راه خروج اينجاست

سال ها پيش، همان زمان هايي كه تازه دنياي بازي ها در حال جان گرفتن بود بازي اي به نام تتريس ساخته شد كه به نوعي پدر بازي هاي معمايي و خلاقانه بود. در آن بازي شكل هاي مختلف كه ظاهر متفاوتي با هم داشتند را...
شنبه، 30 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راه خروج اينجاست

 راه خروج اينجاست
راه خروج اينجاست


 






 

درباره بازي «portal 2» و پيچيدگي هايش
 

سال ها پيش، همان زمان هايي كه تازه دنياي بازي ها در حال جان گرفتن بود بازي اي به نام تتريس ساخته شد كه به نوعي پدر بازي هاي معمايي و خلاقانه بود. در آن بازي شكل هاي مختلف كه ظاهر متفاوتي با هم داشتند را بايد جوري كنار هم مي چيديد تا مانند يك لايه آجر، ‌شكل بگيرد تا امتيازي به دست بياوريد. تتريس هر چند هنوز در بيشتر كشورها بازي مي شود و مي تواند ساعت ها كاربرش را سرگرم كند ـ حتي گفته شده فروش اين بازي روي موبايل ها از 100 ميليون هم گذشته در حالي كه نسخه معمولي آن فروش 70 ميليوني را تجربه مي كند ـ اما ديگر آن تازگي و دلربايي خود را از دست داده. بازيكنان در حال حاضر مطمئناً با وجود اين همه پيشرفت در ساخت بازي هاي ديگر نمي توانند بازي اي مانند تتريس را به عنوان انتخاب اول شان قبول كنند. آنها احتياج به بازي هايي دارند كه علاوه بر معمايي بودنشان، نشاني از پيشرفت امروزي را هم داشته باشند. بازي اي به نام پورتال كه قسمت دومش به تازگي منتشر شده مطمئناً يكي از همين بازي هاست.

راه خروج اينجاست

چند وقتي مي شود كه با بازي هاي بزرگ و جاه طلبانه بسته هاي مكمل ديگري منتظر مي شوند كه معمولاً شامل انيميشن كميك بوك، فيلم،‌عروسك، مجسمه و ... مي شود. براي بازي پورتال به غير از بسته هاي مكمل و پك هاي بازي، ‌يك كميك بوك جمع وجور هم در نظر گرفته اند كه در آن بخشي از داستان نگفته بازي نهفته شده. شايد با خواندن آن متوجه شويد نويسندگان بازي چه آدم هاي ماليخوليايي هستند.

راه خروج اينجاست

همراه جعبه نارنجي
 

قسمت اول پورتال سال 2007 همراه با پكي the orange Box كه در آن قسمت دوم life – Half و چند بازي ديگر قرار داشت به بازار آمد. با اينكه بازي گيم پلي طولاني نداشت و به همراه چند بازي ديگر كه سرآمد آنها بازي life – Half بود روانه بازار شده بود اما خيلي زود به كشف جديد بازيكنان تبديل شد. پورتال يك بازي معمايي اول شخص بود كه ماجراهايش كاملاً در محيطي سه بعدي اتفاق مي افتاد. داستان عميقي داشت كه بحث هاي مهم فلسفي را پيش مي كشيد و از همه مهمتر ساختار گيم پلي جذاب و پيچيده اي داشت كه تازگي معماهايش دود از سر بازيكنان بلند مي كرد. با اين اوصاف خيلي ها به كوتاه بودن بازي ايراد مي گرفتند و بعضي هاي ديگر به معماهاي محدودش، بنابراين سازندگان بازي كه همان اعضاي كمپاني valve corporation باشند تصميم گرفتند براي ساخت دومين قسمت بازي مشكلات قسمت قبل را كه بيشتر همين دو مورد بودند را برطرف كنند.

راه خروج اينجاست

درگير هوش مصنوعي
 

با اينكه داستان پورتال 2 بعد از اتفاقات قسمت اول رخ مي دهد اما شخصيت هاي اصلي بازي همان هايي هستند كه در قسمت اول آنها را مشاهده كرده ايد. گلاداس (GLADAS) هوش مصنوعي است كه مي خواهد با تمام توانش پدر قهرمان داستان را در بياورد. قهرمان داستان كه همان چل (Chell) باشد چاره اي ندارد جز اينكه وارد بازي هايي شود كه گلاداس برايش از قبل طرح ريزي كرده. گلاداس بيشتر در اينجا شبيه همان شخصيت هاي فضايي توي داستان سه گانه جان كريستوفر است كه مي خواهد هر طوري شده چل را مطيع خود كند. بنابراين تا جايي كه مي تواند معماهاي سخت تري براي او طرح مي كند تا نتواند از چنگش به همين راحتي فرار كند. البته داستان بازي چند شخصيت ديگر هم دارد كه شوخ و شنگي شان كمك فراواني مي كند تا محيط خشك داستاني بشكند. و تلي يكي از همين شخصيت هاست كه در بازي در قالب يك روبات با چشمان آبي ظاهر مي شود و با گيج زدن هايش گاهي شما را به خنده مي اندازد. البته او نقش راهنما و كمك را هم براي شما ايفا مي كند.

همانند يك ماشين
 

اگر بخواهيم سخت گيرانه به گرافيك بازي نگاه كنيم مطمئناً مي شود به آن ايراداتي وارد كرد. اما حقيقت ماجرا اين است گرافيك بازي با توجه به فضاي بازي عالي تر از آن چيزي است كه بشود تصور كرد. در portal ما نبايد منتظر مناظري مثل جنگل و صحرا باشيم و يا تكنيك هايي مربوط به اين مناطق را داشته باشيم. گرافيك بازي در عين سادگي بسيار چشم نواز است. محيط مكانيكي و مصنوعي بازي به خوبي از كار در آمده و شما به خوبي حس در قفس بودن را در زمان بازي حس مي كنيد. اتمسفر بازي واقعاً ‌درگير كننده است و شما را اسير در دنيايي ماشيني نشان مي دهد. دنيايي كه به هر طريقي شده دوست داريد از آن فرار كنيد. در حقيقت دنياي پورتال 2 مانند داخل يك ابر كامپيوتر است كه شما با بازي كردن با سيستم هاي داخلي آن مي توانيد راه خود را به هسته اصلي پيش ببريد. طراحي هاي جزئيات به صورتي است كه كمك شاياني به كليات ماجرا مي كند. به كار بردن رنگ هاي مرده و يأس آور در داخل Aperture laboratories كه خاكستري از همه آنها بيشتر به چشم خورد نشان مي دهد اينجا مكان مناسبي براي انسان نيست و بايد هر جور شده از آن گريخت.

راه خروج اينجاست

دربه دري هم عالمي دارد
 

سخت ترين كار ممكن همين است كه بشيني يكجا و بخواهي براي چند نفر از گيم پلي پورتال (ها) حرف بزني. اما خوب است از اينجا شروع كنيم كه سبك بازي معمايي است كه صد البته با سبك ديگري به نام پلتفرمر تركيب شده تا حاصل اين پيوند فرخنده يك بازي فكري مغز فرسا و داغان شكل بگيرد. مراحل بازي در 9 قسمت تقسيم شدند و هدف شما در هر مرحله اين است كه خودتان را به يك خروجي از پيش تعيين شده برسانيد و وارد مرحله بعد شويد. ديديد گفتنش چقدر آسان بود. اما مطمئن باشيد بازي به همين آساني كه تعريف شده نيست. اين درست كه در هر مرحله قرار است از نقطه آ به نقطه ب برسيد آن هم به وسيله ايجاد پورتال يا همان حفره و انصافاً در مراحل اوليه هم همين طور و به همين راحتي است اما به جايي مي رسد كه نقطه آ سر جاي خودش است اما حرف «ي » شده نقطه پاياني ماجرا. پورتال 2 همانند پورتال قبلي و ديگر بازي هاي سبك معمايي اول روي خوشش را به شما نشان مي دهد اما بعد وقتي معتاد بازي شديد تمام داشته هايش را يكي يكي براي تان رو مي كند. سختي بعضي از مراحل جوري است كه وقتي آن را تمام كرديد دوست داريد اطراف منزلتان يك چند دوري دور افتخار بزنيد. اين قدر كه اين مراحل مغز فرسا خواهند شد. همه چيز بازي ساده و كم شيله و پيله است. از طراحي محيط تا اشيايي كه در آن قرار داده شده تا به وسيله آن معماهاي بازي را حل كنيد.
داشتن يك اسلحه به نام portal gun تمام آن چيزي است كه در اختيار شما قرار مي گيرد. شما مي توانيد با اين سلاح دو نوع پورت و يا دريچه ايجاد كنيد كه يكي از آنها به رنگ آبي است و ديگري به رنگ نارنجي. البته اين تفاوت رنگ در گيم پلي شما هيچ نقشي ندارد و فقط جهت شناسايي و چگونگي ايجاد حفره به كار مي آيد. خود بازي هم همان ابتداي كار به شما ياد مي دهد كه با اين سلاح نمي شود روي هر ديواري پورتال درست كرد و همين يك قانون كوچك در مراحل بالاتر اشك از چشمان شما در خواهد آورد. از اين قوانين ريز در بازي زياد هستند كه به صورت تك و تنها خيلي به چشم نمي آيند اما وقتي همه آنها در كنار يكديگر قرار مي گيرند مي توانند سخت ترين معماها را جلوي شما بگذارند.
اما اصلاً اين را فراموش نكنيد كه پورتال 2 به شدت خوش سليقه ساخته شده. طراحي جوري بوده كه شما را از بازي زده نكند. داستان بازي هم طوري با اين طراحي در آميخته كه بعد از چند مرحله به كل فضاي بازي تغيير مي كند و همه چيز تغيير شكل مي دهد تا بازيكن از ظاهر مراحل خسته نشود. سختي و آساني مراحل را هم كنار هم طوري چيده اند كه بازيكن در يك آن قيد بازي را به خاطر سختي اش براي هميشه نزند. هوشمندي سازندگان پورتال نشان مي دهد تا چقدر آنها براي ساخت هر مرحله و طرح معماها سختي كشيده اند و تفكر كرده اند.

دو تا مغز بهتر جواب مي ده!
 

در يك حركت نوآورانه سازندگان پورتال 2 براي بازي شان بخشOP-CO را در نظر گرفتند. اينكه شما بتوانيد در يك بازي معمايي دو نفره بازي كنيد. بيشتر شبيه يك معجزه مي ماند. آن هم زماني كه بيشتر بازي ها ديگر از اين بخش دست كشيده اند ورودي به بخش هاي آنلاين آورده اند. به هر حال در اين بخش شما كنترل دو روبات خنگ و بامزه به نام هاي اطلس و پي ـ بادي را در دست مي گيرد و مثل كمپين اصلي بازي آنها را از در خروجي به سلامت خارج مي كنيد. نكته بامزه اين بخش اين است كه گلاداس سعي مي كند بين دوروبات را بر هم بزند. يكي از ترفندهاي او در رابطه با اين كار اين است كه با تعريف و تمجيد يكي از روبات ها حس حسادت آن يكي را تحريك مي كند. اينكه شما گول حرف هاي او را مي خوريد يا خبر يك طرفه و اينكه بايد دو نفري به كمك هم معماهاي بازي را حل كنيد هم طرف ديگر ماجرا اقرار مي گيرد.

صداي آشنا
 

صدايي كه از گلاداس به گوش مي رسد در حقيقت صداي خانمي است به نام الن مك لاين كه شغل اصلي اش خوانندگي در اپراست اما براي تفنن كار صدا پيشگي را هم انتخاب كرده. نكته جالب درباره او اين است كه در تمامي بازي هاي The orange BOX تا با اين كارش يك ركورد جالب را به ثبت برساند. همچنين او در بيشتر بازي هاي شركت VALVE همكاري پيوسته اي داشته تا جايي كه مي شود نام او را در همه بازي هاي اين شركت مشاهده كرد.
در اين بازي البته فقط مك لاين نقش صداگذاري را برعهده ندارد. به غير از او بازيگر سرشناس هاليوودي جي. كي سيمونس كه در سريال LAW & ORDER يكي از نقش هاي اصلي را برعهده دارد هم به عنوان صداگذار شركت كرده و به جاي يكي از روبات هاي خنگ بازي شيرين زباني مي كند. استفان مرچنت هم ديگر بازيگر ـ نويسنده اي است كه صدايش را به يك بازي قرض داده و جاي وتلي حرف مي زند.

راه خروج اينجاست

نوايي در دور دست
 

جاناتان كولتون را بايد ديگر خوب بشناسيد. او همان كسي است كه ترك پاياني قسمت اول پورتال را نوشته و نواخته بود او ابتدا تصميم داشت براي قسمت دوم هيچ ساندتركي نسازد اما بعدها با ديدن نمادهاي آخر بازي تصميمش را به كل عوض كرد و آهنگي به نام want you Gone را براي بازي نوشت و نواخت. ساندترك سرشناس او «still ALIVE» كه براي قسمت اول پورتال نواخته شده بود يكي از مشهورترين آهنگ هايي است كه كولتون نواخته.
از اين گذشته در ساخت بعضي از قطعات موسيقي بازي گروه ايندي راك The national وارد عمل شده. اعضاي اين گروه كه همگي از طرفداران بازي پورتال هستند مورد تأييد كمپاني valve قرار مي گيرند و آنها هم ساند تركي به نام Exile vilify را براي بازي آماده مي كنند. مايك موراسكي هم كامپوسر اصلي بازي است كه موسيقي دلچسب و گيراي داخل بازي را او نواخته. ملودي هاي آرامش بخش بازي كه بيشترشان با گيتار، درام و بيس نواخته شده اند و آرام آرام خودشان را به پوست و تن شما مي رسانند كار همين استاد است. او ادعا مي كند هر قطعه موسيقي خاصي كه نواخته مي شود دست كم خودش را هر 76 هزار سال يكبار تكرار مي كند. او با ساخت موسيقي ديناميك براي بازي يك هديه جاويدان براي بازيكنان برجا گذاشته.

كوئن هاي دنياي بازي
 

همين بس كه براي ساخت قسمت اول تعداد اعضاي سازنده به بيش از 8 نفر نمي رسيدند اما اين تعداد در ساخت قسمت دوم از 40 نفر هم گذشت. «گيب نيويل» رئيس والو مي گويد اين بهترين بازي اي است كه تا به حال ساخته ايم. آنها كه بعد از ساخت قسمت اول هيچ انتظاري از بازي شان نداشتند حالا با غروري خاص از پيروزي شان دم مي زنند. آنها ساخت اين بازي را دقيقاً از زماني شروع كردن كه بازخوردهاي خوبي از قسمت اول بازي نصيب شان شد.
همچنين بايد برايتان جالب باشد كه نوشتن بازي نامه اين بازي يكي از مشكل ترين و سخت ترين كارهايي بود كه سازندگانش با آن طرف بودند. اريك ولپا و نويسنده قسمت قبل برگشت تا با يك تيم بسيار قوي از نويسندگان بازي كار نوشتن بازي نامه پورتال 2 را شروع كند. چت فاليزك نويسنده اصلي سري بازي left 4Dead يكي از كساني بود كه قبلاً‌ با فاليزك در نوشتن بازي old Man Murray همكاري پاياپايي داشت و به همين خاطر به يكي از نويسندگان اصلي بازي تبديل شد. جي پينكرتون هم ديگر كسي بود كه از مجله سرشناسNational lampoon به جمع نويسندگان اضافه شد تا جمع نويسندگان بازي جمع باشد. پينكرتون و ولپا و وظيفه نوشتن كمپين اصلي بازي را بر عهده گرفتند و فاليزك هم خط داستاني گلاداس را در بخش دو نفره نوشت.
نويسندگان به اين ماجرا اشاره مي كنند كه اگر خواستيم داستان را گسترش بدهيم بايد از خشكي بي مورد داستان كم مي كرديم بنابراين ابتدا سعي كرديم خوشمزه بازي هاي سريال كمديcaddyshack را وارد بازي كنيم و بعد ماجرايي مانند داستان آناكارنينا را وارد داستان بازي مي كنيم. به همين خاطر است كه 13 هزار خط داستاني براي بازي نوشته شده تا همه چيز چفت و بست داشته باشد.

راه خروج اينجاست

منبع: نشريه دانستنيها ـ خرداد90



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما