بحران بحرين

«سلميه... سلميه...». هزاران نفر با اين شعار معنايش تظاهرات مسالمت آميز است به سمت نيروهاي پليس حركت مي كنند. ناگهان صداي تير اندازي و رگبار بلند مي شود و دوربين موبايلي كه اين تصويرها را مي گيرد روي دست صاحبش به نوسان مي افتد. چند لحظه بعد كه دوربين آرام مي گيرد چند نفر كف خيابان افتاده اند و به خود مي پيچند. آسفالت هاي خيابان هاي اطراف ميدان لؤلؤ(مرواريد) منامه غرق در خون مي شود. اين يكي از تصاويري است كه از
دوشنبه، 19 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بحران بحرين

بحران بحرين
بحران بحرين


 

نويسنده:روح الله رحيمي




 
شلوغي هاي مردم بحرين در سكوت خبري جهاني در اين جزيره كوچك چه خبر است؟
«سلميه... سلميه...». هزاران نفر با اين شعار معنايش تظاهرات مسالمت آميز است به سمت نيروهاي پليس حركت مي كنند. ناگهان صداي تير اندازي و رگبار بلند مي شود و دوربين موبايلي كه اين تصويرها را مي گيرد روي دست صاحبش به نوسان مي افتد. چند لحظه بعد كه دوربين آرام مي گيرد چند نفر كف خيابان افتاده اند و به خود مي پيچند. آسفالت هاي خيابان هاي اطراف ميدان لؤلؤ(مرواريد) منامه غرق در خون مي شود. اين يكي از تصاويري است كه از چهار ماه پيش كه خيزش سراسري تمام بحرين را فرا گرفت از اين كشور كوچك خليج فارس به بيرون درز كرد.
وقتي خيزش عربي در تونس موفق شد و زين العابدين بن علي فرار كرد، اين خيزش به مصر رسيد؛ ماجراي ميدان تحرير قاهره داغ بود كه خيزش به يمن، اردن، الجزاير و مراكش رسيد. اين وسط اجتماع مخالفان در ميدان لؤلؤ منامه بحرين خيلي عجيب بود چون معمولاً كشورهاي حوزه خليج فارس اهل اين هياهوها نيستند و حكومت ها هم سعي مي كنند اوضاع را كنترل كنند؛ مثل كويت كه به شهروندش 3500دلار-3 ميليون و 500 هزار تومان- داد تا شلوغ نكنند. اما ماجرا در بحرين فرق مي كرد. شكاف طبقاتي و اجتماعي، بيكاري و فضاي بسته سياسي روز14 فوريه 2011(25بهمن1389) هزاران نفر را در ميدان لؤلؤ جمع كرد، روز خشم كه با تيراندازي پليس بحرين، يك كشته داد. فردا تشييع كشته ديروز به خشونت كشيده شد و يك نفر ديگر هم كشته شد. در عرض يك هفته اوضاع بحرين بحراني شد و هفت نفر ديگر كشته و 230 نفر مجروح شدند. مخالفان كه در ميدان لؤلؤ تحصن كرده و چادر زده بودند مي گفتند الا و بالله آل خليفه كه حاكم بحرين هستند بايد بروند. فكرش را بكنيد مثلاً نخست وزير بحرين خليفه بن سلمان 40 سال يک بند نخست وزير اين کشور بوده است؛ يعني از وقتي بحرين كشور شده، يك نخست وزير دارد و چون طرف عموي شاه است هيچ كس جرأت ندارد به او بگويد بالاي چشمت ابروست. اعتصاب سراسر بحرين را فرا گرفت تمام 18 نماينده انجمن اسلامي وفاق ملي- بزرگ ترين حزب شيعه بحرين - از مجلس نمايندگان استعفا دادند. ادامه بحران باعث شد تا آل خليفه براي جمع كردن ماجرا دست به دامن شوراي همكاري خليج فارس شود؛ شورايي شامل عربستان، كويت، قطر، امارات، عمان و بحرين كه 30 سال است در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و نظامي با هم همكاري دارند. شورا هم نيروي نظامي اش موسوم به «نيروهاي زرهي جزيره» را در 14 مارس 2011 به بحرين اعزام كرد.(نيروهاي زرهي جزيره سال 1986-1365 ش - تشكيل شد. مقر اصلي اش هم در عربستان است.) آل خليفه گفت اين حضور براي رفع فتنه خارجي ها است. با اين توجيه، نيروهاي زرهي جزيره وارد بحرين شدند. حمد بن عيسي آل خليفه-پادشاه بحرين -سه ماه حالت فوق العاده اعلام كرد و اداره كشور را به ارتش سپرد. دو روز بعد، نيروهاي زرهي جزيره براي خالي كردن ميدان لؤلؤ تجمع كنندگان به اين ميدان حمله كردند. چهار نفر كشته شدند و ميدان با زور خالي شد. بعد با بولدوزر نماد ميدان را خراب كردند و با آسفالت كردن آن، ميدان لؤلؤ شد چهارراه شوراي همكاري خليج فارس!
بعد از اين ماجرا، دستگيري وسيع مخالفان و اخراج معترضان از مراكز دولتي و آموزشي شروع شد. هفت نفر از رهبران مخالفان بازداشت و بيشتر از 10 استاد دانشگاه و 200 دانشجو اخراج شدند. ده ها پزشك و پرستار هم به اتهام كمك به مجروحان معترض و شركت در تظاهرات بازداشت شدند. اين وسط رسانه هاي منطقه اي الجزيره و العربيه كه متعلق دو همسايه بحرين-يعني قطر و عربستان- هستند صدايش را در نياوردند. رسانه هاي آمريكايي هم كه ناوگان پنجم نيروي دريايي شان در ساحل بحرين لنگر انداخته ماجراي بحرين را ماجراي اختلاف شيعه و سني معرفي كردند.
بحران بحرين

شناسنامه
 

نام كشور:
بحرين به معناي دو دريا. چون با اينكه بين دو درياي شور است خودش چشمه هاي آب شيرين زيادي دارد.
مساحت:
620 كيلومتر مربع. يك صدم مساحت استان هرمزگان(جزيره قشم با 1500 كيلومتر مربع 2/50 برابر بحرين است)
بلند ترين كوه: جبل دخان(كوه دودي):122متر(برج ميلاد با 435 متر تقريباً 3/5 برابر بلندترين كوه بحرين است)
پايتخت:منامه
تاريخ استقلال:1971(1350) از ايران
جمعيت:
جمعيت:يك ميليون و دويست هزار نفر(كل جمعيت بحرين در 12 تا ورزشگاه آزادي جا مي شود) از اين جمعيت تازه هفتصد نفرشان غير بومي اند و از جاهاي ديگر آمده اند. بنگلادشي ها، فيليپيني ها، هندي ها و پاكستاني ها بيشترين تعداد غير بومي هاي بحرينند.
دين: اسلام(70 در صد شيعه- 30درصد سني)
با وجود اكثريت شيعه، شيعيان، از نظر سياسي و اقتصادي قدرت چنداني ندارند.
بحران بحرين

پرچم
 

كلاً شباهتي به پرچم هاي معمولي ندارد. رنگ قرمز نشانه خون و رنگ سفيد نشانه صلح است. 5 زيكزاگ هم نماد 5 ركن اسلام است. پرچم اوليه بحرين، يكپارچه قرمز بود بعد از اشغال توسط انگليس سفيد هم به نشانه صلح به آن اضافه شد. بعد هم براي اينكه بين اين پرچم و پرچم عمان فرق باشد، زيكزاگ اضافه شد. قطري ها هم براي پرچم شان شبيه بحرين نشود رنگ شان را از سرخ به عنابي تغيير دادند.
حكومت:پادشاهي مشروطه(تا قبل از سال 2003 به آن اميرنشين مي گفتند)
پادشاه:شيخ حمد بن عيسي آل خليفه(61 ساله) از سال 1999(1378) شاه بحرين شد.
اختيارات شاه:عزل و نصب نخست وزير و وزيران، اعلام جنگ و پذيرش صلح.
انحلال پارلمان، صدور قوانين و ابلاغ آن و عزل و نصب قضات. فرماندهي كل قوا و رياست شوراي عالي قضات.
مجلس:بحرين دو مجلس دارد: مجلس نمايندگان و مجلس شورا(سنا)
مجلس نمايندگان:تعداد اعضا:40نفر/ وظيفه قانون گذاري و نظارت بر اقدامات دولت را دارند اما نمي توانند نخست وزير را استيضاح كنند. حوزه اختيارات مجلس نمايندگان در مقايسه با مجلس سنا چندان گسترده نيست. درانتخابات پارسال«انجمن اسلامي وفاق ملي» بزرگ ترين و با نفوذ ترين تشكل سياسي شيعي و منتقد حكومت در بحرين، 18 نماينده معرفي كرد كه همه به مجلس راه يافتند و بقيه سني بودند.
سنا:تعداد اعضا:40نفر/ همه شان توسط پادشاه بحرين تعيين مي شوند. قوانيني كه در مجلس نمايندگان تصويب مي شوند، به اين مجلس مي روند و اگر اكثريت اعضا آنها را تصويب كرد، اجرايي مي شود. البته پادشاه اين قانون را امضا و ابلاغ نكند، به طور رسمي اعتبار ندارد.
چهره:نخست وزير 75 ساله/ خليفه بن سلمان آل خليفه:عموي شاه
بحران بحرين

اقتصاد
 

صادرات نفت:190 هزار بشكه در روز(40 درصد درآمد سالانه) اولين كشور ميان كشورهاي عربي حوزه خليج فارس كه در آن نفت كشف شده(سال 1311/1932 شمسي)
آلومينيوم:525 هزار تن در سال. جزء مهم ترين كشورهاي توليد كننده آلومينيوم
گردشگري:سالانه پنج ميليون گردشگر
گردش مالي:بعد سوئيس، دومين كشوري است كه بيشترين بانك را دارد. در بحرين بندري وجود دارد به نام«بندر مالي بحرين» كه خيلي از بانك هاي جهاني در آن شعبه دارند.
 

تاريخ
 

اين جزيره از 2300 سال قبل از ميلاد محل سكونت انسان بوده. كشتي هايي كه بين تمدن بين النهرين(عراق) و تمدن سند(هند) در رفت و آمد بودند اينجا لنگر مي انداختند و آب بر مي داشتند. اول بابلي ها و بعد سه سلسله قبل از اسلام در ايران(هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان) حاكم آن بودند. بحريني ها اولين هايي بودند كه مسلمان شدند. پيامبر(ص) در سال هفتم هجري علاء حضرمي را استاندار بحرين كرد. تا 900 سال بعد كسي كاري به بحرين نداشت تا اينكه پرتغالي ها در آن لنگر مي انداختند بعد هم جزاير هرمز و ... را گرفتند. 80 سال بعد هم شاه عباس صفوي آنها را بيرون كرد. وقتي چند سال بعد زهوار صفوي ها توسط افغان ها در رفت. بحرين هم هر كي به هر كي شد تا اينكه كريم خان زند به ناصرالمذكور حاكم شهر بوشهر گفت:«برو اون ور آب ببين چه خبره؟» ناصر هم رفت بحرين و سروصداها را خواباند. چند سال بعد، چند تا قبيله عرب به رهبري آل خليفه از شرق عربستان به آب زدند و وارد بحرين شدند و ناصر المذكور را انداختند بيرون و چون در ايران سلسله زنديه حال و روز خوبي نداشت. كسي پيگير ماجرا نشد. مدتي بعد آل سعود كه عربستان را گرفته بودند مي خواستند بحرين را بچسبانند سر مملكتشان كه سرو كله انگليسي ها پيدا شد و طرف آل خليفه را گرفتند و گفتند آل خليفه زير نظر ماست و ناوگان جنگي اش را فرستادند بحرين. اواخر دهه 40 شمسي، انگليس نيروهايش را از بحرين بيرون كشيد، ايران هم گفت بحرين مال ماست. انگليس هم به شاه گفت بي خيال بحرين شو؛ به جايش اين سه تا جزيره تنب كوچك و بزرگ و ابوموسي براي تو. شاه هم نگفت اينها كه اول براي ايران بودند، از كيسه خليفه مي بخشي؟ فقط گفت باشد. 22 مرداد 1350.
انگلس محض خالي نبودن عريضه، انتخاباتي هم برگزار كرد و اكثر بحريني ها گفتند مي خواهند مستقل باشند. از آن موقع به بعد آل خليفه شدند همه كاره بحرين.
بحران بحرين

عجم هاي عرب
 

عجم:لفظي است كه عرب ها از قديم براي صدا كردن آنهايي استفاده مي كردند كه در سرزمين مردم عرب زبان به زبان فارسي صحبت كرده و هميشه به رگ و ريشه فارس و ايراني بودنشان افتخار مي كردند. انگار كه پارس گفتن برايشان سخت باشد. اين روزها اين واژه را بيشتر از قبل مي شود در بحرين شنيد. جماعت ايراني هاي ساكن در بحرين اين روزها شده اند عجم هاي امروزي اعراب كه البته مثل همان سال ها كسي چشم ديدنشان را ندارد. ايراني ها در بحرين جمعيت زيادي دارند. همه شان در كار تجارت و بازرگاني هستند. اگر در منامه و محرق يك گشت بزنيد، ديدن آدم هايي كه به راحتي به زبان فارسي حرف مي زنند چندان تعجبي ندارد. همه شان هم شيعه هستند. براي همين دولتي ها زياد با ايراني هاي بحرين رابطه خوبي ندارند و سعي مي كنند زياد كاري به آنها نداشته باشند؛ هر چند تجارت و بازرگاني بحرين در دست همين عجم هاي ايراني است و بحريني ها زياد جرات گير دادن به ايراني هاي قديمي را ندارند. جماعت ايراني بحرين نزديك به 100 سال پيش بود كه كم كم از خوزستان، بوشهر، فارس، كرمان و هرمزگان به بحرين رفتند و بعد هم با جدا شدن بحرين از ايران همان جا ماندگار شدند. ايراني در بحرين آن قدر زياد است كه خيلي از كلمات و واژه هاي فارسي اين روزها نقل زبان مردم كوچه و بازار منامه است و خيلي از اعراب به مرور زمان كلماتي از ايراني ها را وارد زبانشان كرده اند.
«سيحه» به جاي لماذا(براي چي)، «پايسه» كه همان پول جنوبي هاست به جاي المال(پول) استفاده مي شود. ناخدا، بادگير و ... هم كه ديگر سرزبانشان است.
علاوه بر اين اسم خيلي از روستاهاي بحرين به زبان فارسي است. اين هم بر مي گردد به همان كه بحريني ها زماني استاني از ايران بودند و جزء مرزهاي خودمان كه از بد حادثه به باد رفت. كوب آباد، سلم آباد، كرزاكان، دوراز و باربر، همه اسم جاهايي هستند كه از زمان صفوي ها روي شهرهاي بحريني ها مانده. اصلاً اسم خود بحرين هم از نام ايراني قديمي اش گرفته شده.
منبع: نشريه همشهري جوان، شماره 307..



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط