آيا حيوانات احساس دارند؟
آيا زوزه کشيدن سگ همان گريه است؟ آيا شامپانزه هنگامي که دندانهايش را نشان ميدهد يعني ميخندد؟ دانشمندان با اندازه گيري ميزان اضطراب حيوانات در شرايط احساساتي مختلف، پي بردهاند که آنها شبيه به انسانها برخورد ميکنند.
سه سال پيش در باغ وحش شهر «مونستر» آلمان، هنگامي که گوريل مادر به نام «گانا» فرزندش را از دست داد، ابتدا نميتوانست اين واقعيت تلخ را بپذيرد و براي مدت يک هفته همچنان جسد بي جان بچه گوريل را در آغوش خود نگاه داشته و حاضر به ترک او نبوده است. اين سبک سوگواري گوريل مادر تماشاچيان باغ وحش را در بهت فرو برد. «بربل اوپ هوف»، سرپرست بخش نگهداري ميمونها در اين باغ وحش ميگويد که اين برخورد در ميان ميمونها موردي استثنايي نبوده است. مرگ شامپانزه ماده به نام «يولا»، يکي ديگر از ساکنان باغ وحش مونستر نيز زوج او را به شدت تحت تأثير قرار داد. به گفته «اوپ هوف» اين شامپانزه نر تا مدتها از کنار جسد يولا دور نميشد و نگهباني ميداد تا کسي به او نزديک نشود.
هنگامي که شامپانزهها ميخندند
آيا اين برخوردها نشانه اين نيست که حيوانات نيز مانند انسانها حس ميکنند و مانند انسانها سوگواري ميکنند؟ دانشمندان به اين پرسش پاسخ محتاطانهاي ميدهند. بيشتر آنها اعتقاد دارند که حيوانات فقط غريزه دارند، نه احساس. دليل اين احتياط اين است که زيست شناسان ميخواهند از پذيرش نظريههايي که پايه علمي ندارند و فقط بر حدس و گمان استوار هستند، فاصله بگيرند. يکي از نمونههاي اين گونه نظريهها در کتاب مشهور «آلفرد برم»، جانورشناس و نويسنده آلماني در نيمه دوم قرن نوزدهم ديده ميشود. او در اين اثر خود نوشته است: «شامپانزه احساسات خود را مانند انسان ابراز ميکند. هنگامي که شاد است لبخند ميزند، به اين معني که خطوط صورتش به طور انکارناپذيري حس شادابي را انتقال ميدهد.»
«نوربرت زاکسر»، زيست شناس رفتار از دانشگاه مونستر آلمان اين ديدگاه را غير علمي ميداند و ميگويد که برم در ارزيابي شباهت ميمونها با انسان فقط مقياسهاي انساني را در نظر گرفته است. به اعتقاد زاکسر، او فقط حدس زده است که شامپانزهها شاد يا ناراحت هستند، زيرا واکنش آنها شبيه به تصور انسانها درباره واکنش به اين گونه احساسات است.
وابستگي عاطفي ميان خوکچههاي هندي
رسيدن به نظريهاي علمي و قابل اعتماد بايد بر پايه آزمايش و پژوهشهاي متعددي باشد که در جريان آنها يک نتيجه مشخص و قابل اندازهگيري همواره تکرار ميشود. و به طور دقيق رسيدن به چنين نتيجهاي در مورد شناسايي احساسات حيوانات کار بسيار سختي است. اما به تازگي روشي جديد براي اندازه گيري احساسات، بنا بر مقياسهاي علمي کشف شده است.در موسسه زيست شناسي رفتاري در دانشگاه مونستر آلمان پژوهشي روي خوکچههاي هندي در جريان است. دانشمندان با بررسي گروهي از آنها مشاهده کردهاند که برخي از اين خوکچهها با يكديگر رابطه نزديکي دارند. اين تيم پژوهشي خوکچههايي را که وابستگي خاصي به ديگري دارند را جدا کرده و خوکچه نر را در محفظهاي دور از زوج مورد علاقه قرار دادهاند. اين جدايي براي اين جانور ايجاد اضطراب ميکند. دانشمندان با اندازه گيري ميزان «کورتيزول» موجود در بدن خوکچههاي هندي به اين موضوع پي بردهاند: ميزان کورتيزول بالا نشان دهنده استرس زياد است.
ميزان بالاي استرس در خوکچه نر که از ماده خود جدا شده، حتي زماني که ماده ديگري را در محفظه او قرار ميدهند تغييري نميکند. اما زماني که ماده مورد علاقه او را در کنارش ميگذارند، به نظر ميآيد که دوباره سرحال ميشود. ميزان کورتيزول او نيز دوباره کاهش مييابد. در واقع بايد به اين نکته نيز اشاره کرد که شباهت انسان و حيوان در زندگي احساسي شان آن قدر هم عجيب نيست، زيرا در هر دو آنها ساختار آن بخش از مغز که در آن احساسات شکل ميگيرد، بسيار شبيه به هم است. اما با اين وجود هيچ گاه نميشود به طور کامل درک کرد که حيوانات به طور دقيق چه احساساتي دارند، همان طور که در مورد انسانها اين کار غير ممکن است.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
سه سال پيش در باغ وحش شهر «مونستر» آلمان، هنگامي که گوريل مادر به نام «گانا» فرزندش را از دست داد، ابتدا نميتوانست اين واقعيت تلخ را بپذيرد و براي مدت يک هفته همچنان جسد بي جان بچه گوريل را در آغوش خود نگاه داشته و حاضر به ترک او نبوده است. اين سبک سوگواري گوريل مادر تماشاچيان باغ وحش را در بهت فرو برد. «بربل اوپ هوف»، سرپرست بخش نگهداري ميمونها در اين باغ وحش ميگويد که اين برخورد در ميان ميمونها موردي استثنايي نبوده است. مرگ شامپانزه ماده به نام «يولا»، يکي ديگر از ساکنان باغ وحش مونستر نيز زوج او را به شدت تحت تأثير قرار داد. به گفته «اوپ هوف» اين شامپانزه نر تا مدتها از کنار جسد يولا دور نميشد و نگهباني ميداد تا کسي به او نزديک نشود.
هنگامي که شامپانزهها ميخندند
آيا اين برخوردها نشانه اين نيست که حيوانات نيز مانند انسانها حس ميکنند و مانند انسانها سوگواري ميکنند؟ دانشمندان به اين پرسش پاسخ محتاطانهاي ميدهند. بيشتر آنها اعتقاد دارند که حيوانات فقط غريزه دارند، نه احساس. دليل اين احتياط اين است که زيست شناسان ميخواهند از پذيرش نظريههايي که پايه علمي ندارند و فقط بر حدس و گمان استوار هستند، فاصله بگيرند. يکي از نمونههاي اين گونه نظريهها در کتاب مشهور «آلفرد برم»، جانورشناس و نويسنده آلماني در نيمه دوم قرن نوزدهم ديده ميشود. او در اين اثر خود نوشته است: «شامپانزه احساسات خود را مانند انسان ابراز ميکند. هنگامي که شاد است لبخند ميزند، به اين معني که خطوط صورتش به طور انکارناپذيري حس شادابي را انتقال ميدهد.»
«نوربرت زاکسر»، زيست شناس رفتار از دانشگاه مونستر آلمان اين ديدگاه را غير علمي ميداند و ميگويد که برم در ارزيابي شباهت ميمونها با انسان فقط مقياسهاي انساني را در نظر گرفته است. به اعتقاد زاکسر، او فقط حدس زده است که شامپانزهها شاد يا ناراحت هستند، زيرا واکنش آنها شبيه به تصور انسانها درباره واکنش به اين گونه احساسات است.
وابستگي عاطفي ميان خوکچههاي هندي
رسيدن به نظريهاي علمي و قابل اعتماد بايد بر پايه آزمايش و پژوهشهاي متعددي باشد که در جريان آنها يک نتيجه مشخص و قابل اندازهگيري همواره تکرار ميشود. و به طور دقيق رسيدن به چنين نتيجهاي در مورد شناسايي احساسات حيوانات کار بسيار سختي است. اما به تازگي روشي جديد براي اندازه گيري احساسات، بنا بر مقياسهاي علمي کشف شده است.در موسسه زيست شناسي رفتاري در دانشگاه مونستر آلمان پژوهشي روي خوکچههاي هندي در جريان است. دانشمندان با بررسي گروهي از آنها مشاهده کردهاند که برخي از اين خوکچهها با يكديگر رابطه نزديکي دارند. اين تيم پژوهشي خوکچههايي را که وابستگي خاصي به ديگري دارند را جدا کرده و خوکچه نر را در محفظهاي دور از زوج مورد علاقه قرار دادهاند. اين جدايي براي اين جانور ايجاد اضطراب ميکند. دانشمندان با اندازه گيري ميزان «کورتيزول» موجود در بدن خوکچههاي هندي به اين موضوع پي بردهاند: ميزان کورتيزول بالا نشان دهنده استرس زياد است.
ميزان بالاي استرس در خوکچه نر که از ماده خود جدا شده، حتي زماني که ماده ديگري را در محفظه او قرار ميدهند تغييري نميکند. اما زماني که ماده مورد علاقه او را در کنارش ميگذارند، به نظر ميآيد که دوباره سرحال ميشود. ميزان کورتيزول او نيز دوباره کاهش مييابد. در واقع بايد به اين نکته نيز اشاره کرد که شباهت انسان و حيوان در زندگي احساسي شان آن قدر هم عجيب نيست، زيرا در هر دو آنها ساختار آن بخش از مغز که در آن احساسات شکل ميگيرد، بسيار شبيه به هم است. اما با اين وجود هيچ گاه نميشود به طور کامل درک کرد که حيوانات به طور دقيق چه احساساتي دارند، همان طور که در مورد انسانها اين کار غير ممکن است.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج