هنر عاشورايي

مفهوم هنر اسلامي چندان قابل تمايز و تفکيک از هنر عاشورايي نيست چرا که فرهنگ عاشورايي به لحاظ هدف، تمايزي با اسلام ناب ندارد؛ به شرطي که تعريف صحيحي از دين ارئه شود. ديني که در آن همه چيز به اندازه لازم و درستش وجود دارد؛ عرفان، جهاد، انفاق، وحدت، عبادت، دستگيري از نيازمند، مبارزه با ظلم و...
سه‌شنبه، 20 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر عاشورايي

هنر عاشورايي
هنر عاشورايي


 

نويسنده: حميدرضا مرادي




 

مقدمه اي بر مباني هنر اسلامي - عاشورايي
 

مفهوم هنر اسلامي چندان قابل تمايز و تفکيک از هنر عاشورايي نيست چرا که فرهنگ عاشورايي به لحاظ هدف، تمايزي با اسلام ناب ندارد؛ به شرطي که تعريف صحيحي از دين ارئه شود. ديني که در آن همه چيز به اندازه لازم و درستش وجود دارد؛ عرفان، جهاد، انفاق، وحدت، عبادت، دستگيري از نيازمند، مبارزه با ظلم و...
فرهنگ عاشورايي که همه اينها را در خود دارد، مبدأ خوبي است براي تکاپوي هنر اسلامي.
حرکت امام حسين (ع) جمع بين دو قرائت از دين بود؛ جمع بين حماسه و عرفان، جمع بين دين فردي و مسئوليت هاي اجتماعي و نه نفي هيچکدام از عناصر دين (هم نماز ظهر عاشورا اهميت دارد و هم جهاد).
ديني که مبتني بر«کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا» ست همه زمان ها و مکان ها را فرصتي براي حسيني شدن و همه زمان ها و مکان ها را عرصه اي براي مبارزه مي داند؛ عرصه اي براي جنگ حق و باطل، فقر و غنا. استضعاف و استکبار و جنگ پا برهنگان و مرفهين بي درد» (1)
وقتي هر روز را عاشورا بداني ديگر نمي تواني از مفاسد اجتماعي و سياسي اي که دامان امت اسلامي را گرفته غافل بماني و فقط به عبادات فردي ات بپردازي.
دين عاشورايي يعني اينکه وقتي نداي «هل من ناصر» رهبرت را براي جهاد علمي و فرهنگي و مبارزه با مفاسد و عدالتخواهي شنيدي از تمام سرمايه ات مايه بگذاري تا امر رهبرت زمين نماند وگرنه..
بسياري از متفکرين وجه مشترک همه آثار متنوع هنر اسلامي را تأسي از «اصل وحدت» مي دانند. طبق اين اصل وجود مطلق و حقيقي خداست و همه عالم تجليات و نمودهايي از اين وجود مطلقند. تمام کثرات موجود در مراتب مختلف هستي آفريده وجود واحد خداوندند و اگر خوب به دور و برمان بنگريم و انديشه کنيم رجوع به کلمه الله را در تمام آفريده هاي الهي خواهيم ديد.
هنر اسلامي نيز هنري است که مردم را به اين اصل تذکر دهد.
کعبه را به لحاظ شکل و مناسکش بنياني براي الهامات هنرمندان اسلامي دانسته اند چرا که سجده همه مسلمانان عالم به يک جهت، اشاره اي است به اصل توحيد و نفي هرچه غير او.
حال اجازه دهيد از زاويه ديگري به اصل توحيد و هنراسلامي بنگريم.
معناي عبارت «لااله الا الله» چيست؟ اين عبارت که بيانگر همان اصل توحيدي ماست، دو بعد دارد؛ سلبي و ايجابي. هيچ خدايي وجود ندارد (بعد سلبي) جز الله (بعد ايجابي). در همين اصل بنيادين نوعي مقاومت و مبارزه نيز وجود دارد: ايستادن در برابر هرچه غير او.
پس هنر اسلامي که رجوع به اصل وحدت دارد در ذات خود هنر مقاومت و پايداري را هم نهفته دارد. هم آرمان ايجابي تعريف مي کند و هم با ساير آرمان هاي کاذب به مبارزه مي پردازد. سيره نبوي و ائمه اطهار (عليه السلام) هم به ما نشان داده که نبايد در راه تحقق آرمان هاي اسلامي و رفع انحرافات از مبارزه غافل شد.
حضرت اباعبدالله (ع) در وصيت شان تمام آنچه را که ما تا اينجا گفتيم به طور خلاصه فرموده اند: «ان الحسين يشهدان لا اله الا الله... و انما خرجت بطلب الاصلاح في امه جدي اريدان آمر بالمعروف و انهي عن المنکر.»
در اين عبارات هم اصل توحيد هست و هم قيام براي تحقق آن و رفع فساد و انجام امر به معروف و نهي از منکر که جز در عرصه اجتماعي معنايي ندارد.
هر هنري ذاتاً متعهد است. هنر ديني، خود را متعهد به اصل توحيد و نفي هرچه غير او مي داند و هنر سکولار خود را متعهد به شريعني شيطان و نفس اماره بشر؛ بشري که در دوران جديد خود را محور عالم و ميزان تعيين حق و باطل قرار داده. هنر به دليل تعهدش، تذکر مي دهد به خير يا به شر.
 
هنر مدرن به دليل غفلت از منبع حقيقي الهام و زيبايي و خود بنيادانگاري اش قابليت رجوع به کلمه واحده را ندارد و ذاتاً در مرحله کثرات باقي مي ماند چرا که عالم را خلاصه در عالم ماده مي داند و اعتقادي به مراتب ديگر هستي ندارد و به طور ذاتي غفلت زده است؛ غفلت از عوالم غيرمادي و...
هنر سکولار بشر را به غفلت فرا مي خواند؛ غفلت از همه ظلم ها و مفاسد موجود در عالم و تذکر به هواي نفس. اين هنر مي خواهد بشر را به خوابي عميق فرو ببرد تا نظام سياسي و اقتصادي جنود انساني شيطان حفظ شود و چنان افراد را به ارضاي هواهاي نفساني مشغول مي سازد که ديگر به فکر ارزش هاي معنوي و مبارزه با نظام نا عادلانه نيفتد. هنرهاي مبتني بر عرفان هاي نوظهور هم از اين قاعده مستثني نيستند و بيشتر اسباب آگاهي کاذبند تا آگاهي حقيقي و آگاهي به حقايق عالم.
هنرمند عاشورايي حديث نفس نمي گويد و به دنيا از زاويه ديد نفساني خودش نگاه نمي کند بلکه اتفاقاً نفس خود را کنار مي گذارد و بر مبناي آرمان هاي عاشورايي به دنيا مي نگرد.
هنرمند عاشورايي بايد اهل عرفان باشد و به درکي از مراتب وجود و اصل وحدت رسيده باشد تا اثرش هم منعکس کننده ارزش هاي ديني باشد.
هنرمند عاشورايي بعد از طي کردن قوس صعودي يعني سير از عالم کثرات به عالم وحدت در مراتب عرفاني اش مجدد اسير «من الحق الي الخلق» و سير«في الخلق بالحق» دارد و اين يعني همان مبارزه و انقلاب اجتماعي و غافل نماندن از مسئوليت هاي اجتماعي.
حال اين هنر به تأسي از قيام حماسي - عرفاني عاشورا صيقل دهنده اسلام ناب. اسلام فقراي دردمند و اسلام پا برهنگان و اسلام تازيانه خوردگان مي شود.(2)
هنرمندي که هم عارف است و هم مبارزه جو به دنبال نشان دادن نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي(3) خواهد بود.
هنر اسلامي - عاشورايي راه ستيز با جهانخواران غرب و شرق را (4) به ما خواهد آموخت.
هنرمند عاشورايي اهل سياه نمايي نيست و در دام نيست انگاري نخواهد افتاد چون داراي آرمان است و دائماً افق روشن جهان مهدوي و عادلانه را پيش چشم دارد.

پي نوشت ها :
 

1- حضرت روح الله پيام جام زهر67/4/29.
2،3،4- پيام به هنرمندان67/6/30.
 

منبع: نشريه همشهري آيه شماره 8



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.