جابز به آسمان رفت، سيب تنها شد
نويسنده: علي اکبر قزويني
"استيون پل جابز" يا همان "استيو جابز"، نابغه اي که يکي از بنيان گذاران شرکت اپل بود، چهارشنبه 15 اکتبر 2011 از دنيا رفت. او شرکتي را بنيان گذاشت که در عصر رايانه هاي شخصي از پيشگامان بود و در ادامه، صنعت موسيقي، فيلم و ارتباطاتِ همراه را دگرگون کرد. آن چه ما امروز در دنياي ديجيتال تجربه مي کنيم، بي نگاه آينده نگرانه و خيال آفريني هاي نبوغ آميز او ممکن نبود.
در گذشت جابز را شرکت اپل اعلام کرد. افرادي که حدود ساعت 3 - 4 بامداد پنجشنبه 14 مهر (به وقت ايران) به سايت اپل به نشاني www.apple.com سر زدند، با صفحه اي مواجه شدند که عکس سياه و سفيد استيو جابز، نام او و تاريخ 1955 - 2011 را نمايش مي داد. با کليک روي اين صفحه، افراد به نشاني www.apple.com/stevejobs هدايت مي شدند که در آنجا پيامي به اين مضمون درج شده بود:
"اپل يک نابغه خلاق و خيال آفرين را از دست داده است، و جهان يک انسان شگفت انگيز را. آن تعداد از ما که آن قدر خوش اقبال بوديم که استيو را بشناسيم و با او کار کنيم، يک دوست عزيز و يک معلم الهام بخش را از دست داده ايم. استيو از خود شرکتي را به يادگار گذاشته که فقط خود او مي توانست بسازد، و روح او همواره بنيان اپل خواهد بود."
در ادامه نيز نوشته شده بود" "اگر علاقه منديد ديدگاه ها، خاطرات و پيام هاي تسليت خود را به اشتراک بگذاريد، لطفاً آنها را به نشاني rememberingsteve@apple.com بفرستيد."
***
يکي از دوستان خانوادگي جابز، علت درگذشت او را عوارض ناشي از سرطان لوزالمعده عنوان کرد. گزارش رسمي پزشکي قانوني که چند روز بعد منتشر شد، عنوان کرد که جابز روز چهارشنبه 5 اکتبر 2011، حدود ساعت 3 بعد از ظهر به وقت محلي، در خانه اي در شهر "پالو آلتو" به علت ايست تنفسي ناشي از يک تومور در لوزالمعده اش درگذشته است.
استيو جابز درگيري طولاني مدتي با اين بيماري داشت. او در سال 2004 که سرطانش
تشخيص داده شد، تحت عمل جراحي قرار گرفت. در آن زمان، او چند ماه از اپل دور بود تا به وضعيت سلامتش رسيدگي کند. در سال 2009 نيز اعلام کرد براي چند ماه در مرخصي استعلاجي خواهد بود، و در ادامه خبر رسيد که پيوند کبد انجام داده است. سومين بار نيز در ژانويه 2011 اعلام کرد که چند ماهي وظايف خود به عنوان مديرعامل را به "تيم کوک" محول خواهد کرد تا به مشکلات مربوط به سلامت جسمي اش رسيدگي کند. در حالي که همگان مشتاقانه در انتظار بودند تا دوباره استيو جابز به سر کار هر روزه ي خود به عنوان مديرعامل خلاق ترين شرکت فناوري جهان بازگردد، حدود 8 ماه بعد در آگوست (شهريور) نامه استعفاي جابز از سمت مدير عاملي اپل منتشر شد. او در نامه اش عنوان کرده بود اگر روزي برسد که ديگر نتواند وظايفي را که از او به عنوان مدير عامل انتظار مي رود انجام بدهد، خود او نخستين کسي خواهد بود که اين موضوع را اعلام خواهد؛ و ادامه داده بود: "متأسفانه آن روز فرا رسيده است". جابز، پيشنهاد کرده بود که "تيم کوک"، مدير ارشد اجرايي اپل، به عنوان مديرعامل انتخاب شود، و پيشنهاد کرده بود که خودش نيز رياست هيئت مديره را عهده دار باشد. "تيم کوک"، مدير قابلي که سال ها با جابز کار کرده بود، در تمامي مرخصي هاي استعلاجي او مديريت شرکت را به عهده داشت.
پس از استعفاي جابز، رسانه ها بسيار از او و نقشي که در دنياي فناوري داشته، نوشتند و گفتند. در کل، اين خوشحالي وجود داشت که جابز هنوز هست و پشت اپل به وجود او گرم است. اما زماني که کمتر از دو ماه بعد خبر درگذشت جابز چهار گوشه جان را درنورديد، چشم ها به اشک نشست و همگان دانستند که اين نابغه ي روزگار، از ميان ما رفته است.
پيام هاي تسليت و همدردي به سرعت در فضاي مجازي، روزنامه ها و رسانه هاي ديگر منتشر شد؛ و افراد بسياري در سراسر دنيا، راهي فروشگاه هاي اپل شدند و با گذاشتن يادداشت، دسته گل، سيب هاي گاززده و... ناراحتي و همدردي خود را ابراز کردند. (نماد شرکت اپل، که نامش به معناي "سيب" است، تصوير سيبي است که گوشه ي سمت راست آن گاز زده شده است.)
"بيل گيتس"، يکي از بنيان گذاران مايکروسافت و از رقباي سرسخت اپل، در پيام خود نوشت: "براي آن دسته از ما که آن قدر خوش شانس بوديم که با استيو کار کنيم،
اين امر افتخاري بسيار بزرگ بوده است. من بسيار دلتنگ استيو خواهم بود. "بسياري ديگر از مديران شرکت هاي فناوري نيز در پيام هاي مشابه، از رفتن جابز اظهار ناراحتي و لتنگي کردند و گفتند که جاي او در جهان چقدر خالي خواهد بود. يکي از کاربران محصولات اپل در پيام اينترنتي خود نوشت: "روحت شاد استيو. تو جهانِ نازيباي فناوري را لمس کردي و آن را زيبا کردي."
خبر درگذشت جابز پيش از اين يک بار به اشتباه منتشر شده بود. سه سال پيش، در آگوست 2008، شرکت خدمات خبري امور مالي "بلومبرگ" بر اثر اشتباه يک خبرنگار که مشغول به روز رساني بخش "درگذشتگان" اين خبرنامه بود، تصادفاً "يادنامه ي درگذشت استيو جابز" را که شامل يک قالب پيش ساخته است، به همه ي شرکت هاي بزرگ و مشترکان خبرنامه ي بلومبرگ ارسال کرد. جابز بعداً در يکي از همايش هاي اپل، به اين خبر اشاره کرد و گفت: "اخبار مرگ من، اغراق آميز بيان شده بودند!" استيو جابز روز جمعه 7 اکتبر، در مراسمي خصوصي با حضور اعضاي خانواده و دوستان نزديکش در "سانتا کلارا" به خاک سپرده شد.
***
استيو جابز شرکت اپل را در سال 1976 همراه دوست دوران دبيرستانش "استيو وازنياک"، در گاراژ خانه پدري در حومه کاليفرنيا تأسيس کرد. هشت سال پس از بنيان گذاري اپل، استيو جابز رهبري گروهي را به عهده گرفت که رايانه ي "مکينتاش" را طراحي کردند؛ دستگاهي که پيشرفتي شگرف در زمينه آسان سازي استفاده از رايانه هاي شخصي محسوب مي شد. در سال 1985، جابز در پي درگيري با مدير عامل وقت شرکت، "جان اسکولي"، از اپل بيرون رفت. اسکولي، که پيش تر مدير عامل شرکت پپسي - کولا بود، به درخواست جابز به اپل آمد. مشهور است که جابز براي ترغيب او به پذيرش اين سمت، به او گفته بود: "مي خواهي بقيه عمرت را آب و شکر بفروشي، يا مي خواهي شانس تغيير جهان را داشته باشي؟"
با اين همه، 12 سال بعد و در حالي که اپل فاصله چنداني تا ورشکستگي کامل نداشت، جابز دوباره به اپل بازگشت و مدير عامل موقت شد. از سال 1997، دوباره ماشين نوآوري اپل با حضور جابز به راه افتاد و جهان پي در پي شاهد محصولات جادويي اين شرکت دوست داشتني بود: رايانه ي روميزي آي مک با آن ظاهر فريبنده، دستگاه پخش موسيقي همراه با نام "آي پاد"، تلفن همراه شگفت انگيز "آي فون"، و دستگاه انقلابي و جادويي "آي پد" از جمله ي اين نوآوري ها بودند. اين ابداعات و نوآوري ها نه تنها دسته هايي از محصولات همچون دستگاه هاي پخش موسيقي و تلفن هاي همراه را کاملا متحول کردند، بلکه کل صنايعي نظير موسيقي و ارتباطات همراه را دگرگون کردند.
جابز زماني که از اپل اخراج شد، به جاي صرف وقتش به کينه توزي يا امور بي حاصل، شرکت رايانه اي "نکست" (1) را بنيان گذاشت و يک شرکت گرافيک رايانه اي کوچک را از "جورج لوکاس"، کارگردان مشهور، خريد. او در شرکت دوم، گروهي از دانشمندان رايانه، هنرمندان و متخصصان پويانمايي (انيماتور) را گرد هم جمع کرد و آن را "استوديوهاي پويانمايي پيکسار" نام نهاد.
پيکسار در سال 1995 فيلم پويانمايي "داستان اسباب بازي ها" را ساخت که موفقيتي بزرگ به دست آورد، و اين روند را با ساخت آثار بعدي هم ادامه داد. در واقع اين استوديوي فيلم سازي، پويانمايي هايي را که از نظر زمان پخش با فيلم هاي سينمايي تجاري يکي بودند، به يک گونه ي هنري رايج تبديل کرد که هم براي کودکان جذاب و گيرا بود و هم براي بزرگسالان، آن هم در سراسر دنيا.
***
استيو جابز نه مهندس سخت افزار بود و نه برنامه نويس رايانه. او خود را يک "مدير" هم نمي دانست. جابز، از ديد خودش، يک "رهبر فناوري" بود؛ کسي که بهترين افراد ممکن را انتخاب مي کرد، به آنها انگيزه مي داد و تشويق شان مي کرد، اما نظر نهايي درباره طراحي محصول را خودش مي داد.
البته اين سبک مديريتي، در طول زمان شکل گرفته بود. در سال هاي نخستين حضور در اپل، دخالت او در ريزترين جزئيات همکارانش را عصباني مي کرد، و انتقادهاي او گاه تند و همراه با تحقير بود. با همه اينها، او توانست تغييراتي در رفتارش بدهد و نکاتي را در منش خود اعمال کند که افراد وفاداري را دورش جمع کند؛ آن هم يک وفاداري شگفت انگيز.
"استيون لوي"، نويسنده کتاب "به شکل ديوانه واري بزرگ" که در سال 1994 منتشر
شد و به رويدادهايي که به خلق "مکينتاش" منتهي شد مي پردازد، "جابز پُرشورترين رهبري بود که هر کسي دلش مي خواست داشته باشد، نيرويي انگيزه بخش که همتا نداشت. "مثلاً پويانمايي" داستان اسباب بازي ها" چهار سال زمان برد تا ساخته شود، و اين در حالي بود که پيکسار چالش هاي زيادي داشت. "ادوين کتمول"، دانشمند رايانه و از بنيان گذاران پيکسار، مي گويد: "شما به چيزي بيش از بينش و خيال آفريني نياز داريد. شما بايد سماجت، سرسختي، باور و صبر داشته باشيد تا در مسير بمانيد. در مورد استيو، او تا لبه مي رفت و براي برداشتن قدم بزرگ بعدي تلاش مي کرد."
استيو جابز حرف آخر را در مورد محصولات اپل مي زد، و معيارهاي او بسيار دقيق و سختگيرانه بود. به عنوان مثال، فقط در عرض يک سال او دو پيش نمونه ي آي فون را رد کرد تا اين که سرانجام سومي را پذيرفت؛ و فروش اين محصول از ژوئن 2007 آغاز شد.
***
نگاه او به جهان را فرهنگ هاي مختلف دهه 1960 در منطقه "بي اريا" (2) واقع در سن فرانسيسکو شکل داده بود. او در همين منطقه بزرگ شد و به مدرسه رفت. جابز در سال 1972 از دبيرستاني در شهر "کوپرتينو" فارغ التحصيل شد (همان شهري که شرکت اپل هم در آن قرار دارد)، و درباره آن روزگار مي گفت: "رايحه دهه 1960 هنوز عميقاً در آنجا حس مي شد."
جابز پس از آن به دانشگاه رفت؛ کالج "رييد" (3) در شهر پورتلند از ايالت اورِگون. اما فقط يک ترم در آنجا ماند و يک سبک زندگي چند فرهنگي را در پيش گرفت. او بعدها به يک خبرنگار گفت که مصرف ال. اس. دي (در آن زمان)، يکي از دو يا سه کار مهمي بوده که در زندگي انجام داده است. او مي گفت چيزهايي در مورد او هست که افرادي که مواد روان گردان مصرف نکرده اند - حتي کساني که او را به خوبي مي شناختند، از جمله همسرش - هرگز نمي توانند درک کنند.
در دهه هاي بعد او سوار بر جت شخصي اش دور جهان را مي گشت، اما پيوندهاي احساسي اش را با دوراني که در آن بزرگ شده بود، قطع نکرد. او مي گفت اغلب احساس فرد غريبه اي را داشت که در جهانِ شرکت هاي بزرگ زندگي مي کند. وقتي او کمک هاي ماندگار "دره سيليکون" (4) به بشريت را بر مي شمرد، به همان شکل از "ريزه تراشه" مي گفت که درباره "راهنماي سراسر زمين" (نشريه اي چند فرهنگي در دهه 1960) صحبت مي کرد.
حتي خود نام "اپل" (به معناي سيب) نشان دهنده ي بي توجهي او به آداب مرسوم بود. در زمانه اي که مهندسان و ذوق ورزان عرصه فناوري، دستگاه هايشان را با شماره مدل توصيف مي کردند، او نام يک ميوه را انتخاب کرد؛ امري که گويا ريشه در عادت هاي غذايي او در آن زمان داشت.
جابز زماني در دهه 1970 به صحنه دنياي فناوري آمد که رايانه ها تازه در حال رسوخ به آن سوي ديوارهاي آزمايشگاه هاي تحقيقاتي و شرکت ها بودند. جابز متوجه شد که استفاده از رايانه ها در حال شخصي شدن است - به اين معنا که رايانه ها مي توانند کارهايي بيش از محاسبات عددي و حل مسائل علمي و تجاري را انجام دهند - و اين که اين امر، مي تواند حتي نيرويي براي ايجاد تغييرات اجتماعي و اقتصادي باشد. و در زماني که ديگران رايانه هايي مي ساختند که محفظه هايشان از چوب و فلز بود، او رايانه "اپل 2" (5) را از يک پلاستيک براق و زيبا ساخت که براي استفاده در اتاق شخصي يا آشپزخانه بسيار مناسب و شيک بود. جابز نه فقط محصولات، که سبک زندگي ديجيتال را هم عرضه مي کرد.
***
او توجه زيادي به "طعم" (6) داشت، واژه اي که بسيار آن را به کار مي برد. اين "طعم و مزه"، حس و حالي بود که در محصولات اپل وجود داشت؛ دستگاه هايي که گويي آثار هنري بودند و کاربران را خوشحال مي کردند. به گفته ي جابز، محصولات ممتاز حاصل پيروزي "طعم" هستند؛ حاصل "تلاش براي قرار دادن خود در معرض بهترين چيزهايي که انسان ها تاکنون انجام داده اند، و سپس تلاش براي وارد کردن آن چيزها در کاري که الان مشغول انجامش هستيم."
"رجيس مک کنا"، از مديران بازاريابي قديمي در دره سيليکون و کسي که استيو جابز در اواخر دهه 1970 به او مراجعه کرد تا به شکل دادن نشان تجاري (برند) اپل کمک کند، مي گويد نبوغ جابز در اين بود که مي توانست محصولات پيچيده و با معيارهاي بالاي مهندسي را ساده سازي کند. در اين که "مي توانست لايه هاي اضافي تجارت، طراحي و نوآوري را کنار بزند تا زماني که تنها يک واقعيت ساده و زيبا باقي بماند."
آن چه راهنماي جابز در ساخت محصولات شگفت انگيز بود، نه گروه هاي تحقيق (از مشتريان)، که حس دروني خودش بود. زماني که از او پرسيده شد براي ساخت آي پد چه نوع تحقيقات بازاريابي انجام شده است، پاسخ داد: "هيچ. وظيفه مصرف کنندگان نيست که بدانند چه مي خواهند." او حدود 25 سال پيش، در 31 سالگي، جمله ي عجيبي به يک خبرنگار گفته بود: "فکر مي کنم پنج محصول معرکه ي ديگر در درون من هست." او از آن زمان بيش از پنج محصول شگفت انگيز به جهان عرضه کرد، سيب هاي دوست داشتني اش را به ما داد، و به آسمان رفت.
/ع
در گذشت جابز را شرکت اپل اعلام کرد. افرادي که حدود ساعت 3 - 4 بامداد پنجشنبه 14 مهر (به وقت ايران) به سايت اپل به نشاني www.apple.com سر زدند، با صفحه اي مواجه شدند که عکس سياه و سفيد استيو جابز، نام او و تاريخ 1955 - 2011 را نمايش مي داد. با کليک روي اين صفحه، افراد به نشاني www.apple.com/stevejobs هدايت مي شدند که در آنجا پيامي به اين مضمون درج شده بود:
"اپل يک نابغه خلاق و خيال آفرين را از دست داده است، و جهان يک انسان شگفت انگيز را. آن تعداد از ما که آن قدر خوش اقبال بوديم که استيو را بشناسيم و با او کار کنيم، يک دوست عزيز و يک معلم الهام بخش را از دست داده ايم. استيو از خود شرکتي را به يادگار گذاشته که فقط خود او مي توانست بسازد، و روح او همواره بنيان اپل خواهد بود."
در ادامه نيز نوشته شده بود" "اگر علاقه منديد ديدگاه ها، خاطرات و پيام هاي تسليت خود را به اشتراک بگذاريد، لطفاً آنها را به نشاني rememberingsteve@apple.com بفرستيد."
***
يکي از دوستان خانوادگي جابز، علت درگذشت او را عوارض ناشي از سرطان لوزالمعده عنوان کرد. گزارش رسمي پزشکي قانوني که چند روز بعد منتشر شد، عنوان کرد که جابز روز چهارشنبه 5 اکتبر 2011، حدود ساعت 3 بعد از ظهر به وقت محلي، در خانه اي در شهر "پالو آلتو" به علت ايست تنفسي ناشي از يک تومور در لوزالمعده اش درگذشته است.
استيو جابز درگيري طولاني مدتي با اين بيماري داشت. او در سال 2004 که سرطانش
تشخيص داده شد، تحت عمل جراحي قرار گرفت. در آن زمان، او چند ماه از اپل دور بود تا به وضعيت سلامتش رسيدگي کند. در سال 2009 نيز اعلام کرد براي چند ماه در مرخصي استعلاجي خواهد بود، و در ادامه خبر رسيد که پيوند کبد انجام داده است. سومين بار نيز در ژانويه 2011 اعلام کرد که چند ماهي وظايف خود به عنوان مديرعامل را به "تيم کوک" محول خواهد کرد تا به مشکلات مربوط به سلامت جسمي اش رسيدگي کند. در حالي که همگان مشتاقانه در انتظار بودند تا دوباره استيو جابز به سر کار هر روزه ي خود به عنوان مديرعامل خلاق ترين شرکت فناوري جهان بازگردد، حدود 8 ماه بعد در آگوست (شهريور) نامه استعفاي جابز از سمت مدير عاملي اپل منتشر شد. او در نامه اش عنوان کرده بود اگر روزي برسد که ديگر نتواند وظايفي را که از او به عنوان مدير عامل انتظار مي رود انجام بدهد، خود او نخستين کسي خواهد بود که اين موضوع را اعلام خواهد؛ و ادامه داده بود: "متأسفانه آن روز فرا رسيده است". جابز، پيشنهاد کرده بود که "تيم کوک"، مدير ارشد اجرايي اپل، به عنوان مديرعامل انتخاب شود، و پيشنهاد کرده بود که خودش نيز رياست هيئت مديره را عهده دار باشد. "تيم کوک"، مدير قابلي که سال ها با جابز کار کرده بود، در تمامي مرخصي هاي استعلاجي او مديريت شرکت را به عهده داشت.
پس از استعفاي جابز، رسانه ها بسيار از او و نقشي که در دنياي فناوري داشته، نوشتند و گفتند. در کل، اين خوشحالي وجود داشت که جابز هنوز هست و پشت اپل به وجود او گرم است. اما زماني که کمتر از دو ماه بعد خبر درگذشت جابز چهار گوشه جان را درنورديد، چشم ها به اشک نشست و همگان دانستند که اين نابغه ي روزگار، از ميان ما رفته است.
پيام هاي تسليت و همدردي به سرعت در فضاي مجازي، روزنامه ها و رسانه هاي ديگر منتشر شد؛ و افراد بسياري در سراسر دنيا، راهي فروشگاه هاي اپل شدند و با گذاشتن يادداشت، دسته گل، سيب هاي گاززده و... ناراحتي و همدردي خود را ابراز کردند. (نماد شرکت اپل، که نامش به معناي "سيب" است، تصوير سيبي است که گوشه ي سمت راست آن گاز زده شده است.)
"بيل گيتس"، يکي از بنيان گذاران مايکروسافت و از رقباي سرسخت اپل، در پيام خود نوشت: "براي آن دسته از ما که آن قدر خوش شانس بوديم که با استيو کار کنيم،
اين امر افتخاري بسيار بزرگ بوده است. من بسيار دلتنگ استيو خواهم بود. "بسياري ديگر از مديران شرکت هاي فناوري نيز در پيام هاي مشابه، از رفتن جابز اظهار ناراحتي و لتنگي کردند و گفتند که جاي او در جهان چقدر خالي خواهد بود. يکي از کاربران محصولات اپل در پيام اينترنتي خود نوشت: "روحت شاد استيو. تو جهانِ نازيباي فناوري را لمس کردي و آن را زيبا کردي."
خبر درگذشت جابز پيش از اين يک بار به اشتباه منتشر شده بود. سه سال پيش، در آگوست 2008، شرکت خدمات خبري امور مالي "بلومبرگ" بر اثر اشتباه يک خبرنگار که مشغول به روز رساني بخش "درگذشتگان" اين خبرنامه بود، تصادفاً "يادنامه ي درگذشت استيو جابز" را که شامل يک قالب پيش ساخته است، به همه ي شرکت هاي بزرگ و مشترکان خبرنامه ي بلومبرگ ارسال کرد. جابز بعداً در يکي از همايش هاي اپل، به اين خبر اشاره کرد و گفت: "اخبار مرگ من، اغراق آميز بيان شده بودند!" استيو جابز روز جمعه 7 اکتبر، در مراسمي خصوصي با حضور اعضاي خانواده و دوستان نزديکش در "سانتا کلارا" به خاک سپرده شد.
***
استيو جابز شرکت اپل را در سال 1976 همراه دوست دوران دبيرستانش "استيو وازنياک"، در گاراژ خانه پدري در حومه کاليفرنيا تأسيس کرد. هشت سال پس از بنيان گذاري اپل، استيو جابز رهبري گروهي را به عهده گرفت که رايانه ي "مکينتاش" را طراحي کردند؛ دستگاهي که پيشرفتي شگرف در زمينه آسان سازي استفاده از رايانه هاي شخصي محسوب مي شد. در سال 1985، جابز در پي درگيري با مدير عامل وقت شرکت، "جان اسکولي"، از اپل بيرون رفت. اسکولي، که پيش تر مدير عامل شرکت پپسي - کولا بود، به درخواست جابز به اپل آمد. مشهور است که جابز براي ترغيب او به پذيرش اين سمت، به او گفته بود: "مي خواهي بقيه عمرت را آب و شکر بفروشي، يا مي خواهي شانس تغيير جهان را داشته باشي؟"
با اين همه، 12 سال بعد و در حالي که اپل فاصله چنداني تا ورشکستگي کامل نداشت، جابز دوباره به اپل بازگشت و مدير عامل موقت شد. از سال 1997، دوباره ماشين نوآوري اپل با حضور جابز به راه افتاد و جهان پي در پي شاهد محصولات جادويي اين شرکت دوست داشتني بود: رايانه ي روميزي آي مک با آن ظاهر فريبنده، دستگاه پخش موسيقي همراه با نام "آي پاد"، تلفن همراه شگفت انگيز "آي فون"، و دستگاه انقلابي و جادويي "آي پد" از جمله ي اين نوآوري ها بودند. اين ابداعات و نوآوري ها نه تنها دسته هايي از محصولات همچون دستگاه هاي پخش موسيقي و تلفن هاي همراه را کاملا متحول کردند، بلکه کل صنايعي نظير موسيقي و ارتباطات همراه را دگرگون کردند.
جابز زماني که از اپل اخراج شد، به جاي صرف وقتش به کينه توزي يا امور بي حاصل، شرکت رايانه اي "نکست" (1) را بنيان گذاشت و يک شرکت گرافيک رايانه اي کوچک را از "جورج لوکاس"، کارگردان مشهور، خريد. او در شرکت دوم، گروهي از دانشمندان رايانه، هنرمندان و متخصصان پويانمايي (انيماتور) را گرد هم جمع کرد و آن را "استوديوهاي پويانمايي پيکسار" نام نهاد.
پيکسار در سال 1995 فيلم پويانمايي "داستان اسباب بازي ها" را ساخت که موفقيتي بزرگ به دست آورد، و اين روند را با ساخت آثار بعدي هم ادامه داد. در واقع اين استوديوي فيلم سازي، پويانمايي هايي را که از نظر زمان پخش با فيلم هاي سينمايي تجاري يکي بودند، به يک گونه ي هنري رايج تبديل کرد که هم براي کودکان جذاب و گيرا بود و هم براي بزرگسالان، آن هم در سراسر دنيا.
***
استيو جابز نه مهندس سخت افزار بود و نه برنامه نويس رايانه. او خود را يک "مدير" هم نمي دانست. جابز، از ديد خودش، يک "رهبر فناوري" بود؛ کسي که بهترين افراد ممکن را انتخاب مي کرد، به آنها انگيزه مي داد و تشويق شان مي کرد، اما نظر نهايي درباره طراحي محصول را خودش مي داد.
البته اين سبک مديريتي، در طول زمان شکل گرفته بود. در سال هاي نخستين حضور در اپل، دخالت او در ريزترين جزئيات همکارانش را عصباني مي کرد، و انتقادهاي او گاه تند و همراه با تحقير بود. با همه اينها، او توانست تغييراتي در رفتارش بدهد و نکاتي را در منش خود اعمال کند که افراد وفاداري را دورش جمع کند؛ آن هم يک وفاداري شگفت انگيز.
"استيون لوي"، نويسنده کتاب "به شکل ديوانه واري بزرگ" که در سال 1994 منتشر
شد و به رويدادهايي که به خلق "مکينتاش" منتهي شد مي پردازد، "جابز پُرشورترين رهبري بود که هر کسي دلش مي خواست داشته باشد، نيرويي انگيزه بخش که همتا نداشت. "مثلاً پويانمايي" داستان اسباب بازي ها" چهار سال زمان برد تا ساخته شود، و اين در حالي بود که پيکسار چالش هاي زيادي داشت. "ادوين کتمول"، دانشمند رايانه و از بنيان گذاران پيکسار، مي گويد: "شما به چيزي بيش از بينش و خيال آفريني نياز داريد. شما بايد سماجت، سرسختي، باور و صبر داشته باشيد تا در مسير بمانيد. در مورد استيو، او تا لبه مي رفت و براي برداشتن قدم بزرگ بعدي تلاش مي کرد."
استيو جابز حرف آخر را در مورد محصولات اپل مي زد، و معيارهاي او بسيار دقيق و سختگيرانه بود. به عنوان مثال، فقط در عرض يک سال او دو پيش نمونه ي آي فون را رد کرد تا اين که سرانجام سومي را پذيرفت؛ و فروش اين محصول از ژوئن 2007 آغاز شد.
***
نگاه او به جهان را فرهنگ هاي مختلف دهه 1960 در منطقه "بي اريا" (2) واقع در سن فرانسيسکو شکل داده بود. او در همين منطقه بزرگ شد و به مدرسه رفت. جابز در سال 1972 از دبيرستاني در شهر "کوپرتينو" فارغ التحصيل شد (همان شهري که شرکت اپل هم در آن قرار دارد)، و درباره آن روزگار مي گفت: "رايحه دهه 1960 هنوز عميقاً در آنجا حس مي شد."
جابز پس از آن به دانشگاه رفت؛ کالج "رييد" (3) در شهر پورتلند از ايالت اورِگون. اما فقط يک ترم در آنجا ماند و يک سبک زندگي چند فرهنگي را در پيش گرفت. او بعدها به يک خبرنگار گفت که مصرف ال. اس. دي (در آن زمان)، يکي از دو يا سه کار مهمي بوده که در زندگي انجام داده است. او مي گفت چيزهايي در مورد او هست که افرادي که مواد روان گردان مصرف نکرده اند - حتي کساني که او را به خوبي مي شناختند، از جمله همسرش - هرگز نمي توانند درک کنند.
در دهه هاي بعد او سوار بر جت شخصي اش دور جهان را مي گشت، اما پيوندهاي احساسي اش را با دوراني که در آن بزرگ شده بود، قطع نکرد. او مي گفت اغلب احساس فرد غريبه اي را داشت که در جهانِ شرکت هاي بزرگ زندگي مي کند. وقتي او کمک هاي ماندگار "دره سيليکون" (4) به بشريت را بر مي شمرد، به همان شکل از "ريزه تراشه" مي گفت که درباره "راهنماي سراسر زمين" (نشريه اي چند فرهنگي در دهه 1960) صحبت مي کرد.
حتي خود نام "اپل" (به معناي سيب) نشان دهنده ي بي توجهي او به آداب مرسوم بود. در زمانه اي که مهندسان و ذوق ورزان عرصه فناوري، دستگاه هايشان را با شماره مدل توصيف مي کردند، او نام يک ميوه را انتخاب کرد؛ امري که گويا ريشه در عادت هاي غذايي او در آن زمان داشت.
جابز زماني در دهه 1970 به صحنه دنياي فناوري آمد که رايانه ها تازه در حال رسوخ به آن سوي ديوارهاي آزمايشگاه هاي تحقيقاتي و شرکت ها بودند. جابز متوجه شد که استفاده از رايانه ها در حال شخصي شدن است - به اين معنا که رايانه ها مي توانند کارهايي بيش از محاسبات عددي و حل مسائل علمي و تجاري را انجام دهند - و اين که اين امر، مي تواند حتي نيرويي براي ايجاد تغييرات اجتماعي و اقتصادي باشد. و در زماني که ديگران رايانه هايي مي ساختند که محفظه هايشان از چوب و فلز بود، او رايانه "اپل 2" (5) را از يک پلاستيک براق و زيبا ساخت که براي استفاده در اتاق شخصي يا آشپزخانه بسيار مناسب و شيک بود. جابز نه فقط محصولات، که سبک زندگي ديجيتال را هم عرضه مي کرد.
***
او توجه زيادي به "طعم" (6) داشت، واژه اي که بسيار آن را به کار مي برد. اين "طعم و مزه"، حس و حالي بود که در محصولات اپل وجود داشت؛ دستگاه هايي که گويي آثار هنري بودند و کاربران را خوشحال مي کردند. به گفته ي جابز، محصولات ممتاز حاصل پيروزي "طعم" هستند؛ حاصل "تلاش براي قرار دادن خود در معرض بهترين چيزهايي که انسان ها تاکنون انجام داده اند، و سپس تلاش براي وارد کردن آن چيزها در کاري که الان مشغول انجامش هستيم."
"رجيس مک کنا"، از مديران بازاريابي قديمي در دره سيليکون و کسي که استيو جابز در اواخر دهه 1970 به او مراجعه کرد تا به شکل دادن نشان تجاري (برند) اپل کمک کند، مي گويد نبوغ جابز در اين بود که مي توانست محصولات پيچيده و با معيارهاي بالاي مهندسي را ساده سازي کند. در اين که "مي توانست لايه هاي اضافي تجارت، طراحي و نوآوري را کنار بزند تا زماني که تنها يک واقعيت ساده و زيبا باقي بماند."
آن چه راهنماي جابز در ساخت محصولات شگفت انگيز بود، نه گروه هاي تحقيق (از مشتريان)، که حس دروني خودش بود. زماني که از او پرسيده شد براي ساخت آي پد چه نوع تحقيقات بازاريابي انجام شده است، پاسخ داد: "هيچ. وظيفه مصرف کنندگان نيست که بدانند چه مي خواهند." او حدود 25 سال پيش، در 31 سالگي، جمله ي عجيبي به يک خبرنگار گفته بود: "فکر مي کنم پنج محصول معرکه ي ديگر در درون من هست." او از آن زمان بيش از پنج محصول شگفت انگيز به جهان عرضه کرد، سيب هاي دوست داشتني اش را به ما داد، و به آسمان رفت.
پي نوشت ها :
1- Next
2- Bay Area
3- Reed College
4- منطقه اي در بخش جنوبي بي اريا در سن فرانسيسکو، واقع در شمال ايالت کاليفرنيا، که محل استقرار مهم ترين شرکت هاي فناوري اطلاعات است؛ از جمله اپل، مايکروسافت، زيراکس، هيولت - پکارد، گوگل و ياهو.
5- Apple II
6- Taste
/ع