پروين اعتصامي يك فمنيست نبود (1)

ادبيات هر جامعه اي بازنمودي از شرايط اجتماعي و فرهنگي - اجتماعي آن جامعه است؛ بخصوص در جوامعي كه همواره در معرض استبداد و ظلم پادشاهان و استعمار و استثمار بيگانگان بوده اند، اعتراض به اين ظلم و ستم ها نمود بيشتري داشته است. ادبيات فارسي نيز سرشار از اشعار شاعران متعهدي است كه با زبان استعاره و كنايه
شنبه، 13 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پروين اعتصامي يك فمنيست نبود (1)

پروين اعتصامي يك فمنيست نبود (1)
پروين اعتصامي يك فمنيست نبود (1)


 

نويسندگان: دكتر حبيب احمدي / حميرا بذر افكن/ علي روحاني
استاد دانشگاه شيراز/ كارشناسي ارشد پژوهشگري علوم اجتماعي / دانشجوي كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه شيراز



 

نقد نابرابري هاي جنسيتي، فرهنگي و اجتماعي از ديدگاهي زنانه
 

چكيده
 

ادبيات هر جامعه اي بازنمودي از شرايط اجتماعي و فرهنگي - اجتماعي آن جامعه است؛ بخصوص در جوامعي كه همواره در معرض استبداد و ظلم پادشاهان و استعمار و استثمار بيگانگان بوده اند، اعتراض به اين ظلم و ستم ها نمود بيشتري داشته است. ادبيات فارسي نيز سرشار از اشعار شاعران متعهدي است كه با زبان استعاره و كنايه سعي در اعتراض به خفقان موجود داشته اند. پروين اعتصامي هم به عنوان يكي از شاعران متعهد، مصادف با مشروطه به دنيا آمد.
اشعار شاعران پس از مشروطه به سوي مسائل اجتماعي و سياسي و تحولات جامعه گرايش پيدا كرد. پروين نيز در اين فضاي فكري به عنوان يك زن، با ديدي زنانه به انتقاد از ساختارهاي استبدادي پرداخت. با اينكه امروزه بحث هاي زيادي پيرامون فمنيست بودن پروين اعتصامي مطرح مي شود، اما پژوهش حاضر معتقد است وي شاعري معقتد بود كه اشعارش با آموزه هاي اخلاقي و قرآني همراه بود. بررسي اشعار و افكار پروين اعتصامي ثابت مي كند كه او شاعري فمنيست نبود، بلكه شاعري متعهد و انقلابي بود كه به جنسيت (مشكلات زنان)، فرهنگ و اجتماع در قالب آموزه هاي اخلاقي و ديني پرداخت.
كليد واژه ها: پروين اعتصامي، جنسيت، نابرابري هاي جنسيتي، فرهنگي و اجتماعي، فمنيسم.

مقدمه و بيان مسئله
 

وضعيت فكري - فرهنگي ايران در نيمه دوم سده پيشين بسيار شكننده، بي ثبات و غيرقابل پيش بيني بود، به گونه اي كه تغييرات بسيار شتابان بود و جريان هاي فكري و فرهنگي مختلفي در عرصه اجتماع جولان مي دادند. در اين عصر بود كه شعر و سرايندگان آن، در هر نحله فكري به ترويج، گسترش و يارگيري در عرصه عمومي، به نمايندگي از جريان فكري خويش مي پرداختند. در جامعه اي كه هنوز اهرم سنگين شاهنشاهي و به تبع آن، استبداد سنگيني مي كرد، شعرا با زبان كنايه و استعاره و زبان نغز خود به جنگ با استبداد مي رفتند. سياسي ترين اشعار در آن دوره سروده شدند و به قلب استبداد تيري روانه كردند. (معمار، 1386، ص 196-200)
در آن زمان، كه هنوز سايه استبداد بر ايران سنگيني مي كرد، اصلي ترين شاعران مبارز و متعهد مردان بوده اند، به گونه اي كه زنان نقش چنداني در مبارزه عليه استبداد ايفا نمي كردند. در واقع، هرچند زنان در رويدادهاي مهمي نظير «حادثه گريبايدوف» و پيروزي جنبش تنباكو نقش حياتي داشتند (شيرودي، 1384، ص 77-84)، اما در مجموع نقش آنان بسيار كم رنگ بود. اين نقش كم رنگ در عرصه هاي عمومي و اجتماعي و در مبارزات مذهبي و فكري بسيار كم رنگ تر نيز مي شد.
در اين ميان، علما و دستگاه مذهبي تعيين كننده ترين نقش را ايفا مي كردند؛ به گونه اي كه گسترده ترين سازمان موجود، سازمان مذهبي بود. نفوذ اين ساختار از بالاترين نقطه سلسله مراتب در ساخت سياسي كشور تا قلب تك تك شيعيان در نمازها و عزاداري هايشان گسترش داشت. (الگار، 1969، ص 23، به نقل از: زاهد زاهداني، 1381) نگاه اين سازمان اجتماعي و علما نسبت به دولت بسيار بدبينانه بود:
... علما تا حد زيادي از همراهي با دولت پرهيز مي كردند. از آنجا كه دولت، في نفسه، نماينده استبداد بود، رابطه نزديك با آن را شايسته مقام مرجع تقليد نمي دانستند. (الگار، 1969، ص 33، به نقل از: زاهد زاهداني، 1381)
علما مخالفت خود را در جنبش مشروطه به تدريج علني نمودند، به طوري كه از هر فرصت و حادثه اي براي تحريك مردم عليه استبداد و وابستگي استفاده مي كردند و هر اعتصاب و اعتراضي در تهران به رهبري آنان نسبت داده مي شد. (الگار، 1969، ص 233، به نقل از: زاهد زاهداني، 1381)
جنبش مشروطه خواهي كه تمام نيروهاي تغيير آفرين را فعال كرده بود، جامعه سنتي و مكانيكي ايران را به سمت جامعه متجدد، مدرن و ارگانيكي حركت مي داد؛ جامعه اي كه هر گروهي در آن به تناسب قدرت خود سهم خواهي مي كرد. يكي از نيروهاي تغيير آفرين نيز جنبش زنان در آن دوره بود كه البته نسبت به ساير نيروها قدرت كمتري داشت، اما روز به روز بر فراگيري و گستره آن افزوده مي شد.
در اين ميان، با توجه به نظريات جامعه شناسي، اگر تغييرات شتابان باشند و با ملايمت وارد زندگي نشوند، مي توانند موجب فروپاشي جوامع و اختلال در ارزش ها گردند. «در گذار تغيير اجتماعي، همين كه جوامع از يك پايه همبستگي اجتماعي عبور مي نمايند، ناهنجاري و انفصال فرد از جامعه رخ مي دهد، به ويژه اگر اين انفصال سريع باشد، عدم تنظيم و كنترل و انفصال نه تنها موجب نرخ بالاي كجروي است، بلكه همچنين موجب مشكلاتي در تثبيت نظم اجتماعي است.» (ترنر، 2002، ص 348-349)
در واقع، در آن عصر شاهد تغييرات سريع و انفصال از گذشته هستيم، به گونه اي كه جامعه و قراردادهاي اجتماعي آن زير سؤال رفت. حتي در عرصه دين، حوزه هاي علميه نيز افرادي را مانند شيخ فضل الله نوري، مدرس، نائيني و ... پرورش دادند كه نظرياتشان به نوعي پا فراگذاشتن از فقه سنتي بود. در اين برهه زماني، انسان ايراني با مدرنيته غرب نيز برخورد كرد. البته اين مدرنيته به صورت قهري وارد شده بود؛ يعني از سوي انسان ايراني و جامعه ايراني انتخاب نشده بود، بلكه بر اساس سياست هاي استعماري انگليس وارد ايران و در واقع، مي توان گفت تحميل شده بود. در اثناي اين تغييرات سريع، بسياري از زنان وارد عرصه سياسي شدند و به مشاركت اجتماعي پرداختند. (بيگدلي، 1385، ص 196-197)
اين امر بدان معناست كه پيروزي مشروطه تنها محصول كار مردان نبود، بلكه گسترش فعاليت زنان، به عنوان يك نيروي تغييرآفرين بسيار واضح مي نمود. تغييرات سريع رخ داده در جامعه موجب مشاركت فعال زنان در عرصه اجتماع شده بود؛ گروهي از آنان به تأثيرپذيري از افكار فمينيستي و زن مدارانه به ميدان آمدند و گروهي ديگر تحت تأثير افكار سوسياليستي قرار گرفتند. اما ميزان پوشش و فعاليت اين دو گروه بسيار محدود بود و فعاليت اصلي در دست زنان مسلماني بود كه بعد از واقعه گريبايدوف و پيروزي جنبش تنباكو (پيش از نهضت مشروطه)، آرام آرام وارد عرصه عمومي مي شدند. در اين عرصه، زنان از تشكيل بانك ملي تا حمايت از علماي ديني و شركت در برخورد مسلحانه، مشاركت داشتند. (شيرودي، 1384، ص 82-86)
در اين شرايط متلاطم اجتماعي، در 25 اسفند ماه 1285، دختري در تبريز به دنيا آمد كه طولي نكشيد به يكي از بزرگ ترين و نام آورترين شاعران عصر خود و ايران تبديل گشت. (چاوش اكبري، 1370، ص 4)
پروين اعتصامي شاعر توانا و خوش ذوق ايراني، بحق يكي از بزرگ ترين شاعران معاصر و نام آورترين شاعر زن در تاريخ پرافتخار ايران اسلامي و فرهنگي بوده و شناسنامه اي معتبر از پيشينه فرهنگ و تاريخ ملت ايران است. پروين كه از هشت سالگي شعر مي گفت، هميشه توجه اطرافيان را به دليل هوش، ذكاوت و قريحه فوق العاده اش به خود جلب مي كرد. پروين همانند هر انساني ديگر كه در اجتماع و با قراردادهاي اجتماعي زندگي مي كرد، تحت تأثير اجتماع قرار مي گرفت و اجتماع را نيز تحت تاثير خود قرار مي داد. بدين سبب، انديشه هاي جمعي و فردي در شعر او نمود پيدا مي كرد. پدر او يوسف اعتصام الملک آشتياني، مترجم و روزنامه نگاري روشنفكر بود كه به سبب انتخاب شدنش به عنوان نماينده دوره دوم مجلس شوراي ملي، پروين را در سن شش سالگي به همراه خانواده از تبريز به تهران برد. از اين پس پروين در مجالس ادبي كه با حضور ملك الشعراي بهار، دهخدا، نصرالله تقوي، اقبال آشتياني و سعيد نفسي در خانه پدر تشكيل مي شد شركت مي نمود. (موسوي گرمارودي، 1385، ص 5/ سبحاني، 1386، ص 627)
پروين در سن 28 سالگي با پسر عموي خود كه افسر نظامي بود ازدواج كرد و به خانه او در كرمانشاه رفت. پروين كه در خانه اي اهل فكر و انديشه و معنويات رشد و پروش يافته بود و روحش از هرگونه آلودگي مبرا بود، به خانه اي وارد شد كه در آن روح استبدادي موج مي زد و عيش و نوش لحظه اي به كنار گذاشته نمي شد. تا جايي كه پروين بعد از 2 ماه و اندي خانه شوهر را ترك كرد و به خانه پدري برگشت. اين تجربه اجتماعي، در شعرهاي او متجلي شد. (محمدي، 1383، ص 1/ فرخ نژاد، 1378، ص 222)
در واقع، او وقتي وارد حوزه عمومي گرديد و مشكلات مردم برايش ملموس شد، از قالب شعر صرفاً خيالي خارج شد و به شعرهايي با مضامين اجتماعي تري روي آورد. او كه استبداد را علناً در خانه يك مرد نظامي مستبد، و نابرابري هاي اجتماعي را كه در آن دوره بر عليه مردم اعمال مي شد حس كرده بود، به خلق اثري زيبا به نام «مست و هوشيار» همت گماشت. (يوسفي، 1376، ص 414) از جانب ديگر، او با روحيه مبارزه جويي اش، به كاستي هاي اجتماعي اشاره مي كرد و از برخي از سنت هاي غلط انتقاد مي كرد، تا جايي كه بسياري از مردم فكر مي كردند شاعر شعرهاي پروين يك مرد است! (صنعتي، 1386، ص 2)
متأسفانه امروزه از پروين به عنوان پيشگام زنان در مبارزه عليه استبداد و بازنمايي فضاي خفقان شاهنشاهي، سهم خواهي مي شود. در واقع، امروزه از او به عنوان نخستين فمينيستي ياد مي شود كه در پي مبارزه عليه مردسالاري و روابط مذهبي درون خانواده ها بوده است. اما آيا پروين واقعاً يك فمينيست بود كه سعي در رد مذهب و روابط خانوادگي داشت و يا او فارغ از اين نگاه، زني مسلمان است كه اشعارش مضامين اخلاقي و تربيتي و بعضاً عرفاني دارد؟ آيا او اعتقادي به بنيان خانواده نداشته است يا اينكه با توجه به تجربيات زندگي اش، سعي در بيان كاستي ها و نابرابري هاي اجتماعي داشت؟ آيا روحيه مبارزه جويي او مربوط به افكار فمنيستي وي مي شود يا اينكه او مثل يك زن مسلمان كه در عرصه عمومي مشاركت داشت و در پي آن، شاهد نابرابري اجتماعي بود و فقط سعي در روايت و به تصوير كشيدن آن از ديدگاه و منظري زنانه داشت، عمل كرده است؟ اينها سؤالاتي هستند كه اين تحقيق به دنبال پاسخگويي به آنهاست. براي اين منظور، نگارندگان ابتدا نظريات فمنيستي را مطرح مي نمايند و سپس مي كوشند آنها را با انديشه هاي پروين كه در شعرهايش مستتر است مقايسه كنند. البته شايان ذكر است كه اين مقاله از منظر جامعه شناختي سعي در بررسي اين موضوع دارد. در واقع اين پژوهش، پژوهشي ميان رشته اي بين جامعه شناسي، زبان و ادبيات فارسي، و مطالعات زنان مي باشد كه نقطه تلاقي آن جامعه شناسي ادبيات است. به صورت كلي، «اجتماعيات در ادبيات» ايران به طور عمده به تلاش جامعه شناسان و نيز اديبان علاقمند به مسائل اجتماعي، درباره فهم عناصر اجتماعي در ادبيات ايران و به ويژه شعر و متن هاي ادبي مربوط مي شود. اين درس از سال 1348 در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران (و نخست توسط دكتر غلامحسين صديقي) تدريس مي شده است. دكتر روح الاميني معتقد است: «جامعه شناسي ادبيات، جامعه شناسي متن ادبي است، اما پيدا كردن مسائل اجتماعي در آثار، اجتماعيات در ادبيات است. ما آنچنان محو ادبيات غرب شده ايم كه ادبيات كلاسيك خودمان را فراموش كرده ايم.» (روزنامه ايران، 1 تير 1381) از جانب ديگر، اگرچه توجه به اجتماعيات در جامعه شناسي ادبيات فارسي تقريباً به فراموشي سپرده شده، اما با نگاهي كاركردگرايانه به ادبيات، مي توان نقش ادبيات و موضوع هايي همچون: نقش ادبيات و زبان فارسي در هويت ايراني و اسلامي و تثبيت آن در ايران پس از اسلام، حضور وطن و تطور آن در ادبيات، حضور پررنگ مذهب و برهم كنش متقابل آنها و ... ، حضور پر رنگ ادبيات در جامعه ايراني در طول تاريخ، حاكي از كاركرد اجتماعي آن است. (جوادي يگانه، 1387، ص 1)

بررسي نظريات فمنيستي
 

ريشه هاي تاريخي عمده
 

تاريخ رسمي فمنيسم با آثاري كه در اعتراض به موقعيت زنان در 1630 منتشر گرديد و به عنوان يك جريان باريك تا 150 سال ديگر ادامه يافت، آغاز شد. اما از سال 1780 تا زمان كنوني، دو سده مي گذرد كه نوشته هاي فمنيستي خلق كرده اند. با وجود گوناگوني اين آثار، سه نوع نظريه گسترده در ميان آنها قابل تشخيص است:
1. نظريه هايي كه بر تفاوت هاي جنسي تأكيد مي ورزند.
2. نظريه هايي كه بر نابرابري جنسي تأكيد مي نمايند.
3. نظريه هايي كه بر ستمگري جنسي تأكيد دارند. (ريتزر، 1384، ص 459-512)

1. نظريه تفاوت هاي جنسي
 

خود اين نظريات، شامل سه زير گروه مي شوند: نظريات زيست شناختي، تبيين هاي نهادي تفاوت جنسي، و نظريه هاي روان شناختي - اجتماعي جنسيت. اين نظريه، بر تقسيم كار جنسي، وجود دو عرصه عمومي و خصوصي كه مردان بيشتر در عرصه نخستين و زنان در عرصه دوم جاي دارند و اجتماعي كردن منظم كودكان، به گونه اي كه بتوانند در بزرگ سالي نقش هايي با جنسيتشان ايفا كنند، تأكيد مي كند. (ريتزر، 1384، ص 470-472)

2. نظريه هاي نابرابري جنسي
 

اين نظريات نيز به دو دسته «نظريات فمنيستي ليبرال» و «نظريات فمنيستي ماركسيستي» اشاره دارند. اين نظريه شامل چهار قضيه بنيادي براي تبيين مسئله زنان مي باشد: 1. زنان و مردان نه تنها موقعيت هاي متفاوتي در جامعه دارند، بلكه در موقعيت هاي نابرابري نيز قرار گرفته اند. يعني زنان در مقايسه با مرداني كه در همان جايگاه اجتماعي زنان جاي دارند، از منابع مادي، منزلت اجتماعي، قدرت و فرصت هاي تحقق كمتري برخوردارند، مواردي كه مي تواند مبتني بر شغل، دين، آموزش، نژاد و مليت و يا هر عامل ديگري باشد.
2. اين نابرابري از سازمان جامعه سرچشمه مي گيرد و از هيچ گونه تفاوت مهم زيست شناختي يا شخصيتي ميان زنان و مردان نمي شود.
3. نابرابري جنسي براي آن وجود دارد كه زنان در مقايسه با مردان از قدرت كمتري براي برآوردن نياز به تحقق نفس برخوردارند، در حالي كه هر دو در اين نياز سهيمند.
4. دگرگون كردن موقعيت زنان امكان پذير است. (ريتزر، 1384، ص 473-482)

3. نظريه هاي ستمگري جنسي
 

پدرسالاري الگويي ستمگري است كه به عميق ترين و فراگيرترين اشكال در سازمان جامعه عجين شده و يك ساختار تسلط بنيادي تشكيل داده است. اين نظريه پردازان معتقدند كه بيشتر ستم هايي كه بر جنس زن تحميل مي شود، ناشي از قدرتي است كه مردان جامعه در چهارچوب نظام پدرسالاري بر زنان اعمال مي كنند و بيشتر مردان جامعه منافعي ريشه دار در سركوبي و انقياد زنان دارند. به عقيده آنها، چون مردان انقياد و تابعيت زنان را به نفع خودشان مي دانند، به تداوم نظام پدرسالاري گرايش دارند و هيچ گامي در جهت از ميان برداشتن و يا تعديل اين نظام بر نمي دارند. بنابر نظريه ستمگري جنسي، عوامل اجتماعي و ساختاري مردان را ناخودآگاه به ستمگري جنسي سوق نمي دهد، بلكه مردان ذي نفع، آگاهانه و از روي عمد به زنان ستم مي كنند. اين نظريه شامل سه دسته نظريه مي شود: 1. فمنيسم روان كاوانه؛ 2. فمنيسم راديكال؛ 3. فمنيسم سوسياليستي. (ريتزر، 1384/ص 483-496)

انتقادهاي وارد شده بر نظريات فمنيستي
 

نظريه فمنيستي به خاطر تنوع فراوان آن، گهگاه به نظر مي رسد كه به هيچ وجه يك نظريه نيست، بلكه نوعي جر و بحث بي پايان ميان دست اندركاران جنبش زنان است. در پاسخ به اين انتقاد گفته اند: بيشتر نظريه پردازان فمينيست، جايگاه دانش را در يك موقعيت اجتماعي معين در نظر مي گيرند و معتقدند كه بهترين راه حل يك موقعيت اجتماعي، در شنيدن ديدگاه هاي همه گروه هاي ذي نفع در آن موقعيت نهفته است.
دومين انتقادي كه انتقادي جدي تر است. از سوي زنان رنگين پوست مطرح شده است. آنها مي گويند: نظريه فمنيستي با آنكه ادعا مي كند كه در جست و جوي يك راه حل منصفانه است، اما بيشتر تجربه زنان سفيدپوست طبقه متوسط را منعكس مي كند. در چهارچوب نظريه فمنيستي، علاقه فزاينده اي به موضوع استعمار زنان يك طبقه، نژاد و گروه قومي به وسيله زنان طبقات، نژاد و گروه هاي قومي ديگر و يا موضوع جهاني زنان ديگر درباره اين نوع استثمار، به چشم مي خورد. به عبارت ديگر، پرسش تازه اي كه براي نظريه پردازان فمنيست مطرح شده، اين است: «درباره تفاوت هاي ميان زنان چه مي دانيم؟» اين سؤال را فمنيست هاي سياه، جهان سومي يا فمنيست هاي مذهبي نيز مطرح مي كنند. (مشيرزاده، 1388، 481-484)

روش شناسي
 

انتخاب روش همواره با موضع معرفت شناسانه همراه بوده است. بنابراين، انتخاب يك روش بايد بر اين اساس باشد كه آيا براي بررسي يك موضوع خاص مناسب است يا خير. (ديواين، 1378، ص 232) در مطالعه امور تاريخي و سياسي، غالباً روش هاي كيفي بر كمّي برتري داشته اند. (van Dyk, 1960, p 178)
روشي كه اين پژوهش نيز انتخاب كرده، روشي كيفي است. «تحقيقي كيفي مبتني بر روش شناسي تفسيري است و علت اصلي حدوث آن، اعتقاد طرف داران آن به ضعف روش هاي اثباتي در بررسي پديده هاي اجتماعي باشد.» (ازكيا، 1382، ص 295) «روش هايي كه به وسيله محققان كيفي استفاده شده است يك اعتقاد مشترك را متصور مي سازد كه آنها مي توانند فهم عميق تري از پديده هاي اجتماعي فراهم كنند تا اينكه آن را از داده هاي محض آماري به دست آورده باشند. (silverman, 2000, p. 24)
درون فهمي نيز يك اصل معرفت شناختي است كه در طي آن، پديده مورد مطالعه از درون واكاوي مي شود. ديدگاه خاصي كه فرد در يك اثر از خود به جاي گذاشته، بيان كننده بخشي از واقعيت خودش است. در مطالعه اين اثر ساختارهاي پنهان، معنا و قواعد مربوط به برساخت موقعيت هاي اجتماعي را مي سازد. در فرآيند بازسازي، تحليل تجربي بر پايه متن شكل مي گيرد. در چنين حالتي، متن، بنيان بازسازي و تفسير است. «متن نه تنها داده هاي اصلي تحقيق را كه يافته ها بر آن متكي هستند فراهم مي آورد، بلكه اساس تفسير اين داده ها نيز هست و ابزار اصلي ارائه و انتقال يافته ها به شمار مي آيد.» (فليك، 1387، ص 93)
در اين پژوهش، متن اشعار پروين اعتصامي داده هايي هستند كه مورد تحليل قرار گرفته اند. «ميمه سيس» فني در علوم اجتماعي است كه از ادبيات اخذ شده است؛ فني كه به درك بيشتر علوم اجتماعي مبتني بر متن كمك مي كند. (همان، ص 97) ميمه تيك به انتقال جهان هاي طبيعي به جهان هاي نمادين اشاره دارد؛ بازنمايي روابط طبيعي يا اجتماعي در ادبيات يا متون دراماتيك يا بر صحنه نمايش است. فرد از طريق فرآيندهاي ميمه تيك خود را با جهان شبيه سازي مي كند. (فليك، 1387، ص 95)
در بازنمايي يک اثر ادبي با توجه به زندگي نامه شخص به وجود آورنده و تجربياتي كه در آن زيسته، چارچوبي تهيه مي شود كه مي توان به وسيله آن جهان متن را بازسازي و تفسير كرد.
به هنگام به كارگيري ميمه تيك در تحقيق كيفي و در متوني كه در اين قبيل پژوهش ها به كار گرفته مي شوند، ميمه تيك را مي توان در وجوه زير مشاهده كرد:
1. در انتقال و تبديل تجربه به روايت گزارش و جز اينها توسط افراد مورد مطالعه؛
2. در بر ساختن متن بر اساس تفسير چنين برساخته اي توسط پژوهش گران؛
3. به هنگام بازخورد اين تفسيرها به زمينه هاي روزمره.
قرائت و فهم متون، فرايندي است كه طي آن، واقعيت به شكل فعالانه اي توليد مي شود. اين فرايند نه فقط به شامل نويسنده متن مي شود، بلكه كساني را كه اين متن ها براي آنها نوشته شده است نيز در برمي گيرد. در توليد يك موضوع خاص، يك تعامل و يا يك حادثه، كسي كه آن را مي خواند و تفسير مي كند به اندازه نويسنده متن در برساخت واقعيت دخالت دارد. تفسيرهاي روزمره و علمي همواره بر پايه پنداشتي پيشيني از اقدامات بشري و رويدادهاي طبيعي يا اجتماعي قرار دارند. ميمه اين داستان ها هر منزلتي كه داشته باشند، به معنايي بر روايت هايي كه ممكن است از اين داستان ها نقل كنيم مقدم هستند. ميمه سيس دركي پيشيني از چيستي عمل انسان از معناي آن، نمادهاي آن و از زمان مند بودن آن است. داستان همين درك پيشيني كه بين شاعران و خوانندگان مشترك است نشأت مي گيرد و با شكل گيري داستان است كه به شكل دوم ميمه سيس، كه مبتني بر متن ادبي است مي رسيم. استحاله ميمه تيك متن به فهم، از طريق فرايند تفسير رخ مي دهد؛ يعني ميمه سيس در درك روزمره روايت ها، اسناد، كتاب ها، روزنامه ها و جز اينها درست مانند درك تفسيرهاي علمي اين روايت ها، اسناد پژوهشي يا متن علمي رخ مي دهد. ميمه سيس نشانگر تعامل جهان متن و جهان شنونده يا خواننده است و بر اساس اين برداشت ها، ميمه سيس فهم به منزله مفهومي از معرفت را در چارچوب تحقيق علوم اجتماعي دربر مي گيرد. (فليك، 1387، ص 97)
در بازسازي يك زندگي از منظر يك پرسش خاص، روايتي از اين تجربيات، برساخته و تفسير مي شود. ميمه سيس قصد دارد جهاني را به نمايش آورد كه به شكل نمادين ساخته شده است؛ جهاني كه به طريق خاصي درك مي شود، فرآيندهاي ميمه تيك در يك اثر ادبي كه بازنمايي اجتماعي مي شود، مي تواند به محقق كمك كند كه پديده هايي كه در سطوح مختلف در يك زمان مشخص به كار برده شده اند، چه مفهومي دارند. نيز فرآيند بازنمايي يا برساخت را قابل درك مي كند. پس ميمه سيس كمك مي كند كه از نگرش هنرمند رمز گشايي كرده و واقعيت را بازتوليد كنيم. (همان، 1387، ص 101).
درواقع، ميمه سيس اين امكان را به محققان مي دهد كه از خود فاصله بگيرند و جهان بيرون را به داخل جهان درون بكشانند و درونيات را بازگو كنند و بدين ترتيب، «فرآيندهاي ميمه تيك» در برساختن متن بر اين اساس و تفسير چنين برساخته هايي به پژوهشگران كمك مي كند. در پژوهش حاضر، ما از هر دو روش «تحقيق كيفي اسنادي» و «روش كيفي ميمه سيس» براي فهم انديشه هاي نهان در اشعار پروين اعتصامي بهره برده ايم و از طريق روش ميمه سيس از يك سو، بر پديده هاي اجتماعي (جنسيت، جامعه، فقر، احساس مادرانه و ...) تأكيد نموده ايم و از سوي ديگر، تجربيات اجتماعي پروين اعتصامي را با استفاده از اين روش مذكور بازگو كرده ايم.
منبع: نشريه بانوان شيعه شماره 22



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.