نوشتن را دوست دارم
نويسنده: حسين حاجيلري
مصاحبه با بهزاد فراهاني
در 2 دهه اخير عضو شوراهاي متفاوتي بوده ام عضويت در خانه هنرمندان، رئيس خانه تئاتر و عضو شوراي عالي تئاتر، نزديک به 20 سال در انژيوهاي مختلف ضد سرطان، ام اس و چند موسسه خيريه و معلولين ذهني عضو هستم. يک گروه دارم که گروه کوچ است که از دهه پنجاه با آن ها کار مي کنم نزديک به 50 فيلم نامه نوشته ام بعضي ها فيلم شده و بعضي ها توقيف، قريب به 15 جلد کتاب تاليف و ترجمه و به چاپ رسانده ام. 23 سال در دانشکده هنري تهران تدريس مي کنم.
- فعاليت هنريتان را از چه سالي و چگونه شروع کرديد ؟
من عضو خانواده اي هستم که در روستاي فراهان در دهه محرم تعزيه خواني داشته اند من تعزيه خواني را از 5 سالگي شروع کردم. در 17 سالگي به راديو پيوستم و در بخش هاي مختلف راديو از قبيل نويسندگي، کارگرداني و بازيگري کار کرده ام.
در سال 1348 وارد عرصه سينما شدم. من جزو نخستين هنرمنداني هستم که وقتي تلويزيون استارت زد کار کردم.
- سريال هايي که تا حالا در آن ايفاي نقش کرده ايد ؟
32 سريال کار کرده ام که قبيل کت جادويي، خانه پدري، روح مهربان، به رنگ صدف و..
- از تله فيلم هايتان برايمان بگوييد ؟
ملکه کاکوليها که به زبان مازندراني است يعني پروانه ها که پخش نشد، پشت پرده تخت طاووس، شب هاي خرمشهر، مهمان ناخوانده و....
- از فيلم هاي سينمايي....
در سينما آدم خيلي خوش شانسي نيستم نزديک به 30 سال است که هنوز نتوانسته ام فيلمي را که مي خواهم را بسازم.
-کدام نقش و درکدام فيلم بيشتر نظرتان را جلب مي کند ؟
شايد کار آقاي کمال تبريزي به نام شيدا، و کار آقاي بيضايي به نام سک کشي.
- بيشتر به صدا علاقه منديد يا تصوير ؟
هيچ کدام، فقط نوشتن را دوست دارم.
- در حال حاضر مشغول به چه کاري هستيد ؟
سريالي که آقاي قويدل مي خواهد بسازد که پيش توليد آن آغاز شده. ضمنا سريال خودم که سال گذشته از ضبط آن جلوگيري کردند شايد امسال دوباره کليد بخورد.
- رابطه تان با ورزش و موسيقي چطور است ؟
من جزو نخستين فوتباليست هاي ايراني هستم که از توپ زدن پول گرفتم. فوتسال بازي مي کنم بهترين ورزش شطرنج است، نزديک به 40 ترانه دارم که در کارهايم اغلب از آن ها استفاده مي کنم دخترهايم شقايق، گل شيفته و آذرخش هر 3 اهل موسيقي و ترانه ساز هستند.
- به فعاليت هنريتان در طول دوران بازيگري چه نمراه اي مي دهيد ؟
نمره به خودم نمي دم يک چيزي مي دانم هر روزنه اي که گشوده شده و سدي جلوي آن گذاشته نشده از آن بهترين استفاده رو کردم. مگر اينکه راهم نداده باشند.
- چطور شد که دخترانتان هم وارد عرصه بازيگري شدند علاقه خودشان بوده يا تشويق شما ؟
علاقه شخصي خودشان بوده.
- آيا فکر نمي کنيد که تلويزيون و سينماي ما بيشتر به سمت تجمل گرايي پيش مي رود ؟
بيشتر فرمان بري مي کنند، اعتقاد من اين است که هنر از پيش تعيين شده هنرنيست، گوهر خلاقيت حداقل است. هنر آزاد، بستر آزاد، را مي طلبد. هنري که از پيش دستور داده مي شود از درخشش و جاودانگي هنر بي بهره است.
- تا چه زماني قصد داريد به کار بازيگري ادامه دهيد؟
قصد ندارم بميرم. هنر بازيگري پديده اي است که اگر هنرمند، هنرمند باشد هر روز به ره توشه اش اندوخته مي شود و هر چه اين کوله بار سنگين تر و وزين تر باشد قطعا بازدهي اش بيشتر مي شود با اينکه اين راه بي بازگشت و بي انتهاست، مثل عشق مي ماند، حد و اندازه نمي شود برايش قائل شد، ضمن اينکه ميان برندارد.
- ويژگي منحصر به فرد ؟
سوسياليست، اعتقاد به عدالت اجتماعي و دموکراسي دارم و در اين مفاهيم آرماني هيچ گونه معامله اي را بر نمي تابم. اعتقاداتي دارم که از نظر خودم مقدسه وعمرم را هم به پاي اين اعتقاداتم گذشته ام، علت اينکه بسياري مي گويند که آدم تندرويي هستم علت ايماني است که به انديشه هايم دارم و معتقدم که جامعه هنري ايران بخش گسترده اي از ميدان تفکر و انديشه و تخيلش را از دست داده، اين مفاهيم بنيادي هنر را تشکيل مي دهند و معتقد به هنر شعار گونه و مبلغ نيستم و ندارم. ولي معتقدم که هنر بايد تاثير گذار باشد هنر بايد تامين پذير باشد، هنر بايد بر آرمان هاي تاريخي مردم تکيه کند.
وفاداري در دوستي، پايداري در عشق، دلبستگي به مردم، خودخواهي بر واقعيات و تاکيد بر خوش مغزي عليه ظلم، خرد ورزي عليه زده گرايي و زاهد پيشگي.
- زيباترين جمله اي که به مردم مي توانيد بگوييد ؟
خورشيد باش که اگر نخواهي بر کسي نتابي هم نتواني.
- حرف آخر؟
من خيلي دلم مي خواهد که مقايسه اي داشته باشم بين دهه 40 هنر ايران و دهه 80 . دهه 40 ايران را دهه رنسانس تئاتر مي شناسند، ما در اين زمان به دنبال دستيابي به اهداف وآرزوهايي هستيم که از انقلاب انتظار داشتيم اين آرزوها عدالت، آزادي فردي و اجتماعي، آزادي بيان، امنيت شغلي، احترام متقابل، اين ها همه خواسته هايي است که امروز جاي پاي آن در آثار هنري ما بايد باشد اگر هست که زه آره و اگر نيست بد به حال ما
منبع: مجله خانواده شماره 210.