تعريف و بالا بردن عزت نفس در کودکان
نويسنده: ميترا جراحها
مدرس خود شناسي
مدرس خود شناسي
عزت نفس عبارت است از ابعاد ارزشي و موثر مفهوم شخص از خود يا خودپنداري. به تعبير ديگر عزت نفس را بايد احترام به خود، خود ارزشمند دانستن يا تصويري که شخص از خودش دارد، تعريف کرد. احساس خوب داشتن درباره ي خود، دوست داشتن خود، احساس دوست داشته شدن و رفتار خوب ديگران با او، احساس موفقيت و احساس توانايي و راحتي و تاثير گذاشتن بر ديگران.
همه افراد صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه ي فرهنگي، جهت و نوع کاري که در زندگي دارند، نيازمند اعتماد به نفس هستند. عزت نفس واقعا بر همه ي سطوح زندگي اثر مي گذارد. در حقيقت بررسي هاي گوناگون روان شناسي حاکي از آن است که چنانچه نياز به عزت نفس ارضاء نشود، نيازهاي گسترده تري نظير نياز به آفريدن، پيشرفت و يا درک استعداد بالقوه محدود مي ماند.
افرادي که احساس خوبي نسبت به خود دارند، معمولا احساس خوبي نيز به زندگي دارند. آن ها مي توانند با اطمينان، با مشکلات و مسئوليت هاي زندگي مواجه شوند و از عهده آن ها برآيند. نظر فرد نسبت به خويشتن و حس عزت نفس به تدريج در طول زندگي تکامل پيدا مي کند. اين حس از کودکي آغاز مي شود و طي مراحلي که به تدريج پيچيده تر مي شود، پيشرفت مي کند.
فرد در هر يک از مراحل؛ عقايد، احساس ها و بالاخره افکار پيچيده جديدي نسبت به خويشتن دارد و مجموع همه اينها موجب مي شود که وي به طور کلي خويش را موجودي ارزشمند يا بي کفايت بداند.
کودک هيچ نظري در مورد خويشتن ندارد. وي صرفا مي آزمايد. او داراي عواطف و احساس هاي جسماني و نوعي آگاهي پراکنده و مبهم، بر اساس همان احساس هاست. هنگامي که از او مراقبت مي شود، يا پدر و مادر در آغوشش مي گيرند، به او لبخند مي زنند، جايش گرم و شکمش سير است، احساس خوشي و راحتي مي کند.
وقتي کودک بزرگ تر مي شود، يادگيري زبان را آغاز مي کند، خود را در شرايط مختلف مي آزمايد واکنش ديگران به ويژه پدر و مادر را نسبت به خودش درک مي کند و به تدريج حسي نسبت به خودش در او رشد مي يابد.
طي همين مراحل اوليه زندگي است که نخستين نظر نسبت به خويشتن در فرد شکل مي گيرد. تقريبا فقط اين نظر است که واکنش هاي ديگران نسبت به کودک شکل مي گيرد. وقتي پدر يا مادري به کودک مي گويد: «تو چه دختر خوبي هستي» کودک برداشتي حاکي از «دختر خوب» بودن را کسب مي کند. کودک اين واژه ها را به درون خويش مي برد، يا به عبارت ديگر دروني مي کند.
هنگامي که والدين مي گويند: «تو قشنگ، دوست داشتني، باهوش، شيرين و نظير اين ها هستي، کودک به تدريج اين واژه هاي مثبت را در درون خويش جمع مي کند تا به همراه احساسات، تبسم هاي دريافتي، شور و گرمي لحن صداها، حرکات تاييد سر و چشم و ابراز احساسات ديدن، نخستين نظر نسبت به خويشتن را شکل دهد.
نخستين نظر و احساسي که کودک نسبت به خويشتن پيدا مي کند، برداشت پيچيده اي است که از واکنش هاي ساير افراد مهم ناشي شده است. در اين هنگام اگر مادر حضور داشته باشد، معمولاً مهمترين نقش را در زندگي کودک دارد. پس از او پدر و ساير بستگان بر حسب ميزان تاثيري که بر کودک دارند، در اين برداشت سهيم اند.
به اين ترتيب تلقي کودک از خودش به عنوان «شاگرد خوب» نه صرفا شاگرد فلان مدرسه، يا اينکه تصور ديگري از خودش به منزله ي «بازيکن خوب يک تيم ورزشي» به جاي «بازيکن» بر عزت او نسبت به خودش تاثير مي گذارد. در واقع کودک از برنده شدن تيم خود، احساس غرور مي کند و اين احساس در او تاثير مثبت مي گذارد.
نکاتي که در افزايش عزت نفس کودکان موثر است:
*اظهار محبت
*نگرش اعضاء خانواده
*نشان دادن توجه به مشکلات کودکان
*مشارکت در فعاليت هاي خانوادگي
*هماهنگي امور خانگي
*آمادگي والدين براي کمک به کودکان در هنگام لزوم
*وجود ضوابط روشن و عادلانه رفتاري در خانه
*آزاد گذاشتن کودکان در حد معقول
منبع:مجله راه کمال شماره 27
همه افراد صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه ي فرهنگي، جهت و نوع کاري که در زندگي دارند، نيازمند اعتماد به نفس هستند. عزت نفس واقعا بر همه ي سطوح زندگي اثر مي گذارد. در حقيقت بررسي هاي گوناگون روان شناسي حاکي از آن است که چنانچه نياز به عزت نفس ارضاء نشود، نيازهاي گسترده تري نظير نياز به آفريدن، پيشرفت و يا درک استعداد بالقوه محدود مي ماند.
افرادي که احساس خوبي نسبت به خود دارند، معمولا احساس خوبي نيز به زندگي دارند. آن ها مي توانند با اطمينان، با مشکلات و مسئوليت هاي زندگي مواجه شوند و از عهده آن ها برآيند. نظر فرد نسبت به خويشتن و حس عزت نفس به تدريج در طول زندگي تکامل پيدا مي کند. اين حس از کودکي آغاز مي شود و طي مراحلي که به تدريج پيچيده تر مي شود، پيشرفت مي کند.
فرد در هر يک از مراحل؛ عقايد، احساس ها و بالاخره افکار پيچيده جديدي نسبت به خويشتن دارد و مجموع همه اينها موجب مي شود که وي به طور کلي خويش را موجودي ارزشمند يا بي کفايت بداند.
کودک هيچ نظري در مورد خويشتن ندارد. وي صرفا مي آزمايد. او داراي عواطف و احساس هاي جسماني و نوعي آگاهي پراکنده و مبهم، بر اساس همان احساس هاست. هنگامي که از او مراقبت مي شود، يا پدر و مادر در آغوشش مي گيرند، به او لبخند مي زنند، جايش گرم و شکمش سير است، احساس خوشي و راحتي مي کند.
وقتي کودک بزرگ تر مي شود، يادگيري زبان را آغاز مي کند، خود را در شرايط مختلف مي آزمايد واکنش ديگران به ويژه پدر و مادر را نسبت به خودش درک مي کند و به تدريج حسي نسبت به خودش در او رشد مي يابد.
طي همين مراحل اوليه زندگي است که نخستين نظر نسبت به خويشتن در فرد شکل مي گيرد. تقريبا فقط اين نظر است که واکنش هاي ديگران نسبت به کودک شکل مي گيرد. وقتي پدر يا مادري به کودک مي گويد: «تو چه دختر خوبي هستي» کودک برداشتي حاکي از «دختر خوب» بودن را کسب مي کند. کودک اين واژه ها را به درون خويش مي برد، يا به عبارت ديگر دروني مي کند.
هنگامي که والدين مي گويند: «تو قشنگ، دوست داشتني، باهوش، شيرين و نظير اين ها هستي، کودک به تدريج اين واژه هاي مثبت را در درون خويش جمع مي کند تا به همراه احساسات، تبسم هاي دريافتي، شور و گرمي لحن صداها، حرکات تاييد سر و چشم و ابراز احساسات ديدن، نخستين نظر نسبت به خويشتن را شکل دهد.
نخستين نظر و احساسي که کودک نسبت به خويشتن پيدا مي کند، برداشت پيچيده اي است که از واکنش هاي ساير افراد مهم ناشي شده است. در اين هنگام اگر مادر حضور داشته باشد، معمولاً مهمترين نقش را در زندگي کودک دارد. پس از او پدر و ساير بستگان بر حسب ميزان تاثيري که بر کودک دارند، در اين برداشت سهيم اند.
به اين ترتيب تلقي کودک از خودش به عنوان «شاگرد خوب» نه صرفا شاگرد فلان مدرسه، يا اينکه تصور ديگري از خودش به منزله ي «بازيکن خوب يک تيم ورزشي» به جاي «بازيکن» بر عزت او نسبت به خودش تاثير مي گذارد. در واقع کودک از برنده شدن تيم خود، احساس غرور مي کند و اين احساس در او تاثير مثبت مي گذارد.
نکاتي که در افزايش عزت نفس کودکان موثر است:
*اظهار محبت
*نگرش اعضاء خانواده
*نشان دادن توجه به مشکلات کودکان
*مشارکت در فعاليت هاي خانوادگي
*هماهنگي امور خانگي
*آمادگي والدين براي کمک به کودکان در هنگام لزوم
*وجود ضوابط روشن و عادلانه رفتاري در خانه
*آزاد گذاشتن کودکان در حد معقول
منبع:مجله راه کمال شماره 27