استدلال هاي الهي در قرآن
نويسنده: سيد مرتضي ميرسراجي
«استدلال» در باب استفعال و به معناي «طلب دليل»يا دليل خواستن است. در کتاب خدا استدلال هايي مطرح است که برخي مربوط به طبقه نيکان و اخيار به خصوص حضرت انبياء (ع) چون حضرت ابراهيم و ديگر پيامبران و برخي مربوط به بدکاران تاريخ توحيد چون شيطان، نمرود، قارون و... است. در اين ميان استدلال هايي وجود دارند که خاص حضرت باريتعالي هستند. قبل از ورود به بحث لازم به تذکر است که خداوند متعال در قرآن، خود را صاحب عالي ترين دلايل و برهان ها مي داند چنانکه در آيه 149 سوره مبارکه انعام فرموده است:«قُل فَلِلهِ الحُجَّهُ البَالِغَهُ» ([اي پيامبر] بگو: دليل و حجت رسا و قاطع از آن خداست!) و در آيه 125 سوره مبارکه نحل مي فرمايد:«وَجَادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ» ([اي پيامبر] به روش نيکوتر با آنها استدلال کن!) لذا از اين آيات شريفه درمي يابيم قوي ترين و مستدل ترين برهان ها و استدلالات در نزد خدا، پيامبر و تابعان فرهنگ توحيدي اسلام است. با اين اوصاف در اين جا فقط به چند نمونه از استدلال هاي الهي در قرآن که مختص به ذات اقدس احديت است اشاره مي نماييم:
براي فرزند بدکار و پدر خوب کردار هم در قرآن مثالي هست آنجا که در آيات 45 و 46 از سوره مبارکه هود خداوند تبارک و تعالي به قصه نوح و پسرش اشاره فرموده است. «نَادَي نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِ أَبِني مِن أهلي وَ أِنَّ وَعدَک الحَقُّ وَ أَنت أحکَمُ الحاکِمِينَ* قَالَ يَانُوحُ إِنَّهُ لَيسَ مِن اهلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صلحِ فَلاَ تَسئَلنِ مَا لَيس لَک بِهِ عِلمٌ إِني أَعِظک أَن تَکُونَ مِنَ الجَاهِلِينَ»؛ نوح به پروردگارش عرض کرد:
«پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم کنندگان برتري!» فرمود:« اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است [=فرد ناشايسته اي است]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستي، از من مخواه! من به تو اندرز مي دهم تا از جاهلان نباشي!!»
همين استدلال هاي الهي براي موضوع فوق الذکر مي تواند به تبيين و شبهه زدايي در برخي مسائل و تفکرات ناصحيح در جهان اسلام نيز بازگردد. برخي از مسلمان ها همه زنان پيامبر(ص) با همه اصحاب ايشان را انسان هايي متعالي و رستگار مي دانند، در حالي که برخي از آن ها از بدترين افراد در طول تاريخ بشريت به حساب مي آيند و صرف همسر، فرزند يا صحابه يک پيامبر بودن، دليل بر رستگاري و عاقبت به خيري نيست. اين درس و استدلالي است که قرآن به ما آموخته است.
و خداوند براي مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش!»
براي مثال يکي از هزاران مثال در طول تاريخ اسلام مربوط به معاويه فرزند يزيد و نوه معاويه معروف است که از اعمال شنيع و غير انساني پدر و جدش تبري جست و به اهل بيت (ع) مايل بود و در طبقه رستگاران جاي گرفت.
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.
شرک امکان پذير نيست
انتساب به خوبان دليل خوبي نيست
براي فرزند بدکار و پدر خوب کردار هم در قرآن مثالي هست آنجا که در آيات 45 و 46 از سوره مبارکه هود خداوند تبارک و تعالي به قصه نوح و پسرش اشاره فرموده است. «نَادَي نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِ أَبِني مِن أهلي وَ أِنَّ وَعدَک الحَقُّ وَ أَنت أحکَمُ الحاکِمِينَ* قَالَ يَانُوحُ إِنَّهُ لَيسَ مِن اهلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيرُ صلحِ فَلاَ تَسئَلنِ مَا لَيس لَک بِهِ عِلمٌ إِني أَعِظک أَن تَکُونَ مِنَ الجَاهِلِينَ»؛ نوح به پروردگارش عرض کرد:
«پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم کنندگان برتري!» فرمود:« اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است [=فرد ناشايسته اي است]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستي، از من مخواه! من به تو اندرز مي دهم تا از جاهلان نباشي!!»
همين استدلال هاي الهي براي موضوع فوق الذکر مي تواند به تبيين و شبهه زدايي در برخي مسائل و تفکرات ناصحيح در جهان اسلام نيز بازگردد. برخي از مسلمان ها همه زنان پيامبر(ص) با همه اصحاب ايشان را انسان هايي متعالي و رستگار مي دانند، در حالي که برخي از آن ها از بدترين افراد در طول تاريخ بشريت به حساب مي آيند و صرف همسر، فرزند يا صحابه يک پيامبر بودن، دليل بر رستگاري و عاقبت به خيري نيست. اين درس و استدلالي است که قرآن به ما آموخته است.
انتساب به بدان دليل بدي نيست
و خداوند براي مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش!»
براي مثال يکي از هزاران مثال در طول تاريخ اسلام مربوط به معاويه فرزند يزيد و نوه معاويه معروف است که از اعمال شنيع و غير انساني پدر و جدش تبري جست و به اهل بيت (ع) مايل بود و در طبقه رستگاران جاي گرفت.
منبع: ماهنامه راه قرآن، شماره35.