مقدمه:
در اینجا آیات و به ویژه روایات بسیاری درباره نماز و جنبه های مختلف آن وجود دارد که ذکر همه آنها در این مختصر نمی گنجد. از این رو به برخی از عناصر کلیدی نماز از دیدگاه ثقلین (قرآن و عترت (علیهم السلام)) اشاره می کنیم.
عناصر کلیدی نماز از دیدگاه ثقلین
الف)آیات
1.مؤثرترین رابطه با خدا
در قرآن می خوانیم: «إنّی أنا الله، لا إله إلّا أنا، فاعبدنی و أقم الصّلاة لذکری» (1) «من الله هستم؛ معبودی جز من نیست. پس مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من به پادار».در این آیه پس از بیان مهم ترین اصل دعوت انبیا که مسئله «توحید» است، عبادت خداوند یگانه ثمره درخت ایمان و توحید بیان شده و به دنبال آن، به «نماز» که بزرگ ترین عبادت و مهم ترین عامل پیوند، خلق با خالق و مؤثرترین راه برای فراموش نکردن ذات پاک اوست، دستور داده شده است.(2)
این آیه به یکی از فلسفه های مهم نماز اشاره دارد و آن، اینکه انسان در این جهان به دلیل وجود «عوامل غافل کننده»، نیاز به وسیله ای دارد که در فاصله های مختلف زمانی، خدا، رستاخیز،
دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بی خبری حفظ کند، و «نماز» این وظیفه مهم را بر عهده دارد.(3)
به پاداشتن نماز، آن است که حق نماز ادا شود؛ یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگیرد، بلکه نمازی باشد که واقعاً بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد و این معنای «ذکر الله» است که در آیه به آن اشاره شده: (أقم الصّلاة لذکری).
یاد خدا بودن، مساوی با فراموش کردن غیر خدا است. اگر انسان ولو مدت کوتاهی با خدا در راز و نیاز باشد و از او استمداد جوید، او را ثنا گوید، او را به الله بودن، رب بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، یگانه بودن، صمد بودن.
و (لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفواً أحدٌ) بودن، توصیف کند، عالی ترین تأثیرها در نفس او گذاشته می شود و روح انسان آن چنان ساخته و تربیت می شود که مذهب اسلام می خواهد.(4)
نماز، سرود توحید و یکتاپرستی و سرود فضیلت و پاکی است که باید فکر و روح ما را در برابر عوامل شرک و آلوده کننده ای که در زندگی روزمره با آنها سر و کار داریم، پاک و یکتاپرست نگه دارد.(5)
خداوند در آیه دیگری می فرماید: (حافظوا علی الصّلوات و الصّلاة الوسطی و قوموا لله قانتین)؛ (6) «بر همه نمازها و [به خصوص] نماز وسطی [نماز ظهر] مواظبت کنید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا به پاخیزید».
و نیز می فرماید: (فأقیموا الصّلاة إنّ الصّلاة کانت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً)؛ (7) «نماز را اقامه کنید؛ زیرا نماز وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنان است».
از آنجا که نماز مؤثرترین رابطه انسان با خداست و اگر با شرایط صحیح انجام گیرد، دل را لبریز از عشق و محبت خدا می کند و در پرتو آن، انسان بهتر می تواند خود را از آلودگی به گناه پاک سازد و دل و جان را شستشو دهد، در آیات قرآن تأکید فراوانی بر آن شده است؛ همانند:
(و أقم الصّلاة إنّ الصّلاة تنهی عن الفحشاءِ و المنکر)؛ (8) «نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می دارد».
از آنجا که طبیعت نماز، نیرومندترین عامل بازدارنده؛ یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد را به یاد انسان می آورد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است؛ در این آیه نیز به یکی دیگر از فلسفه های مهم نماز پرداخته شده که همان بازدارندگی از «فحشا و منکر» است. گفته اند:
«فحشا» اشاره به گناهان بزرگ پنهانی است و «منکر» گناهان بزرگ آشکار. و نیز گفته اند: فحشا، گناهانی است که بر اثر قوای شهویه، و منکر، بر اثر غلبه قوه غضبیه صورت می گیرد.(9)
کمال انسان و راه تقرّب به خدای سبحان
در تعریف عبادت گفته اند: «عبادت، نهایت تذلل و کوچکی است و فقط کسی شایسته و مستحقّ چنین عبادتی است که نهایت تفضّل و بخشش را داشته باشد و او، جز خداوند کسی نیست».عبادت و پرستش خداوند یکتا و ترک پرستش هر موجود دیگر، یکی از اصول تعلیمات پیامبران الهی است و تعلیمات هیچ پیامبری، از عبادت خالی نبوده است؛ چنان که در قرآن کریم می خوانیم: (و لقد بعثنا فی کلّ أمّةٍ رسولاً أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطّاغوت)؛ (10)
«ما در هر امتی، رسولی فرستادیم که [بگوید:] خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید».نماز، مظهر پیوند و ارتباط با خدا و یکی از مصادیق مهم عبادت و تنها راه تقرب به خدای سبحان است که کمال واقعی انسان را تشکیل می دهد؛ چنان که کمالات پیامبران نیز ثمره عبادت آنهاست.
قرآن کریم، در تبیین رابطه عبد و عبادت، «عبادت» را هدف آفرینش او می داند، (11) ولی این هدفی متوسط است، نه نهایی؛ زیرا هدف برتر ــ که عبادت نسبت به آن، وسیله محسوب می شود ــ نیل به یقین است: (و اعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین).(12)
انسان بر اثر عبادت به مقام رفیع «یقین» بار می یابد... عبادتی که هدف آفرینش است، عبادتی است که محصولی چون یقین داشته باشد و عابدانی که از نورانیت و صفای باطن و شهود بی بهره اند، چنین عباداتی ندارند.(13)
معیار آزادی و نجات انسان
در قرآن می خوانیم: (و الّذین یمسّکون بالکتاب و أقاموا الصّلاة إنّا لا نضیع أجر المصلحین)؛(14) «و آنها که به کتاب خدا تمسک جویند و نماز را برپا دارند، پاداش بزرگی خواهند داشت؛ زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد».آیت الله جوادی آملی با توجه به آیه شریفه، می گوید:«نماز آن چنان اهمیتی دارد که ستون دین معرفی شده است: «الصلوة عمود الدّین»، و در تمام مذاهب و مکاتب الهی جایگاه ویژه داشته است.
خدای سبحان به پیروان موسای کلیم الله (علیه السلام) می فرماید: تورات و نماز را مدار نجات خود قرار دهید و به آن تمسک کنید. و به رهروان مسیر عیسای مسیح (علیه السلام) فرمود:
انجیل و نماز را محور رهایی از خطر سازید و به آن استمساک نمایید. و به راهیان طریق رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: قرآن و نماز را معیار آزادی از هر گزندی بدانید و به آن اعتصام کنید.
از این تعمیم، بر می آید که پیام جهانی خداوند به تمام امت ها، این است که کتاب آسمانی و نماز، مدار نجات اند.
گرچه کتاب الهی ــ اعم از تورات، انجیل و قرآن ــ نماز را هم در بر دارد، لیکن از باب ذکر خاص بعد از عام، یا ذکر جزء بعد از کل، مسئله نماز به طور مستقل در کنار کتاب آسمانی مطرح شده، آیه فوق ناظر به تمام امت ها در تمام عصر و مصر است؛
یعنی کسانی که به کتاب الهی تمسک می جویند و نماز را اقامه می کنند، صالح و مصلح اند، به درستی که ما، اجر مصلحان را ضایع نمی کنیم، آیه مزبور در لا به لای نقل ماجرای بنی اسرائیل است و ضمناً مسلمین را نیز در نظر دارد؛ لذا جامع بین تمام صحیفه های آسمانی است».(15)
ب)روایات
روایات وارده در باب اهمیت نماز، زیاد است؛ از این رو عناوین کلی آنها را در ده عنوان آورده و برای هر کدام، یک یا چند نمونه نقل می کنیم:1.نور دیده ی پیامبر
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند (جلّ ثناؤه) نور دیده ی مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید؛ همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه، (با این تفاوت که) گرسنه هر گاه غذا بخورد، سیر می شود و تشنه هر گاه آب بنوشد، سیراب می شود، اما من از نماز سیر نمی شوم».(16)2.مایه تقرب پرهیزگاران
امام علی (علیه السلام) فرمود: «نماز، موجب تقرب هر پرهیزگاری به خداست».(17)3.بهترین تکلیف
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) در پاسخ به سؤال ابوذر (ره) درباره ی نماز فرمود: «نماز، بهترین تکلیفی است که (از جانب خدا) وضع شده است. اینک هر که خواهد، کم بخواند و هر که خواهد، بسیار به جا آورد».(18)4.برترین کار
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به سؤال از بهترین اعمال، فرمود: «بعد از معرفت خدا، هیچ چیزی با این نماز برابری نمی کند».(19)5.ستون دین
از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: «مَثَل نماز، مثل ستون خیمه است. اگر ستون محکم باشد، طناب ها و میخ ها و چادر کارایی دارند، اما اگر ستون بشکند، نه طنابی به کار می آید و نه چادری».(20)و نیز امام باقر (علیه السلام) فرمود: «نماز، ستون دین است».(21)
6.بازدارنده ی از گناهان
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) درباره ی مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت می شد، فرمود: «نمازش روزی او را از زشتکاری باز خواهد داشت».پس دیری نگذشت که آن مرد توبه کرد.
و نیز درباره ی مردی که روزها نماز می خواند و شب ها دزدی می کرد، فرمود: «نمازش او را از این کار باز خواهد داشت».(22)
7.پوشاندن گناهان
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اگر جلو در خانه یکی از شما آبی باشد و روزی پنج بار خود را در آن بشوید، آیا چرک و کثافتی بر تن او باقی می ماند؟حکایت نماز نیز حکایت جوی آبی است که تمیز و پاکیزه می کند. (انسان) هر نمازی که بخواند، گناهانش را پاک می کند، مگر گناهی که او را از ایمان به در برد و بر آن مداومت ورزد».(23)
امام علی (علیه السلام) نیز فرمود: «هر کس نماز را با معرفت به حق آن به جای آورد، آمرزیده است».(24)
8.نخستین سؤال در قیامت
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «نخستین چیزی که بنده برای آن حسابرسی می شود، نماز است».(25)9.معیار قبولی سایر اعمال
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «در روز قیامت نخستین عمل بنده که به آن رسیدگی می شود، نماز است. اگر پذیرفته شد، به سایر اعمال رسیدگی می شود و اگر پذیرفته نشد، به هیچ یک از اعمال دیگر او هم رسیدگی نمی شود».(26)نیز فرمود: «نماز، ترازوی اعمال است. هر کسی بیشتر به جای آورد، بیشتر بهره می برد».(27)
10.مایه مستجاب شدن دعا
پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «هر کسی نماز واجبی را به جای آورد، یک دعای مستجاب نزد خدا خواهد داشت».(28)برکات نماز شب
شایسته است به روایتی جامع که چندین اثر مهم «نماز شب» را بیان می کند، اشاره کنیم. از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:1.این نماز از سنت های دین و مایه خشنودی پروردگار و راه روشن پیامبران است.
2.نمازگزار از محبت فرشتگان و هدایت ایمان و نور و شناخت و روزی با برکت و راحتی بدن برخوردار است.
3.نماز شب، مایه ناخشنودی شیطان، سلاحی بر زیان کافر، باعث استجابت دعا و پذیرش اعمال، و توشه مؤمن از دنیا برای آخرت است.
4.نماز شب، شفاعت کننده ای میان نمازگزار و فرشته مرگ، همدمی در قبر، بستری زیر پهلوی او، و پاسخی برای نکیر و منکر است.
5.هنگام محشر، نماز تاجی بر سر، نوری بر سیما، پوششی بر بدن، حجابی میان او و آتش، حجتی میان وی و پروردگار و باعث رهایی بدن انسان از آتش است.
6.نماز، وسیله عبور از صراط، کلید بهشت، مهریه حوریان و بهای بهشت است.
7.آدمی به وسیله نماز به بالاترین درجه می رسد؛ زیرا نماز تسبیح، تهلیل، تکبیر، تمجید، تقدیس، دعا و سخن است.(29)
اهمیت نماز جماعت
فقها در کتب فقهی و رساله های عملیه درباره ی اهمیّت حضور در نماز جماعت و فضلیت آن بحث کرده و فرموده اند: «حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنایی، جایز نیست و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند».(30)نویسنده جواهر الکلام در ذیل سخن صاحب شرایع: «الجماعة مستحبةً فی الفرائض کلها؛ جماعت در تمام نمازهای واجب، مستحب است»، می گوید:
«الحواضر الیومیّه، کتاباً و سنتاً، متواترة و اجماعاً، بل ضرورة من الدّین، یدخل منکرها فی سبیل الکافرین».(31)
این فقیه عالی قدر و برجسته در این عبارت، به پنج دلیل، به مستحب بودن نماز جماعت در نمازهای یومیه استدلال می کند که عبارت اند از: قرآن، سنت، اخبار متواتر، اجماع فقها و ضروری دین بودن، به نحوی که منکرش وارد کفر و انکارش موجب کفر می گردد.
علامه سید محمد کاظم طباطبایی یزدی در فصل مربوط به نماز جماعت می گوید:
جماعت مستحب مؤکد است و در فضیلت آن و مذمت کسی که نماز جماعت را ترک کند، به صورت های مختلف به اندازه ای تأکید شده که نزدیک است نماز جماعت را ملحق به واجبات کند».
«اقتضای ایمان آن است که بدون عذر، نماز جماعت ترک نشود، مخصوصاً با مداومت بر آن. در روایت آمده: شیطان چیزی از عبادات را مانند نماز جماعت منع نمی کند. به آنان از جهت عدالت و مانند آن شبهه ها ایجاد می کند؛ چون انکار آن برای آنان ممکن نیست؛ زیرا فضیلت آن از ضروریات دین است».(32)
با توجه به عبارت: «کتاباً و سنتاً» در سخن صاحب جواهر و عبارت «و قد ورد فی فضلها و ذم تارکها من ضروب التاکیدات ما کاد یلحقها بالواجبات» .
در سخن صاحب عروه، روشن می شود که مبنای فتوای فقها، آن است که طبق قرآن و سنت و روایات وارد شده از ائمه معصوم (علیهم السلام)، «نماز جماعت» مستحب است.
نماز جماعت از نظر قرآن
لازم است نمونه هایی از شواهد قرآنی را در این موضوع یادآوری کنیم.در قرآن می خوانیم: (و أقیموا الصّلاة و آتوا الزّکاة و ارکعوا مع الرّاکعین)؛ (33) «و نماز را به پادارید و زکات را ادا کنید و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید».آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه شریفه می گوید:«تعبیر (و ارکعوا مع الرّاکعین) به منزله ی «صلوا مع المصلین» است که برجسته ترین مصداق نماز است؛ یعنی نماز جماعت. بنابراین جمله ی (و أقیموا الصّلاة) به اصل نماز و جمله (و ارکعوا مع الرّاکعین) به مصداق برتر از مصادیق نماز، امر می کند».(34)
و نیز درباره این آیه شریفه می گوید:
«ترغیب به رکوع با راکعان، که تعبیر از نماز به هیئتی خاص (رکوع) از هیئت های آن است، تحضیض (وادار کردن) به اقامه جماعت و شرکت در آن است. به اهل ایمان دستور داده شده که اولاً، هر یک اهل نماز و رکوع باشند و ثانیاً، نماز را با هم بخوانند.
معیار این «معیّت» همان وحدت نماز است. این وحدت اعتباری، فقط در جماعت (اعم از جمعه و غیر آن) متبلور است. با تعبیر «با رکوع کنندگان رکوع کنید»، از نماز یهود که فاقد رکوع بود و فردا برگزار می شد، احتراز شده است».(35)
و نیز خداوند در توصیه به حضرت مریم (سلام الله علیها) می فرماید: «یا مریم اقتنی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الرّاکعین»؛ «ای مریم! فرمان بردار خدا باش و سجده برای حضرت حق به جای آور و با اهل رکوع و عبادت، به رکوع و بندگی برای پروردگار برخیز».(36)
جمله «و ارکعوا مع الرّاکعین» (با رکوع کنندگان رکوع کن) ممکن است اشاره به «نماز جماعت» بوده باشد و نیز ممکن است اشاره به پیوستن به جمعیت نمازگزاران و خاضعان در برابر خدا باشد؛ یعنی همان طور که دیگر بندگان خالص خدا بر او رکوع به جا می آورند، تو نیز رکوع کن.(37)
علامه مجلسی در «باب فضل الجماعة و عللها» سه آیه قرآن را ذکر می کند و درباره دو آیه که گذشت، می گوید:
«مشهور در مورد آیه اول (بقره/43) و آیه دوم (آل عمران/43)، نماز گزاردن با نماز گزاران به صورت جماعت است؛ ولی چون هیچ یک از علمای شیعه نماز جماعت را در غیر از نماز جمعه و نماز عید قربان و فطر، با شرایطش واجب نمی دانند.
این آیات را (و ارکعوا مع الرّاکعین، و ارکعی مع الرّاکعین) حمل بر استحباب مؤکد کرده اند».(38)و آیه 102 سوره نساء نیز به وضوح به اهمیت نماز جماعت حتی در حین جنگ و در برابر دشمن ــ گرچه یک رکعت هم برپا شود ــ دلالت دارد.
نتیجه"
چند نمونه از حالات پیامبر و اهل بیت:در هنگام نماز و عناصر کلیدی نماز از دیدگاه ثقلین را در پایان یادآوری کنیم.
در حالات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) وارد شده است که چون وقت نماز مىرسید، چنان منقلب مىشد که گویا از مدتها قبل منتظر فرا رسیدن چنین وقتى بود. در این حالت نه او کسى را مىشناخت و نه کسى او را.
حضرت علی(علیه السلام) به هنگام نماز، رنگ رخسارش تغییر میکرد و بدن مبارکش به لرزه میافتاد و میفرمود: "وقت ادای امانتی است که خداوند آن را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نمود، ولی آنها از قبول آن خودداری کردند".
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هنگامی که به عبادت میایستاد، بدنش از ترس مقام خداوند میلرزید و از خوف خداوند در نماز نفسنفس میزد.[ هرگاه امام حسین(علیه السلام)وضو میگرفت، رنگ چهرهاش تغییر میکرد. و میفرمود: سزاوار است کسی که میخواهد بر خداوند وارد شود، حالش چنین باشد!".
اصحاب امام زین العابدین(علیه السلام) مىگوید: چون براى نماز مىایستاد، رنگ چهرهاش گلگون مىگشت. بیم از خدا در اندامش متجلى بود و چنان نماز مىگزارد که گویى آخرین نماز اوست.
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)زمانى که به نماز مىایستادند، رنگ صورت مبارکشان تغییر مىکرد، گاهى قرمز و زمانى زرد مىشد؛ مثل اینکه با کسى مناجات مىکردند که او را مىدیدند.
پینوشتها:
1.طه/41.
2.تفسیر نمونه، ج 13، ص 169.
3.همان، ص 174.
4.طهارت روح، شهید مطهری، ص 202.
5.نماز چیست؟ شهید بهشتی، ص 50.
6.بقره/238.
7.نساء/103.
8.عنکبوت/45.
9.تفسیر نمونه، ج 16، پ. ص 31.
10.نحل/36.
11.ذاریات/56.
12.حجر/99.
13.تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج 1، ص 431، مرکز نشر اسراء، قم، چ 2، 1379 ش.
14.اعراف/170.
15.سرچشمه اندیشه، جوادی آملی، ج 5، ص 178.
16.ترجمه میزان الحکمه، ج 7، ص 3092، ح 10535.
17.همان، ص 3094.
18.همان.
19.همان، ص 3095.
20.همان.
21.همان.
22.همان، ص 3097.
23.همان، ص 3100.
24.همان.
25.همان.
26.همان.
27.فروع کافی، ج 3، ص 267.
28.بحارالانوار، ج 85، ص 321.
29.همان، ج 87، ص 161، مؤسسة الوفاء، بیروت.
30.ر. ک: توضیح المسائل مراجع تقلید، بحثِ نماز جماعت.
31.جواهر الکلام، ج 13، ص 135.
32.العروة الوثقی، محمد کاظم طباطبایی، ج 1، ص 762 و 763، المکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران.
33.بقره/43.
34.تفسیر تسنیم، ج 4، ص 121.
35.همان، ص 111.
36.آل عمران/43.
37.تفسیر نمونه، ج 2، ص 543.
38.بحارالانوار، ج 88، ص 2 و 3.
نشریه فرهنگ کوثر، شماره 84.
نویسنده: احمد نادری عفیف
*این مقاله در تاریخ 1402/1/6 بروز رسانی شده است.