انقلابی که جهانی شد

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، با تکیه بر اسلام ناب محمدی( صلوات‌الله‌علیه)، در واپسین دهه‌های هزاره دوم میلادی در شرایطی که بشریت در چنبره ماتریالیسم و امپریالیسم دست و پا می‌زد، به رهبری امام خمینی(ره) به‌وقوع پیوست. انقلابی که در حقیقت، بزرگ‌ترین حادثه تاریخ معاصر و باشکوه‌ترین حماسه عصر انفجار اطلاعات بود. امام‌خمینی(ره)، آن عالم بزرگ ربانی، با قیام تاریخی خود که در مسیر حرکت سرخ سیدالشهدا بود، نه‌تنها زمینه‌ساز احیای
دوشنبه، 18 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلابی که جهانی شد

انقلابی که جهانی شد
انقلابی که جهانی شد


 

نویسنده : معصومه طاهری




 
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، با تکیه بر اسلام ناب محمدی( صلوات‌الله‌علیه)، در واپسین دهه‌های هزاره دوم میلادی در شرایطی که بشریت در چنبره ماتریالیسم و امپریالیسم دست و پا می‌زد، به رهبری امام خمینی(ره) به‌وقوع پیوست. انقلابی که در حقیقت، بزرگ‌ترین حادثه تاریخ معاصر و باشکوه‌ترین حماسه عصر انفجار اطلاعات بود. امام‌خمینی(ره)، آن عالم بزرگ ربانی، با قیام تاریخی خود که در مسیر حرکت سرخ سیدالشهدا بود، نه‌تنها زمینه‌ساز احیای مجدد دین اسلام در عصر غیبت شد، بلکه با رهبری آن تا پایان عمر گران‌بهای‌شان، موجبات تحقق احکام نورانی اسلام ناب محمدی(ص) را در عرصه حاکمیت و اداره جامعه فراهم کردند و البته این همان چیزی است که در طول دوران زندگی بشر به‌عنوان رسالت انبیا الهی بوده است.
او ولایت را از غدیر، شور را از عاشورا، شعور را از عرفات، هجرت را از مهاجران در راه خدا و جهاد را از مجاهدان بدر، احد و خندق آموخت. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در این‌باره فرموده‌اند:«انقلاب اسلامی ریشه در خون شهیدان عاشورا دارد.» تا قبل از انقلاب جهان‌شمول 1357 ایران، درغرب به‌قول نیچه خدا مرده و دین نابود شده بود و کار دنیا به‌ جایی رسیده بود که هایدگر در مصاحبه‌ای با روزنامه اشپیگل گفته بود:«خدایی بیاید و کاری بکند.» با انقلاب اسلامی در ایران، خدایی که نیچه از آن نام می‌برد دوباره ظهور کرد و روح جدیدی در کالبد دین دمیده شد. پس از آن، ايران به‌صورت ام‏القراي جهان اسلام در آمد. حتي به‌علت موقعيت منحصربه‌فرد جغرافیایی، برخورداری از منابع عظيم و بي‏پايان انرژي و ابزار فرهنگي و اعتقادي نيرومند، پا را از اين هم فراتر گذاشت و به مركز سامان‏دهي تمدن نوين اسلامي تبدیل شد؛ ایران از لحاظ جغرافیایی، درست در همان موقعیتی قرار داشت که خداوند سالیان دراز پیامبران خود را در آن موقعیت برمی‌انگیخت تا تفکرات یگانه‌پرستی آن‌ها به‌سرعت گسترش یابد. اما انقلاب اسلامي ايران در پيدايش، كيفيت مبارزه و به‌لحاظ انگيزه نیز نسبت‌به ساير انقلاب‌ها، مسیر جداگانه‌ای را پیموده است. از اين رو، مي‏تواند در پيامدها و دستاوردهایش نيز، متمايز و پيشروتر از ساير انقلاب‌ها باشد. البته اين ويژگي‌ها، ريشه در دين و باورهاي برخاسته از مذهب دارد. به‌عبارت ديگر، انقلاب ایران برآمده از مذهب، به احياي دين و تجديد حيات اسلام در کشور و جهان مدد رساند كه يكي از ابعاد آن، تولد و تداوم‌بخشي به حيات جنبش‏هاي سياسي اسلامي معاصر در طی دو دهه اخير است. چنان‌چه میشل فوکو، اندیشمند و جامعه‌شناس برجسته فرانسوی، در نوشته‌های خود با اشاره به سفری که در کوران حوادث انقلاب سال 1357 به ایران داشت و با اشاره به نظریات برخی از تحلیل‌گران غربی که جریان انقلاب ایران را عبور از غیرمدرن و سنتی به مدرنیته، تفسیر می‌کردند، با معیار قراردادن وقایع عینی و تحولات جاری می‌نویسد:«من قبول دارم که از قرن هیجدهم به ‌بعد، وقوع هر تحول اجتماعی در دنباله بسط مدرنیته بوده است، اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد.» در حقیقت فوکو می‌پذیرد که انقلاب اسلامی ایران، دو سده اقتدار یک اندیشه سیاسی را با همه سوابق چند صد ساله‌اش به چالش کشیده و حرف تازه‌ای دارد؛ ویژگی بارز اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) هم همین است.
لیلا عشقی، جامعه‌شناس 70 ساله و مسنی که در حال حاضر، ساکن فرانسه است، از جمله کسانی است که تحت تأثیر همین امواج بلند دینی در زمانه مرگ دینداری، چارچوب رساله پایان‌نامه دکترای خود را از دریچه شیعی و عرفان نبوی انقلاب اسلامی ایران بنا نهاد. عشقی در قسمتی از رساله‌اش چنین آورده است:«انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 از جنس مفاهیم و واقعه‌های قرآنی است، به‌گونه‌ای که حجاب زمان و مکان را در می‌نوردد و شما را فرازمانی می‌کند.»
دکتر احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور کشورمان نیز در این مورد می‌گوید:«انقلاب اسلامی، حلقه وصل بشریت با امامت و ولایت است و می‌تواند بشر را از سرگردانی نجات دهد. مأموریت انقلاب اسلامی، مأموریتی الهی و جهانی است. به همین خاطر، مسؤولان کشور باید هر کدام مسؤولیت خود را به‌درستی بشناسند و به‌درستی عمل کنند.»
ولی این‌که چطور انقلاب اسلامي ايران بر جنبش‏هاي سياسي اسلامي معاصر تأثير گذاشت و زمینه‌ساز حرکت‌های شیعی در دنیا شد را مي‏توان به وجوه مشترك فراوان بين انقلاب اسلامي ايران و آن جنبش‏ها مربوط دانست. برخی زمينه‏هاي مشترك كه از آن‌ها به‌عنوان عوامل هم‌گرايي يا عناصر هم‌سويي و هم‌رنگي نيز مي‏توان ياد كرد، عبارتند از:
1ـ ايده واحد: از آن‌جا كه انقلاب اسلامي ايران، يك انقلاب شيعي است، همانند هر جنبش اسلامي ديگر، بر پايه وحدانيت و ربانیت خداوند و رسالت نبی‌اكرم(صلي‏الله‏عليه‏و‏آله) بنا شده است، كعبه را قبله آمال و آرزوهاي معنوي خود مي‏داند، قرآن را كلام خداوند و آن را منجي بشريت گمراه تلقي مي‏كند. در این‌باره امام‌خميني(ره) فرموده‌اند:«در كلمه توحيد كه مشترك بين همه است، در مصالح اسلامي كه مشترك بين همه است، با هم توحيد كلمه كنيد.» البته ويژگي شخصیت كاريزماتیک و مقتدرانه امام راحل و مواضع ضد استعماري ایشان كه بيش‌ترِ مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند، نیز از جمله عوامل تأثیرگذار محسوب می‌شود.
2ـ دشمن واحد: انقلابیون، در حرکت‌های اسلامي بر این باورند که دارای دشمن مشترک هستند که همان استكبار جهاني، به سركردگي آمريكا و اسرائيل است. مانند كفار قريش، مغولان وحشي، صليبيون‏ مسيحي، استعمارگران اروپايي و صرب‌هاي نژادپرست که در طول تاریخ تا به امروز، بنیان اسلام ناب را تهديد مي‌کرده‌اند. انقلاب اسلامي ایران با طرح شعار «نه شرقي و نه غربي»، بدون حمایت و پشتیبانی هیچ دولتی، پرچم مبارزه عليه دشمن مشترك جهان اسلام را به دوش گرفت و اعلام استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی کرد.
3ـ آرمان مشترك: انقلاب اسلامي ايران و جنبش‏هاي اسلامي جهان، خواهان برچيده‌شدن بساط ظلم و فساد، اجراي قوانين اسلام، استقرار حكومت اسلامي در جامعه و به اهتزاز درآوردن پرچم توحیدی در سراسر جهان هستند که از طريق آن نفي قدرت‌ها و تكيه بر قدرت لايزال الهي و حمایت عموم مردم میسر می‌شود.
4ـ وحدت‏گرايي: تأكيد انقلاب اسلامي و رهبري آن، بر لزوم وحدت همه اقشار و همه مذاهب‌ اسلامي در نيل به پيروزي در صحنه‌های داخلي و خارجي، زمينه ديگرِ گرايش جنبش‏هاي شیعی به‌سوي انقلاب اسلامي است؛ زیرا انقلاب ایران با الگوپذيري از اسلام ناب محمدي(صلي‏الله‏عليه‏و‏آله)، هيچ تفاوتي بين مسلمانان از هر رنگ و نژادی و موقعیتی قائل نيست و بر جنبه‏هاي اختلاف‌برانگيز پاي نمي‏فشارد، بلكه با ايجاد دارالتقريب فِرَق اسلامي، برپايي روزقدس، صدور فتواي امام‌خميني(ره) عليه سلمان رشدي مرتد، برگزاري هفته وحدت و سایر موارد در جهت اتحاد هر چه بیش‌تر مسلمانان گام برداشته است. به همين‌دليل طيف گسترده‏اي از گروه‏هاي غير شيعي و حتي جنبش‏هاي آزادي‏بخش غير اسلامي هم مشتاقانه انقلاب اسلامي ايران را الگو و اسوه خود قرار داده‏اند و متأثر از آن به‌دنبال مبارزه با استعمارگران هستند.

صدور انقلاب اسلامي در بین سایر ملت‌های جهان:
 

برخي از شعارها و پيام‌هاي انقلاب اسلامي، مثل اين سخن امام‌خمینی(ره)، که فرمودند:«نهضت ما دارد توسعه پيدا مي‏كند و مي‏رود توي ملت‌ها...»(صحیفه نور، ج11، ص45) از سوي برخي به‌منزله قصد ايران براي مداخله در امور ساير كشورها و براندازي نظام‌هاي سياسي آن‌ها تلقي شد. درحالي‌كه، يك‌سال بعد از ایراد این سخنان، امام(ره) فرمودند:«صدور با سرنيزه، صدور نيست. صدور آن وقتي است كه اسلام، حقايق اسلام و اخلاق انساني، اين‏ها رشد پيدا كند.»(صحیفه نور، ج13، ص263). ايشان در جاي ديگر نیز تأکید داشتند:«معناي صدور انقلاب ما، اين است كه همه ملت‌ها بيدار شوند و همه دولت‏ها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري‌هايي كه دارند نجات بدهند.»(همان منبع، ص123)
مقام معظم رهبری نیز می‌فرمایند:«معنای صدور انقلاب این است که ملت‌های دنیا ببینند یک ملت با قدرت خود و با اتکا بر اراده و عزم خویش و با توکل به خدا می‌تواند ایستادگی کند و تسلیم نشود.»(حدیث ولایت، ج1، ص179). دکتر صادق کوشکی، استاد دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی نیز در اين‌باره می‌گوید:«جامعه مثل دریاست که عمق آن در همه‌جا به یک صورت نیست؛ قسمت‌هایی از آن عمیق‌تر و یا سطحی‌تر است، اصلاً اگر عمق‌ها یکسان شود جامعه به بن‌بست می‌خورد، زیرا اجتماع به همه تیپ‌ها و تفکرات نیاز دارد. فردی که عمق درکش پنج سانت باشد، ممکن است در بخش دیگری مثل کشاورزی متبحر باشد. پس جامعه متمدن، همه انواع را نیاز دارد. به همین‌دلیل امام‌خمینی(ره) برای نشر و صدور انقلاب از ابزارهای مناسب فرهنگی چون کتاب، اعلامیه و سخن‌رانی بهره برد، یعنی فعالیت‌هایی که کاملاً فرهنگی بودند. حتی زمانی هم که از امام خواستند تا به فلسطینی‌ها کمک شود، ایشان صراحتاً گفتند ما نباید قیم کشوری باشیم، باید فکر صادر کنیم نه نیرو و ابزار. به همین خاطر در کمک به فلسطین و لبنان، امام مانع فرستادن نیرو شدند و گفتند هر کشوری باید سرنوشتش را خودش تنظیم و تعیین کند. در این مسیر، سایر حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی، به‌خصوص شیعی، در سه مقوله از انقلاب اسلامي تأثيرپذيري بسیاری داشته‌اند.
1- انعكاس سياسي که شامل؛ «انتخاب اسلام به‌عنوان ايدئولوژي مبارزه»، «تلاش براي دست‏يابي به حكومت اسلامي» و «نقش انقلاب اسلامي بر حيات سياسي جنبش‏هاي اسلامي» است، يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران، تجديد حيات اسلام در جهان است. مقام معظم رهبري در اين‌باره فرموده‌اند:«به‏رغم گذشت بيش از يك‏صد و پنجاه سال از برنامه‏ريزي مدرن و همه‌جانبه عليه ‏اسلام، امروز در سراسر دنيا، يك‏ حركت‏ عظيم‏ اسلامي به‏وجود آمده‏است كه ‏به ‏موجب آن، اسلام در آفريقا، آسيا و حتي در قلب اروپا، حيات جديدي را بازيافته و مسلمانان به شخصيت و هويت واقعي خود پي ‏برده‏اند.»(روزنامه کیهان22/9/1369)
درواقع، انقلاب اسلامی ایران، تکانی سخت به دنیای اسلام داد، مبنی بر این‌که اسلام قوی‌ترین وسیله‌ای است که می‌توانند به کمک آن، آزادی و استقلال خود را در این دوران پرآشوب تامین کنند. مسلمانانی که از مسلمانی خود عقده داشتند و حتی در اکثر مواقع شرم می‌کردند تا اسلام‌شان را ظهور و بروز دهند، امروز با افتخار از آزادی‌ها و روح واقعی دموکراسی از نوعی که در اسلام وجود دارد سخن می‌گویند. به بيان ديگر، عمر دوره‏اي كه اعتمادبه‌نفس در ميان مسلمانان، به‌ويژه در قشر تحصيل‏كرده آن، ازبين‌رفته و شمار فراواني از آنان، که خواهان هضم‌شدن در هويت جهاني بودند و گذشته خود را به فراموشي سپرده بودند، به پايان رسيد. انقلاب اسلامي، آن اعتمادبه‌نفسي كه روزگاري پشتوانه تمدن بزرگ اسلامي بود، را احيا و بارور كرد.
شيخ عبدالله شامي، يكي از رهبران مبارز فلسطيني، در این‌باره می‌گوید:«پس از انقلاب اسلامي ايران، مردم فلسطين دريافتند كه براي آزادي، به قرآن و تفنگ نياز دارند.» اين در حالي است كه براي چند دهه، مشي حركت‌هاي انقلابي، اغلب در اختيار گروه‏هاي ماركسيستي بود. به هر روي، انقلاب اسلامي، تأكيدي بر بُعد سياسي اسلام داشت و از آن پس، در برخي از كشورها، سازمان‌هايی مخفي شكل گرفت و مبارزاتی مسلحانه بر پايه اسلام، سازمان‌دهي شد و این از تأثیرات مهم انقلاب فراملی ایران در سال 1357 بوده است.
2- تأثير فرهنگي: امور فرهنگي از آن جهت مهم هستند كه پايه و اساس امور سياسي و حركت‌هاي اجتماعی به‌حساب می‌آیند. به‌عبارت دیگر، امور فرهنگي، زمينه‏ساز و زیربنای امور سياسي‏اند. به همين‌دليل، رنگ و بوي سياسي به خود مي‏گيرند و شايستگي مطرح‌شدن را پیدا می‌کنند. بازگشت به ارزش‌هاي مبارزه اسلامي و پيروي از شعائر و شعارهاي انقلابي ايران از جمله مصادیق بارز فرهنگی هستند. البته ذكر این چند مورد، به‌معناي آن نيست كه ساير امور فرهنگي بي‌اهميت هستند. انقلاب ايران، ارزش‌هاي فرهنگي نويني را در مبارزه سياسي جنبش‏هاي اسلامي جهان مطرح كرد. يكي از اين ارزش‌ها، گرايش به جهاد در راه خداست. جنبش‏هاي اسلامي به‌خصوص حرکت‌های شیعی پس از انقلاب اسلامي ايران، جهاد، شهادت و ايثارِ جان و مال خود را به‌عنوان اصول اساسي پذيرفته‏اند؛ اصولي چون جهاد، شهادت و فداكاري، سمبل حركت‌هاي انقلابي شيعيان و شعار انقلاب اسلامي بوده است.
شيخ اسعد تميمي، يكي دیگر از رهبران فلسطيني، در اين‌باره اعتقاد دارد:«تا زمان وقوع انقلاب ايران، اسلام از عرصه نبرد غايب بود، حتي در عرصه واژگان. مثلاً به‌جاي جهاد از كلماتي چون نضال و كفاح استفاده مي‏شد.»
3- مردمي‌بودن: یکی دیگر از ويژگي‌های بارز انقلاب اسلامي ايران، حمایت گسترده مردمی از آن است. به‌عبارت ديگر، جنبش‏ها و حرکت‌های شیعی دنیا دريافته‏اند كه اسلام توانايي بسيج توده‏هاي مردم را دارد. بر اين اساس، آن‌ها از اتكا صِرف به قشر روشن‌فكر روی‌گردان شده و به مردم گرايش پیدا کرده‌اند؛ در نتيجه، پايگاه مردمي خود را گسترش داده‏اند؛ مثلاً هسته اصلي مبارزه در فلسطين را روحانيان، دانشجويان، جوانان و نوجوانان تشكيل مي‏دهند. به هر روي، پس از انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، جنبش‏ها، مبارزات خود را به‌صورت مردمي پي مي‏گيرند. به عقيده دكتر حسن‌ الترابي، رهبر جبهه اسلامي سودان، انقلاب ایران، انديشه كار مردمي و استفاده از توده‏هاي مردم را به‌عنوان هديه‏اي گران‏بها، به تجارب دعوت اسلامي در جهان اسلام عطا كرد. گرايش به انديشه كار مردمي، جنبش‏هاي اسلامي را به‌سوي وحدت‏طلبي مذهبي و قومي سوق داد. به‌عنوان مثال، يكي از مواد بيانيه شش‌ماده‏ايِ مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، بر وحدت اسلامي تكيه دارد. در مجموع، اين امر، جنبش‏هاي سیاسی اسلامي را از اختلاف و تفرقه دور و آن‌ها را از تشكيلات قوي‌تر، امكانات وسيع‌تر، حمايت گسترده‏تر و پايداري بيش‌تر برخوردار ساخته است. از سویی دیگر، به تقليد از شعارهاي انقلاب اسلامي، جنبش‏گران مسلمان در سایر کشورها فعالیت خود را از سر گرفته‌اند. مثلاً در سال 1358، شيعيان احساء در عربستان‌سعودي، براي اولین بار مراسم زيارت عاشورا را در ملأ عام برپا كردند.(رابین رایت، شیعیان، مبارزان راه خدا، ترجمه علی اندیشه). شعار مردم مسلمان معترض تركيه، قبل از كودتاي 1359 آن كشور، استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود. شهروندان كابل نیز بر فراز بام منازل خود فرياد الله‏اكبر سر مي‏دادند و در پلاكاردهاي مسلمانان مصر شعار «لاشرقيه و لاغربيه» ديده شده است. مردم كشمير در راه‌پيمايي 200 هزار نفري خود در سال 1369 شعار الله‏اكبر و خميني رهبر را سر دادند. جهاد اسلامي فلسطين بر آن است كه فلسطيني‏ها همان شعارهايي را سر دهند كه انقلاب اسلامي منادي آن بود. آن‌ها فرياد مي‏زنند:«لااله‏الاالله، الله‏اكبر، پيروزي از آنِ اسلام است.» درواقع آن‌ها شعارهاي قوم‏گرايي و الحادي را به يك‌سو انداختند و شعارهاي ملی‌-دینی انقلاب اسلامي را برگزيدند. در سال‌هاي 1369 تا 1379 در خيابان‌هاي كيپ‌تاونِ آفريقاي جنوبي نداي الله‌اكبر، بسيار شنيده می‌شد. این حرکت‌ها يادآور و مؤيد اين كلام رهبر معظم انقلاب است كه فرمودند:«فرياد الله‏اكبرِ مردم الجزاير بر پشت ‌بام‌ها، درس گرفته از ملت انقلابي ايران است.» مردمی‌بودن انقلاب ایران، خصوصیت مهمی است که در نام «جمهوری» نظام متجلی گردید. مردمی‌بودن انقلاب اسلامی از دو جهت با مردمی‌بودن سایر انقلاب‌ها تفاوت دارد. اول آن‌که، مردمی‌بودن جزء ذات اسلام است؛ با این توضیح که اسلام برای مردم و هدایت آنان از سوی خداوند نازل شده است. لذا همواره فلاح و رستگاری آنان را مد نظر دارد. چنین دینی، حضور مردم در اجرای مقررات و دفاع از حریم خود را، اصل اولیه می‌داند. البته این توده‌های محروم و مستضعف هستند که همیشه بیش‌ترین حمایت را از دین به‌عمل آورده‌اند، چه در صدر اسلام و چه در انقلاب اسلامی ایران. دوم آن‌که، اسلام به‌طور واقعی و حقیقی، مردم را در صحنه حفظ می‌کند. دروغ و صورت‌سازی در حضور مردم و در صحنه‌های انقلاب، راهی ندارد. حضور حقیقی سالیان دراز مردم در انقلاب اسلامی و نقش آنان در انتخاب همه مسؤولان و حفظ دست‌آوردهای انقلاب اسلامی، مظهر صداقت اسلامی و نمایان‌گر خصلت مردمی‌بودن آن است.
4- مسأله پوشش و حجاب: از ديگر تأثیرات ماندگار انقلاب اسلامي ايران، كه در پيروان جنبش‏هاي سياسي اسلامي ديده مي‏شود، حجاب است. پس از پيروزي انقلاب، گرايش به حجاب اسلامي، که رو به اضمحلال و فراموشی بود، در اقصي نقاط جهان اسلام فزوني گرفت. در برخي از كشورهاي اسلامي چون لبنان و الجزاير، چادر كه سمبل حجاب ايراني است، مورد استفاده زیادی قرار گرفت. در تركيه، به‌رغم مخالفت‌ها و ممنوعیت‌های دولت در مورد حجاب اسلامی، رعايت آن رو به گسترش است. هر روز شاهد گرایش جوانان، به‌ویژه قشر تحصیل‌کرده این کشور، به اسلام و پوشش اسلامی هستیم. زنان فلسطيني هم اخیراً به حفظ پوشش خود تمایل زیادی پيدا كرده‏اند، در كنار آن، گرايش به نماز نیز بيش‌تر شده و انتشار مجلات و نشريات اسلامي افزايش يافته است. پوشش و حجاب اسلامي، حتي تا دل اروپا و کشورهای غیر اسلامی هم نفوذ كرده است، به‌گونه‏اي كه گرايش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت‌های مكرر دولت اين كشور با حجاب، پديده‏اي به نام «جنگ روسري» را پديد آورده است، که سرانجام به‌منع استفاده از حجاب در مدارس و ادارات عمومي و دولتي فرانسه انجاميد. با گسترش برق‌آسا و سریع انقلاب اسلامی و اقبال گسترده جهانیان به پیام‌های دینی و معنوی آن و فراهم‌آمدن زمینه ابراز گرایش‌های اسلامی در سطح جهان، قدرت‌های استکباری و استعماری به وحشت افتاده‌اند و به هر بهانه‌ای سعی در کنترل آن دارند. به همین‌دلیل، از گرایش به پوشش و حجاب می‌ترسند.
وابسته فرهنگی سفارت ایران در نروژ، با ارائه توضیحاتی درباره نحوه مسلمان‌شدن دکتر لین ساد، رهبر حزب مائوئیست نروژ چنین می‌گوید:«در ایام اقامت در اسلو(پایتخت نروژ) هنگامی که روزنامه‌ها را بررسی می‌کردم به مقاله‌ای برخوردم با عنوان «اسلام به‌زودی به غرب می‌آید»، بعد از جست‌وجو فهمیدم این مقاله به قلم دکتر لین ساد است. (وی تحصیلات خود را در انگلستان گذرانده و از افراد مبارزی بوده که چند بار نیز جهت کمک به مسلمانان به فلسطین سفر کرده است و در ماجرای معروف سپتامبر سیاه و حمله اردن به فلسطینی‌ها مجروح شده است) با تلاش فراوان، ایشان را پیدا کردم و ارتباط برقرار شد. بسیار در مورد انقلاب، ایران و اسلام کنجکاو بود... بعد از برگزاری جلسه اولی که با ایشان داشتیم و سؤال‌هایش را پاسخ گفتیم، از ما خواست که در جلسه دیگری برای اعضای حزب همین سخنان را تکرار کنیم... تا این‌که دکتر لین، همراه دکتر اریک فویسر، به‌مناسبت جشن‌های پیروزی انقلاب اسلامی به ایران دعوت شدند. این سفر آن‌قدر برای آن‌ها جالب بود که عاشق انقلاب شده بودند. بعداً ایشان مقاله‌ای نوشت با این عنوان که «به‌زودی انقلاب ایران جهانی می‌شود.» وابسته فرهنگی ایران ادامه می‌دهد:«روزی در مورد قضایای غدیر خم سؤال کرد، توضیح دادم. در آن هنگام، حالت بسیار عجیبی داشت. عصر آن روز از انجمن حسینی تلفن زدند و گفتند بعد از نماز مغرب و عشا مراسم داریم، کسی می‌خواهد مسلمان شود. اصلاً فکر نمی‌کردم این فرد همان دکتر لین ساد باشد... ایشان شیعه شد و نام علی را برای خود برگزید و بعد از مدتی، همسر او آنا بریت با من تماس گرفت و گفت:«می‌خواهم مسلمان شوم.» من شگفت‌زده شدم و خدا را سپاس گفتم، آنا بریت گفت:«من چادر می‌خواهم!» گفتم:«پوشیده‌بودن کافی است، چرا چادر می‌خواهی؟»(ترسیدم با جوی که آن‌جا علیه چادر بود توان تحمل این سختی‌ها را نداشته یاشد.) اما او تأکید کرد:«می‌خواهم با لباس رزم زنان ایرانی که الگو و سمبل من بوده‌اند شهادتین را بگویم»(عصر امام‌خمینی(ره)، نوشته میراحمد رضاحاجتی، ص364و365) یا ماجرای مسلمان‌شدن تنها زنِ مجری و گوینده خبری توانای شبکه الجزیره که با حجاب و پوشش جلوی دوربین می‌رود و به‌علت تبحر در کارش، نمی‌توانند مانع او شوند.
5- تظاهرات به سبك ايران: يكي ديگر از آثار انقلاب ايران بر حركت‌هاي اسلامي و سياسي، برپایی تظاهرات به سبک و سیاق ایرانی است كه در برخي از كشورهاي اسلامي اتفاق افتاد؛ مثلاً: مردم شهرهاي عراق، چون نجف و كربلا، در تأييد انقلاب اسلامي ايران و به تأسي از آن، در روز 22بهمن 1357، تظاهراتي شبيه به ايران برپا کردند و در پي آن، تظاهراتي به‌شكل ايران در شهرهاي كاظمين، الثوره، بغداد و دياله به رهبري آيت‏الله محمدباقر صدر برگزار شد. حتي در آغاز انتفاضه جديد مردم عراق؛ يعني در سال 1370، آن‌ها همانند تظاهرات‌كنندگان ايرانيِ مخالف رژیم شاه در سال‏هاي 1356 و 1357، شهر حلبچه را به خميني‌شهر نام‌گذاري كردند و كنترل شهرها را به‌دست گرفتند. شيعيان عربستان ‌سعودي، اندكي پس از پيروزي انقلاب ايران، در شهرهاي قطيف، صفرا، اباقيق، خنجي و شيهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهي در سال 1357 در شهرهاي قونيه، يوزكات و كوجائيلي تركيه صورت گرفت. اين روند، كم‌وبيش در سال‌هاي بعد نيز ادامه يافت(سید محمدحسین فضل‌الله، منع استفاده از حجاب در مدارس و ادارات عمومی فرانسه، ترجمه محمدجمعه امینی، ش123، ص12). شعارنويسي به شيوه مبارزان انقلابي ايران مورد توجه جنبش‏گران مسلمان قرارگرفت. به‌عنوان مثال: مبارزان مصری در مخالفت با رژيم مبارك، شعارهاي لااله‏الاالله، محمدرسول‌الله(ص) و آيات قرآن را بر روي شيشه اتومبيل‌ها مي‏نويسند. در نجف، شعارهايي از قبيل «بله به اسلام» و «نه به عفلق» بر روي ديوارها نوشته مي‏شد. در انتفاضه 15 شعبان 1370 عراق، شعار «النجدي يا ايران» به‌چشم مي‏خورد. علاوه‌بر آن، اعلاميه‏ها، سخن‌راني‌ها و پوسترها به شكل مشابه آن‌چه در ايران اتفاق افتاد، در كشورهاي اسلامي چاپ و انتشار مي‏يابد. هنوز در منطقه شيعه‌نشين بيروت؛ يعني ضاحيه، شعارهاي انقلاب اسلامي و تصاوير رهبري آن وجود دارد. با روند شکل‌گیری انقلاب، مسلمانان جرأت پیدا کردند تا علیه استکبار ابراز مخالفت کنند و بی‌واهمه به خیابان‌ها بریزند و شعار سر دهند. امروز شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل که زمانی تابو و غیرممکن بود، ورد زبان تمام تشکل‌های مردمی و انقلابی جهان است. حتی حرکت جدیدی که ظفر الزیدی، خبرنگار شیعه عراقی در مصاحبه خبری جورج بوش و نوری المالکی، بنیان گذاشت(پرتاب کفش به طرف رئیس‌جمهور آمریکا) به اعتراف همه تحلیل‌گران جهان الهام‌یافته از انقلابی است که ایستادگی در مقابل استکبار را به اثبات رسانده است.

انقلاب ایران و غرب؛
 

اغلب تحلیل‌گران و کارشناسان، شروع انقلاب ایران را از سال 1342 می‌دانند. آنان با نگاهی سطحی و ساده‌انگارانه، این مدت‌زمان پانزده ‌ساله را فاصله شکل‌گیری پدیده انقلاب جهانی ایران به‌حساب می‌آورند و روند شکل‌گیری پروسه انقلاب را طی این پانزده سال و روی‌دادهایی چون: کاریکاتور نوزده دی‌ماه، شهدای هفده شهریور و... را عامل اصلی وقوع آن روی‌داد عظیم می‌دانند. این در صورتی است که اصولاً اتفاق‌های بزرگ اجتماعی و تاریخی، آن هم در سطح کلان و جهانی، دارای یک‌سری عوامل پیش‌زمینه پنهان و آشکاری هستند که دست‌‌به‌‌دست هم، باعث وقوع روی‌دادی بزرگ می‌شوند. بدون توجه به لایه‌های پنهانی و بسترهای شکل‌گیری نمی‌توان به تحلیلی درست و منطقی از آن دست یافت. انقلاب ایران را هم اگر واقعه‌ای مهم‌تر از انقلاب‌های بزرگ جهانی بینگاریم، به بی‌راهه نرفته‌ایم. این قضیه را محققان غربی نیز به‌صراحت اذعان می‌دارند، که به‌یقین، عوامل متعدد و ریشه‌داری در وقوع آن مؤثر بوده‌اند. متأسفانه طی چند سال گذشته، شبه‌روشن‌فکران کوته‌بین کوشیده‌اند با لاطائلات خود، انقلاب 1357 ایران را به علم سیاست و مباحث مربوط به آن نسبت دهند و با این ترفند، جایگاه آن را پایین بیاورند و حضور تأثیرگذار شخصیت‌هایی چون آقایان فلسفی، انصاری، کافی و... را، ناشیانه، نادیده بگیرند. در فضای عوام جامعه هم بعضاً انقلاب ایران را ناشی از نیازهای اقتصادی قلمداد کنند، که در نتیجه آن، مردم به رفاه و امکانات مالی دست‌‌یابند و به‌قول عده‌ای، انقلاب نکردیم تا همه‌چیز گران بشود و...
در صورتی که این کاملاً بی‌انصافی است که چنین تحول و دگرگونی بزرگ اجتماعی قرن بیستم را محدود و سطحی تلقی کنیم و هر گروه‌مان، تنها براساس سطح نگاه و آرزوهای‌مان، آن را تحلیل کنیم. نگاه امام‌خمینی(ره) به روی‌کرد انقلاب اسلامی بهمن 1357، یقیناً اقتصادی یا سیاسی نبود، بلکه عزت‌بخشیدن به اسلام عزیز را، چنان‌چه در وصیت‌نامه الهی–سیاسی ایشان هم آمده است، مد نظر داشتند:«این عزت بدون درد و زحمت نیست و گنج، بدون رنج به‌دست نمی‌آید.» ایشان در جایی دیگر فرموده‌اند:«رشحه دردهای انبیاء را بکشیم و می‌شود به استعمارگر، نه بگوییم و آن‌ها ما را آزار ندهند؟» شاید اگر انقلاب را از بیرون بررسی می‌کردیم و کمی آن را با دنیای پرتلاطم غرب می‌سنجیدیم، بیش‌تر قدر این موهبت بزرگ را می‌دانستیم. انقلاب ایران به رهبری امام راحل(ره) در مسیر حرکت انبیا بود تا به احیای دین بپردازد. هرگونه ساده‌انگاری در حق انقلاب، درواقع همان چیزی است که متولیان غربی می‌خواهند. آنان درصددند تا با آراء و نظرات خودشان به تحلیل نظام جدید ایران بپرازند، می‌خواهند نظریه‌پردازی داشته باشند و موانع پیشرفت و رشد آن را طراحی کنند تا جوانان مسلمان ایرانی به‌دنبال کالبدشکافی و تحلیل حقیقی انقلاب نباشند و به این وسیله چشم‌انداز انقلاب را به انحراف بکشانند. این در حالی است که طی این سی سال، ما هنوز برای انقلاب، نظریه‌پردازی کامل و جامعی نکرده‌ایم.
البته عده‌ای نظریاتی در این خصوص ارائه کرده‌اند، ولی خام و ناقص و در حد تئوری‌هایی است که به‌راحتی می‌توان آن را تحریف کرد و تغییر داد. غرب پس از ناکامی از روی‌داد بهمن 1357، به‌طور مداوم، تلاش داشته است تا انقلاب را عقیم کند و تئوری‌های غربی را الگویی برای تحلیل آن قرار دهد؛ درحالی‌که انقلاب اسلامی، زاویه نگاه می‌خواهد تا همگان بتوانیم آن را درک کنیم و از چشم‌اندازی نسبی که میان موقف و افق نگاه است بهره‌مند باشیم. در غیر این‌صورت، به هدف والایی که از ابتدا بر آن اساس انقلاب ‌شد، نمی‌رسیم. به‌طور کلی، مردم هر اجتماعی به‌گونه‌ایی از انقلاب برداشت دارند که نخبگان و سردمداران‌شان به آن‌ها گفته‌اند. درواقع، مردم همیشه دنباله‌رو نخبگان خود هستند. امام‌خمینی(ره) نیز فرموده‌اند:«خودآگاهی مردم از مسؤولان جلوتراست.» ازاین رو باید به لایه‌های زیرین جامعه توجه بیش‌تری کرد، قبل از آن‌که دشمنان فعال شوند. باید نگاه کیفی به اسلام و انقلاب داشته باشیم، زیرا نگاه کمی به امور کیفی، نتایج را وارونه می‌کند.

انقلاب اسلامی در عرصه جهانی‌شدن
 

انقلاب اسلامی ایران در هنگامه‌ای رخ نمود که همه انقلاب‌های مهم بشری، مثل انقلاب فرانسه، انقلاب انگلستان و انقلاب روسیه، رخ داده بودند و مردم جهان تجربیاتی تلخ و شیرین از هر یک به‌یاد داشتند. اما با وقوع یک‌باره انقلاب ایران که درست در عصر انقلاب جنسی و انقلاب ارتباطات و دهه ورود به دهکده جهانی پدید آمد، تجربیاتی جدید و تازه‌ به تاریخ انقلاب‌ها اضافه شد که معنا و مفهومی دیگری داشت، زیرا چه به‌لحاظ عینی و چه به‌لحاظ محتوایی، مسیر و جریانی مخالف با یافته‌های سایر انقلاب‌ها را برگزیده بود. به همین علت، تأثیر و نفوذ آن در همة دنیا روزبه‌روز بیش‌تر از قبل می‌شود. از این رو، پرسش‌های متعددی در ذهن پژوهش‌گران انقلاب‌ها خلجان می‌کند که انقلاب اسلامی ایران، چه مسیری را پیموده است که این‌گونه بر دل‌های پُرعطش مردم جهان نفوذ و سیطره پیدا کرده و در عرض کم‌تر از نیم قرن، به جهانی‌شدن خود می‌اندیشد؟ در این میان، آن اسلامی که در عصر جهانی‌شدن، جایی برای حرف‌زدن دارد و می‌تواند چنین بر دل‌های جهانیان بنشیند، اسلام شیعه است؛ زیرا تفاوت دیدگاه در سنت شیعه با سنت اهل تسنن باعث‌ شده تا در مواجهه با غرب به دو نتیجه متفاوت برسند. دنیای اهل سنت، وقتی می‌خواست با غرب برخورد کند، به یکی از دو راه رسید: رجعت به گذشته مثل وهابیون و القاعده و یا متجددشدن طیفی از روشن‌فکران مسلمانی که به دنیای غرب نظر دارند.
درحالی‌که اسلام شیعی نه غربی‌شدن و نه رجعت متحجرانه به گذشته را قبول دارد. در عالم شیعی هنگام مواجهه با غرب، سه فرض مسلم وجود دارد:1- همه‌چیز غرب را کامل بپذیریم 2- همه ‌چیز را رد کنیم3-بعضی عناصر را بپذیریم و بعضی دیگر را رد کنیم.
بعد از پیروزی انقلاب، امام‌خمینی(ره) هر سه شِق را مطرود انگاشتند و فرض چهارمی را بنا کردند، مبنی بر این‌که خط اصیل دینی ملاک است، تا این‌بار اسلام در غرب نفوذ کند و بر آن اثر گذارد، با این تفاوت که به کمک ابزارهای فرهنگی و نرم‌افزاری شرایط را تغییر بدهیم. همان‌گونه که امام(ره) بارها تأکید می‌کردند، انقلاب ایران یک انقلاب فرهنگی بود. همة انقلاب‌های بزرگ و مطرح جهانی با طرد گذشته شکل گرفته‌اند، ولی انقلاب ایران از دلِ کربلا در گذشته، آینده را ساخت و در عین حال در گذشته خود نیز نماند و (برخلاف رجعت اهل تسنن) به جلو رفت. این حرکت به جلو، هم به‌خاطر آموزه انتظار مهدویت، امیدی به آینده است. از نظر هانری کربن، «تنها مذهب زنده، شیعه است.» از این رو هیچ مسلکی چون اسلام شیعی، زنده نیست. در مسیحیت، عیسی مرده؛ در یهودیت، موسی مرده؛ در بودیسم، کنفوسیوس مرده؛ ولی در اسلام، مهدی(عج) زنده است و همین باعث آینده‌نگری تشیع شده است. شیعه منتظر، متوقع و مترتب است. درحالی‌که تمام تئوری‌های غرب، چون غرب را غایت می‌دانند، توقف دارند. با بررسی انقلاب‌های مهم درمی‌یابیم که جنبش‌های انسانی بعد از چند سالی که از وقوع آن‌ها می‌گذرد، دچار افت می‌شوند و با در نظرگرفتن ملاحظات شرافت‌مندانه و سخت‌گیرانه، و به‌رغم محکم‌بودن اهداف اولیه، انقلابی‌ها دچار سکون می‌شوند و کم‌کم از انقلابی‌بودن خود استعفا می‌دهند. در صورتی که در انقلاب اسلامی، به‌دلیل اهداف متعالی، این روند به جز در مورد گروهی که از ابتدا برای منافع شخصی و موقعیتی وارد صحنه شده بودند و در طی این سی سال هم به انحاء گوناگون خود را نشان دادند، انقلابیون راسخ و پابرجا گوش به فرمان ولایت فقیه هستند و اجازه تعدی دشمنان داخلی و خارجی را نمی‌دهند. امام‌خمینی(ره) فرموده‌اند:«انقلاب اسلامی آتش‌فشانی تمام‌نشدنی است.»
در مقیاس جهانی، وحدت و در مقیاس ملی، اتحاد مطرح است. در ایالات متحده آمریکا سالانه بیش از یک میلیون نفر به اسلام گرایش پیدا می‌کنند و مسلمان می‌شوند. به همین خاطر، دولت‌مردان آمریکایی از گسترش اسلام و نفوذ تفکرات جهانی انقلاب ایران می‌ترسند و به ‌بهانه‌های مختلفی، سعی در انزوای ایران می‌کنند. امروز بهانه انرژی هسته‌ای و تولید بمب اتم را می‌آورند و فردا دلایل واهی دیگری می‌تراشند. جورج بوش پسر، روباه نقره‌ای، در زمان ریاست‌جمهوری خود سه بار غسل تعمید کرده است تا مذهبی‌بودنش را به مردم اثبات کند، زیرا او خوب می‌دانست میل و گرایش به اسلام در آمریکا سرعت گرفته است. با توجه به نفوذ اسلام شیعی در غرب، همیشه این نگرانی و ترس برای سردمداران زرمدار و زورمدار جهانی بوده است. نمونه بارز و برجسته آن، ادواردو آنیه‌لی(مهدی)، تک‌پسرِ سناتور قدرت‌مند و ثروتمند ایتالیایی است که به تشیع گروید و شیفته شخصیت امام‌خمینی(ره) و انقلاب اسلامی شد، که در نظرآن‌ها او تنها یک فرد نبود، بلکه تفکری بود که غرب از ترویج و اپیدمی آن می‌ترسد. محمد لنسل، رئیس مرکز فرهنگی تجدید حیات اسلام در اتریش است که در مقاله‌ای تحت عنوان «تأثیر نهضت امام‌خمینی(ره) بر اروپا» می‌نویسد:«بی‌تردید، انقلاب اسلامی امام‌خمینی(ره) نه‌تنها تصویر تازه‌ای از اسلام در اروپا ارائه کرد، بلکه حتی زندگی مذهبی غیر مسلمانان را هم دگرگون ساخت. به‌عبارت دیگر امروز حتی در اروپا نیز مذهبی‌بودن ارزش و معنای تازه‌ای یافته است. این عبارت را رئیس‌جمهور سابق اتریش در یک سخن‌رانی بیان کرد که انقلاب اسلامی به همة افراد مذهبی اعتبار و اتکابه‌نفس تازه‌ای ارزانی داشت.»(روزنامه کیهان21/11/1369)
بسياري ازصاحب‏نظران و پژوهش‌گران، معتقدند كه انقلاب اسلامي ايران يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در پيشبرد روند بيداري و آگاهي مسلمانان و افزايش فعاليت‌هاي مؤثر اسلامي در جوامع مسلمانان بوده است. رفیع‌الدین، رئیس اسبق شاخه جوانان حزب کمونیست روسیه، که به دین اسلام تشرف یافته و در حال حاضر، از طلاب قم است، در این خصوص می‌گوید:«انقلاب، تأثیر جهانی داشت و بسیاری از مردمِ تشنه را سیراب کرد. خیلی‌ها مثل من به‌دنبال چیزی بودند تا در آن آرامش بگیرند و انقلاب ایران، به‌ویژه شخصیت کامل امام‌خمینی(ره)، این امر را باعث شد. خودِ من تنها با دیدن عکس امام دچار یک تحول درونی شدم و کنجکاو از انقلابی که در ایران شده بود. انقلاب ایران، نقش بسیار مؤثری را در شروع حرکت‌های شیعی در جهان داشت و مردم دنیا، به‌خصوص مسلمانان، فهمیدند که با دست خالی هم می‌توان مقابل استکبار ایستاد و به او «نه» گفت، زیرا نمونه کامل و عملی آن را دیدند. تا قبل از آن، انقلاب‌های بزرگی مثل فرانسه یا روسیه به‌حمایت و پشتیبانی مالی نیاز داشتند و بورژوازی برای حفظ منافع خودش، از آن‌ها حمایت می‌کرد که بعد از آن هم، به‌دست خودشان افتاد و مسیر انقلاب‌ها را تغییر دادند. درحالی‌که انقلاب ایران، بدون پول و کمک‌های مالی کشورها و دولت‌های دیگر عملی شد. به‌صورتی که تمام شرایط سیاسی و اجتماعی، مخالف این انقلاب بودند. به همین خاطر، بعد از انقلاب ایران در سال 1357 شجاعت و جرأت مردم جهان، به‌ویژه مسلمانان، زیاد شد و فهمیدند که تنها باید بخواهند و با توکل به خدا و اتحاد ملی، مقابل ابرقدرت‌های ظالم و زورگو بایستند. مردم ایران طی انقلاب، روحیه بالایی داشتند و با رهبری امام‌خمینی(ره) موفق شدند تا رژیمی را عوض کنند. متأسفانه امروز در این حوزه، مطالعات زیادی نیست و این حرکت جهانی با نگاهی سطحی بررسی می‌شود. در صورتی که اگر تنها به کشورهای همسایه ایران از جمله گرجستان، عراق، افغانستان و... نگاهی بیندازیم و تاریخ‌شان را بخوانیم، به‌خوبی به جایگاه انقلاب ایران پی می‌بریم.» وی درباره تحلیل انقلاب ایران در عرصه جهانی‌شدن نیز می‌افزاید:«این انقلاب با برد جهانی را نمی‌توان با امور کمی و فیزیکی تحلیل کرد، زیرا یک روی‌داد متافیزیکی و ماورایی بوده است. بر این اساس که مردم با رهبری امامی عارف و کاملاً مذهبی در مقابل استکبار جهانی و وابستگان داخلی ایستادند و می‌دانستند که اگر در این راه کشته شوند به سرایی بهتر می‌روند و به دنیای بعد از مرگ معتقد بودند؛ چون این ارزش‌های اصیل در انقلاب ایران حاکم بود، هیچ‌ چیز مانعِ آن نمی‌شد تا انقلاب پیش نرود. مجاهدان هم با میل و رغبت برای دفاع از دین و ناموس‌شان جلوی رگبار مسلسل سربازان شاه می‌رفتند و از مرگ نمی‌ترسیدند. همین مؤلفه‌ها در دلِ سایر مسلمانان دنیا انگیزه و امید ایجاد کرد که آن‌ها هم می‌توانند انقلابی شیعی به‌راه بیندازند و از مرگ واهمه‌ای نداشته باشند.» مقام معظم رهبری می‌فرمایند:«انقلاب اسلامی ایران، برد زیادی داشت و هنوز دارد و در آینده هم خواهد داشت.»(حدیث ولایت، ج4، ص263) و در جایی دیگر تأکید داشتند:«انقلاب اسلامی، ارائه یک الگوی جدید برای زندگی بشر است.»(چهار سال با مردم، ج 5، ص127) در حقیقت الگوی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، به‌عنوان قوی‌ترین وسیله و دینامیک اجتماعی و سیاسی برای همه انسان‌ها در مقابله با استبداد مطلقه، استعمار و استثمارشدن است. انقلابی که روح آزادی‌خواهی و ظلم‌ستیزی‌اش، الهام‌بخش تمام جنبش‌های سراسر دنیا، به‌خصوص حرکت‌های شیعی، بوده است. بنا به توصیه مقام عظمای ولایت، پیام انقلاب جهانی ایران مثل هوای بهاری، مرزها را درنوردیده است و فردای این انقلاب و جامعه اسلامی با رسالت سنگینش در دست ماست که باید حافظان خوبی باشیم تا آن را به‌دست صاحب اصلی‌اش بسپاریم.
منبع:ماهنامه سوره شماره 42



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.