خاطرات طنز

افسران اداره ي راهنمايي و رانندگي دور بسيجي حلقه زده بودند و خيلي دلشان مي خواست ببينند او چطور به سوال هاي آئين نامه پاسخ مي دهد. يکي از آنها رو به او کرد و گفت: خوب! اگر در اين تقاطع يک طرف سواري طرف ديگر گاري آن طرف باري و اين طرف آمبولانس باشد حق تقدم با کدام است؟
سه‌شنبه، 13 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطرات طنز

خاطرات طنز
خاطرات طنز


 





 
حق تقدم با لندکروز سپاه
افسران اداره ي راهنمايي و رانندگي دور بسيجي حلقه زده بودند و خيلي دلشان مي خواست ببينند او چطور به سوال هاي آئين نامه پاسخ مي دهد. يکي از آنها رو به او کرد و گفت: خوب! اگر در اين تقاطع يک طرف سواري طرف ديگر گاري آن طرف باري و اين طرف آمبولانس باشد حق تقدم با کدام است؟
بسيجي بدون معطلي گفت: لندکروز سپاه!
افسر با تعجب پرسيد: لندکروز؟! در اين عکس که ما لندکروز نداريم، و او جواب داد: جناب سروان طوري مياد و ميره که هيچ کس اونو نمي بينه!
نيروهاي غيبي
يکي از افرادي که هميشه دير مي آيند و زود مي خواهند بروند، از رزمنده اي که با او صميمي بود، پرسيد:" شما که مرتب جبهه بوديد مي دانيد اين قضيه ي امدادهاي غيبي چيست؟ با هر کس حرف مي زنيم راجع به امدادهاي غيبي چيزي مي گويد، مدت هاست مي خواستم از شما بپرسم."
آن رزمنده گفت: تا آنجا که مي دانم يعني اين که شب ها کاميون کاميون نيرو مي آورند و صبح غيب شان مي زند!
ترکش بي سواد
دکتر رو به مجروح کرد و براي اين که درد او را تسکين بدهد گفت: پشت لباست نوشته اي ورود هر گونه تير و ترکش ممنوع اما با اين حال مجروح شده اي! گفت: دکتر ترکش بي سواد بوده، تقصير من چيه!
منبع:نشريه يارا، شماره 6.




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.