردند. حالا خرمشهر، عروس شهرهاي حاشيه خليج فارس، تبديل به مهم ترين و استراتژيک ترين نقطه جبهه هاي جنگ شده بود. صدام که روز به روز شاهد اضمحلال در نيروهاي خود بود، براي روحيه دادن به آنها اعلام کرد که اگر ايران توانست خرمشهر (به قول صدام، محمره)را پس بگيرد، خودش کليد بصره را تقديم ايران خواهد کرد. اما در اين طرف کارف تنها يک روز بعد از پايان عمليات فتح المبين فرماندهي نيروي زميني ارتش، سرهنگ توپخانه ، علي صياد شيرازي، با توجه به روحيه جنگ آوري بالاي نيروهاي ايران و سرخوردگي شديد سربازان عراقي دستور تشکيل جلسه اي براي آماده سازي يک طرح عملياتي آفندي جديد را صادر کرد.

سرداران و نقشه ها
 

به نظر مي رسيد نيروي عراقي پس از دريافت اين ضربه هاي کاري، حسابي گيج شده و همان گونه که فرماندهان ايراني نتيجه گيري کردند، اين لحظه بهترين زمان براي يورش به آنها و خرد کردن توازن رزمي تحليل رفته شان بود. برخلاف تمام عمليات هاي بزرگ ديگر قرار گاه مشترک کربلا که حالا فرماندهي عمليات را برعهده گرفته بود، قصد داشت تا به جاي فاصله دو ماهه معمول بين عمليات هاي بزرگ، بزرگ ترين عمليات انجام گرفته تا آن روز را در زمان کمتر از يک ماه به جريان بيندازد تا علاوه براستفاده از روحيه جنگ آوري بالاي نيروها، دشمن را هم غافلگير کند.

مثلث تدبير پدافندي دشمن
سازمان رزم عمليات بيت المقدس
 

قرار گاه مرکزي کربال با فرماندهي مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران هدايت عمليات را با سه قرار گاه اصلي قدس، فتح و نصر و يک قرار گاه پشتيبان فجر برعهده داشت.

مناطق آزاد شده در عمليات هاي قبلي
 

اهداف در نظر گرفته شده براي عمليات بسيار هيجان انگيز بودند. قرار گاه کربلا قصد داشت با يک يورش سراسري و حساب شده در جبهه جنوب علاوه برآزاد سازي اين منطقه و شهرهاي مهمي همچون طلاييه، جفير و دارخوين، شهرهاي اهواز، سوسنگرد و آبادان را هم از برد توپخانه عراق خارج کند. ولي بدون شک هيچ هدفي به اندازه آزاد سازي خرمشهر نمي توانست باعث رضايت افکار عمومي در ايران شود. البته اين تمام برنامه نبود و ارتش قصد داشت با عبور از مرزهاي بين المللي ور ساندن خود به غرب اروند رود، بصره دومين شهر بزرگ عراق و تنها راه ارتباطي اين کشور با آب هاي آزاد را محاصره کند تا در مذاکرات صلح احتمالي، ديپلمات هاي ايران دست بالا را به دست آورند.
قرارگاه فرماندهي کربلا منطقه اي به مساحت8000کيلومتر مربع را براي طرح عملياتي کربلاي 3انتخاب کرد. سرزمين بزرگي که از شمال به رودخانه کرخه کور، از شرق به کارون، از جنوب به خليج فارس و از غرب به بصره محدود مي شد. منطقه عمليات فاقد هر گونه پستي و بلندي شاخص بود و پوشش گياهي کمي داشت که در آن هيچ عوارضي مناسبي که نيروهاي ايران بتوانند از آن به عنوان سنگر استفاده کنند وجود نداشت. اين در حالي بود که واحدهاي مهندسي عراقي علاوه برايجاد ميادين مين بزرگ، خاکريزهاي متعددي را نيز به وجود اورده بودند که نيروي زرهي و تانک هاي برتر خود را پوشش دهند.
مشکل اصلي فرماندهان پيدا کردن محل مناسب براي وراد کردن نيروها به منطقه بود. تنها معبر منطقي موجود منطقه شمالي و رودخانه کرخه کورو جناح جنوبي و شهرخرمشهر بود که عراق با هوشياري تمام در هر دوي آنها مواضع پدافندي چند لايه زده بود. خرمشهر تبديل به يک دژ نظامي شده بود و مواضع نيروي متجاوز در جنوب رودخانه کرخه به صورت چند لايه در آمده بود. تنها محلي که در آن خبري از پدافند متراکم نيروي عراق نبود. ساحل کارون بود. ساحل تنها رودخانه قابل کشتيراني ايران که البته خودش بزرگ ترين مانع طبيعي بود. کارون با عرض 200تا300متري که دارد به خودي خود غيرقابل عبور است ولي از بخت بد آب گرفتگي هاي عظيمي که لودرهاي شرکت برق منطقه اي خوزستان براي کند کردن مسير حرکت ارتش بعثي در آغاز جنگ به وجود آورده بود. بيشتر نواحي کم عرض رودخانه را پوشش مي داد و ايجاد سرپل در اين نواحي را ناممکن مي کرد. با اين اوصاف تنها محل ورود ممکن جنوب کارون خروشان بود. اين در حالي بود که نيروهاي ايراني تا پيش از اين تا به حال هيچ عمليات عبو ر از رودخانه اي را اجرا نکرده بودند. و احتمال اجراي ان براي ايران آن هم در عرض رودخانه بزرگي مثل کارون به قدري کم بود که عراق حتي زحمت ايجاد يک خط دفاعي يک لايه را هم به خود نداده بود.

بهترين انتخاب
 

طرح عملياتي کربلاي3يا بيت المقدس علاوه براهداف تاکتيکي مانند آزادي شهر ها، اهداف استراتژيکي همچون ضربه زدن به اعتبار رژيم بعث و حتي ايجاد جو مناسب براي سرنگوني آن را با استفاده از نفوذ ايران بين شيعيان عراق را دنبال مي کرد. در عين حال سرفرماندهي قرارگاه کربلا با يک تصميم گيري درست بايد يورش خود را هر چه سريع تر آغاز مي کرد. طرح هاي پيشرو براي انجام اين عمليات بسيار گسترده بودند و تصميم گيري براي انتخاب بهترين تاکتيک ممکن آن هم در اين زمان کم، وظيفه اي به غايت دشوار بودکه برعهده مردان رزم آزموده اي همچون سرهنگ توپخانه صياد شيرازي، سردار پاسدار محسن رضايي، سرهنگ زرهي لطفي، سردار پاسدار (شهيد) حسن باقري و بسياري ديگر از مردان به نام ارتش و سپاه گذاشته شده بود و طبيعي بود که اختلاف نظرهاي فراواني در مسير طراحي عمليات به وجود آيد. اختلاف هايي که در نهايت با انتشار فرمان زير تا اندازه زيادي رنگ باخت:
ب-فرماندهي
اين عمليات از قرارگاه کربلا در جنوب (قرارگاه تاکتيکي مشترک نيروي زميني و سپاه پاسداران انقالب) هدايت مي گردد با توجه به اينکه:
1ـ رهبري اين عمليات سرنوشت ساز همچنان به عهده ولي عصر(عج) مي باشد، براي حفظ وحدت فرماندهي، مسؤوليت فرماندهي و هدايت اين عمليات را شخصا و با توکل به خدا برعهده مي گيرم.
2ـ چون اين جنگ و رزم در راه الله است پيروزي آن به نام الله و رزمندگان اسلام به ثبت مي رسد.
انشا الله
فرمانده نيروي زميني
سرهنگ صياد شيرازي
پس از ابلاغ اين دستور بود که طرح کلي به آرامي شکل گرفت . از ميان راه هاي ورود به دشت، عبور از کارون و غافلگيري دشمن در منطقه مرکزي انتخاب شد. از ميان دو طرح، ايجاد سرپل کوچک و بزرگ ايجاد يک سرپل وسيع در منطقه مورد قبول واقع شد. انتخاب هايي که در آن روز با شک و ترديد همراه بود پس از پايان عمليات و به دست آمدن اسناد عراقي ها، درست بودن آنها ثابت شد. در اين ميان تسلط بي نظير فرماندهي اطلاعات و عمليات سپاه، سردار پاسدار حسين باقري برمنطقه نقاط استراتژيک ارتش عراق، کليد اصلي برنامه ريزي عمليات بود. در پايان طرح کلي عمليات بيت المقدس درچهار مرحله تدوين شد و به صورت زير به يگان هاي درگير در منطقه ابلاغ شد:
مرحله اول: عبور از کارون و تصرف و تحکيم سرپل و همزمان درگير کردن دشمن در جبهه کرخه کور
مرحله دوم: عبور از سرپل و پيشروي به سوي خط مرزي، همزمان احاطه کردن خرمشهر و حلبچه و پيشروي در جبهه کرجه کور در صورت امکان يا عقب نشيني دشمن.
مرحله سوم: ادامه از خط در سمت شرق بصره و رسيدن به کرانه شرقي اروند رود در حد فاصل نشوه تا بصره.
مرحله چهارم: پدافند در ساحل شرقي اروند رود
همه چيز آماده بود و به رغم کمبود يگان هاي زرهي موجود که براي نبرد در اين منطقه بسيار ضروري اند و نيز کمبود تجهيزات عبور از رودخانه، فرماندهان تصميم گرفتند هجوم خود را آغاز کنند.

حمله
 

تجهيزات عبور از رودخانه کافي نبودند و خبر رسيد که سه تيپ زرهي عراق در ناحيه غربي رود مستقر شده اند. قرار گاه سرفرماندهي کربلا، تمام نيروهاي در گير عمليات را در قالب سه قرار گاه قدس، فتح و نصر سازماندهي کرد. قرار گاه قدس شامل نيروهاي لشگر16زرهي و تيپ هايي از لشگر قدس سپاه وظيفه عبور از رودخانهکرخه و نبرد با نيروي عراقي موجود در اين منطقه را برعهده داشت. اين نيرو وظيفه داشت تا با يک تک گسترده فرماندهان عراقي را درباره محور اصلي تهاجم نيروي ايران دچار اشتباه کند و از اين رهگذر با درگير کردن نيروي عراق در اين محل به واحدهاي قرار گاه هاي فتح و نصر زمان مناسب براي عبور از کارون و ايجاد سرپل اصلي در منطقه مرکزي جبهه را هديه کند.
قرارگاه فتح معبر محور مرکزي عمليات را برعهده داشت و بايد با بهره برداري مناسب از وادهاي لشگر92زرهي و لشگر پياده فتح سپاه، پس از عبور از کارون در شامگاه9ارديبهشت به صورت هماهنگ با نيروهاي قرارگاه نصر نيروي عراقي موجود در منطقه را غافلگير مي کرد و پس از به دست آوردن سرپل مناسب و تثبيت آن، با حمله به جناح پشتي خطوط دفاعي عراق در کرخه نيروي متجاوز را در يک گازانبر بزرگ گرفتار و نابود مي کرد. سومين قرارگاه درگير در عمليات نيروهاي لشگر21و لشگر پياده نصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود که در قالب قرارگاه نصر وظيفه عبور از کارون در منطقه جنوبي کارون و غافلگيري دشمن در اين منطقه را به صورت هماهنگ با فتح ودر کنار آن آماده سازي مسير مورد نظر براي يورش به نيروي عراقي مستقر در شلمچه را در مرحله اول عمليات برعهده داشت.
سرانجام روز موعود فرا رسيد و نيروهاي دو قرارگاه فتح و نصر در حدود ساعت18حرکت خود به سمت غربي کارون را به وسيله قايق، پل هاي PMPو واحدهاي عبور از رودخانه خود آغاز کردند و پس از چند ساعت با استفاده از تاريکي هوا به سرعت و با اجراي فوق العاده اصل غافلگيري به نيروهاي عراقي موجود در ميدان مرکزي يورش بردند. به غير از چند مورد ناهماهنگي بين نيروهاي ارتش و سپاه قرار گاه نصر، همه چيز به خوبي مي گذشت.
پس از عبور نيروي اصلي از عرض کارون و غافلگيري دشمن در ناحيه مرکزي منطقه سرانجام عمليات بيت المقدس در ساعت0030بامداد 10ارديبهشت باصدور رمز «بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله قاصم الجبارين يا علي ابن ابيطالب» توسط قرارگاه سرفرماندهي کربلا به صورت رسمي آغاز شد تا برگ زريني باشد در دفتر تاريخ رشادت ايرانيان و نشانه اي باشد از ارزش اين آب و خاک مقدس براي آيندگان اين مرز و بوم.
پس از دريافت دستور تهاجم، نيروي قرارگاه قدس در پناه آتش توپخانه سنگين خود و بهره گيري از غافلگيري دشمن، خود را به کرخه زد و تلاش براي عبور از رودخانه و نفوذ به درون خط پدافندي متراکم ارتش بعث را آغاز کرد. پس از يک نبرد جانانه قرارگاه قدس بخش هايي از سرپل مورد نظر را به دست آورد. وظيفه مهم تر قرارگاه قدس، سرگرم کردن توان توپخانه اي و هوايي دشمن براي سادگي عمليات دو قرارگاه ديگر بود که آن هم با موفقيت کامل انجام شد.

مرزهاي ايران و خاطره آرش کمانگير
 

مرحله آغاز عمليات بيت المقدس با موفقيت همراه بود و اين موضوعي بود که از همان دستپاچگي اوليه نيروي دشمن، به خوبي مي شد به آن پي برد. نبرد در روزهاي دوم و سوم بيشتر در پاتک نيروي ايراني و تثبيت سرپل وسيع به دست آمده در غرب کارون سپري شد . صدام زماني متوجه رودست خوردن شد که خيلي ديربود. قرارگاه هاي فتح و نصر با هم الحاق شدند و قرارگاه قدس با پشتيباني نيروي هوايي ارتش جاي پاي محکمي در جنوب کرخه به دست آورد. در کل شرايط مطلوب بود و زمان آن فرا رسيده بود که بخش دوم عمليات آغاز شود اما با توجه به شرايط و تلفات زياد قرارگاه نصر در کنار آرايش هوشمندانه عراق در شرق جاده اهواز-خرمشهر و نيزامکان قطع ارتباط نيروها با نابودي پل هاي روي کارون، قرارگاه سرفرماندهي کربلا تصميم گرفت تا طرح عمليات را بازبيني کند. با پيش بيني يک حرکت اريب براي قرارگاه فتح به منظور پاکسازي کامل جاده و ايجاد يک معبر امن براي نيرو و خطوط مواصلاتي آنها و نيز حذف تامين خرمشهر توسط قرارگاه نصر، تامين خط مرزي توسط نيروهاي جبهه مرکزي در دستور کار قرار گرفت. بار ديگر نيروهاي ايراني با بهره گيري از تاريکي هوا در شب16ارديبهشت بر نيروي دشمن تاختند تا مرحله دوم عمليات آغاز شود . اين يورش به قدري غافلگير انه بود که سرفرمانده عراقي سلسله مراتب مربوط را کنار گذاشت و بدون استفاده از رمزهاي معمول، سرنيروهاي خود فرياد خشم مي زد و آنها را به اعدام بدون محاکمه در صورت عقب نشيني تهديد مي کرد. البته اين تهديد هم به سرعت جواب داد و نيروهاي عراقي به جاي فرار خود را تسليم رزمندگان ايران کردند! با آنکه غيرممکن به نظر مي رسيد، ولي در نهايت واحدهايي از نيروهاي قرارگاه فتح موفق شدند در ساعت0034بامداد روز 17ارديبهشت خود را به مرزهاي بين المللي برسانند و پس 18ماه از آغاز تهاجم عراق، اولين واحدي باشند که به مرز مي رسند.
فرار نيروهاي عراقي به قدري مفتضحانه بود که در حوالي گرمدشت، 17دستگاه تانک عراقي در يک شيار عميق سقوط کرده و روي هم افتاده بودند !ولي هيچ چيز به اندازه عقب نشيني دشمن از خاکريزهاي شمالي خود در اطراف کرخه جالب توجه نبود. موفقيت بزرگي حاصل شده بود و روحيه سربازان به شدت افزايش يافته بود. ستون هاي در حال عقب نشيني عراقي در زمين هاي باز منطقه هم طعمه فانتوم هاي اف-4نيروي هوايي و هلي کوپترهاي کبرا مي شدند.

پيش به سوي خرمشهر
 

پيروزي برق آساي نيروها به قدري بزرگ بود که قرارگاه قدس دستور داشت براي جلوگيري از گرفتار شدن در کمين هاي احتمالي در روز، مقدار پيشروي را محدود کند. در جاي جاي مناطق آزاد شده، واحدهاي جامانده عراقي خود را تسليم مي کردند. هويزه آزاد شده بود و جاده اهواز-خرمشهر به صورت کامل باز پس گرفته شده بود. ديگر طاقت همه در داخل طاق شده بود و مردم هر لحظه منتظر بودند تا راديو خبر ازادي خرمشهر را اعلام کند.
ولي آنچه مردم از آن بي خبر بودند خستگي بيش از دو هفته نبرد بي امان و تلفاتي بود که پيکر سازمان رزم قواي ايران را تحليل برده بود. صدام که مي دانست سقوط خرمشهر مي تواند کار جنگ را يکسره کنده و نگاه سنگين رسانه هاي جهان را برشهر مي ديد ، هر چه در توان داشت رو کرده بود و خرمشهر را تبديل به يک دژ دفاعي کامل کرده بود. افسران فراري در صبحگاه ها تيرباران مي شدند و خود صدام را سا در منطقه و در کرانه غربي اروند جاي گرفته بود . او که حالا متوجه تهديد احتمالي بصره شده بود. به سرعت در حال تقويت نيروهاي ارتش بعث در داخل مرزهاي خودي بود. سربازان عراقي که حالا در مرزهاي خودشان مي جنگيدند، برسر غيرت آمده بودند و موضع خود را رها نمي کردند.در اين شرايط بود که قرارگاه سرفرماندهي کربلا تصميم گرفت حمله به بصره را از دستور خارج کرده و تمام نيروي خود را براي پس گرفتن خرمشهر صرف کند . به اين ترتيب، مرحله دوم عمليات عملا شکست خورد و به اهدافش نرسيد. استراحتي 10روزه آغاز شد و نيروهاي ايران با تقويت وا اضافه شدن 6هزار نفري که نيروي هوايي در يک شب از مشهد به منطقه منتقل کرده بود آماده حمله نهايي مي شد. اگر چه نبرد همچنان ادامه داشت و توپخانه و نيروي هوايي دو طرف کاملا فعال بودند.
بار ديگر زمان آن فرا رسيده بود تا فرماندهان ايراني نبوغ خود را به رخ دشمن بکشند و با پيدا کردن راهي مناسب اين دژ چند لايه را فتح کنند. عملياتهاي متعدد نيروها براي تهاجم مستقيم به شهر همگي با شکست مواجه شده بود. هر چند پيشروي هاي انجام گرفته به قرارگاه سرفرماندهي کربلا اجازه مي داد تا راه جديدي را هم براي فتح شهر بيازمايد. در طرح اوليه قرار بود تا قرارگاه نصر با تامين شلمچه تمام خرمشهر را با محاصره نيروهاي خودي در آورد و با ايجاد ترس در دل نيروهاي دشمن و متزلزل کردن روحيه آنها شهر را مجبور به تسليم کند ولي حالا که فتح شلمچه امکان نداشت، چه مي شد کرد حمله از سمت غرب، يک خودکشي واقعي بود و دو يورش قبلي نيز که در منطقه شمال در گرفته بودند با تلفات بالا و پيشروي محدودي همراه بود و در عين حال به دليل محدوديت فضا امکان مانور مناسب را از نيروها سلب مي کرد.
اول خردادماه، نيروهاي ايراني براي بيش از 20روز در حال نبرد با دشمن بودند. زمان آنرسيده بود تا سرهنگ توپخانه صياد شيرازي ثابت کند که مردم ايران از يک ذرهاز خاکشان هم نمي گذرند. طرح سرهنگ به نظر مغز متفکر سپاه سردار باقري موافق افتاد و بار ديگر در ساعت22:30شب اول خرداد سال1361بيسيم هاي دلاورمردان ايراني پس از دريافت رمز حمله يا محمد ابن عبدالله غريو صلوات و تکبير گشت و يورش ناگهاني نيروها در سه محور به سمت شرق خرمشهرو دور زدن شلمچه آغاز شد. بدون شک اين يک حمله تعيين کننده بود. عراق مانور تبليغاتي خود را براي پايان دادن به جنگ آن هم در حالي که از دست بالا برخوردار بود . آغاز کرد ه بود و مردم هم هر لحظه منتظرخبرآزادي خرمشهر بودند.

استراتژي فتح خرمشهر

خرمشهرآزاد شد
 

جناح راست(تيپ 27محمد رسول الله(ص)) به فرماندهي سردار پاسدار(جاويدالاثر) احمد متوسليان و همراهي سردار پاسدار محمد ابراهيم همت مانند کاردي که در پنير فرو مي رود، نيروي بعثي را در هم شکست. ولي دو جناح ديگر موفق به پيشروي نشدند و همين امر باعث تحت فشار قرار گرفتن سپاه تهران از هر دو سمت شده بود. لحظات سختي بود و به نظر نمي رسيد هيچ کدام از دو طرف حاضر به عقب نشيني باشند. تلفات جناح راست در حال افزايش بود که ناگهان در ساعت04:30بامداد 2خرداد صداي تکبير در تمام بيسيم ها پيچيد . جاده شلمچه -خرمشهر به تصرف نيروهاي خودي در آمده بود و خرمشهر محاصره شده بود . اتفاقات خوب دوباره آغاز شد. محل استقرار صدام حسين در غرب اروند سهوا به وسيله هواپيماهاي نيروي هوايي ايران مورد هدف قرار گرفت وبا پخش خبر مجروحيت يا مرگ احتمالي او روحيه سربازان عراقي در هم شکست. تلاش عراق براي بازپس گيري جاده شلمچه -خرمشهر با تلفات بسيار زياد شکست خورد . در همين گيرودارها بود که فرمانده نيروي عراقي حاضر در شهر نيز کشته شد، دژ خرمشهر سقوط کرد. سرانجام ساعت14:20بعدازظهر سوم خرداد سال 1361باورود اولين يگان هاي سپاه نجف آباد به فرماندهي سردار پاسدار (شهيد)احمد کاظمي از خيابان کشتار گاه به داخل شهر، سربازان دلاور ايراني موفق شدند تا بار ديگر شهري که در روز4آبان سال1359پس از 35روز پايداري جانانه مردان محمد جهان آرا سقوط کرده بود را پس از رد و خوردهاي کوچک شهري که بيشتر در اطراف گمرک روي داد از دشمن عراقي باز پس بگيرند و پرچم پيروزي را برفراز مسجد جامع برافرازند. نامشان جاويد و سرفرازشان هميشگي باد.

استراتژي فتح خرمشهر

محسن رضايي
 

مهم ترين تدبير عملياتي که استفاده کرديم ، عبور عمده قواي ايران از رودخانه کارون بود که در قواره هاي نظامي پيش بيني نمي شد . اصول کلاسيک جنگ مي گفت که ايران از شمال و از جاده اهواز-خرمشهر حمله خواهد کرد به همين دليل عراق بخش بزرگي از نيروها يش را در آنجا مستقر کرد. اما ما از جايي ديگر عمليات را آغاز کرديم.

شهيد حسن باقري
 

طرح عمليات به اين صورت شد که از آبادان به سمت خرمشهر نيرو بيايد. قرارگاه فتح، خرمشهر را محاصره کند و قرارگاه فجر ، عرايض را تأمين کند و قرارگاه نصر در امتداد دژ پايين بيايد و منطقه اروند رود را تأمين کند.

علي فضلي
 

رزمندگان اسلام براي انجام اين عمليات بايد آموزش ها و دانش هاي مختلف نظامي را فرا مي گرفتند. مخصوصا دانش عبور از رودخانه که از نظر نظامي به تنهايي يک عمليات محسوب مي شود و جنگ در دشت، جنگ در رمل ها و جنگ در منطقه ويژه خرمشهر -که دشمن از آن به شدت حفاظت مي کرد. را نيز بايد فرا مي گرفتند. عراق پس از اشغال خرمشهر آنقدر موانع مصنوعي در اطراف اين شهر ايجاد کرده بود که نه تنها از زمين بلکه از هوا نيز راه برما بسته شده بود. به گونه اي که خود عراقي ها نيز از مسيرهاي عبور مي کردند که موانعي در آنجا نباشد. نزديک به 60هزار رزمنده براي انجام اين عمليات آماده شده بودند با 4قرارگاه عمل کننده در وسعت 6هزار کيلومتر مربع .

غلامعلي رشيد
 

سردار رضايي اعتقاد داشت که زمين جنوب غرب اهواز و غرب کارون که در اشغال دشمن است. قلبي دارد که آن قلب منطقه حياتي دشمن است و چنانچه مايه آن قاطعانه دست پيدا کنيم. ابتکار عمل در اختيار ما قرار مي گرد و دشمن به انفعال و ترديد جدي مي افتد و به ناچار شکست را مي پذيرد. منطقه اي که مورد نظر آقا محسن بود. زميني بود که جاده اهواز -خرمشهر ، حد شرقي آن و مرز، حد غربي آن و بين کوشک و ايستگاه حسينيه، حد شمالي و جنوبي آن بود. ايشان اصرار داشت اين زمين با تصرف سرپل وسيع و بزرگ قابل دستيابي است و تأکيد مي کرد بلافاصله پس از رسيدن به جاده اهواز-خرمشهر بايد خيز دوم مابه سوي مرز باشد.

طراحي عمليات
 

پيش بيني عراق از حمله نيروهاي ايران
 

عراق طرح تک نيروهاي ايران را به شرح زير پيش بيني کرده بود:
1) تک و عبور از رود کارون با فلش اصلي در منطقه کوت العبيد و پل هالوب و پيشروي به سمت جاده اهواز-خرمشهر و انهدام نيروي مستقر در غرب کارون
2) حمله با فلش فرعي به منطقه اهواز از محور پادگان حميد (منطقه لشکر 5سپاه سوم عراق)
3) حمله با فلش فرعي ديگر در (منطقه لشکر 6سپاه سوم عراق)
4) عبور از منطقه کوت شيخ به سمت خرمشهر

طراحي پدافند عراق
 

نحوه آرايش نيروهاي عراقي (سپاه سوم عراق)در برابر حمله احتمالي نيروهاي ايران
 

1ـ لشکر 11پياده
2ـ لشکر 3زرهي
3ـ لشکر 5مکانيزه
4ـ لشکر 6زرهي
5ـ لشکر 9زرهي
6ـ نيروهاي آماده براي احتياط
لشکر 10زرهي به اضافه تيپ24مکانيزه، تيپ 23پياده لشکر8. لشکر 7پياده ، تيپ32نيروي مخصوص و تيپ10زرهي

برنامه عمليات
 

الف ـ حمله اصلي نيروهاي ايراني با تلاش اصلي از منطقه طاهري شروع شد و با عبور از رود کارون، نيروهاي تاخيري را پشت سرگذاشته و توانستند به جاده اهواز-خرمشهر برسند.
ب ـ حمله با تلاش پشتيباني فرعي به جبهه لشکر 5مکانيزه در منطقه اهواز که نيروهاي اسلام توانستند مواضع جلويي اين منطقه را منهدم کنند. ولي به دليل مقاومت شديد توانستند به عمق مواضع رخنه کنند.
پ ـ حمله با تلاش فرعي به جبهه لشکر6زرهي در منطقه هويزه که نيروهاي ايران در اين منطقه نيز نتوانستند به عمق مواضع رخنه کننده و فقط توانستند نيروهاي خط مقدم را عقب برانند.
پس از آغاز حمله ايران، عراق وضعيت جبهه را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و تصميمات نظامي سريعي اتخاذ مي کند . اين تصميم ها براساس يک تحليل سه گانه از وضعيت حمله نيروهاي ايران گرفته شد که عبارت بودند از: چنانچه نيروهاي ايران به پيشروي خود از خاکريزهاي مرزي ادامه دهند به تنومه در بصره و تشوه خواهند رسيد و اين به اين معني است که تمامي پل هاي شط العرب را به تصرف خود در آورده است.
نيروهاي ايران با پيشروي در پشت لشکر 5مکانيزه، لشکر9زرهي و لشکر6زرهي آنها را محاصره و اسير کرده و سرانجام سپاه سوم عراق، منهدم مي شود.
نيروهاي مستقر در خرمشهر نيز بدون درگيري به محاصره و اسارت در خواهند آمد.
ت ـ عقب کشيدن لشکر6زرهي از محور نشوه به عراق و تخليه و انهدام شهر هويزه با مواد منفجره
ث ـ عقب کشيدن لشکر 5 به شلمچه
ج ـ انتقال لشکر9به منطقه کتيبان
چ ـ تمامي لشکرهاي مزبورپس از انتقال به عقب براي مقابله با تعرض هاي احتمالي دشمن به پل هاي شط العرب آماده باشند
ح ـ افزايش نيروها و اصلاح موضع پدافندي در خرمشهر (خرمشهر در برابر نيروهاي ايران به صورت نعل اسبي قرار داشت
خ ـ صدام شخصا تصميم گرفت نبرد در داخل خرمشهر به هر قيمتي که تمام شود، انجام گيرد
منبع: دانستنيها شماره 30



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.