قضاوت هاي عجيب و غريب

قضاوت يکي از شغل هايي است که شايد هرکسي نتواند از عهده آن برآيد. اين کار نيازمند هوش، ذکاوت و البته عدالت است. صدور حکم هايي غيرمعمول از طرف بعضي از قضات دنيا، نه تنها گاهي خودشان را به دردسر انداخته؛...
دوشنبه، 1 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قضاوت هاي عجيب و غريب

قضاوت هاي عجيب و غريب
قضاوت هاي عجيب و غريب


 

نويسنده: ندا بهجتيان




 

گاهي اوقات حکم هاي عجيب و غريب و غيرمنطقي صادر شده از طرف بعضي قضات به ضرر خودشان تمام مي شود
 

قضاوت يکي از شغل هايي است که شايد هرکسي نتواند از عهده آن برآيد. اين کار نيازمند هوش، ذکاوت و البته عدالت است. صدور حکم هايي غيرمعمول از طرف بعضي از قضات دنيا، نه تنها گاهي خودشان را به دردسر انداخته؛ بلکه هياهويي رسانه اي را ايجاد مي کند. اين حکم ها در بسياري از موارد باعث اخراج شدن قاضي صادر کننده حکم نيز شده اند.

حبس به خاطر خميازه
 

در سال 2009، کليفتون ويليامز 33 ساله اهل شيکاگو به خاطر کشيدن خميازه در دادگاه به شش ماه حبس محکوم شد. اين دادگاه مربوط به پسر عموي کليفتون بود که به اتهام فروش مواد مخدر دادگاهي مي شد؛ اما زماني که قاضي دانيل روزاک مي خواست حکم را صادر کند، کليفتون خميازه اي کشيد که به گفته مامور دادگاه، صدايي بسيار بلند و ناهنجار داشته. قاضي هم اين کار را ايجاد بي نظمي و اختلال در دادگاه دانست و به همين خاطر او را به شش ماه تحمل زندان محکوم کرد. ويليامز پس از گذراندن 21 روز در زندان با کمک وکيل خود از دادگاه تقاضاي بخشش کرد و دادگاه نيز با پذيرفتن نامه عذرخواهي ويليامز او را بخشيده و آزاد کرد.

متهم با دهان بسته
 

در سال 2009 يک قاضي به نام استفان بلدن در شهر اوهايوي آمريکا، وقتي در يکي از جلسات دادگاه از صحبت هاي بيش از اندازه متهم خسته شد، دستور داد دهان او را به وسيله نوار چسب ببندند. هري برون 51 ساله که به اتهام سرقت به اين دادگاه آورده شده بود، دائم صحبت هاي قاضي را قطع کرده و خودش حرف مي زد. قاضي چندين بار به او تذکر داد تا ساکت شود؛ اما هري باز هم به صحبت کردن ادامه داد. تا اينکه قاضي دستور بستن دهانش را داد. او اين کار خود را بهترين راه براي ساکت کردن متهم دانست. هري پس از باز شدن دهانش گفت:« اين قاضي با انصاف نبوده و ادب نداشت. او به من اجازه دفاع از خودم را نداد.»

به خاطر يک مشت دلار
 

پسري 25 ساله اهل اسپانيا به نام تام سمپسون، از پدر و مادر خود به خاطر نپرداختن پول توجيبي به دادگاه شکايت کرد. تام ماهانه 588 دلار از پدر و مادرش دريافت مي کرد تا اينکه آنها ديگر نتوانستند مخارج پسرشان را تامين کنند. مادر تام در يک رستوران و پدر او در شرکت تفکيک زباله کار مي کنند.
آنها به تام گفته بودند که بايد براي خود کاري پيدا کند و ديگر به او پول نخواهند داد. دادگاه نيز تام را متهم شناخته و به او حکم داده- که در مدت30 روز براي خود شغلي پيدا کند. پسر در رشته حقوق تحصيل کرده و دادگاه حکم صادر کرد که در همان دادگاه مشغول به کار شود. اما اين نه تنها اوضاع را بهتر نکرد؛ بلکه باعث شد تا درگيري ها بين پسر و والدينش بيشتر شود. تام با پس انداز مقداري پول، توانست پس از مدتي از پدر و مادرش جدا شود.

منشي کندنويس
 

چارلز گرين يکي از قضات با تجربه فلوريدا، منشي خود- آنه مارگريت اسميت- را به خاطر آرام تايپ کردن صورت جلسه دادگاه به حبس محکوم کرد. مدتي بود که قاضي گريم متوجه آرام تايپ کردن مارگريت شده بود به طوري که نوشتن او حتي پس از صدور حکم نيز تمام نمي شد.
چند بار قاضي به او تذکر داد که بايد سريع تايپ کند؛ اما او توجه نمي کرد و به همين خاطر قاضي مجبور شد تا او را به اتهام اهانت به دادگاه به حبس محکوم کند. اما مارگريت سه فرزند در خانه داشت که نمي توانست آنها را رها کرده و راهي زندان شود به همين خاطر قاضي حکم زندان خانگي را برايش صادر کرد. در حالي که بايد 400 صفحه و 1500 رونوشت را با سرعت بالا تايپ مي کرد تا بتواند دوباره آزاد شود.
 

دادگاه تلفني
 

آفتاب احمد 41 ساله يکي از متهمان پرونده اي بود که قاضي «کارولين لودلو» مسئول آن بود. اما درست در روز دادگاه احمد در ترافيک سنگيني گير افتاد و چون خيلي دير به دادگاه مي رسيد به وسيله تلفن همراه خود با قاضي پرونده تماس گرفته و موضوع را با او در ميان گذاشت. اين پرونده مربوط به ورشکستگي شرکتي مي شد که احمد در آن کار مي کرد. قاضي وقتي ابتدا از طريق وکيل احمد، کوين مک کارتي مطمئن شد که استفاده او از تلفن همراه هنگام رانندگي مشکلي ندارد، با احمد تماس گرفته و او را در جريان اتفاقات دادگاه گذاشت و حکم او را نيز از همان طريق به او اعلام کرد. او به اتهام تخلف در امور اداري محکوم به پرداخت 750 يورو و 140 ساعت کار بدون مزد شد.

دوقلوهاي قاضي
 

يکي از عجيب ترين پرونده هاي قضايي در ايتاليا مربوط به دو خواهر دوقلو مي شد که بعضي وقت ها با هم جابه جا مي شدند. ماجرا از آنجايي شروع شد که گابريلا اوديسيو- قاضي نيمه وقت شهر ماگنتا- تصميم گرفت هر وقت کار داشت خواهر دوقلويش پاتريشا را به جاي خود به دادگاه بفرستد. در حالي که او هيچ چيز از قضاوت نمي دانست. پاتريشا در لباس قاضي درست شبيه به خواهرش مي شد و در کار قضاوت نيز بسيار موفق بود. آنها آن قدر به يکديگر شباهت داشتند که هيچ کس متوجه تفاوت هاي ريز و جزئي شان نمي شد. تا اينکه دست اين دو خواهر با دادن دو رأي متفاوت در مورد يک پرونده رو شد و هر دو به زندان انداخته شدند.

قاضي اي که خودش متهم بود
 

در سال 1874 قاضي شهر ويني پگ در کانادا به نام فرانسيس ايوانزا کورنيش به منظور نشان دادن صداقت خود و درستي قضاوتش، در دادگاهي که در حضور مردم بر پا کرده بود، خود را به اتهام سوء مصرف مشروبات الکلي در ملأ عام محکوم شناخته و براي خود حکم پرداخت جريمه نقدي به مبلغ پنج ميليون دلار صادر کرد. اما پس از چند لحظه و در ادامه محاکمه، اين طور اعلام کرد:
« فرانسيس کورنيس، شما به خاطر اخلاق خوب و رفتار درست در گذشته، از اين اتهام تبرئه شده و حکم جريمه شما لغو خواهد شد.»

مشاوره با دوستان خيالي
 

قاضي فلورنتينو فلرو، اهل مانيل فيليپين به دليل مشورت و صحبت با دوستان خيالي خود در جلسات دادگاه و در زمان صدور حکم، به نداشتن سلامت رواني محکوم شده و از کارش برکنار شد. او دائم به همه مي گفت که مي تواند با ارواح ارتباط برقرار کند. فلرو معتقد بود که سه دوست کوتوله او به نام هاي آرماند، لوئيز و آنجل در تمام جلسات دادگاه براي کمک کردن و دادن مشاوره به او حاضر هستند. همچنين ادعا داشت که مي تواند آينده و حتي زمان مرگ افراد را نيز پيشگويي کند و خود را فرشته مرگ مي ناميد. فلرو معتقد بود که با تعويض لباس مخصوص دادگاه از رنگ آبي به مشکي مي تواند نيروي روحي خود را شارژ کند.

جريمه ميليوني به خاطر نظافت
 

يک قاضي نيويورک به نام جک باتاگليا هنگام ورود به سالن دادگاه پايش را روي سطحي که تازه تي کشيده شده بود، گذاشته و پس از مسافتي سرخوردن، به شدت زمين خورد و زانوي او در اين حادثه دچار شکستگي شد. پس از اينکه حال اين قاضي کمي بهتر شد، همه شهر را به پرداخت يک ميليون دلار جريمه نقدي محکوم کرد. او حتي خانمي را که مسئول نظافت دادگاه بود، متهم اعلام کرد. قاضي باتاگيلا گفت:« اين جريمه به دليل آن است که به خاطر داشته باشيد زمان مناسب براي نظافت، استفاده از تي و محصولات بهداشتي چه زماني است تا جان مردم را به خطر نيندازيد.»

متهم: تمام حضار دادگاه
 

در سال 2005 يک قاضي نيويورکي به نام روبرت رستاينو تمام 46 نفر حاضر در دادگاه را به زندان انداخت. هنگامي که قاضي رستاينود در حال بررسي يک پرونده بود، ناگهان صداي زنگ يک تلفن همراه به گوش رسيد که تمرکز قاضي را بر هم زد و چون هيچ کس به سوال قاضي در خصوص اينکه اين تلفن متعلق به چه کسي بوده است پاسخ نداد، قاضي نيز تمام 46 نفر را روانه زندان کرد تا همه متوجه بشوند او در تصميم خود جدي بوده و شوخي نمي کند. اما در بعدازظهر همان روز تمام اين زندانيان با تماس هاي بسيار مردم و خبرنگاران آزاد شدند. البته اين قاضي جدي نيز اخراج شد.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 98




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط