10 بازي دنباله دار که کاش ساخته نمي شدند.
ارسلان شهلا/ دنباله سازي يکي از شيوه هاي متداول در ادبيات و سينماست که خيلي زود پاي آن به دنياي بازي هم باز شد. هر چند خيلي ها معتقدند يک اثر خوب تک شماره است و اگر اثر تعداد نسخه ها و جلدهايش از يک شماره بيشتر شود مطمئناً صاحب اثر خواسته يا ناخواسته براي آن کيسه دوخته تا بتواند پول خوبي به جيب بزند، اما با اين حال نبايد آثاري مانند پدر خوانده و ارباب حلقه ها را در دنياي ادبيات و سينما فراموش کرد و همچنين سري عنوان هاي God of war, onimusha در دنياي بازي ها با اينکه بيش از يک شماره بودند اما هنوز که هنوز است مخاطبان خود را پس از خوانده شدن يا ديده شدن ميخکوب مي کنند. با اين حال ما برايتان در اين دو صفحه 10 بازي اي را انتخاب کرديم که در دنياي بازي ها از آنها به عنوان بدترين بازي هاي دنباله دار از ياد مي شود؛ 10 عنواني که اگر نبودند هم چيزي از دنياي بازي ها کم نمي کردند جز بدنامي شان.
Devil May cry 2 +15
خيلي سخت است که يک محبوب بسازيد و دنبال آن را به گند بکشيد؛ اما اين دقيقاً بلايي بود که کپکام سر دنباله Devil May cry آورد. DMC2 نه تنها مشکل فني داشت و سازندگان يادشان رفته بود که PS2 با ANTI ALIASING ميانه خوبي ندارد؛ بلکه به در و ديوار بازي رنگ درست و حسابي نزده بودند، مراحل را مشخصاً آسان کرده بودند، غولهايش را احمق تر کرده بودند و تعداد سلاح هايش هم پايين تر آورده بودند. هر چند کپکام در قسمت هاي سوم و چهارم اشتباه بزرگ خود در DMC2 را جبران کرد اما قسمت دوم اين بازي با آن چند خط داستانش فقط مي تواند جز بدترين بازي هاي دنباله دار محسوب شود.
HALO 2+12
Xbox با سري هيلو اوج گرفت، اما بانجي در ساخت دنباله اين fps پرطرفدار در مسير اشتباهي گام برداشت. خيلي ها هيلو را فقط براي حالت مولتي پلير بازي مي کنند؛ اما اين براي يک بازي بزرگ کافي نيست. قسمت اول هيلو از مراحل ديدني و وسيعي برخوردار بود، داستان جذاب و منسجمي داشت و سلاح هاي منحصر به فرد خود را در اختيار بازيکنان قرار داد. اما در دنباله هيلو بازيکنان خبري از محيط هاي باز و وسيع نبود و بازيکنان عملاً داخل قوطي کبريت شدند و داستان خطي بازي فرصت گشت و گذار و خلاقيت فردي را گرفت.
Driv3r +15
شايد Driv3r را بتوان بدترين دنباله يکي از بهترين سري بازي هاي کامپيوتري دانست. قسمت اول اين بازي يک دزد و پليس بازي شاهکار و نفس گير بود. درايور 2 سنگ بناي بازي هاي open -ended بزرگي مثل GTA محسوب مي شود، اما درايور 3 نمونه بارز يک دنباله وحشتناک است. در اين بازي نااميد کننده قرار بود چند شهر مختلف بازسازي شوند، سلاح هاي گوناگوني در دست بگيريد و براي خودتان به ارتشي يک نفره تبديل شويد؛ اما به جاي اين خواب و خيال ها زمان فراواني را با پاي پياده در بازي سرگردان بوديد و با اشکالات ريز و درشت Driv3r دست و پنجه نرم مي کرديد.
SUPER Mario bros2+3
سوپر ماريو به روز 2، هيجده سال پيش منتشر و تبديل به سومين بازي پر فروش تاريخ کنسول NES يا همان ميکرو شد. اين بازي به خودي خود بازي خوبي بود، اما«ماريو» نبود و حال و هواي ديگري داشت. مراحل مخفي SMB2 باعث شد خيلي ها از اين بازي متنفر شوند. در اين مراحل در تالار گرفتار مي شديد و هيچ راه فراري هم بود که در وهله اول بايد با آنها مبارزه مي کرديد. Mercenareia2 مرز بين نسل ششم و هفتم بازي هاي کامپيوتري بود و براي علاوه بر ps2 براي ps3 , xbox 360 منتشر شد، اما کاش نمي شد.
turok revolution+15
بعضي از دنباله ها فرصت از دست رفته بزرگي براي خلق يک بازي به ياد ماندني به حساب مي آيند، بعضي با عجله ساخته مي شوند و با کلي اشکال کوچک و بزرگ عرضه مي شوند. دنباله هايي هم هستند که اساساً نه داستان درست و حسابي اي دارند و نه منطقي پشت ساخت آنهاست. turok revolution دنباله اي است که هر سه ويژگي را به خوبي دارد. در اين بازي تير اندازي اول شخص بيش از حد سخت است، اشکالات ريز و درشت آن مجال نفس کشيدن نمي دهد و سلاح هاي ضعيف و مضحک آن اصلاً به درد شکار دايناسورهاي غول پيکر نمي خورد. turok revolution آن قدر دنباله نا اميد کننده است که ترجيح مي دهيد دايناسورها دهان باز کنند و شما را ببلعند.
Deus ex invisible war +12
طرفداران Deus Ex به خصوص در ايران کم نيستند و شايد خيلي ها با قرار گرفتن invisible war در اين فهرست مخالف باشند. اشتباه نکنيد، invisible war بازي قابل قبولي است؛ اما براي بازي اي که سبک نقش آفريني و تيراندازي اول شخص را با هم ترکيب کرد و سبک نويني ارائه داد؛ دنباله نااميد کننده اي است. دنياي invisible war در مقايسه با قسمت قبلي کوچک آب رفت و معماهاي به مراتب راحت تر حل مي شد. شايد دنباله جديد اين بازي با عنوان Human Revolution سري Dues Ex را احيا کند.
dino crisis 3+15
سري داينو کرايسيس آنقدر خوب بود که خيلي ها آنرا رزيدنت ايول دايناسوري مي خواندند. قسمت اول و دوم اين بازي زمينه را براي ساخت يک دنباله حماسي مهيا کرد؛ اما سازندگان بار ديگر در مسير غلطي گام برداشتند. بزرگ ترين اشتباه در داينو کرايسيس 3 اين بود که داستان بازي در سال 2548 اتفاق مي افتد. شما عضو يک تيم فضايي هستيد که ارتباطش با زمين قطع مي شود و با کلي دايناسور در کهکشاني دور افتاده به دام مي افتد. موجودات فضايي يا حتي زامبي ها شايد، اما دايناسور در فضا!؟ اشتباه کپ کام اين بار باعث شد که ديگر بازي اي به نام Dino crisit ساخته نشود.
left 4 dead 2 +18
مشکل L4D2 اين است که اين بازي اصلاً يک دنباله نيست. در قسمت اول بازي در نقش چهار شخصيت مختلف و در چند نقشه گوناگون با زامبي ها مبارزه مي کنيد. در دنباله اين بازي چهار شخصيت جديد جاي چهار شخصيت قديمي را مي گيرند. و چند نقشه جديد جايگزين نقشه هاي قديمي مي شوند. مسأله اين است که Valve سازنده left for dead به راحتي مي توانست نقشه ها، شخصيت ها و آيتم هاي جديد را از طريق يک بسته مکمل يا همان DLC براي قسمت اول L4D منتشر کند، اما در عوض تصميم گرفت يک عدد «2» را به عنوان بازي بچسباند تا LEFT 4Dead را از اول بفروشد و همان بازي را دوباره به خود مردم دهد.
knights of the old republic II+15
knights of the old republic آميزه اي از يک افسانه جنگ ستاره اي تمام عيار و مهارت استوديوي Bioware در داستان پردازي بود و نتيجه کار حماسه اي از انتقام و خيانت که هنوز در حافظه بسياري از بازي دوستان زنده است. اما زماني که استوديوي سازنده يک بازي موفق را عرضه مي کنند. بايد منتظر عواقب آن هم بود. KOTORII ساخت استوديوي obsidian از نظر فني مشکلي نداشت و در ظاهر نمي شد روي آن عيب گذاشت؛ اما مشکلKOTORII فراتر از اين حرف ها بود. دنباله يکي از موفق ترين بازي هاي جنگ ستارگان پر از شکاف هاي داستاني بود و تا پايان بازي هم پاسخي به آنها داده نشد. اين مسأله خيانت بزرگي به دنياي جنگ ستارگان و طرفداران آن بود و خيلي آن را يکي از نقاط تيره پرونده بازي سازي لوکاس گيم مي دانند.
منبع: نشريه دانستنيها، ويژه نامه ارديبهشت 90