جمهوري هاي پس از شوروي
در علم سياست دو مفهوم و زير مجموعه اند شبيه اما متفاوت؛ جغرافياي سياسي(پلتيک ژئوگرافي)و سياست جغرافيايي(ژئوپلتيک). اين دو ترکيب در اجزا شبيه هم هستند اما در محتوا با هم تفاوت اساسي دارند. جغرافياي سياسي، جغرافيايي است که سياست را مي سازد و سياست جغرافيايي، سياستي است بر محوريت جغرافيا، در اين بخش، پيشينه جمهوري هاي اتحاد شوروي سابق، جغرافياي بومي، زيست بوم، دين و فرهنگ، اقتصاد بومي که مؤلفه هاي جغرافياي سياسي هستند، به شما پيشکش مي شود تا روشن شود از چه رو روس ها؛ چه رومانف ها و چه بلشويک ها تمايل شديدي به سلطه بر اين اراضي داشته اند.
جمهوري آذربايجان
جغرافياي سياسي:
بين کوه هاي قفقاز، رود ارس، درياي خزر و ارمنستان محصور است. 4500گونه گياهي در آن ديده مي شود. داراي 11 ناحيه آب و هوايي است و از خوش آب و هواترين مناطق است. يک درصد نفت و گاز جهان را دارد. 86 درصد مردم آن شيعه هستند و به زبان هاي ترکي اوغور، تالشي و ارمني تکلم مي کنند.
پيشينه:
اين سرزمين در زمان هخامنشيان بخشي از ايران بود و پس از آن نيز اشکانيان و ساسانيان بر آن حکمراني کردند. نام آن نيز در آتورپات، سردار ايراني اقتباس شده است. با حمله اعراب در سال624 ميلادي اين سرزمين به آذربايجان تغيير نام داد. با حمله ترکان سلجوقي در قرن11 ميلادي فرهنگ و زبان ترکي در اين سرزمين رواج داده شد و استان شدن اين خطه در زمان صفويان که آذري تبار بودند، تثبيت شد. اين خطه تا پيش از قدرت گرفتن روس ها، صحنه جنگ بين قواي ايران و عثماني بود. از قرن 18 به بعد نيز روس ها تمام تلاش شان را براي تصرف آذربايجان کردند که بالاخره در سال 1838 تحت قرارداد ترکمانچاي، آذربايجان شمال رود ارس را توانستند از آن خود کنند. با فروپاشي رومانف ها در انقلاب سال 1917 روسيه، جمهوري آذربايجان اعلام استقلال کرد اما فقط دو سال بعد، ارتش سرخ، باکو را تصرف و جمهوري شوروي سوسياليستي آذربايجان تشکيل شد. در دسامبر سال 1936 اين جمهوري منحل و ضميمه اتحاد جماهير شوروي شد و خط سيريليک جايگزين خط عربي شد. سرانجام در دوم فوريه 1992 به عضويت سازمان ملل درآمد.
ارمنستان
جغرافياي سياسي:
بين درياي سياه، جمهوري آذربايجان، ترکيه و کوه هاي آرارات قرار دارد. کشوري است کوهستاني و پرباران. سرچشمه ارس، کر، فرات و شاخه چپ دجله در آن است. پيرامون درياچه آب شيرين سوان ارمنستان از خوش آب و هواترين مناطق قفقاز است. داراي معادن طلا، کروميت، آلونيت، مس، منگنز، سيانور، فلزات پلي متال و سنگ نمک است. اکثريت جمعيت آن مسيحي هستند و به زبان ارمني و ترکي تکلم مي کنند.
پيشينه:
پيش از هخامنشيان دولت مقتدري با مرکزيت توشپا(شهروان)داشتند و پس از آنها نيز 107 سال مستقل بودند و زرتشتي مذهب. بعد به تصرف سلوکي ها درآمدند اما سريع مستقل شدند و تا سال95 قبل از ميلاد، سرزميني از خزر تا مديترانه را از آن خود کردند اما در جنگ با امپراتوري روم دوران اقتدارشان به پايان رسيد. در سال11 م ارمنستان توسط اشکانيان ضميمه ايران شد و مردم آن در سال301 به مسيحيت گرويدند. در قرن چهارم ارمنستان بين رومي ها و ساسانيان تقسيم شد و در سال 655 با حمله اعراب تحت سلطه آنها درآمد. با شورش هاي ارامنه عليه اعراب، متوکل عباسي آشوت از خاندان باگراتيد را حاکم ارمنستان کرد. سلطه باگراتيدها تا قرن 11 و پيش از حمله روم شرقي ادامه داشت. با حمله سلجوقيان به ارمنستان، بسياري از مردم به سمت مديترانه فرار کردند و با صليبيون متحد شدند. در 1375 ارمنستان را تصرف و بسياري از ارامنه را به جلفاي اصفهان کوچ داد. در اوايل قرن 19 در جنگ هاي ايران و روس، ارمنستان تصرف شد و در اواخر اين قرن نيز صدها هزار ارمني توسط ترک ها به قتل رسيدند. پس از انقلاب 1917 ارمنستان اعلام استقلال کرد اما در 1936 ارتش سرخ، ارامنه را وادار کردند استقلال را فراموش کنند. سرانجام با فروپاشي شوروي، ارمنستان در 20 اکتبر سال 1991 مستقل شد.
ازبکستان
جغرافياي سياسي:
محصور ميان قزاقستان، تاجيکستان، افغانستان، قرقيزستان و ترکمنستان. 88 درصد جمعيت آن مسلمان هستند و به زبان ازبکي تکلم مي کنند. داراي معادن طلا و آهن است و محصولاتي چون پنبه دارد.
پيشينه:
با تشکيل واحدهاي کشاورزي خوارزم، ماوراءالنهر و فرغانه، تمدن هند و اروپايي پايه گذاري شد. در قرن ششم ق. م بخشي از ساتراپ(استان)بزرگ شرقي هخامنشيان شد که بعد به تصرف سلوکيان درآمد. در قرن اول، امپراتوري کوشان آن را گرفتند و سپس هون ها در 425 ميلادي آن را تصرف کردند. از قرن ششم ترک ها همه نواحي آسياي مرکزي را تحت سلطه خاقان هاي ترک درآوردند اما از قرن هشتم با ورود اعراب، اسلام وارد اين سرزمين شد و بعد در اواخر قرن نهم سامانيان به آن مسلط شدند و بخارا مرکز علم و فرهنگ و تمدن مشرق زمين شد. با حمله مغول و سپس تاتارها دوران شکوفايي بخارا به پايان رسيد. از قرن15 قوم ازبک شروع به خودنمايي کرد و شيبک خان ازبک، معروف به شيباني، تيموريان را برانداخت اما شاه اسماعيل اول صفوي، شيبک خان را کشت و ازبکستان ضميمه ايران شد و سمرقند و بخارا و خوارزم خان نشين شدند. از اواخر قرن 18 نوبت روس ها بود و آنها توانستند تا سال 1876 همه ازبکستان را فتح و نام ترکستان را بر آن بگذارند. سپس سيل مهاجران روس به مناطق خوش آب و هوا سرازير شد و به وقوع ناآرامي هاي گسترده تا سال 1916 انجاميد. در 1918 ترکستان مستقل اما در سال 1924 تجزيه شد و جمهوري شوروي سوسياليستي ازبکستان شکل گرفت. سرانجام اول سپتامبر سال 1991 جمهوري ازبکستان مستقل شد.
استوني
جغرافياي سياسي:
ميان درياي بالتيک، خليج فنلاند، روسيه و لتوني محصور است. داراي معادن فسفات و نفت است و صنايع نساجي، چوب و دامداري در خود دارد. 22 درصد خاک آن جنگل است که براي کاغذ و کبريت سازي مناسب است. اکثريت مردم آن مسيحي ارتدوکس هستند که به زبان استونيايي(بين روسي و فنلاندي)تکلم مي کنند.
پيشينه:
ريشه استونيايي ها قوم فينواويغوري است؛ قومي که کارشان شکار و ماهي گيري و دريانوردي بود. در قرن13 ميلادي جنگجويان آلماني در بازگشت از جنگ هاي صليبي به استوني حمله و دولت ليوونيا را تشکيل دادند و مردم را به مسيحيت دعوت کردند. در 1561روس ها، 1596لهستاني ها و يک قرن بعد نيز سوئدي ها به آنجا يورش بردند. سال1721 روس ها ليوونيا را از تصرف سوئدي و لهستاني ها اخراج کردند. با افزايش ظلم روس ها، استونيايي ها شورش کردند و کنترل شهر تالين را به دست گرفتند. در24 فوريه سال1918استوني مستقل شد اما استقلالشان فقط يک روز طول کشيد و 25 فوريه آلماني ها استوني را اشغال کردند. با پايان جنگ جهاني اول، مردم با ارتش سرخ و با آلمان ها جنگيدند و دولت شوروي را وادار کردند استقلالشان را به رسميت بشناسد. استوني در سال1939 مستقل شد اما يک سال بعد استالين به بهانه گم شدن چند سرباز، دولت استوني را سرنگون کرد و جمهوري شوروي سوسياليستي استوني تشکيل داد و 60هزار استونيايي به سيبري تبعيد شدند. در سال 1941 استوني توسط آلمان ها اشغال شد اما سه سال بعد به اشغال روس ها درآمد. پيش از ورود روس ها 80 هزار نفر از مردم استوني به دنياي غرب گريختند. از سال1982 با پايان عصر برژنف، مبارزات مردم شدت بيشتري گرفت که سرانجام در 20 آگوست سال 1991 به استقلال استوني منجر شد.
اوکراين
جغرافياي سياسي:
محصور بين درياي سياه، درياي آزوف، روسيه، لهستان، اسلواکي، روماني، مولداوي و بلاروس است. داراي دشت هاي حاصلخيز و رودخانه هاي بزرگ و نيز آب و هواي باراني و نيز معادن عظيم اورانيوم است. اکثريت مردم آن مسيحي ارتدوکس هستند و به زبان اوکرايني و روسي صحبت مي کنند.
پيشينه:
در قرن سوم قبل از ميلاد، محل زندگي سرمت هاي آريايي بود اما بعد مورد حمله هون ها، گوت ها و آوارها قرار گرفت. در قرن هفتم اسلاوها در آن ساکن شدند و تحت حاکميت خزرها قرار گرفتند. در سال 862اسکانديناوي ها وارد شدند و سرزمين«روس کي يف»با پايتختي کي يف تشکيل شد. در قرن 10 که دوران پيشرفت کي يف بود، مسيحيت ارتدوکس، مذهب رسمي اعلام شد. در اوائل قرن 11 با حمله مغول ها کي يف ويران و کشور نيز تجزيه شد. باتوخان، نوه چنگيزخان، امپراتوري اردوي زرين را در نواحي جنوب روسيه امروزي تشکيل داد. در قرن 15تاتارها بخشي از خاک فعلي اوکراين را اشغال و بعد هم لهستاني ها و ليتواني ها بر بخش هايي از آن مسلط شدند اما گروهي از دهقانان که از حکومت ناراضي بودند، با ترک هاي جنوب متحد و قزاق هاي ترک پديد آمدند. قزاق هاي اوکرايني در سال1648 عليه لهستاني ها قيام کردند و کشور مستقل تشکيل دادند. بعد هم براي مقابله با فشار لهستاني ها با روسيه متحد شدند اما در قرن نوزدهم، اوکرايني ها عليه روس ها مبارزه کردند که با فروپاشي سلسله رومانف ها در روسيه، جمهوري خلق اوکراين در سال 1918 تشکيل شد. اما در همان سال، اوکراين به آلمان واگذار و سه سال بعد تجزيه شد؛ يعني بخش غربي آن به لهستان و چکسلواکي و مابقي در سال1922 به جمهوري متحد شوروي سوسياليستي اوکراين تبديل شد. از اواسط دهه 1980جنبش هاي متعدد در اوکراين شکل گرفت که در نهايت در 24 آگوست سال1991 به استقلال اوکراين انجاميد.
بلاروس
جغرافياي سياسي:
محصور بين روسيه، اوکراين، لهستان، ليتواني و لتوني است. نواحي تالابي و درياچه فراوان دارد. ذخاير ذغال سنگ، نفت، گاز، گرانيت، دولوميت، سنگ آهک و خاک رس است. اکثريت جمعيت آن مسيحي ارتدوکس هستند و به زبان روسي صحبت مي کنند.
پيشينه:
در قرن ششم ميلادي اسلاوها امير نشين کوچکي در مينسک تشکيل دادند. در قرن 14 قوم روس هاي سفيد يا بلاروس به مرور شکل گرفت و در سال 1569 به لهستان ملحق شد. در جنگ سال1921 بين روسيه و لهستان، بخش هاي زيادي از روسيه سفيد ضميمه لهستان شد که اين اراضي در سال1939 وقتي لهستاني ها سرگرم جنگ با آلماني ها بودند، مجدداً به اشغال شوروي درآمد اما با يورش ارتش نازي سراسر روسيه سفيد توسط آلماني ها اشغال شد که باز با حمله گسترده ارتش سرخ براي تصرف برلين در سال1944 روسيه سفيد به خاک شوروي ملحق شد. زخم مردم روسيه سفيد از تصفيه هاي خونين استالين در اواسط دهه 80 سرباز کرد و از سال1987 به بعد، زبان بلاروس جايگزين زبان روسي شد و سه سال بعد در 17 ژوئيه سال 1990حاکميت ملي روسيه سفيد رسماً اعلام شد.
تاجيکستان
جغرافياي سياسي:
بين چين، افغانستان، ازبکستان و قرقيزستان و در مسير راه ابريشم قرار دارد. خوش آب و هواترين سرزمين آسياي مرکزي است. بيشتر جمعيت آن مسلمان هستند و به زبان فارسي(دري)صحبت مي کنند.
پيشينه:
تاجيک ها، آريايي هاي اصيل يا ايراني تبارهايي هستند که خود را از اختلاط و آميزش با مغول ها محفوظ داشتند. پنج قرن پيش از ميلاد، اين سرزمين از ساتراپ نشين هاي هخامنشيان بود که با حمله اسکندر به تصرف يونانيان درآمد و شرقي ترين سرزمين امپراتوري اسکندر را تشکيل داد. در قرن نهم به تصرف مسلمانان درآمد و به بخشي از دولت سامانيان تبديل شد. در آوريل سال 1918 بخش شمالي تاجيکستان به تصرف بلشويک ها درآمد و در سال 1921 به طور کامل به تصرف ارتش سرخ درآمد. هشت سال بعد به يک جمهوري خودمختار تبديل شد و بعد در تصفيه هاي خونين استالين، بيشتر عناصر بومي کمونيست تاجيکستان تصفيه شدند. در دهه 1970 گرايش هاي اسلامي و ضد روسي در تاجيکستان شکل گرفت که به استقلال جمهوري تاجيکستان در نهم سپتامبر سال1991 منجر شد.
فدراسيون روسيه
جغرافياي سياسي:
در منطقه اوراسيا با 14 کشور آسيايي و اروپايي همسايه است و داراي مرز آبي با اقيانوس آرام شمالي و اقيانوس منجمد شمالي، درياي خزر، دريايي سياه و دريايي بالتيک است.
پيشينه:
هسته آغازين روسيه امروزي، به روسيه کيفي که در سال 988 با پذيرفتن مسيحيت به امپراتوري بيزانس پيوست، باز مي گردد. از قرن 13 تا قرن 15 روسيه بخشي از امپراتوري مغول بود. در قرن پانزدهم با استنکاف دو شاهزاده تزار از پرداخت خراج به مغول ها در ولايت مسکووي زمينه هاي جدايي آن از امپراتوري مغول فراهم شد. با جدايي از امپراتوري مغول در قرن 18 و توسعه حکومت مسکو، روسيه تزاري از لهستان تا اقيانوس آرام امتداد داشت. تحولات جهان، شکست نظامي، کمبود اقتصادي و اوضاع بد اقتصادي در نهايت به سرنگوني روسيه تزاري توسط انقلاب کمونيستي 1917 و در نهايت تأسيس اتحاد جماهير شوروي انجاميد. پس از جنگ جهاني دوم اين کشور در رأس اردوگاه شرق قرار گرفت. با گذشت چند دهه، در دهه 1980 آثار فروپاشي در اين کشور پديدار شد و سرانجام در سال 1991 تجزيه شد.
ترکمنستان
جغرافيايي سياسي:
محصور بين درياي خزر، ايران، قزاقستان، قرقيزستان و ازبکستان، داراي منابع گاز و نفت و معادن تنک کلسيم هستند. گوسفند قره گل اش شهره است که مختص دشت هاي قره قوم ترکمنستان است. بيشتر کشور مسلمان هستند که به زبان هاي ترکمني و فارسي دري تکلم مي کنند.
پيشينه:
طي هزار سال از قرن پنجم ق. م تا قرن پنجم ميلادي سلسله هاي ايراني بر آن تسلط داشتند(البته به جز چند سالي که قشون اسکندر همه کاره بودند)اما از قرن پنجم به بعد، هياطله، ترک ها و اعراب بر آن استيلا پيدا کردند. تا اواخر قرن هشتم، اين سرزمين در تصرف خلفاي عرب بود اما از قرن نهم، طاهريان، سامانيان و در اواسط قرن 11 نيز سلجوقيان حاکم شدند. در زمان سلجوقيان، ترکمن ها ظهور کردند و پس از نبردهاي فراوان دو سلسله آق قويونلوها و قراقويونلوها را تشکيل دادند. ترکمنستان پس از حمله مغول و سپس تيموريان از قرن 16 تحت نفوذ ازبک ها قرار گرفت و در قرن 18 نيز ضميمه ايران شد. از سال 1877 روس ها توانستند بخش هاي شمالي و مرکزي ترکمنستان را بگيرند اما در مناطق جنوبي با انگليس درگير شدند که مرز فعلي افغانستان و ترکمنستان، حاصل مناقشه هاي دو طرف است. در سال 1918 جمهوري خودمختار ترکمنستان توسط بلشويک هاي انقلابي تشکيل شد. در ژوئيه همان سال، آزادي خواهان ترکمن، عشق آباد را تصرف کردند اما در حمله ارتش سرخ در سال 1920 شکست خوردند. در سال 1924 جمهوري شوروي سوسياليستي ترکمنستان تشکيل شد. صنعتي نشدن ترکمنستان، اجباري شدن زبان روسي و غارت نفت و گاز آن توسط حکومت مرکزي، مردم را به مبارزه کشاند که در نتيجه در 27 اکتبر سال 1991 استقلال جمهوري ترکمنستان اعلام شد.
قرقيزستان
جغرافياي سياسي:
بين چين، تاجيکستان، ازبکستان و قزاقستان قرار دارد. معادن طلا، مس، اورانيوم و گاز دارد. 80 درصد جمعيت آن مسلمان هستند و به زبان هاي ترکي اويغوري و روسي صحبت مي کنند.
پيشينه:
از قرن هفتم ق. م قوم ساک در آن ساکن شدند و از قرن سوم ق. م هم قوم اوسون به اين سرزمين رسيدند. دو قرن بعد، اين خاک، بخشي از دولت کوشان شد که در نهايت هون ها کوشان را منقرض کردند. در قرن چهارم ميلادي، قرقيزستان تحت سلطه ترک ها درآمد و در قرن هفتم هم توسط تورقوش ها فتح شد. قرن هشتم پايان سلطه تورقوش ها بود که توسط قارلوق ها رقم خورد. حمله مغول ها هم سلطه جغتاي، فرزند چنگيزخان را به همراه داشت. در اواخر اين قرن، اويرات هاي جونگاري، گروهي از مردم قرقيز به سمت چين مهاجرت کردند اما با حمله منچوها در سال 1758 آنها به قرقيزستان مسلط شدند و تا اواسط قرن نوزدهم برآن حکومت کردند اما با روي کار آمدن خانات خوقند، ترويج فرهنگ اسلامي مجدداً انجام شد که تا حمله گسترده روس ها در اواخر قرن نوزدهم ادامه داشت. حمله روس ها به قرقيزستان، مخصوصاً به زمين هاي حاصلخيز، ناخشنودي قرقيزها را در پي داشت که به شورش هايي در سال 1916 انجاميد. پس از پيروزي انقلاب اکتبر سال 1917 درگيري بين قرقيزها و ارتش سرخ تا سال 1922 ادامه داشت. در فوريه سال 1926 جمهوري خودمختار قرقيزستان تشکيل شد که مردم در اين دوران از چادرنشيني به شهرنشيني روي آوردند. در آگوست سال 1991 جمهوري قرقيزستان رسماً به استقلال رسيد.
قزاقستان
جغرافياي سياسي:
بين درياي خزر، روسيه، چين، قرقيزستان، ازبکستان و کوه هاي آرال محصور است. منابع طلا، اورانيوم، سرب، کروم، روي، منگنز، ذغال سنگ و آهن دارد. بيشتر مردم مسلمان هستند و به زبان قزاقي تکلم مي کنند.
پيشينه:
در قرن سوم پيش از ميلاد، قبايل اوسو و قانلي که در حوالي ايوغور و آلان زندگي مي کردند، قبايل ديگر را مطيع خود ساختند اما بعدها خودشان مغلوب هون ها شدند. در قرن چهارم ميلادي، خانات ترک تأسيس شد و در قرن هشتم به کشور خانات ترک و خانات قارلوق تبديل شدند. خانات ترک با ساختن مسجد به ترويج اسلام پرداختند. در قرن نهم اين سرزمين مورد تاخت و تاز قبايل اوغوز و قيماق و قيچاق قرار گرفت و در قرن 13 هم مغول ها و تاتارها به آن يورش بردند. روساي قبايل قيچاق و شاهزادگان مسکووي با هم متحد شدند تا در مقابل حملات بيگانگان قدرتمند باشند. در قرن 15 گروهي از قزاق ها که به مغولستان پناهنده شده بودند، به اين سرزمين بازگشتند و کشور کوچکي به نام«خان نشين قزاق»را تأسيس کردند. در قرن 16 قبايل قزاق با هم متحد شدند و سرزمين متحدي به رهبري قاسم خان تشکيل دادند. با مرگ قاسم خان، اختلافاتي پيش آمد که باعث نبرد اويرات ها با همه قزاق ها شد. در سال 1758 منچوها، اويرات ها را شکست دادند و بخش شرقي قزاقستان را گرفتند اما روس ها از اواخر قرن18 يعني زماني که تمامي قزاق ها مسلمان شده بودند، نبرد براي تصرف قزاقستان را آغاز در اواخر قرن 19 آن را محقق کردند. قزاق ها اعتراضاتشان را تا سال 1916 ادامه داده بودند اما با فروپاشي تزارها هم اوضاع بر وفق مرادشان نشد و اين بار ارتش سرخ در سال 1920 توانست همه قزاقستان را تصرف کند. در سال 1925 جمهوري خودمختار قزاق تشکيل شد و برخلاف بقيه جمهوري ها، قزاقستان روبه صنعتي شدن رفت و ايستگاه فضايي بايکانور هم در آن تأسيس شد. اين مهم، مهاجرت گسترده روس ها، اوکرايني ها و اسلاوها را در پي داشت. قزاقستان در مارس سال 1990 به استقلال رسيد.
گرجستان
جغرافياي سياسي:
ميان درياي سياه، ارمنستان، ترکيه و کوه هاي قفقاز محصور است. کشوري کوهستاني و پرباران است و جزو مناطق خوش آب و هواي قفقاز است. داراي معادن ذغال سنگ، نفت، منگنز و فلزات غيرآهني است. بيشتر مردم آن مسيحي هستند و به زبان گرجي تکلم مي کنند.
پيشينه:
سابقه گرجستان به عصر برنز در دوهزار سال ق. م برمي گردد و کولخاها نخستين قومي بودند که در اين سرزمين زندگي مي کردند و در قرن ششم ق. م پادشاهي کولخيس را تشکيل دادند. در قرن چهارم ق. م «فرناواز»پادشاهي ايبريا را در آن تأسيس کرد که بعدها با حمله يوناني ها و رومي ها اشغال شد. با فروپاشي امپراتوري روم در سال337 ميزبان، پادشاه ايبريا آيين مسيحيت را پذيرفت و آن را مذهب رسمي اعلام کرد. پادشاهي هاي ايبريا و کولخيس تحت تصرف ساسانيان قرار گرفتند و سپس به تصرف امپراتوري بيزانس درآمدند. در قرن هفتم، اعراب به آنجا حمله کردند که سلطه آنها تا سال 1089 و حمله داوودخان از خاندان باگراتيد ادامه داشت. در دوره باگراتيدها ملکه تامارا از سال 1184 تا سال 1213 گرجستان را به اوج عظمت رساند که اين عظمت با حمله تاتارها و تيمورلنگ خاتمه يافت. گرجستان از قرن 16 تا اواخر قرن 18 بين ايران و عثماني دست به دست مي شد. سرانجام در قرن 19 در زمان الکساندر اول امپراتور روسيه، گرجستان ضميمه روسيه شد. سياست روسي سازي گرجستان، اعتراضاتي را در پي داشت که در سال 1918 به استقلال کوتاه مدتشان انجاميد چون سه سال بعد، ارتش سرخ وارد تفليس شد و جمهوري شوروي سوسياليستي گرجستان را تأسيس کرد. در دسامبر سال 1936 جمهوري ياد شده منحل و گرجستان تا نهم آوريل سال 1991 ضميمه خاک شوروي باقي ماند.
ليتواني
جغرافيايي سياسي:
بين درياي بالتيک، لتوني، لهستان، بلاروس و روسيه محصور است. داراي معادن نفت است و به دليل بافت جنگلي، چوب فراوان دارد. بيشتر جمعيت آن مسيحي هستند و به زبان لتونيايي و روسي تکلم مي کنند.
پيشينه:
در قرن اول اقوام زمايتي، آوکستايتي، ياتوگا، پروس و لاتگاله که نياکان ليتوانيايي ها محسوب مي شدند، ساکن اين سرزمين شدند. در قرن نهم، پس از قرن ها حکمراني حکومت هاي کوچک محلي، شاهزاده نشين هايي که در مقابل گسترش مسيحيت مقاومت مي کردند، مورد حمله فرقه هاي مذهبي آلمان قرار گرفتند. آنها در قرن 13 براي مقابله با حملات آلماني ها با مينداوگاس، نماينده پاپ اينوسنت که براي مدت کوتاهي مسيحي شده بود، متحد شدند. در قرن 14 ليتواني از درياي بالتيک تا درياي سياه توسعه يافت و گديميناس مهين دوک نشين ليتواني را تأسيس کرد. در سال 1386 ليتواني و لهستان متحد شدند و مذهب کاتوليک در ليتواني رواج يافت. در زمان سلطنت ويتاوتاس کبير، ليتواني به اوج قدرت رسيد و با مرگ وي رو به ضعف رفت. در سال 1569 ليتواني ضميمه لهستان شد که با ضعف لهستان در اواخر قرن 18 روسيه ليتواني را تصرف کرد. با اجباري شدن خط سيريليک به جاي خط لاتين، شورش عليه روس ها آغاز شد و در 16 فوريه سال 1918 يک سال پس از فروپاشي رومانف ها، ليتواني مستقل شد. در سال 1939ليتواني ضميمه خاک شوروي شد و در 21 ژوئيه سال1940 جمهوري شوروي سوسياليستي ليتواني تأسيس شد. پس از اين دوران، هزاران ليتوانيايي از کشور گريختند و هزاران نفر هم در اردوهاي سيبري ناپديد شدند. 11 مارس سال 1990پايان اين دوران سياه بود.
لتوني
جغرافياي سياسي:
بين درياي بالتيک، روسيه، استوني، ليتواني و بلاروس محصور است. به دليل بافت جنگلي چوب فراوان دارد که در صنايع کاغذسازي و کبريت سازي استفاده مي شود. بيشتر جمعيت آن مسيحي ارتدوکس هستند که به زبان لتونيايي حرف مي زنند.
پيشينه:
نخستين ساکنان اين سرزمين، شکارچيان و دانه جمع کن هايي بودند که بعد از آخرين عصر يخبندان؛ يعني دوهزار سال ق. م وارد اين سرزمين شدند که بعدها با اقوام هند و اروپايي بالتيک در کنار هم زيستند. در قرون اول و دوم ميلادي با روميان، ارتباط برقرار کردند که با پيدايش اسلاوها و بعد اسکانديناوي، ديپلماسي شان تغيير کرد. در قرون هاي 10 و11 اين سرزمين ميان قدرت هاي روس و اسکانديناوي دست به دست شد و در قرن 12 مورد تهاجم ژرمن ها قرار گرفت. در 1237 لتوني ها تحت فشار ژرمن ها مسيحي شدند و سپس عضو کنفدراسيون ليونيا شدند. اشراف آلماني تا قرن ها بر لتوني حاکم بودند که بعد از پايان سلطه سياسي آلمان ها، نوبت لهستان، سوئد و روسيه بود. با روي کار آمدن الکساندر اول، امپراتور روسيه، کشاورزان لتوني آزادي فردي به دست آوردند و سرف داري لغو شد اما در جنگ جهاني اول، لتوني سه سال در اشغال آلمان بود و بيش از نيمي از جمعيت کشور کشته شدند. حتي تسلط آلمان ها با فروپاشي تزارها هم ادامه داشت چون بلشويک ها تا مدتي توانايي پس گرفتن اراضي اشغالي را نداشتند اما در 1920 اين اتفاق افتاد و جمهوري لتوني تشکيل شد. 20 سال بعد ارتش سرخ وارد ريگا شد و لتوني را اشغال کرد و جمهوري شوروي سوسياليستي لتوني را تأسيس کرد. لتوني در حمله آلمان به شوروي کاملاً به اشغال نازي ها درآمد و در سال 1990 اشغال کشور توسط شوروي، غير قانوني اعلام شد و لتوني مستقل شد.
مولداوي
جغرافياي سياسي:
محصور بين روماني و اوکراين است که طريق رود دانوب به درياي سياه راه دارد. داراي معادن اورانيوم است و بافت جنگلي بسيار که از اين رو چوب فراوان آن در صنايع کبريت و کاغذ سازي کاربرد دارد. بيشتر جمعيت آن مسيحي اند و به زبان روسي تکلم مي کنند.
پيشينه:
مردم سرزمين مولداوي(که از نام رومانيايي مولدووا نشأت گرفته)بازماندگان قومي از ساکنان اروپاي جنوب شرقي محسوب مي شوند که در زمان روميان، مطيع امپراتوري روم شدند. از قرن 10 تا 12 مولداوي تحت سلطه کشور کي يف(اوکراين)قرار داشت و بعد با حمله مغول به بخشي از اردوي زرين تبديل شد. در سال 1359 شاهزاده نشين مولداوي تشکيل شد که بعداً تحت سلطه مجارستان و ليتوني و لهستان قرار گرفت و در قرن 16 هم توسط امپراتوري عثماني اشغال شد. در قرن 19 مولداوي شرقي به روسيه و مولداوي غربي به روماني واگذار شد. در سال 1918مولداوي مجدداً استقلال يافت اما باز بين 1920 تا 1930 بين روماني و شوروي تقسيم شد تا اينکه در ژوئن سال 1940 شوروي به زور بخش غربي را از روماني گرفت و ضميمه خود کرد اما رومانيايي ها در 1940در جريان حمله نازي ها به شوروي با آلمان ها هم دست شدند و بخش غربي مولداوي را دوباره تصرف کردند. در نهايت سه سال بعد، ارتش سرخ باز هم به زور متوسل شد و مولداوي را آزاد کرد اما نارضايتي هاي مردم مولداوي از ابتداي دهه 1980 آغاز شد که به استقلال مولداوي در 27 آگوست سال 1991 انجاميد.
منبع: نشريه همشهري ديپلماتيک، شماره56..