طعم عاشقي در ميانسالي

زياد ديده شدن هنر نيست، مهم اين است که چطور ديده شوي.» گفته هاي فاطمه گودرزي همانند بازي اش ساده و روان است. اين صداقت و سادگي را مي توان در بازي روان او در سريال «پس از سال ها» بخوبي حس کرد. «پس از سال ها» حکايت قصه عاشقانه اي است که به شکل جالبي به آيين ها و سنت هاي گذشته ما باز مي گردد.
پنجشنبه، 11 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طعم عاشقي در ميانسالي

 طعم عاشقي در ميانسالي
طعم عاشقي در ميانسالي


 






 

با فاطمه گودرزي بازيگر سريال «پس از سال ها»
 

زياد ديده شدن هنر نيست، مهم اين است که چطور ديده شوي.» گفته هاي فاطمه گودرزي همانند بازي اش ساده و روان است. اين صداقت و سادگي را مي توان در بازي روان او در سريال «پس از سال ها» بخوبي حس کرد. «پس از سال ها» حکايت قصه عاشقانه اي است که به شکل جالبي به آيين ها و سنت هاي گذشته ما باز مي گردد.
اين سريال با مضموني که دارد، تواست در همان ابتداي پخش مخاطبان زيادي را جذب خود کند و همين انگيزه اي شد براي انجام اين گفت و گو که در يک روز بهاري گرم به لوکيشين تله فيلم «برندگان» بروم تا با گودرزي به گفت و گو بنشينم. فاطمه گودرزي از ايفاي نقش در مجموعه پس از سال ها بخوبي ياد مي کند و اين سريال و نقش ثمن را يکي از متفاوت ترين کارهاي خود مي داند.
او به خاطر بازي در فيلم غزال توانست سيمرغ بلورين جشنواره چهاردهم فيلم فجر و تنديس حافظ را به خاطر فيلم سينمايي ازدواج به سبک ايراني در جشنواره دنياي تصوير از آن خود کند.
گودرزي در گفت و گويي که مي خوانيد، براي ايفاي نقش ثمن در سريال «پس از سال ها» دلايل خواندني دارد.
روز اول که براي کار دعوت شديد، چه تصويري از نقش ثمن برايتان ترسيم کردند و چقدر با تصويري که امروز از اين کاراکتر مي بينيم، منطبق است ؟
در حقيقت کسي نقش را براي من ترسيم نکرد، بلکه فيلمنامه را به من دادند و من آن را خواندم و با خواندن نقش با کاراکتر ثمن آشنا شدم، يک وجه اين نقش بسيار براي من جذابيت داشت. ثمن زن عاشقي است که سال هاست با اين عشق زندگي مي کند. اين شاخصه به نظر پتانسيل خوبي آمد که اين نقش را بپذيرم و روي آن فکر کنم و انگيزه اي باشد که آن را بازي کنم.
يعني همه انگيزه اي که شما را ترغيب کرد اين نقش را بپذيريد، همان بخش عاشق بودن شخصيت ثمن بود ؟
البته يکي از دلايل من بود. معمولا در فيلمنامه ها، شخصيت هايي که در دوره ميانسالي عاشق هستند،کمتر مورد توجه قرار مي گيرند يا به ندرت به آنها پرداخته مي شود. به خاطر همين اين قصه نسبتا تازگي داشت و من هم تا به حال تجربه چنين نقشي را نداشتم. دليل بعدي هم اين بود که من خيلي دوست داشتن تجربه همکاري با آقاي خواجويي را داشته باشم. خوشبختانه سريال «پس از سال ها » اين فرصت را در اختيار من قرار داد.
از چه لحظه اي به خوبي شخصيت ثمن را حس کرديد و با او همراه شديد؟
ما معمولا وقتي سر صحنه مي رويم روزهاي اول با صحنه هاي کوچک کار را شروع مي کنيم. اين بخش مربوط به خود بازيگر است ولي براي بازيگر، برنامه ريز سعي مي کند پلان ها و سکانس هايي را در نظر بگيرد که ساده و راحت باشد، اما به ديگران هم مربوط مي شود، به فيلمبردار، کارگردان و همه گروه که با هم آشنا شوند تا بتوانند مثل يک خانواده در کنار هم کار کنند. همين سکانس ها و پلان هاي ساده که شروع مي شود خيلي به بازيگر کمک مي کند تا جزييات نقش را بيشتر دقت کند. همچنين باعث مي شود آرام آرام به ماهيت نقش پي ببرد. بخشي از اين کاراکتر تئوري است که ما قبل از فيلمبرداري به آن فکر مي کنيم، ولي وقتي مي خواهي آن را به طور عملي جلوي دوربين اجرا کني، چيز ديگري است. ممکن است جزييات ريزي به نقش اضافه يا از آن کم شود. همه اينها کمک مي کند تا هر چه بيشتر به نقش نزديک شوي، من با يادآوري اين لحظات کوچک براي سکانس هاي جدي تر و عميق تر يا حسي تر بهره مي گيرم.
اگر خودتان بخواهيد اين نقش را بنويسيد با توجه به جايگاهش در داستان و مختصاتي که در اين سريال دارد، چگونه آن را در ذهن خود پرورش مي دهيد ؟
هر بازيگري اگر نقش خود را بنويسد، همه سريال نقش خود همان بازيگر مي شود، (با خنده) اما واقعيت اين است که ما وقتي مجموعه اي را مي سازيم، تعدادي آدم به عنوان کاراکترهاي مختلف در کنار هم هستند تا يک سريال معنا پيدا کند و روي مردم اثر بگذارد. شناخت جايگاه افراد در متن يک سريال که توسط نويسنده آن قصه مشخص مي شود به اين صورت معني و مفهوم پيدا مي کند. من فکر مي کنم هيچ کس غير از خود محسن دامادي بهتر از اين نمي توانست قصه را پردازش کند. چرا که شخصيت ثمن را از قبل بخوبي مي شناخت و آن را نوشت و همين طور نقش ها و شخصيت هاي ديگر را، اما من به عنوان بازيگر فقط به نقش خودم و آدم هاي اطرافم دقت بيشتري مي کنم، چون يک نويسنده حرفه اي نيستم. در ابتدا، سريال هفتگي پخش مي شد، اما مدتي است که يک شب در ميان از تلويزيون پخش مي شود.
با توجه به اينکه سال گذشته نيز سريال ترانه مادري هم هر شب از تلويزيون پخش مي شد، نظرتان در خصوص اين زياد ديده شدن چيست ؟
من از شما انتظار ندارم چنين سؤاي رااز من بپرسيد، چون من خيلي کم کار مي کنم. سالي يک سريال کارکردن فکر نمي کنم کار زيادي باشد. نسبت به همکاران بازيگر ديگر، اما خود من به شخصه تلاش مي کنم اگر کاهي کار مي کنم و مردم استقبال مي کنند، کارهايم به هم نزديک نباشد، منتها اين اشکال از فيلمنامه هاست که به هم شبيه است. گاهي اوقات بعضي از وجه هايي از چند کاراکتر که من کار مي کنم ممکن است به هم نزديک باشد.
اتفاقا براي من هم سوال است که چرا پخش اين سريال 3 بار در هفته شد چون ترجيح مي دادم اين سريال هم مثل زماني که سريال ها هفتگي پخش مي شد، هفتگي از تلويزيون پخش شود تا مردم آن بخوبي پيگيري کنند، اما ظاهرا سياست تلويزيون بر اين است که مخاطبان، اين گونه سريال ها را يک شب در ميان يا هر شب پخش شود بهتر مي بينند و طرفدار بيشتري پيدا مي کند. چون ذائقه مردم کمي تغيير کرده و بيشتر عادت کرده اند اين طور سريال ها را دنبال کنند. تحمل ندارند صبر کنند تا هفته بعد ادامه سريال را ببينند.
البته اين عقيده من نيست. عقيده مسئولان تلويزيون است. وقتي سريالي پخش مي شود و من در آن بازي مي کنم، مردم در محيط بيرون از من دوباره آخر داستان سوال مي کنند و دوست دارند خيلي زود به نتيجه آن برسند که ما مجبوريم سکوت کنيم و چيزي از پايان قصه نگوييم چون لطف تماشاي سريال از بين مي رود. بين بازي در نقش فرخنده در سريال ترانه مادري و شخصيت ثمن در اين قصه چه وجه تشابهاتي قائل هستيد ؟
شخصيت فرخنده در سريال ترانه مادري، يک زن وسواسي، نگران، مضطرب و... بود. اما در اين سريال شخصيت ثمن يک زن عاشق درمانده است که حسرت عشق در وجودش باقي مانده و يا در همين عشق زندگي را گذرانده تا به اينجا رسيده و معذوريت هايي دارد. اکنون يار بعد از مدت ها پيدا شده که بتواند وصلتي را صورت دهد به همين سبب فکر مي کنم خود کاراکتر متفاوت است. من اعتقاد دارم به هيچ عنوان خيلي خوب نيست يک بازيگر خيلي کار کند. همچنين مقدار کارهايي که انجام مي دهد در آن کيفيت کار خيلي اهميت دارد که من بخش خيلي زيادي را به گردن نويسندگان و مسئولان تلويزيون مي گذارم که چرا شرايطي ر ا فراهم نمي کنندکه بتوان دست به هر قصه اي برد که اين محدوديت براي نويسندگان ما متاسفانه وجود دارد.
به نظر خودتان کدام يک از اين دو کاراکتر را بهتر ايفا کرده ايد ؟
فکر مي کنم هر کدام جذابيت خودش را داشت. چون اگر کاري براي من جذاب نباشد، اصلا آن کار را قبول نمي کنم و مطلب ديگر اين که هر دو سريال کارگردانان خوب و با تجربه اي داشتند که همکاري با آنها براي من خيلي مسرت بخش بود، البته اين گفته عقيده من است، بدون تعارف گفتم.
اگر در آينده نقشي مشابه ثمن يا فرخنده باز به شما پيشنهاد شود، مي پذيريد ؟
اگر کاملا شبيه اين دو نقش باشد، نه اما اگر کارگردان ديگري با گروه متفاوت که طبيعتا کاراکتر نيز متفاوت است، پيشنهاد شود و از همه جنبه ها مناسب باشد، بله. کما اين که چنين اتفاقي افتاده است که کاري پيشنهاد شده با همه زمينه هاي شخصي يک کاراکتر مشابه و با همان کارگردان که من آن را رد کردم.
بازي در مقابل بازيگر پيش کسوتي چون فرامرز قريبيان را چگونه ارزيابي مي کنيد ؟
اين دومين کاري بود که بعد از فيلم سينمايي مي خواهم زنده بمانم با آقاي قريبيان کار کردم پس قبلا با هم آشنا بوديم، سبک و شيوه يکديگر براي مان تازگي نداشت.
فکر مي کنم هم من و هم آقاي قريبيان بسيار راحت با هم کار کرديم و مشکلي براي برقراري ارتباط وجود نداشت. حتي مي توان اين مسئله را در بين پلان ها و سکانس هايي که ما در مقابل هم بوديم، بخوبي حس کرد. خوشبختانه آقاي قريبيان فوق العاده حرفه اي هستند ؛ چه از لحاظ اخلاقي و چه کاري. اميدوارم در کارهاي متفاوتديگري نيز با هم همکاري داشته باشيم.
سخت ترين سکانس مربوط به کدام بخش از قصه بود ؟
لحظه ديدار ثمن با علي اکبر معمار بعد از حدود 20 سال يک صحنه کليدي و عميق در اين سريال بود. صحنه اي بود که همه منتظر بودند ببينند اين لحظه چگونه اجرا خواهد شد، چه به جهت بازيگري و چه به جهت کارگرداني و آن احساسي که قرار بود منتقل شود. فکر مي کنم يکي از صحنه هاي سخت کار بود که بسيار اهميت داشت.
هدايت آقاي خواجويي کارگردان مجموعه چطور بود ؟
خوب، آقاي خواجويي تجربه زيادي در عرصه فيلمسازي دارند و ارتباطي که او با بازيگران حرفه اي دارد کم نيست و مسلما من از راهنمايي هاي وي استفاده هاي خوبي کردم. عادت دارم هر جايي که سوالي باشد ابتدا آن را با کارگردان مطرح کنم و بعد از گرفتن جواب جلوي دوربين بروم تا بتوانم تسلط کامل به آن قسمت از شخصيت داشته باشم و با آگاهي کامل، نقش را ايفا کنم.
آقاي خواجويي و خود من حساسيت زيادي براي بازي در لحظات مختلف شخصيت ثمن داشتيم که ايشان اگر لازم مي دانستند براي هر سکانس گفت و گو و راهنمايي هاي کافي مي کردند و من هم از تجربيات وي بخوبي استفاده مي کردم.
تعلق خاطرتان به کدام حوزه بيشتر است ؛ سينما يا تلويزيون ؟ با توجه به اين که اولين حضور شما به عنوان بازيگر در حوزه سينما با فيلم خانه خلوت بوده و همچنين سال گذشته سريال پرمخاطب ترانه مادري ودر حال حاضر پس از سال ها را درتلويزيون کار کرديد ؟
با خانه خلوت کار حرفه اي در سينما را شروع کردم ولي قبل از آن دو، سه کار تلويزيوني انجام دادم که سکوي پرتاب خوبي بود براي هر کسي که هدفي دارد براي وارد شدن به عرصه بازيگري، البته براي من خيلي فرق ندارد به دليل اين که در هر دو عرصه حرفه اي کار مي کنم و با کساني که کار کردم همه حرفه اي بودند. ولي در حال حاضر تلويزيون جايگاه بهتري نسبت به سينما دارد. در سينما فعلا از بازيگراني مثل من استفاده نمي شود. براي نقش هايي از من دعوت مي شود که به هيچ وجه آنها را دوست ندارم به همين سبب آنها را قبول نکردم. اگر وضع همين گونه ادامه پيدا کند، ديگر در سينما کار نخواهم کرد. وقتي جلوي دوربين سينما مي روم که نقشم را دوست داشته باشم اما تلويزيون گسترده تر است اگر به من حدود بيست کار متفاوت پيشنهاد شود، شايد يک فيلمنامه که با روحيات من براي کار کردن نزديک باشد را انتخاب کنم اين که گروه چه کساني باشند و چه قصه اي کار شود. هميشه سعي کردم نقش هايي که تا به حال بازي کردم و از من پخش شده شبيه به هم نباشد. با اين حال شما باز هم مي توانيد شباهت هايي بين آنها ببينيد. بعضي از کارها هم که دوست داشتم به من پيشنهاد نشده و از بازيگراني که در گروه سني من قرار دارند و درجه کاري آنها خوب است، بهره مي گيرند يا اصلا کارگردان آن تيپ يا ظاهر را بيشتر مي پسندد.
به نظر خودتان بهترين نقشي که تا به حال بازي کرده ايد، چه نقشي بوده است ؟
زماني که در سينما خيلي فعال بودم. بيشتر سعي مي کردم کارهايي که ارزش معنوي و هنري داشته باشد را بازي کنم و نقش هايي که گيشه به من پيشنهاد مي شد يا نقش هاي تجاري را اصلا قبول نمي کردم. درست عکس حالا که همه علاقه دارند کارهاي تجاري انجام دهند و مشتاقند نقش هاي گيشه پسند به آنها پيشنهاد شود، چون در حال حاضر فيلم هاي تجاري بيشتر مطرح مي شود. آن موقع من چنين سياستي نداشتم، البته شايد اکنون تفاوت داشته باشد، در آن زمان ما معتقد بوديم فيلمي بهتر است که حرفي براي گفتن داشته باشد و صرفا براي سرگرمي ساخته نشده باشد. بنابراين سال هايي که من در سينما فعاليت داشتم سال هاي اوج سينما بود، رونق فيلم هاي خوب سينما اين شانس را به من داد در بهترين فيلم ها بازي کنم.
من معتقدم زياد ديده شدن هنر نيست، مهم اين است که چطور ديده شوي. دوست داشتم و برايم مهم بود که در سينما هدفمند کار کنم. فيلم هاي آن زمان هم اين طور بود مثل بهشت پنهان، مهاجران، تابلويي براي عشق، حريف دل يا غزال که توانستم با ايفاي نقش در آن از جشنواره سيمرغ بگيرم. در کل آن زمان يک نگاه خاصي وجود داشت که به مقوله زن پرداخته مي شد و برايم جذاب بود.
منبع: مجله خانواده شماره 210.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.